واضح آرشیو وب فارسی:الف: درس های سید مهدی قوام به جامعه متدین امروز
محسن مهدیان، 23 آذر 94
تاریخ انتشار : دوشنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۱۴:۲۸
امروز فرصتی شد و گشت و گذاری در لاله زار تهران داشتیم. لاله زار اولین خیابانی بود که تمام نشانه های غرب از برند و اسم گرفته تا نهاد ها را کنار هم جمع و از همان نقطه هم به دیگر محله ها توزیع کرد. از کاباره های به سبک آمریکایی تا انواع و اقسام کالاهای با برند جنرال و جنرال مد و تا خیاط خانه های اعیانی و تجارت خانه ها و پیاله خانه ها و تا سینماهایی چون کریستال و ونوس و سالن های تاتر پارس و دهقان و کافه های معروفی چون مولنروژ و افق طلائی و بسیاری از اماکن و دکان هایی که به سبک غرب رنگ و لعاب گرفته بودند. موج نوگرایی در لاله زار به اندازه ای بود که به "شانزه لیزه تهران" شهرت یافته بود.در هر صورت لاله زار تهران محل شکل گیری سبک زندگی آنطرف آبی آنهم به شکل کاملا ظاهرگرایانه و پوسته ای بود. به همین دلیل پاتوق متمول ها و متمکن ها و اعیانی ها و وابستگان دربار بود و به طبع آن محل تجمع لات و لوت ها و بدکاره ها و مطرب ها و خواننده های روحوضی معروف چون مهوش، قاسم جبلی روحپرور، آغاسی، سوسن و غیره... اما این خیابان پاتوق یک نفر دیگر هم بود. پاتوق سید مهدی لاله زاری.در میانه این خیابان مسجدی بود بنام مسجد لاله زار و آخوندی داشت با شهرت سید مهدی لاله زاری که اسم واقعی او سید مهدی قوام بود. سید مهدی هم پاتوق اش همین خیابان بود و اصرار داشت با همین مردم ارتباط داشته باشد. سعدی افشار تعریف می کند تا سید مهدی را در خیابان دیدم از خجالت سرم را انداختم پایین تا نبیندم. نزدیک که شدم گفت برادر مسجد نمیای؟ فرصت نمی کنی ایراد ندارد. اما من برای دیدن شما می خوام بیام کافه.معروف است یک شب که از منبر مسجد پایین آمده است همان حوالی لاله زار، زن بدکاره ای را می بیند که کنار خیابان منتظر است. او را صدا می زند تا نزدیک بیاید. همراه آقا سید مضطرب می شود که مردم حرف درنیارند. از زن بدکاره می پرسد چقدر می گیری تن فروشی می کنی؟ زن با تعجب می گوید فلان قدر. سید دست می کند جیبش و پاکتی که پای منبر گرفته بود و البته عادت داشت هیچ وقت نشمارد را به زن می دهد و قسمش می دهد تا این پول تمام نشده از خانه بیرون نیاید. معروف است پاکت تا زمانی که زن توبه کند، پول داشت.یکبار دیگر در راه به دسته لات های لاله زار بر می خورد. گروه مصطفی دیوونه و همراهانش. سید به مصطفی دیوونه می گوید "بزرگترین مرام لاتی شما چیه؟ میخوام مثل شما داش بشم". مصطفی دیوونه میگوید "اینکه اگر نمک بخوریم نمکدان نمی شکنیم." سید مهدی میگه "اینکه قانون ما هم هست. ولی شما فقط حرف می زنید یا عمل هم می کنید؟ این همه نمک خدا را خوردید چرا نمک دان می شکنید." مصطفی دیوونه با تلنگری عاقبت بخیر میشود و بانی هیات محبین پاچنار که بعدها ۵۰ شهید را تقدیم انقلاب می کند.سید مهدی قوام وقتی از دنیا رفت به اندازهی دو تا صحن بزرگ حرم حضرت معصومه، کلاه شاپویی و لنگ به دست آمده و صحن را پر کرده بودند و زار زار گریه میکردند....سبک زندگی سیدمهدی قوام برای این روزهای متدین های جامعه ما اموختنی است. زندگی کردن به سبک سیدمهدی اجازه نمی دهد که متدین های ما برای خودشان شهرک مسکونی جدا و سینمای جدا و موسیقی جدا و پارک و محله جدا و در نهایت طبقه ای اجتماعی جدا از مردم داشته باشند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]