واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: آمديم نبوديد
زمان زيادي نگذشته است شايد تا همين 20 سال پيش. مهماني رفتن را ميگويم.
نویسنده : مهدي ارجمند
زماني كه شكل مهماني رفتن و مهماني دادن خيلي زيباتر از الان بود و در اين ميان مهمانيهاي يكهويي و سرزده لذت ديگري داشت. خوب يادم است يك زماني تا همين 20 سال پيش مردم خيلي بيشتر به ديدن يكديگر ميرفتند، مهمانيها حال و هواي لذتبخشتري داشت و با اينكه خيلي از امكانات رفاهي الان مانند ماشين شخصي نبود مردم ارتباط بيشتري با هم داشتند. نميدانم يادتان است يا نه اين شكل مهماني رفتنها در تعطيلات عيد بيشتر به چشم ميخورد؛ زماني كه هنوز از تلفن همراه خبري نبود يا اگر هم بود آنقدر فراگير نشده بود كه همه داشته باشند براي همين وقتي ديد و بازديد عيدمان با يكي از فاميل و بستگان تمام ميشد راه ميافتاديم به سمت منزل يكي ديگر از بستگانمان. پدر و مادرها هم اصلاً به خودشان زحمت نميدادند لااقل از گوشي منزل يك تلفن به آن بنده خدا كنند كه بالاخره هستي ما داريم میآییم يا نه؟ يك ياعلي ميگفتند دست ما بچهها را ميگرفتند و راه ميافتاديم شايد كيلومترها دورتر گاه از يك نقطه شهر به يك نقطه ديگر تا ميرسيديم منزل فاميلمان. واي كه چقدر لذتبخش بود وقتي زنگ در را ميزديم و صدايي از پشت در ميپرسيد كيه؟ هيچ وقت لبخند بابا را با تمام خستگياش فراموش نميكنم كه ميگفت: خدا را شكر خانهاند... يادتان هست، واقعاً چقدر لذتبخش بود وقتي چشممان به پسر عمو و دختر عمو ميافتاد يا حالا پسر خاله و دختر خاله، اصلاً چه فرقي ميكند عمو يا عمه، دايي يا خاله مهم اين بود كه آن روز تا شب براي ما بچهها يك روز دوست داشتني بود كه هيچ وقت دلمان نميخواست تمام شود. چقدر هم مهمانيهايمان ساده بود. صاحب خانه كتري را آب ميكرد ميگذاشت روي گاز و كبريت را ميكشيد زيرش، چند دقيقه بعد چاي خوش عطر فضاي اتاق را پر ميكرد و ميشد بهانهاي براي ميزباني از مهمان. هيچ كس هم نميگفت كه چرا خبر نداديد؟ اصلاً هيچ كس از مهماني سر زده ناراحت نميشد. آن روزها خيلي فرق داشت. يادتان است؟ مهمان عزيزتر از جان مطمئن هستم كه آن روزها را خوب يادتان است. حتي يادتان است وقتي بعد از اين همه راه رفتن و حتي عوض كردن دو يا سه خط اتوبوس واحد به منزل فاميلمان ميرسيديم و كسي خانه نبود هيچ كداممان ناراحت و عصباني نميشديم. حتي يك نفرمان به بابا و مامان ايراد نميگرفتيم كه چرا لااقل قبل از راه افتادن تماس نگرفتيد. اصلاً تمام لذت مهماني رفتن در آن سالها همين بود. در اين موقع آنچه باز بيشتر به كمكمان ميآمد خودكاري بود كه پدر از قبل توي جيبش گذاشته بود. خودكار را در ميآورد و روي در حياط با خطي زيبا و البته درشت مينوشت «آمديم، نبوديد» زيرش هم اسممان را مينوشتيم كه صاحب خانه بعداً بداند چه كسي آمده است. وقتي صاحبخانه به خانه برميگشت چقدر حسرت ميخورد كه مهمان عزيزتر از جان آمده است و او در خانه نبوده است. يادش به خير چه روزهاي خوبي بود. تغيير سبك زندگي اين روزها اما شرايط خيلي فرق كرده است و از آن مهماني رفتنهاي زياد خبري نيست. مهمان سرزده به تاريخ پيوسته و شده است خاطرهاي براي كساني كه حداقل 40 - 30 دهه از عمرشان ميگذرد يا بيشتر. با اينكه وسايل نقليه بيشتر شده و خيليها حتي ماشين شخصي هم دارند اما واقعيت اين است كه مهماني و صلهرحم خيلي در جامعه ما كمرنگ شده است. حالا خيلي وقت است كه ديگر روي در هيچ خانهاي نميبينيم نوشته باشد آمديم نبوديد، يا اينكه خانوادهاي پرجمعيت را ببينيم كه پشت در خانه فاميلشان منتظر ايستادهاند. نه، ديگر كمتر چنين صحنههايي را ميبينيم. انگار كه مردم ديگر حوصله همديگر را ندارند و حتي مناسبتهايي مثل يلدا و نوروز هم نميتواند ديگر بهانه خوبي براي دور هم جمع شدن باشد. واقعيت اين است كه گسترش وسايل ارتباط جمعي و توسعه تكنولوژي نه تنها باعث گرمي ارتباطات نشده، بلكه مردم را از هم دور كرده است. تلفن همراه و حالا هم شبكههاي اجتماعي واقعاً مردم را از هم دور كرده است. انگار همين كه از طريق تلفن حال همديگر را بپرسند كافي است! به قول يك دوست كه ميگفت همين قدر كه بدانند فاميلشان زنده است كفايت ميكند. ديگر از ديد و بازديد و احوالپرسي خبري نيست. اين روزها اصلاً نميتوان انتظار داشت كه مردم دور هم جمع شوند. حالا به هر بهانهاي، به بهانه نوروز، به بهانه يلدا، به بهانه جشن تولد يا هر بهانه ديگري. اين روزها خيلي رابطهها كمرنگتر و مهمانيها فراموش شده است، حالا شبنشينيهاي خاطره انگيز و دور هم بودن بماند پيشكش. سنت زيباي ايراني - اسلامي اين روزها واقعاً مردم از حال هم بيخبرند، مهماني رفتن و مهماني دادن و صله رحم رفته رفته دارد فراموش ميشود و اين درحالي است كه در آداب و رسوم، فرهنگ و سنن ما ايرانيها مهماني رفتن و مهماني دادن يك سنت قديمي، ريشهاي و زيباست و بسياري از مردم دنيا ايرانيها را به مهمان نوازي ميشناسند. مروري بر برخي از سنتها و رسوم زيباي ايرانيها مانند نوروز، يلدا، جشنهاي عروسي و حتي مراسم عزا نشان ميدهد ايرانيان در طول تاريخ همواره نسبت به اين موضوعات توجه داشتهاند و به هر بهانهاي دور هم جمع ميشدند و دركنار يكديگر بودند. ضمن اينكه در دين مبين اسلام نيز صله رحم به عنوان يك رفتار پسنديده و ارزشمند، بسيار مورد تأكيد قرار گرفته است. نگاهي به آيات، روايات و احاديث متعدد در خصوص صلهرحم و ديد و بازديد به خوبي بيانگر اهميت اين موضوع در دين مبين اسلام است، به گونهاي كه در سخن معصومين (ع)، قطع صله رحم و عدم رفت و آمد با فاميل و آشنايان به شدت مورد سرزنش قرار گرفته است. يك دنيا بركت در صله ارحام در اين ارتباط وقتي با حجتالاسلام والمسلمين ميركريمي، استاد حوزه و دانشگاه صحبت ميكنم ميگويد: يكي از موضوعاتي كه در دين مبين اسلام تأكيد فراواني به آن شده است صله رحم و رفت و آمد با اقوام و فاميل اعم از دور يا نزديك است. وي ميگويد: پيامبر اكرم رسول خدا(ص) فرمودند: «به حاضر و غايب امتم و به كساني كه در پشت مردان و رحم زنان هستند (آنهايي كه هنوز به دنيا نيامدهاند) تا روز قيامت سفارش ميكنم كه صله رحم را به جا آورند، اگرچه راهشان به سوي همديگر يك سال فاصله داشته باشد؛ زيرا صله رحم از دين است.» اين استاد حوزه و دانشگاه ميگويد: حضرت امام صادق(ع) نيز در اين خصوص ميفرمايد: «صله رحم اخلاق را نيكو، دست را بخشنده، جان را پاكيزه، روزي را افزون كرده و اجل را عقب مياندازد.» حجت الاسلام والمسلمين مير كريمي اضافه ميكند: خداوند مهماني رفتن و مهماني دادن را دوست دارد و بر صله رحم تأكيد دارد و نبايد صله رحم را قطع كرد. اين استاد حوزه و دانشگاه ميگويد: در متون ديني حتي قطع صله رحم و رفت و آمد با آن دسته از خويشاونداني كه با ما اختلاف عقيده نيز دارند مورد سرزنش واقع شده است. وي خاطرنشان ميكند: ديد و بازديد و احوالپرسي از هم و تداوم بر صله رحم داراي آثار و بركات فراواني مانند طول عمر، افزايش رزق و روزي و... است كه مردم بايد به آن توجه كنند. صله ارحام از آن دست آموزههاي مورد تأكيد و مهم اسلام است كه تمامي معصومين(ع) بر آن تأكيد كردهاند و دنيايي از حكمت درباره آن وجود دارد. در اينجا به گلچيني از احاديث گهربار درباره صله رحم و اخوت ميان مسلمانان بسنده ميشود. رسول خدا (ص) فرمودند: «پاداش صله رحم، سريعترين پاداش كار خيري است كه به انسان ميرسد.» امام علي (ع) نيز ميفرمايند: «كسي كه با خويشاوندان خود قطع رابطه كند، به خدا ايمان نياورده است.» اميرالمؤمنين در حديث ديگري ميفرمايند: «همانا صله رحم از واجبات دين اسلام است و خداوند سبحان نسبت به اكرام ارحام و خويشان امر فرموده است.» امام سجاد (ع) فرمودند: «دو گام نزد خداوند، محبوبترين گامهاست؛ گامي که در راه خدا براي تحقق لشكر اسلام (براي جهاد) برداشته شود و گامي به سوي خويشاوندي كه با انسان قطع رابطه كرده است.» امام صادق (ع) فرمودند: «برترين چيزي كه با آن صله ارحام انجام ميگيرد، خودداري كردن از آزار و اذيت آنان است.» به فرموده امام رضا (ع): «چه بسا مردي كه سه سال از عمرش بيش نمانده، ولي صله رحم به جا آورد و خدا به خاطر اين كار، عمرش را به 30 سال افزايش دهد و خدا آنچه را ميخواهد انجام ميدهد.» امام باقر (ع) نيز ميفرمايند: «صله ارحام، اعمال را پاك و بلاها را دور ميسازد.» قطع صلهرحم و فردگرايي آدمها به راستي فكر ميكنيد علت كمرنگ شدن اين فرهنگ در جامعه ما چيست و چرا ديگر مردم كمتر به مهماني ميروند و از مهمانيهاي به ياد ماندني ديگر خبري نيست؟ اين پرسشها را وقتي با دكتر عليرضا بيدخوري، جامعهشناس و استاد دانشگاه در ميان ميگذارم پاسخهاي جالبي ميشنوم. اين جامعهشناس از تغيير سبك زندگي به عنوان يك خطر بزرگ ياد ميكند كه فرهنگ، آداب و سنتهاي زيبا مانند فرهنگ قديمي مهماني رفتن و مهماني دادن را نشانه رفته است. وي ميگويد: مردم از هم دور شدهاند و اين يك واقعيت است و علتش هم اين است كه مناسبات مردم فرق كرده و مردم بيشتر فردگرا شدهاند تا جمعگرا. براي همين است كه از مهمانيها كمتر خبري است. وي ميافزايد: اگرچه مشكلات اقتصادي و بالارفتن هزينههاي زندگي را ميتوان يكي از مهمترين دلايل كمرنگ شدن اين سنتهاي زيبا دانست اما واقعيت اين است كه قبل از هر چيز مناسبات مردم تغيير كرده و مردم بيشتر از هر چيزي در حال حاضر تنهايي و فردگرايي را دوست دارند. وي اضافه ميكند: ضمن اينكه در حال حاضر پيشرفت تكنولوژي و استفاده از ابزارهاي ارتباطي مانند تلفن همراه و... باعث شده تا مهماني رفتنها كمرنگتر شود. اين استاد دانشگاه در ادامه ميگويد: در كنار اين دلايلي كه ذكر شد البته نميتوان موضوعات ديگري مانند چشم و همچشمي و تجملاتي شدن مهمانيها را ناديده گرفت. وي ميگويد: در گذشته سطح توقعات مردم كمتر بود و چشم و همچشميها نبود و شايد حتي يك استكان چاي ميتوانست تنها وسيله ميزباني از مهمان باشد اما حالا چشم و همچشميها باعث شده تا افراد در مهمانيها به فكر پذيرايي مفصلتري مثل شام، ميوه و دسر باشند كه با روح مهمانيهاي ايراني – اسلامي تفاوت دارد. وي خاطر نشان ميكند: آنچه در مهمانيهاي گذشته بيش از هرچيز ديگر به چشم ميخورد، سادگي، صميميت و صفاي مردم بود كه خيلي از رسم و رسومات غلط و چشم و همچشميها جايي در آن نداشت. صحبتهاي اين جامعهشناس مرا ياد سالهاي دوران كودكي مياندازد، ياد روزهايي كه گاه از اين سر شهر به آن سر شهر ميرفتيم و بعد از كلي راه رفتن با خستگي تمام زنگ خانه دايي يا عمو يا عمه و خاله را ميفشرديم و بعد از چند دقيقه فضاي خانه و حياط دلنشين ميزبان ميشد بهترين نقطه روي زمين براي ما و حتي براي بزرگترهايمان. آه كه چقدر دلم براي آن مهمانيها تنگ شده است. راستي كسي هست دوباره و به صورت سرزده زنگ خانهمان را به صدا درآورد؟
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۲ دی ۱۳۹۴ - ۲۱:۵۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]