تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 27 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):اى جوانان! آبرويتان را با ادب و دينتان را با دانش حفظ كنيد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816167340




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

در بازی پول چگونه برنده شویم؟


واضح آرشیو وب فارسی:شما نیوز: مجله پنجره خلاقیت - ترجمه افسانه محمودی یزدانی: تصور کنید که بازیکنی در یک بازی هستید. در این بازی، شما در جایی قرار داده شده اید که هیچ یک از قوانین آن را نمی دانید. به علاوه، شخصی که بازی را می گردند می تواند هر زمانی که می خواهد و بدون هیچ هشداری، قوانین را تغییر دهد. دقیقا زمانی که فکر می کنید می توانید آن را تصور کنید، مجبورید راه کاملا جدیدی را برای بازی بیاموزید. اکنون بپرسید، آیا شانس زیادی برای برنده شدن دارید؟ البته، پاسخ منفی است. احتمال بسیاری زیادی وجود دارد که به این نکته فکر کنید که این یک بازی وحشتناک است- بازی ای که هرگز وارد آن نخواهید شد. اما مشکل اینجاست: این همان بازی ای است که هر روز در حال انجام دادن آن هستید. این بازی پول نامیده می شود در این بازی، سران بازی- بانک های مرکزی- در حال تغییر مدام قوانین هستند. چه با افزایش نرخ سود، چاپ پول و... همیشه در حال کشیدن اهرم ها هستند. افراد متوسط و فقیر همیشه نقش شکست خورده ها را دارند. پولدارها همیشه یک پله بالاترند. من در زمان رشد، دو پدر داشتم. پدر فقیر من که پدر واقعی ام بود، یک بازیکن منفعل در بازی پول بود و همیشه یک قدم عقب بود. پدر پولدارم، پدر بهترین دوستم، یک بازیکن مطلع بود که همیشه حرکت بعدی را پیش بینی می کرد. در سال 1995، پدر فقیر مدام می گفت: «برو مدرسه، نمره های خوب بگیر و شغلی امن پیدا کن». از طرف دیگر، پدر پولدارم همیشه می گفت: «حواست به کسب و کار خودت باشد». پدر فقیرم هرگز فکر نکرد که سرمایه گذاری اهمیت داشت. او می گفت: «بخش خصوصی و دولت مسوول بازنشستگی و نیازهای پزشکی تو هستند. یک برنامه بازنشستگی بخشی از بسته منافع توست و حق توست.» پدر پولدارم می گفت: «حواست به کسب و کار خودت باشد.» پدر فقیرم به مردی خوب و کوشا بودن باور داشت. او می گفت: «کاری پیدا کن و از نردبان عناوین شرکت بالا برو. به خاطر داشته باشد که شرکت ها از افرادی که زیاد دور خود می چرخند، خوش شان نمی آید. شرکت ها به ارشد بودن و وفاداری افراد پاداش می دهند.» پدر پولدارم می گفت: «حواست به کسب و کار خودت باشد.» پدر پولدارم بر این باور بود که تو باید همیشه با ایده هایت در چالش باشی. پدر فقیرم باور قوی داشت که تحصیلاتش بسیار ارزشمند بوده اند و مهم ترین چیز بوده اند. او به نظریه پاسخ درست و غلط باور داشت. پدر پولدارم عقیده داشت که دنیا مدام در حال تغییر است و ما باید همیشه در حال یادگیری باشیم. پدر پولدار به پاسخ درست غلط باور نداشت.  او به پاسخ های قدیمی و جدید باور داشت. امروز، رفتن به مدرسه و نمره خوب گرفتن، به جای داشتن شغلی امن، منجر به قرض فلج کننده می شود. امروز، هیچ کس از دولت یا کسب و کارها انتظار ندارد که مراقب بازنشستگی یا مزایای درمانی اش باشد. امروز، شرکت ها مدام افراد را تعدیل می کنند. آنها به وفاداری و ارشد بودن پاداش نمی دهند و تنها راه بالا رفتن از نردبان عناوین این است که به سمت پله بعدی چشم داشته باشیم و به سمت پله بالاتر بجهیم. امروز، قوانین پدر فقیرم قدیمی هستند اما قوانین پدر پولدارم هنوز باقی مانده اند. «حواست به کسب و کارت باشد.» نمی دانم فردا چه اتفاقی خواهد افتاد. هیچ کس نمی داند. اما یک چیز را می دانم. اگر می خواهید در زندگی موفق باشید و بازی پول را ببرید، باید با یادگیری و سازگاری مداوم، «حواس تان به کسب و کارتان باشد». هر چیزی کمتر از آن راهی به سوی شکست است. دلیل شماره 1 شکست کارآفرینان تسلط بر خود به منظور تسلط بر آینده هیچ چیز خاصی در کارآفرین بودن وجود ندارد. درواقع، هر کسی می تواند برای خودش یک کارآفرین باشد. در همسایگی ما، دو کودک، ایستگاه لیموناد راه انداختند. آنها کارآفرین هستند. آقایی هست که هر هفته می آید و کارهای مربوط به حیاط خانه ام را انجام می دهد. او یک کارآفرین است. همین در مورد چندین مقاطعه کاری که من به عنوان مشاور از آن ها در تجارتم استفاده می کنم هم صدق می کند. آنها هم کارآفرین هستند. مشکل بیشتر این افراد کارآفرین بودن نیست بلکه فراتر رفتن از خوداشتغالی است. هر کارآفرینی باید از جایی آغاز کند. من هم از خوداشتغالی آغاز کردم. اما به سرعت دریافتم که اگر می خواهم رشدی در خودم یا کسب و کارم ایجاد کنم، چیزی باید تغییر کند. برای حرکت از خودم تنها به سوی داشتن صدها کارمند، باید مهارت های مختلفی می داشتم. مهارت فروش ابتدا، باید می آموختم که چگونه بهتر بفروشم، می دانستم که اگر می آموختم چگونه بفروشم، می توانستم مهارت هایی را که برای رشد کسب و کارم نیاز دارم بیاموزم. به منظور جلا دادن این مهارت، کار با زیراکس را آغاز کردم که مرا مجبور کرد به عنوان یک فروشنده رشد کنم وگرنه اخراج می شدم. من آن شغل را قبول نکردم تا از نردبان ترقی شرکت بالا بروم. من کار کردم که یاد بگیرم. همچنین برای شرکت در امور خیریه وقت گذاشتم و برای جمع کردن اعانه با افراد تماس می گرفتم. از این کار متنفر بودم اما می دانستم که به آن نیاز دارم. توانایی امروزم در فروش ارتباط مستقیم با سرمایه گذاری آن روزهایم روی خودم دارد. مهارت راهبری کسب و کار دوم، می دانستم که اگر شرکتم رشد کند، باید کارمندانی استخدام کنم. مدیریت خود به اندازه کافی مشکل هست، چه برسد به مدیریت دیگران. یکی از مشکل ترین دوره های رشد یک کارآفرین، یادگیری نحوه راهبری کسب و کار، مدیریت و ازدیاد افراد است. وقتی بر این مهارت تسلط یافتید، می توانید رشد گسترده ای داشته باشید. دامی که بیشتر کارآفرینان در آن گرفتار می شوند این است که فکر می کنند در همه چیز مهارت دارند و باید همه کار انجام دهند. آنها به افراددیگر و کسب و کارشان اعتماد نمی کنند. حقیقت این است که آنها اصلا متخصص نیستند و به احتمال قوی نمی توانند همه کارها را انجام دهند. بیشتر این احتمال وجود دارد که شما یک یا دو مهارت دارید که باید آنها را توسعه دهید و بر آنها تمرکز کنید. ایجاد یک گروه متخصص، راه رشد یک کارآفرین در کسب و کار خود است.  داشتن کارکنانی که بتوانید به آنها اعتماد کنید و کارشان بر روی آنچه شما انجام می دهید به آنها این امکان را می دهد که در کسب و کار شما کار کنند و شما هم روی کسب و کار خود کار کنید. همان گونه که پدر پولدار گفت: «کسب و کار و سرمایه گذاری یک ورزش گروهی است.» خوشبختانه برای من، پدر پولدارم روی من سرمایه گذاری کرد و بسیاری از درس های راهبری کسب و کار را به من آموخت. این امر در مورد اهمیت داشتن یک راهنما مربعی قانعم کرد. بدون آموزش خود، سعی نکنید کارآفرین باشید.


پنجشنبه ، ۱۰دی۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: شما نیوز]
[مشاهده در: www.shomanews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن