واضح آرشیو وب فارسی:تراز: تراز: اتفاقا خیلی با هم خوب بودند و همدیگر را دوست داشتند اما برادرم به خاطر لجبازی با من، اصرار داشت حکم قصاص اجرا شود، الان هم از دست من دلخور است.
به گزارش تراز ، زن جوانی که با انگیزه انتقام، فرزند برادرشوهر خود را کشته بود، با بخشش اولیای دم از مرگ نجات پیدا کرد و درحالیکه مدت کوتاهی به اجرای حکم قصاصش باقی مانده بود، زندگی دوباره یافت.«تابان سرفراز»، پدری که از قصاص قاتل فرزندش گذشت، جزئیاتی از ماجرا را شرح داده است که میخوانید:
ماجرای قتل چگونه بود؟
ششمین روز رمضان سال ٨٦، زنبرادرم، پسرم را که هنوز دو، سه ماه مانده بود دوسالش تمام شود، خفه کرد. همسر برادرتان چند سال داشت و چرا مرتکب این قتل شد؟
در زمان قتل او ٣٠ساله بود و گفت به خاطر حسادت این کار را کرده است. چه مدت بود که او با برادر شما ازدواج کرده بود، آیا اختلافی با هم داشتند؟
دقیقا یادم نیست چند سال پیش او با برادرم ازدواج کرد اما میدانم الان یک دختر ١٧ساله دارند. آیا بعد از این اتفاق، آن خانم همسر برادر شما ماند؟
بله، اما آنها در این مدت با هم ارتباطی نداشتند و امروز هم که من با شما صحبت میکنم، قرار بود از هم جدا شوند. آیا شما و آن زن با هم مشکل داشتید؟
مشکل خاصی نداشتیم، ما در روستا در یک خانه زندگی میکردیم و سر یک سفره با هم غذا میخوردیم، نمیدانم چرا این کار را کرد. از کجا فهمیدید قتل کار اوست؟
او بعد از قتل پیش عموی من رفته و گفته بود نمیتواند به خانه برگردد چون بچه ما را کشته است. بعد از این اتفاق، او درباره این کارش چه گفت؟
خیلی پشیمان بود، اما کار از کار گذشته بود. چه شد تصمیم به بخشش گرفتید؟
من تصمیم به بخشش نداشتم اما به من گفتند اگر بخواهی او را قصاص کنی خودت باید زیر پایش را خالی کنی برای همین از قصاص گذشتم، اما به خاطر علافیای که کشیده و از کارم افتاده بودم، قرار شد٦٠ یا ٧٠ میلیون تومان به ما بدهند. البته من گفته بودم دیه نمیخواهم و این پول را هم بهعنوان دیه نگرفتم، چون اگر میخواستم دیه بگیرم مبلغ خیلی بیشتری باید میگرفتم. من دیگر حوصله دادگاهرفتن نداشتم چون من چوپان هستم و هر روزی که به دادگاه میرفتم به ضرر من بود و ازاینهمه رفتوآمد خسته شده بودم برای همین به این نتیجه رسیدم که ببخشم. آیا خانواده قاتل برای طلب بخشش پیش شما آمده بودند؟
بله، خیلی زیاد آمده بودند، اما من به آنها گفته بودم قصد بخشش نداریم. هیأت صلح و سازش شورای حل اختلاف چه نقشی در این ماجرا داشت؟
چند باری به خانه ما آمدند اما الان سر دادن پول ما را اذیت میکنند حدود ٢٠ میلیون تومان از مبلغ مانده است که آن را به ما نمیدهند. البته من برای پول نبخشیدم. من یک چوپان هستم و الان که بخشیدهام، رفتوآمدم بیشتر شده است. پشیمان شدهام. توصیه شما به افراد دیگری که ممکن است الان شرایط چند ماه قبل شما را داشته باشند، چیست؟
اگر ببخشند که خیلی خوب است. اما شما همین الان خودتان گفتید از بخشش پشیمان شدهاید؟
من از نحوه رفتاری که با من شده است، گله دارم. یکی از دلیل اعلام گذشت، کمشدن رفتوآمد بود و گفتم خرج روزهای بیکاری من را بدهند، میبخشم، اگر هم قبول نمیکردند، همینجوری میبخشیدم. آیا در خانواده خودتان درباره بخشش یا قصاص قاتل صحبت میکردید؟
بله، صحبت میشد اما هر دفعه ماجرا به جنگ و دعوا و اوقاتتلخی منجر میشد تا اینکه من تصمیم نهایی خودم را اعلام کردم ولی باز هم با مخالفتهای عموها و برخی از اقوام روبهرو بودم. همسر و مادر و برادرتان که همسر قاتل بود نظرشان چه بود؟
همسرم تا مدتی قبل هم راضی به بخشش نبود. مادرم راضی بود اما برادرم راضی به بخشش نبود. آیا برادرت و همسرش با هم اختلاف داشتند؟
اتفاقا خیلی با هم خوب بودند و همدیگر را دوست داشتند اما برادرم به خاطر لجبازی با من، اصرار داشت حکم قصاص اجرا شود، الان هم از دست من دلخور است. قاتل در دادگاه درباره انگیزهاش درباره قتل چه گفت؟
دادگاه او را به پزشکی قانونی فرستاد و آنجا گفتند او ٩٩ درصد سالم است و مشکل روانی ندارد. اصلا ما قبل از این اتفاق زیر یک سقف زندگی میکردیم و مشکلی با هم نداشتیم، اما او در دادگاه گفت: مادرشوهرم اذیت میکرد من هم این کار را کردم. اگر چیزی هم بین او و مادرم بوده ما خبر نداشتیم. حرفهای شما متناقض است، یکجا میگویید میبخشیدم و جای دیگر ابراز پشیمانی میکنید؟
اگر به من بود دو، سه ماه بعد از ماجرا او را بخشیده بودم اما به خاطر اطرافیان و حرف مردم، ماجرا طول کشید بههرحال اجل آن بچه هم دست این زن بوده و ما راضی به رضای خدا هستیم. شما چند فرزند دارید؟
اگر رضوان زنده بود چهار فرزند داشتم اما الان سه فرزند دارم که بزرگترینشان کلاس هفتم است و کوچکترینشان هم ١١ماهه است. با توجه به تجربهای که دارید، اگر خداینکرده اتفاق مشابهی برای شما بیفتد، باز هم قاتل را میبخشید؟
بله، باز هم میبخشم من یکی، دو ماه بعد از قتل هم حاضر به بخشش بودم اما به خاطر مخالفتهای اطرافیان، این همه معطل شدم تا آنها را راضی کنم.
منبع: مشرق
زمانبندی انتشار: 5 دى 1394 - 11:22
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تراز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 10]