واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
دلشده چرا عصر به صبح آمده بود؟!/خاطره ای از علی حاتمی و شهرک غزالی وبلاگ > اسعدی، احمد - در حاشیه گفتار و صحبت حسن فتحی، فیلمنامهنویس و کارگردان سینما و تلویزیون با خبرگزاری مهر
در اواخر دهه هفتاد، پس از اينكه مهدي نصيري، از مديريت مسئولي روزنامه كيهان، فارغ و فرصتي دوباره يافته بود، هفتهنامه ای را با نام «صبح» انتشار داد، هفتهنامهاي كه در آن روزگار بيشترين شمارگان - حدود صد هزار- را به خود اختصاص داده بود و واقعيت اين بود كه به رغم شهرت و تلاش مديرمسئول نشريه، انتشار صبح با كمترين كمكهاي ممكن همراه بود و از اينرو به اين دليل و دلايل ديگر متأسفانه انتشار نيافت. در آن روزگار هفتهنامه صبح، افزون به شناسنامه رسمي، شناسههايي ديگر هم داشت در بُعد اقتصادی، مخالفت جدي با جريانهاي فاسد اقتصادي، خصوصاً در حوزههاي نفت، انرژي، واردات خودرو و در حوزه فرهنگ نيز مدافع اصول انقلابي همراه با مخالفتهاي هدفمند و آشكار با افكار و آراي عبدالكريم سروش، نقد جريان غربگرا و دفاع از فرهنگ خودي و بازگشت به ارزشهاي ديني، ارائه گزارشهاي مستند از مافياي دارو و طرح همدلانه با طب سنتي و... از ويژگيهاي فرهنگي «صبح» بود. در حوزه سينما؛ جاي پاي كمي به اين مقوله داده ميشد و در آن دوران، صبح به فيلمهاي روشنفكرمأبانه که معطوف به مباني ارزشهاي غربي و براي جلب توجه محافلِ جايزهبده غربي ساخته می شدند، گاه به گاه گزارش و نقدهايي مطرح ميکرد. اين صفحات بيشتر زير نظر و اهتمام آقاي بحريني (بحرالعلومي)- بازيگر، نويسنده و منتقد فيلم- و آقاي دكتر كريمي - كارگردان و فيلمساز- بود. اين مقدمه را نوشتم براي اينكه دريافته شود فضاي محتوايي و رويكرد كلي «صبح» در آن دوران، آن هم به مديرمسئولي بازنشسته شده و جوان روزنامه كيهان! - تقريباً با همان حال و هوا- اما در قطع هفتهنامهاي - كمي كوچكتر- بود. در يك بعد از ظهر زندهياد بزرگمرد سينماي ايران مرحوم علي حاتمي به نشريه آمده بود. در معيت مديران صفحه سينمايي صبح، قريب سه ساعت از همه چيز صحبت شد و دريغ كه برخلاف رويه و روحيه، خلاصه جلسه برنداشتم ولي در ذهن من چنين حك شده است كه آن ديدار بسيار همدلانه بود، همدلانه با فضاي فرهنگي، هنري و سينمايي صبح، زيرا در آن جلسه به ياد ندارم كه ايشان از موضوعات سياسي، حتي اجتماعي (در حد مخالفت يا موافقت با فروشگاههاي زنجيرهاي از جمله شهروند كه در آن دوران به سبكِ سبك زندگي شهرهاي بزرگ در اروپا و آمريكا باب شده و در ايران تازه داشت پا ميگرفت و من به ياد دارم كه «صبح» نسبت به اين پديده اجتماعي و اقتصادي رويكردي انتقادي داشت) در همراهي يا نقد و يا مخالفت صحبتي به ميان آورد.
شايد اصرار دستاندركاران صفحه هنري سينماي صبح، شادروان علي حاتمي را به هفتهنامهاي با ويژگيهايي كه خيلي خلاصه به آن اشاره كردم، كشانده باشد، افزون بر اصرار بايد - قاعدتاً - نوعي همراهي و همفكري فكري و ذائقهاي هم براي آن ديدار در آن دوران - باشد، اينها همه ضمن يادآوري يك «ياد» از حاتمي و صبحي كه در عصر آن در هفتهنامه صبح حضور يافت و همه را شادمان كرد و «صبحي» كه از پس شام برنيامد و هنوز كه هنوز است غروب كرده، همه يادشان بهخير و نامشان زمزمه نيمه شب مستان باد! اما حسن فتحي ياد كرده است از زندهياد علي حاتمي و ميگويد: هر زمان به اين شهرك فكر ميكنيم يا در آن قدم ميگذاريم ياد بزرگمرد سينماي ايران مرحوم علي حاتمي ميافتيم كه خيلي از ما از جمله خود من خيلي مديون او هستيم و چيزهاي زيادي از او ياد گرفتهايم. وي افزود: اميدوارم روزي برسد كه اسم اين شهرك ديگر غزالي نباشد بلكه اسم آن بايد شهرك سينمايي علي حاتمي باشد. نميدانم چرا در اين ماجرا مسامحه و تعلل شده است. شايد كار شما مطبوعاتيها و رسانهايها است كه كمي روي اين موضوع كار كنيد. چرا كه اگر نبود پايمردي، پافشاريها و تلاشهاي شبانهروزي علي حاتمي شايد ما اكنون اين شهرك را نداشتيم.
راستي چه ربطي بين امام محمد غزالي فيلسوف و متكلم و نويسنده احياءالعلوم و كيمياي سعادت و يا حجهالحق احمد غزالي برادر محمد كه عارفي است عمدتاً ضد فلسفه و عارف مشرب با شهرك سينمايي غزالي(حاتمي)!
شنبه 12 دی 1394 - 08:08:00
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]