واضح آرشیو وب فارسی:جبهه جهانی مستضعفین: احادیث زیادی از پیامبر اعظم(ص) روایت شده که سنی و شیعه آن ها را نقل کرده اند و هر کس اگر در آنها دقت کند، برایش روشن می شود که موضوع مهدی و قائم، امر مسلمی بوده است.به گزارش جبهه جهانی مستضعفین به نقل از خبرگزاری فارس، بعضی از عوام و حتی برخی عالمان اهل تسنن گمان می کنند، مهدویت و احادیث مهدوی ساختگی است و می گویند احادیث مهدی در کتب صحاح اهل سنت وجود ندارد و اگر هم باشد در کتاب هایی است که از نظر اعتبار ساقط است. در پاسخ گفته می شود در عین حال که خفقان عمومی دوران بنی امیه و بنی عباس و دست های مرموز و مقتدر سیاست وقت و تعصبات شدید مذهبی اجازه نمی داده که اخبار مربوط به ولایت و امامت اهل بیت(ع) مورد مذاکره واقع شود و در کتب درج شود، ولی باز هم کتب روایی اهل سنت از احادیث مربوط به مهدی خالی نیست. احادیث زیادی از پیامبر اکرم(ص) صادر شده که سنی و شیعه آن ها را نقل کرده اند و هر کس اگر در آنها دقت کند، برایش روشن می شود که موضوع مهدی و قائم در زمان پیامبر اسلام(ص) امر مسلمی بوده است. به طوری که این عقیده در بین مردم شایع بود که اصل آن را مسلم دانسته و از فروعاتش بحث می کردند. گاهی می پرسیدند از چه نسلی به وجود خواهد آمد، گاهی از نام و کنیه اش سؤال می کردند، گاهی می پرسیدند آیا مهدی و قائم یکی است یا نه، گاهی از علت غیبت و وظایف آن امام جویا می شدند. پیغمبر هم گاه و بی گاه از آن وجود مقدس خبر می داد و می فرمود: مهدی موعود از نسل من و از فرزندان فاطمه(س) و حسین(ع) به وجود خواهد آمد، گاهی نام و کنیه اش را بیان می داشت، گاهی علامات و مشخصات او را بیان می کرد، پس از وفات رسول اکرم(ص) مسأله مهدویت همواره بین اصحاب آن بزرگوار و تابعین مورد بحث بوده است، گروه شبهه شناسی مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم با بیان اینکه در کتب صحاح اهل تسنن ابوابی به نام مهدی(عج) منعقد و احادیثی از پیغمبر اکرم(ص) نقل شده است، به نمونه ای از این احادیث اشاره می کند و می نویسد: ۱- عبدالله از پیغمبر(ص) روایت کرده فرمود دنیا سپری نخواهد شد تا اینکه مردی از اهل بیت من که نامش نام من است بر عرب حکومت می کند.(۱) ترمذی بعد از نقل این حدیث می گوید این حدیث صحیح است و نیز می گوید در مورد مهدی(عج) ابوسعید، روایتی از ام سلمه و ابوهریره از پیامبر اسلام(ص) نقل کرده است: ابوسعید از رسول خدا(ص) روایت نموده که فرمودند: زمین از ظلم و بیدادگری پر می شود، پس مردی از اهل بیت من ظاهر شده هفت سال یا نه (تردید از راوی است) سال حکومت می کند و زمین را از عدل و داد پر می کند.(۲) بسیاری از علمای اهل سنت احادیث مهدی را متواتر دانسته یا تواتر آنها را از دیگران نقل کرده اند و بدان اعتراضی نکرده اند مانند ابن حجر هیتمی در «الصواعق المحرقه» و شبلنجی در «نور الابصار» ابن صباغ در «الفصول المهمه» محمد الصبان در «اسعاف الراغبین» گنجی شافعی در «البیان» شیخ منصور علی در «غایة المأمول» سویدی در «سبائک الذهب» و جمعی دیگر و همین تواتر ضعف سندی را که در بعضی از آنها موجود است جبران می کند. به عنوان نمونه عسقلانی می نویسد خبر متواتر مفید یقین است و عمل به آن نیاز به بحث ندارد.(۳) سیداحمد شیخ الاسلام مفتی شافعی می نویسد: احادیثی که در مورد مهدی وارد شده کثیر و متواتر است، در بین آنها هم حدیث صحیح وجود دارد و هم ضعیف اما چون احادیث کثیرند و روات و نویسندگان آنها نیز زیادند، بعض ازآن احادیث بعضی دیگر را تقویت می کند و بر روی هم مفید یقین هستند.(۴) *دیدگاه اهل سنت درباره مهدی موعود(عج) تنها تفاوتی که اهل سنت با شیعیان دارند این است که آنها نوعاً تولد حضرت مهدی(عج) را انکار می کنند و می گویند شخصیتی که پیامبر اسلام از قیام او پس از غیبت خبر داده هنوز متولد نشده و در آینده تولد خواهد یافت(۵)، اما شیعیان با براهین متقن معتقدند که امام مهدی(عج) در سال ۲۵۵ هجری قمری از نسل امام حسن عسکری(ع) متولد شده و دارای دو غیبت صغری و کبری است.(۶) اضافه بر دلایل تاریخی که بر تولد امام زمان(عج) وجود دارد اگر امام زمان متولد نشده و زنده نباشد، نباید پیامبر اسلام(ص) می فرمود: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة الجاهلیه»؛ هر کس بمیرد امام زمانش را نشناخته باشد به مرگ جاهلی مرده است(۷)، زیرا با نبودن امام زمان چنین کلامی از پیامبر اسلام(ص) غیر معقول است. همچنین تعداد قابل توجهی از اهل تسنن از مورخان و محدثان آنها تولد حضرت را در کتب خود ذکر کرده و آن را یک واقعیت دانسته اند، بعضی از پژوهشگران بیش از ۱۰۰ نفر از آنان را معرفی کرده اند.(۸) اهل سنت پس از اقرار به تولد و زنده بودن حضرت مهدی(عج) در اینکه از اولاد کیست، اختلاف دارند، بعضی می گویند، امام زمان(عج) از اولاد امام حسن مجتبی است.(۹) ابن حجر در سر این می گوید: امام حسن مجتبی به خاطر شفقت با امت خلافت را ترک کرد و با معاویه صلح کرد، خداوند هم امام زمان(عج)را از اولاد او قرار داد و روایاتی را که می گوید مهدی از اولاد امام حسین(ع) است را واهی شمرده و می گوید دلیلی بر این وجود ندارد.(۱۰) در پاسخ می گوییم، این قول رد شده، زیرا ممکن است راوی یا ناسخ اشتباه کرده باشند، زیرا حسن و حسین خیلی به هم نزدیک هستند و قبلاً به دلیل نقطه نداشتن کلمات خیلی از این اشتباهات رخ می داده است. همچنین نسبت امام مهدی(عج) به امام حسن مجتبی(ع) مانند خود امام حسن مجتبی(ع) به پیامبر است که از طرف مادر به حضرت متصل می شود، زیرا مادر امام محمدباقر فاطمه دختر امام حسن مجتبی و همسر امام سجاد(ع) است، بنابراین می شود گفت از فرزندان امام حسن مجتبی(ع) باشد، هم از فرزندان امام حسین(ع) و هیچ منافاتی هم با هم ندارند و تعارضی بین آنها نیست. برای تأیید این مطلب روایاتی به این مضمون هم از علمای شیعه و هم از علمای اهل تسنن نقل شده است.(۱۱) اما مسأله صلح امام حسن مجتبی(ع) با معاویه هیچ گونه ربط منطقی با وجود امام زمان(عج) ندارد، امام زمان(عج) عنوان پاداش و جایزه را ندارد که بر این صلح مترتب شود، افزون بر این مطالب لازمه این سخن تأیید معاویه و دستگاه ستمگر او از طرف خداوند است و نتیجه آن محکومیت امام حسن مجتبی(ع) است، پس نباید پاداشی به آن مترتب شود! گذشته از اینها این حدیث جعلی و ساختگی است، چنانکه ترمذی در کتاب خود آورده است. *پی نوشت ها: ۱.صحیح ترمذی، ج ۹، ب ما جاء فی المهدی، ص ۷۴، ینابیع الموده، تألیف شیخ سلیمان، طبع سال ۱۳۸۰، ج ۲، ص ۱۸۰، البیان فی اخبار صاحب الزمان، تألیف محمد بن یوسف شافعی، طبع نجف، ص ۵۷. ۲.مسند احمد، ج ۳، ص ۲۸، در باب مسندات ابی سعید الخدری احادیثی راجع به مهدی ذکر شده، ینابیع الموده، ج ۲، ص ۲۲۷. ۳.کتاب نزهة النظر تألیف احمد بن حجر عسقلانی، ط کراچی، ص ۱۲. ۴.کتاب فتوحات الاسلامیه، ط مکه، ط اولی، ج ۲، ص ۲۰۵. ۵.ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قاهره، دار احیاء کتب العربیه، ۱۹۶۰، ج ۷، ص ۹۴، و ج ۱۰، ص ۹۶. ۶.این مطلب را همه علمای شیعه در کتب خود آورده اند به عنوان نمونه شیخ عباس قمی، در منتهی الآمال، علمای اهل سنت نیز این موضوع را نقل کرده اند مانند شیخ سلیمان قندوزی، ینابیع الموده، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ج ۳، ب ۷۱، ص ۸۲. ۷.این حدیث به عبارات گوناگون نزدیک به ۱۸ متن از علمای شیعه و سنی که همه از نظر مفهوم نزدیکند نقل شده و علمای اهل سنت آن را متواتر ذکر کرده اند و ناقلان از اهل تسنن فقط ۷۰ مورد می باشد که به عنوان نمونه بعضی نقل می شود، ۱ـ مسند ابو داوود، سلیمان بن داوود (طیالسی)، م ۲۰۴. ۲ـ نقض العثمانیه نیز از اسکافی ص ۱۱ و ۱۲ و به نقل ازابن ابی الحدید، ج ۱۳، ص ۲۴۲. ۳ـ مسند احمد بن حنبل، م ۲۴۱، ج ۲، ص ۸۳ و ۱۵۴ و ص ۱۱۱، از ابن عمر و ص ۲۹۶ از ابوهریره. ۸.ابن حجر هیثمی، در الصواعق المحرقه، ط ۲، قاهره، ۱۳۵۸ ه . ق، ص ۲۰۸، شبراوی الاتحاف بحب الاشراف، ط ۲، قم ، منشورات الرضی ، ۱۳۶۳ ه . ش. ص ۱۷۹. ۹.ترمذی، سنن. ۱۰.صواعق المحرقه، همان. ۱۱.حافظ ابو نعیم احمد بن عبدالله مناقب المهدی.
جمعه ، ۱۱دی۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جبهه جهانی مستضعفین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]