واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: شهید زنده یاد آیت الله دکتر مفتح بزرگ مردی است که نام نورانی وی در زمرهٰ افراد تاثیر گذار انقلاب اسلامی ایران ثبت است .
حضور زنده و پرنشاط این شخصیت ممتاز حوزه و دانشگاه در عرصهٰ نهضت عظیم اسلامی از پیش از اوجگیری نهضت امام در سال ١٣٤٢ تا پیروزی انقلاب اسلامی و بعداز آن تا روز شهادتش بدان اندازه جدی ، عمیق و پردامنه است که سخن گفتن از او را دشوار می نماید.
شهید آیت الله مفتح معلمی متفکر بود که ریشه در مزرع پربار فقاهت داشت، از سویی با سنتهای فرهنگی ایران آشنایی کامل داشت و از سوی دیگر با جدیترین و جدیدترین دستاوردهای فکری انسان معاصر و مشکلات بشر امروز آشنایی تام و تمام داشت. از جهتی با نظام تربیتی حوزه های علمیه رشد یافته و درخت وجودش در این بوستان به بار نشسته، از جهت دیگر برای پیوند حوزه و دانشگاه قدم به ساحت دانشگاه نهاد.با احساس ضرورت در روزگارانی که فرهنگ مسلط اجتماعی بر دین زدایی جامعه تکیه داشت و اِعمال این امر را در دانشگاه جدی تر تلقی می کرد، آن شهید در حالیکه خود استاد و مدرسی شناخته شده در قم بود، پا به عرصه دانشگاه گذاشته و تا درجه دکترا ادامه تحصیل داد. او که توطئه استعمار در جدا نگاه داشتن دو قشر دانشگاهی و روحانی، از هم را با تمام وجود احساس کرده بود،از همان سالهای پیش از انقلاب نزدیک کردن این دو قشر مهم جامعه را وجهه همت خود قرار داد و در کنار آموزش و تدریس و تربیت نیروهای جوان به مبارزه با رژیم پهلوی پرداخت. در سالهای ١٣٤٠ تا ١٣٤٢ شمسی، سخنرانیهای آگاهی بخش و بیدارکنندهٰ او در شهرهای مختلف برای افشای چهره رژیم پهلوی بسیار مؤثر بود که با آگاهی ساواک از میزان تأثیر سخنرانیهایش از فعالیتهای وی جلوگیری و نسبت به بازداشت و پس از آن تبعید وی اقدام می کند. بعد از سپری شدن مدت تبعید نیز از ورود ایشان به قم جلوگیری به عمل آوردند و ایشان با اقامت در تهران به تدریس در دانشکده الهیات مشغول شد، وجود او در محفل دانشجویان و دانشگاهیان، مشعلی فروزان بود فراراه همهٰ آنها که در وادی وحشت و ظلمت گرفتار آمده و خواهان نجات بودند . روشنای چراغ فروزان او از روغن عاریتی دیگران نبود. ژرفکاوی او در بطن فرهنگ اسلام وی را به سرچشمه حکمت و خردمندی رهنمون شده بود، حضور اثربخش این روحانیِ دانشگاهی فرصت مغتنمی بوجود آورده بود تا نسلی ، که در جستجوی مامنی بودند ، در سایه سار درخت برومند وجود او بر آسایند، از مشرب زلال روشنی و خردمندی او بیاشامند ؛ و خستگی هروله خویش را در صحرا فرو نشانند.
دانشگاه سنگر استوار استاد شد . جایی که نظام طاغوت ، با کوششی تمام سعی داشت نقش دینداران را در آن کمرنگ و کمرنگتر کند ، تیر بر نشانه فرود نیامده بود . با حضور استاد در محیط دانشگاه ، دانشجویانی که در طلب فهمیدن بودند و به شرق و غرب روی می آوردند ، این بار در کنار خویش چشمه جوشان حکمت و فرزانگی را یافتند ؛ که با غلیان و فیضانی مستمر ، مزارع خشکیده دلها و روحها را به بوستانی پر رنگ و بوی بدل می کرد.
کج فهمی ها و بد فهمی ها که نظام ستمشاهی در پی گسترش آنها بود ، گروه کثیری از نسل جوان را به وادی سرگردانی می کشاند و ایمانهای خالص و پاک آنها را که می توانست مبدا و منشا نوزایی و خلق باشد، مصروف اموری می کرد که یا اصالتی نداشتند و یا بنیان آنها بر باد بود و همواره در معرض فرو ریختن و از بین رفتن. استاد که به اقتضای حرفه خویش – کسوت روحانی و معلمی – با طیف عظیم نسل جوان سر و کار داشت به این مشکل واقف شد و دستهای پیدا و پنهان کسانی را که در کار انهدام و تخریب اذهان و افکار آنان بود می شناخت و از همین رو ، پرده دری و افشان آنان را آغاز کرد. استاد با پرده بر انداختن از چهره کریه این دروغگویان دغلکار ، به طیف وسیع مردمی که در پی حقیقت بودند خاصه نسل جوان نشان داد مادام که به آن گروه دغل چشم دوخته اند امید رستگاری نسیت که آنان چاه خشکیده ای هستند که آب معرفتی در آن نیست؛ اگر باشد آب زهومت زده ناخالصی است که نه فرو نشاننده تشنگی است و نه موجد سلامتی و نشاط.
اما تنها رسواکردن این سالوسکاران زرق فروش کفایت نمی کرد. شهید بزرگ ما خود دست به کار ایجاد بنایی زد که پایه های آن بر خردمندی و حکمت و نور بود و نام او را در زمره معماران بزرگ انقلاب اسلامی ایران ثبت کرد.
عمر پر بار استاد وقف تعلیم و تعلم شد.او عمر خویش را به شیوه انبیا مصروف شناخت و شناساندن کرد. با پیروزی نهضت عظیم اسلامی نیز شانه او پذیرای مسئولیتی سنگین شد؛ و این خود نشان از عظمت روحانی ایشان داشت.دریغا، خفاشانی که در ایام گذشته از تیغ بی دریغ قلم وی آزار دیده بودند و پرده نفاق و دورویی آنان به مدد بیان وی دریده شده بود ، حضور آفتابی چنین پرنور را بر نتافتند و در آغاز به شکوفه نشستن درخت پیروزی ، درخت برومند وجود او را در همان محلی که سالیان طولانی از عمر خویش را مصروف آگاهی بخشی کرده بود در مقابل دانشکدهٰ الهیات با شقاوتی جاهلانه به خاک افکندند. اما او ثمراتی داشت که نابودی آنها امکان نداشت ؛ بذری که بر کشتزار دلها افشانده بود هر روز بیشتر قد می کشید و می کشد و آنان که به سودای باطل دست یازیده بودند خویش را خایب و خاسر یافتند بی هیچ بهره ای . اما با نامگذاری آن روز بنام "روز وحدت حوزه و دانشگاه" نام بلند وی بر تقویم مناسبتهای انقلاب جاودانه شد، آنچنانکه نام و یاد آن فرزانهٰ شهید، جاودانه برجریده دلها ثبت شد. رهبر معظم انقلاب اسلامی با تجلیل از شهید مفتح ، این نامگذاری را اینگونه مورد تمجید قرار داده اند:" روز وحدت حوزه و دانشگاه از یادگارهای ارزشمند امام بزرگوار ماست. این مسئله هم مثل همه تدابیر و تصمیمهای مهمی که در راه جریان صحیح و اسلامی جامعه ما، آن حکیم عالی مقام و آن انسان والا و بصیر مطرح کردند، یکی از برکات وجودی ایشان بوده و هست و انشاءالله خواهد بود." این یادداشت را با نقل یکی از فرازهای مهم فرمایشات رهبر فرزانهٰ انقلاب در چیستی و ضرورتهای همراهی و همگامی حوزه و دانشگاه به پایان می برم و از خداوند متعال برای شهید عالیمقام "آیت الله دکتر مفتح" علو درجات مسئلت می نمایم. مقام معظم رهبری در یکی از دیدارهایشان با دانشجویان به مناسبت سالگرد شهید مفتح و روز وحدت حوزه و دانشگاه فرمودند:
"ما دو نهاد اصیل دانشجویی داریم. یکی متوجه به کسب علوم مربوط به فهم و تبلیغ دین و نوآوری در مباحث دینی و نوآوری در فهم مسایل روز و حادث شونده در زندگی است که این حوزه است و کارش عبارت است از تحقیق در مسایل دینی و فراگرفتن احکام الهی در همه شؤون زندگی، آن هم نه فقط در آنچه که مربوط به کُنج محراب یا خانه است بلکه در قلمرو وسیع زندگی بشر، این گروه این را باید یاد بگیرند، احکام جدیدش را تحقیق کنند، ناخالصیها و ناسرهها را از آن بزدایند و آن را با زبان مناسب در هر جامعهای و هر زمانی و هر مخاطبی به رساترین شکل ممکن به مخاطبین برساند. این وظیفه آن نهاد حوزهای است و اسمش حوزه علمیه است. یک نهاد دانشجویی دیگر داریم که این نهاد ناظر است به اداره امور زندگی مردم منهای مسایل مربوط به دین، مردم معاش دارند، کسب دارند، راه دارند، ساختمان دارند، جسم دارند، شناساییهای گوناگون لازم است. تحقیق در امور زندگی مردم لازم است علوم مختلف و انواع و اقسام دانشها، برای بهتر کردن و راه انداختن زندگی مردم، وجود دارد. این نهاد هم مشغول فراگیری این دانشهاست که اینها را فرا بگیرد... و آنها را برای پیاده شدن در جامعه آماده کند. تحقیقات نو، دنیایی را جذب کند و خودش به نوبه خود، تازههایی در این دانشها بیافریند و به بشریت عرضه کند. این هم یک نهاد دانشجویی دیگر. حالا اگر هر دوی این نهادهای دانشجویی خوب کار کنند و با هم رابطه متقابل دوستانه و از خود دانستن یکدیگر داشته باشند معنایش این خواهد شد که این جامعه، هم دینش، هم دنیایش آباد خواهد شد. آنها جهتگیری زندگی او را تصحیح میکنند و اینها حرکات زندگی او را تسهیل میکنند. آنها فکر و ذهن و روح او را آنچنان که از زشتیها و نادرستیها میآلایند که بفهمد به کجا باید حرکت کند و اینها وسیله این حرکت را به دست او میدهند تا حرکت کند." دکتر امیر شعردوست / کارشناس امور فرهنگی و استاد دانشگاه
جمعه 27 آذر 1394 ساعت 16:36
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]