محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845771220
خواجهسروی:وزارت علوم دولت اصلاحات، فرمانده جنبش دانشجویی بود/بازگشت وابستگان به منافقین به دانشگاه
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
خواجهسروی:وزارت علوم دولت اصلاحات، فرمانده جنبش دانشجویی بود/بازگشت وابستگان به منافقین به دانشگاه سیاست > احزاب و شخصیتها - یکی از مدیران وزارت علوم دولت احمدینژاد میگوید که آن دولت به دنبال مزدورپروری در دانشگاهها نبود.
فاطمه استيري: شانزدهم آذر و باز هم «روز دانشجو» ما را پای صحبتهای یکی از مدیران «امام صادقی» دولت محمود احمدینژاد نشاند. غلامرضا خواجه سروی که در 8 سال عمر دولتهای نهم و دهم در معاونت فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم مشغول به فعالیت بود برایمان از نگاه دولت قبل به «جنبش دانشجویی» گفت. دولتی که بنا به گفته او رویکرد نفی و اثباتی به جنبش دانشجویی نداشت، جنبش دانشجویی ثناگو و مدح کننده را نمیخواست و دنبال مزدورپروری در دانشگاهها نبود. از انتقادات به فضای پادگانی دانشگاهها و رکود جنبش دانشجویی در دولت قبل پرسیدیم. او گرچه می پذیرد جنبش دانشجویی در ابتدای آن دولت دچار رکود شد اما معتقد است دولت احمدی نژاد ترسی از جنبش دانشجویی نداشت و مي گويد: «آقای احمدینژاد موافق ماندن دو سه نفر از روسای دانشگاهها نبود، اصلیترین دلیلش هم این بود که این افراد به جنبش دانشجویی کم توجهی می کردند و اجازه فعالیت به آنها نمیدادند. اینکه فضای دانشگاه کنترلی و حراستی شود سیاست دولت احمدینژاد نبود، برخی کارها سلیقه مدیران دانشگاهها بود.» خواجه سروی اما پاسخ روشنی نداد که چطور احمدینژادی که نفوذ زیادی بر روی مدیرانش داشت و به راحتی افراد را عزل می کرد، توان برکناری این افراد از ریاست دانشگاهها را نداشت. خواجه سروی که منتقد سرسخت وزارت علوم دولت اصلاحات است، در این مصاحبه از "فضای چریکی معاونت فرهنگی وزات علوم دولت اصلاحات" گفت و تاکید کرد «فرماندهی جنبش دانشجویی در دولت اصلاحات در دست وزارت علوم بود و آنها دنبال پیاده نظام برای خودشان در بین جنبش دانشجویی میگشتند.» معاون فرهنگی وزارت علوم دولت دهم همچنین گریزی به وضعیت جنبش دانشجویی و وزارت علوم در دولت روحانی زد و از بازگشت کسانی به دانشگاه ها سخن گفت که بنا به گفته وی «وابسته به گروهکهایی مثل منافقین، پژاک، کومله، دموکرات هستند.» دانشجویان ستاره دار، جنبش دانشجویی در دولت سازندگی، و هزینه فعالیت سیاسی دانشجویان در دولت احمدی نژاد بخشهای دیگری از این مصاحبه بود که در ادامه مشروح آن آمده است؛ **** آقای خواجه سروی! تعریف شما از جنبش دانشجویی چیست، چه مولفههایی را برای آن قائل هستید؟ از بُعد نظری جنبش دانشجویی بخشی از جنبش اجتماعی است، یعنی حرکتی که بخشی از نیروهای اجتماعی در جامعه شروع و دنبال میکنند. بر این اساس جنبش دانشجویی توسط بخشی از نیروهای اجتماعی که همان دانشجویان باشند سازماندهی میشود. آن چیزی که در ایران به جنبش دانشجویی معروف شده در حقیقت همان حرکت سیاسی بوده که در دانشگاهها توسط گروهی از دانشجویان از دوره پهلوی اول شروع شد و تا الان نیز با افتوخیز دنبال شده است. نقشی که دانشجویان در سیاست ایفا میکنند و تاثیری که بر سیاست میگذارند، مجموعا تعبیر به جنبش دانشجویی میشود. طبیعتا جنبش دانشجویی از یک سنخ و گروه هم تشکیل نشده است، شاخهها و سلایق مختلفی ذیل آن تعریف میشوند. جنبش دانشجویی چیزی شبیه جنبش کارگری یا جنبش زنان یا جوانان است. قبل از انقلاب جنبش دانشجویی محفلی برای تقابل اسلامگرایان و سکولارها بود، به نظر شما این تقابل به جنبش دانشجویی بعد از انقلاب هم منتقل شده یا آرایش جدیدی را در تحرکات دانشجویی شاهد بودیم؟ این تقابل از سالهای قبل از انقلاب وجود داشت، بعد از کودتای 28 مرداد 1332 برای مدتی سرکوب شد و تقابل به خارج از کشور منتقل شد، البته در داخل هم به شکل زیرزمینی وجود داشت. در سالهای بعد از انقلاب عمدتا تا سال 62، 63 تقابل بین سکولارها و اسلام گرایان به صورت علنی وجود داشت ولی بعد از آن تقریبا از بین میرود و حتی به شکل زیرزمینی هم خیلی ادامه نمییابد. اما در اوایل دهه 80 مجددا بخشی از دانشجویان و گروههای دیگری که مدعی جنبش مارکسیستی، برابری و عدالت هستند -مارکسیست بودن يا نبودن شان قابل بحث است- دوباره شکل گرفتند هرچند این تقابل هم عمرش کوتاه بود و جدی نشد. منظورتان اواخر دولت اصلاحات است؟ بله، آنها اواخر دولت اصلاحات شکل گرفتند، سال 86 هم کارهایی انجام دادند ولی عمرشان در حد همین 5، 6 سال بود و بعد تمام شد. در کل جنبش دانشجویی بعد از انقلاب بیشتر دست گروههای اسلامگرا بوده و کمتر سکولارها میدان دار بودند. البته در جنبش دانشجویی گروهها و افرادی غیر از اسلامگرایان معروف هم حضور داشتند که همان روشنفکران دینی بودند؛ یعنی کسانی که به لحاظ تشکیلاتی طرفدار نهضت آزادی بودند و در دانشگاهها فعالیت داشتند. البته رسما شاخه دانشجویی نداشتند، ولی حضور داشتند و فعال بودند، حتی از تشکلهایی که احساس میکردند با آنها پیوند و قرابت دارند، حمایت مالی و معنوی میکردند. قبل از انقلاب برخی تشکلها بودند که علنا اعلام میکردند وابسته به حزب توده، مجاهدین یا چریکها فدایی خلق هستند، ولی چنین چیزی را در سالهای پس از انقلاب نداریم. مواردی مثل انجمن اسلامی دانشجویان تحکیم وحدت را داشتیم که در اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 با اتفاقاتی که آن زمان افتاد چند شاخه شد. طیفی از تحکیم وحدت که معروف به طیف علامه شد گرایشهایی مخالف اکثریت داشت و بیشتر در خط روشنفکران دینی بود. منظورم از روشنفکر دینی، چهره هايي مثل مهندس بازرگان و اعضاي نهضت آزادی است. کم کم برخی از آنها به سمت گرایشهای غیردینی رفتند ولی خیلی نمودی نداشتند، سال 84 به بعد هم خط مشیهایی را در پیش گرفتند که خیلی تکلیفشان معلوم نیست. به هر انتخاباتی که نزدیک میشویم خصوصا انتخابات ریاست جمهوری، کاندیداها بر روی دانشگاه و ظرفیت جنبش دانشجویی زوم میکنند و تلاش میکنند رای این بخش را به سبد خودشان بریزند، ولی معمولا هر کدام از کاندیداها که رای میآوردند بعد از انتخاب شدن دانشگاه را فراموش میکنند و جنبش دانشجویی را به حال خود رها میکنند. این بهره برداریهای سیاسی مقطعی چقدر به جنبش دانشجویی آسیب زده است؟ دانشگاه و دانشجویان بخشی از جامعه هستند و نمیتوان آنها را حذف کرد. وقتی پدیدهای مثل انتخابات ریاست جمهوری مطرح است طبیعتا جنبش دانشجویی و دانشجویان به انتخابات ورود کرده و ایفای نقش میکنند. منتهی دو نگرش درباره بهرهبرداری از دانشگاه و جنبش دانشجویی وجود دارد. نگاهی که وزارت علوم دولت اصلاحات به جنبش دانشجویی داشت این بود که جنبش دانشجویی و دانشجویان یک لشکر و پیاده نظام هستند مادامی که از ما حمایت کردند از آنها حمایت کنیم، اگر نکردند باید آنها را تحریم کرد. یک نگاه این است که از دانشجویان و جنبش دانشجویی برای رایآوری استفاده کنند. وقتی هم که این اتفاق افتاد و کاندیدای مورد نظر رای آورد دیگر به دانشگاه توجهی نمیکند یا اگر توجه دارد باز هم تا زمانی است که جنبش دانشجویی از دولتش حمایت کند. وقتی این پشتیبانی قطع شود و دانشجویان به تفکر دیگری گرایش پیدا کنند؛ این حمایتها هم قطع می شود. در نگاه دوم جنبش دانشجویی یک سرمایه سیاسی، اجتماعی و حتی فرهنگی برای کشور است. طبیعتا برای اینکه در انتخابات مشارکت حداکثری ایجاد شود، انتخاب اصلح صورت گیرد و منافع ملی محقق شود، از ظرفیت دانشجویی و جنبش دانشجویی بهره گرفته میشود. این نگاه ربطی به دولت خاصی ندارد، حتی ممکن است جنبش دانشجویی موافق یا منتقد دولت باشد. ولی قاعدتا جنبش دانشجویی باید طبق مقررات مورد توجه قرار بگیرد. هر دو این نگاهها را به شکل عملیاتی و آزمایش شده در کشور تجربه کرده ایم.چه اینکه به جنبش دانشجویی به عنوان پیاده نظام نگاه شد. درمقابل زمانی هم بوده که به جنبش دانشجویی به عنوان سرمایه اجتماعی در اختیار کشور و نظام سیاسی و مردم نگاه شده است.
مصداقا بیان میکنید در کدام دولتها؟ مثلا دفتر تحکیم وحدت که به دو دسته علامه و شیراز تقسیم شد. شاید علت انشعابشان این باشد که گرایشی از تحکیم، به شکل خیلی افراطی از دولت آقای خاتمی حمایت کرد ولی بعدا تلاش کردند که حتی از دولت خاتمی گذر کنند. آن بخشی که از تحکیم جدا شدند از همان زمان مورد تحریم دولت اصلاحات قرار گرفتند و برخورد خوبی با آنها نمیشد، حتی اجازه ورود به دانشگاه را نداشتند. معتقدم نگاه وزارت علوم دولت اصلاحات به جنبش دانشجویی به گونه اي بود که آنان {دانشجویان} را یک لشکر و پیاده نظام مي ديد؛ مادامی که از ما حمایت کردند از آنها حمایت کنیم، اگر نکردند باید آنها را تحریم کرد. وضعیتی که برای جنبش دانشجویی کنونی هم پیش آمده است. سالهایی که ما در وزارت علوم بودیم اعتقاد داشتیم کلیت دانشگاه و فعالان دانشگاهی در حوزه سیاسی، فرهنگی و صنفی یک سرمایه اجتماعی برای کل کشور محسوب میشوند و نباید توقع داشته باشیم که حتی به دولت مستقر کمک کنند یا ثناگو و دعاگوی دولت باشند. واقعا این نگاهی بود که دولت احمدی نژاد به جنبش دانشجویی داشت؟ بطور طبیعی هرکسی که مسئولیت دارد ترجیح می دهد و دوست دارد دیگران از او تعریف کنند، ولی نباید از جنبش دانشجویی خیلی توقع ثناگویی و تعریف و تمجید داشته باشیم. البته این هم کار راحتی نیست، اینکه برای جنبش دانشجویی هزینه کنی، وقت بگذاری ولی باز هم چشم در چشم شما بنشینند و انتقاد کنند و بیانیه بدهند، کار سختي است. تحمل اینها برای دولتمردان و جامعه، ممکن است سخت باشد. احمدی نژاد علاقه شخصی به جنبش دانشجویی داشت و منتقد برخی از روسای دانشگاه و بخشیهایی از وزارت علوم بود و می گفت چرا جنبش دانشجویی جنب و جوش بیشتری ندارد، حتی در انتقاد کردن از دولت. ما در وزارت علوم دولت قبل به عنوان مسئولان مرتبط با جنبش دانشجویی خیلی توقع نداشتیم جنبش دانشجویی پیاده نظام، ثناگو و لشکر ما در خیابان باشد. اینکه دو طرف از هم توقع داشته باشیم میشود «مزدور پروری»، من شخصا با این مزدورپروری موافق نیستم. معتقدم جنبش دانشجویی باید مستقل فکر کند، آزاداندیش باشد، منافع کشور و نظام را مدنظر قرار دهد و خیلی درگیر احزاب و جریانات سیاسی نباشد، حتی به دولت مستقر هم وابسته نباشد. هرچند ممکن است مسئول دولت هم از دل این جنبش بالا آمده باشد. تصور ما در دولت نهم و دهم درباره جنبش دانشجویی این بود و در همین جهت هم جلومیرفتیم. ولی این را هم باید توجه داشت که آموزش عالی نزدیک به 5 میلیون عضو دارد، ممکن است در بخشهایی افرادی باشند که اینگونه فکر نکنند؛ ولی خط کلی و رویکرد کلی در این 8 سال این بود. مسائل جنبش دانشجویی هم مربوط به معاون فرهنگی وزارت علوم و هیئت نظارت بر تشکلهای اسلامی دانشگاهیان است و ما در این بخش بر اساس این رویکرد جلو می رفتیم. گفتید دولت احمدی نژاد جنبش دانشجویی مدحکننده و ثناگو را نمیخواست، مشخصا انتظارتان از جنبش دانشجویی چه بود؟ خود آقای احمدی نژاد تعریفی از جنبش دانشجویی و نحوه ارتباطش با دولت داشت؟ در سالهایی که معاون فرهنگی و دبیر هیات نظارت بر تشکلهای اسلامی دانشگاهیان بودم ندیدم که دولت به معنای رییس جمهور و هیات دولت، نفیاٌ و اثباتا درباره فعالیت جنبش دانشجویی نظری بدهند و بگویند اینجا کُندش کن اینجا تُندش کن! یا تشکلها این را بگویند و آن را نگویند. به هرحال افراد تلاش دارند که پایگاه و حامی دانشجویی داشته باشند. ولی من ندیدم که کلیت دولت چنین نظری داشته باشند. آنچه که ما براساس اسناد بالادستی بر آن پایبند بودیم این بود که سعی میکردیم جنبش دانشجویی و دانشگاه، استقلال خودش را حفظ کند و خیلی دچار خط و خطوط سیاسی و دولتی شدن نشود. البته این را هم میدانید که تشکلها خیلی منتظر دستور کسی نمیمانند، همان زمان هم همین بود و بطور طبیعی بخشی از جنبش دانشجویی مدتی از دولت نهم و دهم حمایت کردند. نه اینکه کسی به آنها گفته باشد، بلکه بر مبنای تشخیص خودشان. گاهی همین تشکلها در جلسات، بیانیههایشان یا تجمعاتی که داشتند انتقاداتی هم به دولت و رییس جمهور می کردند. ولی هیچگاه نشد که ما حمایت مان را از آنها قطع کنیم به این بهانه که علیه دولت بیانیه دادند. از میان تشکلهای موجود دانشجویی یکی هست که همیشه تند و تیز حرکت می کند و همیشه زبان تند داشته است... کدام تشکل؟ جنبش عدالتخواه دانشجویی. این جنبش در جلساتی که ما با آنها داشتيم، چشم در چشم از ما انتقاد میکرد ولی ما همیشه از آنها هم حمایت میکردیم. البته ممکن است آنها انتظار حمایتهای خیلی بیشتری داشتند، ولی ما در حد توان مان و آنچه که مقررات و قوانین اجازه می داد کارمان را انجام می دادیم. می خواهم بگویم اگر این روحیه استقلال و آزاداندیشی از جنبش دانشجویی گرفته شود، هیچی از آن باقی نخواهد ماندزو تبدیل به یک ابزار وابسته میشود که با عوض شدن هر دولت مشی متفاوتی را دنبال می کند. در سالهایی که مسئول بودم، خاطرات زیادی دارم از جلساتی که با دانشجویان داشتیم و انتقاداتی که در آن جلسات به ما میشد. البته بیشتر این انتقادات با رعایت احترام بود ولی مواردی هم بود که بدون رعایت احترام انتقاد میکردند ولی سعی کردیم که تحمل کنیم. در تشکلهای سیاسی دانشگاهها چند تشکل داریم که منتقد دولت نهم و دهم بودند، ولی آنها را تحت پوشش و حمایت قرار دادیم. این تشکلهای مخالف دولت بعدا به کمک دولت فعلی آمدند. حالا ِکی از این دولت ببرند، معلوم نیست. جامعه اسلامی دانشجویان، انجمن اسلامی مستقل و البته جنبش عدالتخواه دانشجویی با اما و اگر زیاد در خط کلی و گرایش کلی با دولت نهم و دهم همراه بودند، ولی وجه انتقادی شان را هم داشتند. گاهي جلساتی در دولت برگزار می شد، مثل افطاری که حتی از این تشکلهای حامی هم دعوت نمیشد. منظورم اين است که این نبود که تشکلهای هوادار، نورچشمی ما باشند و همه جا حضور داشته باشند. ما در وزارت علوم اینگونه فکر میکردیم که جنبش دانشجویی یک سرمایه برای کشور است لذا روابط خوبی با همه آنها داشتیم و سعی می کردیم با تعامل مشکلات شان را حل کنیم. به هرحال در این 8 سال یک تاثیرگذاری متقابل بین دو طرف وجود داشت و در پي آن بوديم که با همراهی جنبش دانشجویی جایگاه آموزش عالی را ارتقا بدهیم.
اشاره کردید دولت احمدی نژاد رویکرد نفی و اثباتی به جنبش دانشجویی نداشت، یکی از انتقاداتی که اتفاقا به دولت سابق میشود این است که از کنار جنبش دانشجویی بی اعتنا میگذشت، برخلاف دولت اصلاحات که توجه جدی به این جنبش داشت. فکر نکنم این انتقاد درست باشد. خود آقای احمدی نژاد هم از اعضاي این جنبش دانشجویی بود و نگاه و علاقه شخصی به جنبش دانشجویی داشتند. اتفاقا ایشان منتقد برخی از روسای دانشگاه و بخشیهایی از وزارت علوم بود و می گفت چرا جنبش دانشجویی، جنب و جوش بیشتری ندارد، حتی در انتقاد کردن از دولت. آقای احمدینژاد موافق ماندن دو سه نفر از روسای دانشگاهها نبود، اصلیترین دلیلش هم این بود که این افراد به جنبش دانشجویی کم توجهی می کردند و اجازه فعالیت به آنها را نمیدادند. روسای کدام دانشگاهها؟ در دولت اصلاحات کسانی در وزارت علوم بودند که خودشان به عنوان فرمانده جنبش دانشجویی عمل میکردند. سال 84 که ما دانشگاه را تحویل گرفتیم دانشگاهها به شکل عجیب و غریبی سیاست زده بودند به این علت که جنبش دانشجویی از داخل وزارت فرماندهی میشد. اسم نمیبرم که دلخوری پیش نیاید، به هر حال الان از ریاست کنار رفتند. منظورم این است که خود آقای احمدینژاد به لحاظ شخصی دوست داشتند که جنب و جوش دانشجویان بیشتر باشد حتی در جلسات دانشجویی که قرار بود خود رییس جمهور حضور داشته باشند مخالف تحفظ ها و ملاحظاتی که دستگاههای امنیتی داشتند بودند و میگفتند بگذارید فضا آزاد باشد و هرکه میخواهد بیاید و هرچه میخواهند بگویند. برای مثال یکبار در جلسه کرسی آزادآندیشی دانشگاه اراک که يک تشکل دانشجویی برگزار کرده بود، حضور پیدا کردند. در آنجا خیلی حرفها زده شد، داد و فریاد شد. این را هم باید بپذیریم که هر دولتی وظیفه هدایت، حمایت و نظارت دارد. خودش نمیتواند به جای دانشجویان فعالیت کند. کاری که دولت و مشخصا وزارت علوم درباره جنبش دانشجویی میتواند انجام دهد در چارچوب همان قوانینی است که وجود دارد. اتفاقا این قانون «فعالیتهای تشکلهای اسلامی دانشگاهیان» با امضای خود آقای خاتمی هم ابلاغ شده است. ما نمیتوانیم از این چارچوب خارج شویم، این چارچوب حمایت و هدایت و نظارت را شامل می شود. هدایت کمرنگ است و نقش وزارت علوم بیشتر نظارتی و حمایتی است. دولت بیشتر از این نمیتواند کاری کند. اینکه از مسئولان دانشگاهها انتظار باشد که به جای تشکلها کار کنند، انتظار محقی نیست. اما در دوره قبل از ما کسانی در وزارت علوم بودند که خودشان به عنوان فرمانده جنبش دانشجویی عمل میکردند ما این را قبول نداشتیم. منِ نوعی که مسئول، معاون، وزیر یا رییس جمهور هستم نباید فرمانده جنبش دانشجویی باشم، این رویکرد جنبش را خراب میکند و به انحراف میبرد. قبل از ما اتفاقا برخی افراد در وزارت علوم خودشان نقش فرماندهی داشتند. این فرماندهی چه به نفع دولت یا له دولت باشد، غلط است. اینکه من به عنوان معاون به فلان جنبش دانشجویی بگویم بیا داخل اتاق به فلان جنبش بگویم نه تو برو بیرون قبولت نداریم، بعد به آنها دیکته کنیم چه کاری کنید چه کاری نکنید، این رویکرد فرماندهی غلطی است و جنبش دانشجویی را تخریب میکند. سال 84 که ما دانشگاه را تحویل گرفتیم دانشگاهها به شکل عجیب و غریبی سیاست زده بودند؛ به این علت که جنبش دانشجویی از داخل وزارت فرماندهی میشد. آن فرماندهی که از هم پاشیده شد و از بین رفت، جنبش دانشجویی نمي دانست که چه کاری باید بکند. عدهای به افراط کشیده شده بودند عده ای به تفریط. خیلی زمان برد که جنبش دانشجویی به خودش بیاید و خودش کارهای خودش را انجام دهد. البته در دورانی که ما بر سرکار بودیم برخی مدیران دانشگاهها میخواستند آن رویه را باز هم دنبال کنند ولی ما همیشه این روش را نهی میکردیم. کسانی که قبل از ما بودند؛ اگر صداقت داشته باشند باید معترف باشند که فرماندهی جریان دانشجویی را در دست داشتند. ولی این موضوع هم مطرح بود که هزینه فعالیتهای دانشجویی در دولت قبل خیلی بالا بود، اخطارهای انضباطی، تعلیق، محرومیت از تحصیل یا ستارهدار شدن دانشجویان... این حرفهایی که زده میشود باید مستند باشد، من هم میتوانم از این قسم حرف ها درباره دولت اصلاحات بزنم. ما انتقادات را مطرح میکنیم که شما پاسخ بدهید. من میگویم باید با آمار انتقاد کنند. اینکه میگویند هزينه فعالیت سیاسی در دولت نهم و دهم بالا بوده، برچه اساسی است؟ باید تعداد دانشجوياني که بخاطر شرکت در فعالیتهای سیاسی تعلیق یا اخراج شدند را بگويند و با دوران قبل از آن مقایسه کنند و ببينند کدام درست است. البته من همه دولتها را دولت جمهوری اسلامی میدانم و خیلی دنبال این نیستم که بگویم ما خوب بودیم آنها بد بودند. فضای سیاسی دانشگاهها در دولت فعلی جنب و جوش بهتری دارد ولی آنچه که من دارم می بینم این است که متاسفانه در همان مسیر افراط دولت اصلاحات دارد حرکت میکند. این حرفها معمولا بحثهایی است که در زمان انتخابات برای تخریب رقیب و از میدان به در کردن رقبا مطرح میشود. در حالیکه می دانید بحث دانشجویان ستارهدار ارتباطی به هیچ دولتی و وزارت علوم ندارد و به پرونده قضایی و امنیتی افراد مربوط است. وزارت علوم نه وزارت اطلاعات است نه بازداشتگاه قوه قضاییه. دولت هم نه ضابط قضایی است نه زندان دارد. در زمان انتخابات 88 هم این موضوع مطرح شد و بعد هم معلوم شد موضوع دانشجویان ستارهدار مربوط به دوره آقای معین است. وقتی ما در وزارت علوم بودیم، این موضوع را حذف کرديم. اگر دانشجویی تخلفی در خیابان کرده و پلیس او را دستگیر کرده چه ربطی به دانشگاه دارد؟ اصلا در دوره هر دولتی هم که باشد فرقی ندارد. یعنی در معاونت فرهنگی دوره شما اصلا هيچ دانشجویي ستاره دار نشد؟ اصلا ورود نمیکردیم. اتفاقا دو جا بود که همیشه حامی دانشجویان بود، یکی نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه ها و دیگری معاونت فرهنگی وزارت علوم. ما همیشه طرفدار دانشجویان بودیم. ممکن بود دانشجویان بیرون از دانشگاه کار سیاسی کنند یا جرم امنیتی و جاسوسی مرتکب شده باشند یا اصلا کسی را کشته باشند، ولي این که ربطی به دانشگاه نداشت. اگر زمان فتنه و پرونده دانشجویانی که بعضا در مسائلی دخالت داشتند یا در دادگاه ها پرونده داشتند بررسی شود معلوم میشود چه کسانی پیگیر کار اینها بودند که با کمترین مشکلی به دانشگاه برگردند و فارغ التحصیل شوند. این وصلهای است که چسبیده می شود و از خارج هم حمايت مي شود. در حقيقت شلوغکاری میکنند. من حتی مخالفم بگوییم این کار از دوره آقای معین شروع شد، ولی وقتی دعوا می شود این اظهارات هم بیان می شود. آقای احمدی نژاد در یکی از اظهاراتشان درباره دانشجویان ستاره دار به کنایه گفتند از ستوان دومی به ستوان یکمی رسیدند، برخی این جمله را تحقیر دانشجویان توسط ایشان عنوان کردند. فکر می کنم شوخی کردند ولی موضوع ستاره دارشدن دانشجويان در دوره آقای زاهدی ربطش با وزارت علوم قطع و تمام شد. اما آقای ظریفیان در جایی عنوان کرده بودند که ستاره دار کردن دانشجویان در اواخر دولت اصلاحات بیشتر یک حکم انضباطی بخاطر نگرانی برخی نهادهای امنیتی بود که نهایتا یکی دو ترم دانشجو محروم از تحصیل میشد، اما در دولت احمدینژاد این رویه عوض شد و به اسم ستاره دار شدن دانشجویان را محروم از تحصیل میکردند. اصلا همچین چیزی واقعیت ندارد. اصلا موسس این موضوع خود آقای ظریفیان است. در دولت آقای احمدینژاد ستارهدار شدن را کلا برداشتند و گفتند اصلا به ما ربطی ندارد. حتی معتقدم بخش هایی که آقای ظریفیان هم گردن می گیرند، اشتباه می کنند، چون ربطی به آنها ندارد. البته اگر خودشان به وزارت اطلاعات خط دادن، را من نمیدانم، بهشان می آید از این کارها بکنند! اینها آدمهای سیاسی هستند و بلد هستند از اینکارها کنند. پس اینکه در دولت آقای روحانی موضوع دانشجویان ستاره دار دولت قبل مورد بررسی قرار گرفت چه بود؟ من سه ماه در دولت آقاي روحانی در وزارت علوم بودم، آقای توفیقی که به وزارت علوم آمدند گفتند هرکسی که شکایت دارد، بیاید شکایتش را مطرح کند، بعد هم دستور دادند خیلی از این دانشجویان برگردند. این تعلیقها هم ربطی به وزارت علوم نداشت، بر اساس حکم دادگاه بود. ما که نمیتوانستیم در حکم دادگاه دخالت کنیم، کمیته انضباطی اگر در دانشگاهها حکمی صادر کرده، این احکام لزوما سیاسی نبوده است، باید پرونده به پرونده بررسی کرد، نمیتوان حکم کلی داد. من درس خوانده دانشگاه امام صادق هستم و برخلاف افرادی مثل آقای ظریفیان خیلی سیاسی نیستم. این افراد خیلی نگاه سیاسی دارند، خودشان در دولت اصلاحات کمک کردند دانشجوی ستاره دار درست شود تا مخالفانشان را حذف کنند. همین حضرات پشت داستان بورسیه ها هم هستند و راحت انگ میزنند. به هر دلیلی یک فلک زدهای را از درس خواندن محروم کردند، در حالیکه اصلا ما نباید با جنبش دانشجویی و دانشگاه اینگونه برخورد کنیم. چه بسا همین ستاره دار شدن دانشجویان را خود همین افراد به وزارت اطلاعات پیشنهاد داده باشند! رشته من علوم سیاسی است و تدریس میکنم، در فعالیت های سیاسی هم دخالت دارم ولی همه چیز را سیاسی نمیبینم. حتی خیلی از افرادی که اقای توفیقی دستور دادند به دانشگاه برگردند تخلفات منکراتی در دانشگاه داشتند، اصلا در دانشگاه شاکی داشتند و اخراج شده بودند! منتهی اینها اعتراض کرده بودند که با ما سیاسی برخورد شده. مورد داشتیم یک استاد که با 10 تا دختر دانشجویش رابطه نامشروع داشته را به دانشگاه برگرداندند، پرونده طرف را که نخواندند فقط چون طرف مدعی شده که با دولت قبلی بد بودم و با من برخورد سیاسی کردند! پس حکم دادند که به دانشگاه برگردد. مواردی از این قسم زیاد داشتیم. یا فردی بوده که بخاطر تقلب، سرقت و برهم زدن نظم آموزشی دانشگاه تصمیمی در موردش گرفته شده، ولی بعد در این دولت درخواست داده و به دانشگاه برگشته است. حتی در بین کسانی که به دانشگاه برگشتند افرادی هستند که وابسته به گروهکهایی هستند که همین الان با نظام جمهوری اسلامی در حال جنگ هستند. مثل منافقین، پژاک، کومله، دموکرات. ولی آقایان همین افراد را به دانشگاه برگرداند. دانشجویی که وصل به منافقین است نه با من رفیق است نه با آقای ظریفیان. دشمن هر دو ما است. ولی آقای توفیقی دستور دادند که برگردد. در وزارت علوم دولت اصلاحات آدمهایی بودند که بدون رودربایستی دنبال پیاده نظام میگشتند، بعضی از آنها که اصلا چریک بودند و همان روشهای چریکی را دنبال میکردند. اگر همین آدم فردا در خوابگاهی بمب گذاشت و باعث کشته شدن چندتا آدم شد، چه کسی جوابگو است؟ البته این وظیفه وزارت علوم هم نیست وظیفه دستگاه های امنیتی و قضایی است. منتهی نکته جالب این است که دستگاه امنیتی هم زورش به وزارت علوم نرسیده است که این کار را نکند و این افراد را بازنگرداند. مثلا رفتند 20 صفحه نوشتند که ما با دولت احمدی نژاد بد بودیم و به همین خاطر اخراج شدیم، در حالیکه جرمش اصلا این چیزها نبوده. این افراد نه دولت احمدی نژاد را دوست دارند نه روحانی را نه خاتمی را. اصلا از گردونه نظام خارج هستند. یا مثلا بهایی بوده که در تظاهرات عاشورای 88 شرکت داشته و دستگیر شده اند، هزار جرم و جنایت دیگر هم انجام داده اند؛ ولی در اين دولت به دانشگاه برگشته اند. دادگاه حکم داده که این فرد از حقوق اجتماعی محروم است، جالب است که وزارت علوم همین فرد را به دانشگاه بازگردانده ولی حاضر هم نیست گردن بگیرد! نگاه من به جنبش دانشجویی اصلا سیاسی نیست، ولی برخی آقایان نگاه شان صرفا سیاسی است. من سیاسی شدن دانشگاه ها به این اندازه را اصلا قبول ندارم. دانشجو و دانشگاه باید تحلیل و شناخت سیاسی داشته باشد، باید نسبت به آنچه در کشور و جهان می گذرد آگاهی داشته باشد، موضع هم بگیرد، از حقوق مردم دفاع کند، پیشتاز باشد اما انقدر جریانی و حزبی و خط و خطوطی عمل کردن را آسیب زا میدانم.
یکی از هشدارهایی که داده میشود هم این است که جنبش دانشجویی امروز تبدیل به خاکریز احزاب و جریانات سیاسی در دانشگاه ها شده و عضوگیری سیاسی احزاب از دانشگاه ها را شاهدیم. این کار اشتباهی است که دانشجوی ما حزبی کار کند. اصلا دانشگاه جای کار حزبی نیست، درست است که دانشجو باید در دانشگاه کار کند و یاد بگیرد ولی به این معنی نیست که همه کار دانشجو فعالیت سیاسی شود. مگر دانشگاه حزب و دولت و مجلس است؟ دانشگاه جایگاه خودش را دارد. وظایف متعددی دارد که آموزش و آموختن و فعالیت سیاسی فقط یکی از آن وظایف است. برای مثال نگاه سیاسی که متاسفانه در این دولت فعلی به قضیه بورسیهها شد واقعا نگاه غلطی بود، اصلا این موضوع سیاسی نبود، ربطی به سیاست نداشت، دولت اصلا در این مساله دخالتی نداشت، فرزندان این کشور بودند که با همین سیاسی کاری برنامه زندگی شان مختل شده است. پس شما پیوند خوردن دولت و احزاب به جنبش دانشجویی را آسیب نمیدانید ولی اینکه جنبش دانشجویی دولتی شود یا تبدیل به پایگاه احزاب شود را رد میکنید؟ اشکالی ندارد که جنبش دانشجویی تشخیص دهد از فلان دولت یا فلان جریان سیاسی حمایت یا انتقاد کند. ولی نه اینکه استقلال خودش را از دست بدهد. برای مثال یک زمانی جنبش دانشجویی در تحلیلهایی که دارد به این نتیجه می رسد که اگر کمک کند که فلان دولت روی کار بیاید به منافع ملی کمک خواهد کرد. اشکالی ندارد ولی بعدش نباید نوکر آن دولت شود. باید شان نظارتی و استقلال عملش را حفظ کند، نباید ابزار دولت شوند. در انتخاباتهای مختلف دیدیدم که تشکلهای دانشجویی مصداقی ورود کردند ولی اینکه بعدش تابع افراد و دولتها شوند اشتباه است. اگر جنبش دانشجویی از وزارت علوم فرماندهی شود استقلال عمل تشکلها گرفته می شود، اگر تشکلها تابع احزاب شوند باز هم این استقلال از بین می رود. عقلانی نیست که جلو رابطه احزاب و دولتها با جنبش دانشجویی را گرفت ولی ارتباط و تعامل فرق میکند با اینکه حزب یا دولت بر این تشکلهای دانشجویی مسلط شود. به نظر میرسید که دولت، از سیاسی شدن فضای دانشگاه و ورود تشکلهای دانشجویی به مباحث سیاسی وحشت داشت، حتی عنوان میشد دولت رابطه نزدیک و خوبی با قشر دانشگاهی به عنوان نماینده روشنفکران و جامعه ندارد. برخی اساتید از فضای پادگانی و حراستی دانشگاهها، نصب دوربین در کلاس ها و ... انتقاد می کردند، پاسخ شما به این نقدها چیست؟ من خودم قبل از حضور در دولت در دانشگاه بودم، اتفاقا تعامل مسئولان با دانشگاه خیلی زیاد بود و ترسی نبود.... آقای خواجه سروی این فضای کنترلی و حراستی در دانشگاهها محسوس بود. من معتقدم این چیزها سیاست دولت نبوده است، سیاست وزارت علوم هم نبوده است. پس از کجا حمایت و هدایت میشد؟ سیاست کدام بخش و نهاد بوده است؟ جنبش دانشجویی در دولت احمدی نژاد یک مدتی دچار رکود بود ولی ربطی به دولت نداشت. افراطی که در دولت اصلاحات بود باعث شد جنبش دانشجویی یک مدتی به سمت رکود و دلسردی برود. به هرحال یک بخشی از این کارها سلیقه مدیران دانشگاه ها بود. به نظر شما این قابل قبول است که بگوییم دولت نقشی نداشته است؟ بله دولت به هیچ وجه نقشی در چنین فضایی نداشت. اول هم گفتم اگر به آقای احمدینژاد بود برعکس این شیوه عمل میکردند، ایشان طرفدار جنبش دانشجویی بودند. ولی آقای احمدی نژاد که خیلی روی مدیرانش تسلط داشت، بر فرض اینکه این رفتارها سلیقهای هم بوده باشد، بعید است که نتواند چند مدیر دانشگاهی را کنترل کند؟ انتخاب رییس دانشگاهها مراحلی دارد، و فقط دست رییس جمهور نيست. البته نمیخواهم بگویم رییس جمهور نمی توانست ولی اگر میخواست طوری دیگر عمل کند؛ هر روز باید... در هر صورت این اشکالات به دولت قبل وارد نیست.آن چیزی که ما در وزارت علوم به عنوان مسئول دنبال میکردیم هم حمایت بود هم نظارت. همان چیزی که قانون گفته است، نه بیشتر نه کمتر. من خودم در دانشگاه علامه استاد هستم، بیشتر دانشگاههای کشور را هم رفتم و احساس میکنم یک مقدار به خاطر سیاست زدگی که قبلا اتفاق افتاده بود هنوز جنبش دانشجويي گیج است و نمي داند چه کار کند و چه اتفاقی قرار است بیفتد. یک بخش مشکل به این موضوع بر می گشت یک بخش دیگر را هم قبول دارم که مربوط به سلایق برخی مدیران دانشگاهها یا حتی مدیران حراستبود. ولی اینکه بگوییم سیاست دولت بوده را تایید نمیکنم. با همین رویکردی که تشریح کردید چقدر دولت احمدینژاد تلاش کرد به توقعات جنبش دانشجویی پاسخ دهد، آن هم جنبش دانشجویی که روابط خاصی با دولت اصلاحات داشت و آن دوران را تجربه کرده بود؟ ما مشکلی با این توقعات نداشتیم. در دولت نهم و دهم تلاش شد توقعات پاسخ داده شود، خیلی از آقایانی که در مناصب قرار گرفتند قبلا در تشکلهای دنشجویی نقش داشتند. پس نمیپذیرید که جنبش دانشجویی در دولت نهم و دهم دچار رکود شد؟ چرا رکود یک مدتی بود ولی ربطی به دولت نداشت. به دنبال هر افراطی، یک دوره تفریط هم داریم. افراطی که در دولت اصلاحات بود، باعث شد جنبش دانشجویی یک مدتی به سمت رکود و دلسردی برود. ولی کم کم خود تشکلها در فضای جدید جان گرفتند و شروع به فعالیت کردند. البته این را هم بگویم منظوراز فعالیت و جنب و جوش دانشجو نباید سروصدا و هیاهو و شلوغ بازی باشد. نه اتفاقا منظور ما این است که جنبش دانشجویی قرار نیست هیاهو کننده و مجلس گرم کن احزاب و دولتها باشد، ولی الان نمود جنبش دانشجویی همین سروصدا کردنها شده است گويا. مدنظر ما این بود که به جاي تضارب افراد در دانشگاه ها تضارب آرا داشته باشیم. اتفاقا وقتی که مقام رهبری بحث کرسیهای آزاد اندیشی را مطرح کردند تلاش شد که این رویکرد مدنظر باشد.اخیرا دیدم آقای مطهری به دانشجویان گفته بود این سروصداکردن شماها مثل خروس جنگی بازی است و کار درستی نیست. متاسفانه برخی دانشجویان ما دنبال اینگونه نشاط و فعالیت سیاسی هستند ولی آنچه قوانین و مقررات میگوید و مناسب دانشگاهها هم هست با این رویکرد تفاوت میکند. مهم تضارب آرا، مطالعه و درک مسائل مهم است. این با شیشه شکستن و اعتراض کردن عجیب و غریب متفاوت است. رشته من علوم سیاسی است من هیچگاه قبول نمی کنم این سروصدا کردن ها به معنای کار سیاسی باشد. کار سیاسی اصول و حساب دارد. چقدر رویکرد دولت احمدی نژاد از سوی جنبش دانشجویی مورد استقبال قرار گرفت؟ ما که نمی توانستیم تشکلهای دانشجویی را به زور وادار به فعالیت کنیم، معتقدم جنبش دانشجویی در دوره ما در حدی که در توانش بود خوب عمل کرد. شاید بیشتر هم میتوانستند کار کنند ولی دست ما نبود که از آنها بخواهیم. اینکه فضای دانشگاه کنترلی و حراستی شود سیاست دولت احمدینژاد نبود، برخی کارها سلیقه مدیران دانشگاهها بود. هرگاه از رییس جمهور خواسته شد که به دانشگاهها توجه کنند یا در دانشگاه حضور پیدا کنند، رد نکردند و بلافاصله پذیرفتند. من دلیل زیاد نرفتن رییس جمهور به دانشگاهها را عدم انتقال پیام و درخواست میدانم نه اینکه رییس جمهور ترسی از حضور در دانشگاه داشته باشد یا اینکه نخواهد انتقادی را بشنود. چون ایشان کارش از این حرف ها گذشته بود، اینطور نبود که شانی آنچنانی برای خودشان قائل باشند که نخواهند وسط نقد و دعوا بیایند. شاهد بودم که هربار از رییس جمهور سابق خواسته شد که در جمع دانشجویان حضور پیدا کند با روی باز آمدند. اتفاقا در دولت قبل توجهی که شخص رییسجمهور و هیات دولت به دانشگاه و آموزش عالی کردند در طول تاریخ آموزش عالی بی نظیر است. حتی در دولت دهم اختیاراتی که دولت به وزیر علوم تفویض کرد جالب توجه بود. یعنی دولت کل اختیاراتش در حوزههای مختلف را به وزیر علوم تفویض کرد تا از این طریق آموزش عالی را ارتقا دهد. آقای احمدی نژاد که پسرخاله من نیست، اینجا هم حاضر نیست، که بخواهم از او دفاع کنم. دولت او توجه زیادی به دانشگاه و مراکز علمی داشت به همین علت هم شتاب رشد علمی ما در این دوره بسیار بالا بود. من که در ضمیر آقای احمدی نژاد نیستم ولی تصور می کنم که او دانشگاهی بود و خودش را نماینده قشر دانشگاهی میدانست، او جزء همین قشر هم بود. به همین خاطر نیاز نمیدید خیلی زیاد در این جمع باشد. در عوض مي رفت جایی که جز آنها نبود تا نیازهای آنها را تشخیص دهد. خاطرم هست سال 86 یکی از همکاران ما در وزارت علوم که در دولت اصلاحات و قبل از آن هم در وزارت بود و پست نسبتا حساسی هم داشت به من گفت تاجایی که ممکن است اینجا را ترک نکنید، پرسیدم چرا گفت من قبلا هم با دکتر معین و توفیقی کار کردم الان هم در این دولت هستم این روشی که شما دانشگاه را مدیریت می کنید روشی عاقلانه و منصفانه است، با کسی خطی برخورد نمی کنید با روال جلو می روید، خود ایشان میگفت در دوره قبل این جایگاه دست آدمهای افراطی بود که دانشگاه ها را به آتش کشیدند و از بین بردند. میگفت اگر اینجا را رها کنید و دست افرادی دیگر مثل آنها بیفتد ممکن است همان اتفاقات دوباره تکرار شود. ببینید دولت قبل از وزارت علوم توقعات زیادی داشت، این پشتیبانی جدی که دولت از وزارت علوم در این سالها به عمل آورد برای جهش علمی بالا در کشور بود. برهمین اساس معتقدم در بحثهای رسانه ای برداشت بر واقعیت سایه انداخته است. یعنی واقعیت همیشه آنی نیست که منعکس می شود.ولی این را هم قبول دارم که ممکن است مدیران میانی بعضا سلیقهای عمل کرده باشند که نظر وزارت علوم یا دولت نبود ولی در همه دولت ها این چیزها اتفاق بیفتد. در این دولت هم مثل روز روشن است که رییس جمهور از وزیر صنعت راضی نیست ولی دو سالی هست که کج دار و مریض با او کنار آمده تا ببیند چه اتفاقی می افتد. رویکرد دولت فعلی را نسبت به جنبش دانشجویی چطور تحلیل می کنید، الان که به دانشگاه برگشتید فضای دانشجویی و جنبش دانشجویی چه تفاوتی با دوره شما کرده است؟ فضای سیاسی دانشگاهها جنب و جوش بهتری دارد ولی آنچه که من دارم می بینم این است که دوباره جنبش دانشجويي دارد به سمت افراط حرکت میکند و این خطري است که باید مدیریت شود. متاسفانه در همان مسیر افراط، دولت اصلاحات دارد حرکت میکند. شواهد آن هم نشریاتی است که دارد منتشر می شود، مطالبی که در سایت های دانشجویی نوشته میشود، حرف هایی که در جلسات گفته می شود و این ها در جامعه منعکس می شود. حاصل این رویکرد شکل گیری یک فضای عقلایی و منطقی در حوزه دانشگاهی و سیاسی نیست. همان فضای افراط را به دنبال میآورد که بعد از آن هم تفریط و دلزدگی از سیاست را شاهد خواهیم بود. من از دید یک کارشناس که فضا را رصد می کنم معتقدم این اتفاقات درحال رخ دادن است. در وزارت علوم کنونی هم به نظرم بخش هایی که متصدی اینکارها هستند خیلی در ایجاد افراط دخالتی ندارند ولی بخشهای دیگری که مسئولیت رسمی ندارند به این فضای افراط دامن می زنند. یعنی فضای دانشجویی از بیرون و بخش هایی در وزارت علوم فرماندهی و هدایت می شود؟ بعضا حرف هایی از سوی تشکل های دانشجویی خصوصا برخی که جدیدالظهور هستند زده می شود، حرف خودشان نیست. همان حرف هایی است که قبلا هم زده میشد و الان بازسازی شده و تکرار می شود. این فضا به نفع دانشگاه و جنبش دانشجویی نیست. اشکالی ندارد که جنبش دانشجویی تشخیص دهد از فلان دولت یا فلان جریان سیاسی حمایت یا انتقاد کند. ولی نه اینکه استقلال خودش را از دست بدهد و نباید نوکر دولت شود. ببینید در فضای دانشگاهی نباید زد و خورد داشته باشیم، در همین چند هفته اخیر در چند دانشگاه کتک کاری شد. در فضای دانشگاهی نباید حرف هایی بزنیم که خیلی تحریک کننده باشد یا افراد و گروهها و نهادها را به دانشگاه حساس کند. یا باعث شود که دانشگاه نتواند کار خودش را انجام دهد. متاسفانه نشانه این رویکرد دیده می شود. من این روش ها را مطابق قانون نمی دانم، ما در دانشگاه ها طبق قانون کرسی آزاداندیشی، تریبون آزاد و سخنرانی داریم که هرکدام قانون خودش را دارد و باید براساس همانها جلو رفت. از این نمونههای زدوخوردی در دوره شما در دانشگاه ها نبود؟ چطور برخورد میکردید؟ اوایل چرا ولی کم کم کنترل شد. ما سعی میکردیم با هم اندیشی و تعامل با مسئولان و مدیران فرهنگی دانشجویان، تعامل با نهاد رهبری و هیات نظارت بر تشکلهای دانشجویی و ارتباط دائم با نمایندگان تشکلها این مشکلات را حل کنیم تا فضا منطقی تر شود. هر دو هفته یکبار شخصا با نماینده تشکل ها دیدار و جلسه چند ساعته داشتم که حرفهایشان را میزدند. آن زمان هم تاکید داشتیم که هیات نظارت بر تشکلهای دانشجویی فرمانده نیست، ترمز نیست، چون در بعضی جاها به سلیقه خودشان ترمز را سفت می کردند. در کل آن زمان کمتر از این اتفاقات میافتاد. رویکرد دولت سازندگی را در برخورد با جنبش دانشجویی چطور ارزیابی می کنید؟ وضعیت در دولت سازندگی متفاوت بود. رویکرد دولت سازندگی در فضای سیاسی یک رویکرد کنترلی بود، در دولت اصلاحات وضعیت دیگری بود. البته ملاک خود آقای خاتمی نیست، داستان او فرق میکند. ولی در وزارت علوم آن دولت، آدمهایی بودند که بدون رودربایستی دنبال پیاده نظام میگشتند، بعضی از آنها که اصلا چریک بودند! افرای که قبل از انقلاب با شاه مبارزه مخفی میکردند و تفکرات خاصی داشتند. این افراد که به وزارت علوم آمدند همان روشهای چریکی را دنبال میکردند. رویکرد چریکی یعنی حذف مخالفان و بالا بردن دارو دسته خودشان. ولی ما نه چریک بودیم نه دارودسته ای داشتیم. همین آقایانی که الان هم هستند اگر به سوابق شان نگاه کنید سابقه تشکیلاتی قبل از انقلاب دارند و همان تصورات را به وزارت علوم آوردند. جالب است این را بگویم ما میخواستیم معاونت فرهنگی دانشگاه را وارد قانون کنیم دیدیم که شورای عالی انقلاب فرهنگی به ریاست آقای خاتمی در دو مرحله معاونت فرهنگی وزارت علوم و دانشگاهها را منحل کرده است، دو قانون را گذرانده که معاونت فرهنگی دردانشگاهها و وزارت علوم منحل شوند! باید بررسی کرد که این تصميم به چه علت بوده است. معاونت فرهنگی قبل از ما دست چریکها بود، وقتی ما معاونت را تحویل گرفتیم، حتی یک ورق کاغذ در بایگانی اش وجود نداشت! یعنی هیچ سابقهای از گذشته وجود نداشت. آدم یاد فعالیتهای چریکی میافتاد که وقتی عملیات تمام میشد، همه سوابق هم نابود مي شد. عکس ها از محمد زندي 2727
کلید واژه ها: وزارت علوم - دانشجو - دولت اصلاحات (سید محمد خاتمی) - محمود احمدی نژاد -
دوشنبه 16 آذر 1394 - 07:26:02
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 42]
صفحات پیشنهادی
به همت بسیج دانشجویی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی مناظره «مذاکره با آمریکا نفوذ یا تعامل سازنده»
به همت بسیج دانشجویی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشیمناظره مذاکره با آمریکا نفوذ یا تعامل سازنده با حضور قدیریابیانه و حقشناس برگزار میشودمسئول بسیج دانشجویی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی گفت مناظرهای با موضوع مذاکره با آمریکا نفوذ یا تعامل سازنده با حضور قدیریابیانه و محمحجوب در دانشگاه علامه طباطبایی: بسیاری از دستاوردهای قبل و بعد انقلاب را مدیون جنبش دانشجویی هستیم
محجوب در دانشگاه علامه طباطبایی بسیاری از دستاوردهای قبل و بعد انقلاب را مدیون جنبش دانشجویی هستیمنماینده مردم تهران در مجلس با بیان اینکه شاهد کمفروغی در جنبش دانشجویی هستیم گفت بسیاری از دستاوردهایی را که قبل از پیروزی انقلاب تا به امروز به دست آوردهایم مدیون همین جنبش دانشزینلیان در میزگرد «16 آذر؛ بنیان جنبش دانشجویی در مبارزه با استکبار»: آفت جنبش دانشجویی آرمانگرایی
زینلیان در میزگرد 16 آذر بنیان جنبش دانشجویی در مبارزه با استکبار آفت جنبش دانشجویی آرمانگرایی بدون توجه به واقعیتهاست دولت سعی در بستن دهان دانشجویان نداشته باشددبیر اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان با بیان اینکه 16 آذر نمود استکبارستیزی جنبش دانشجویی است گفت البته در این بییادداشت/ عابد گلکرمی انقلاب اسلامی؛ رسالت دانشگاه و وظیفه جنبش دانشجویی
یادداشت عابد گلکرمیانقلاب اسلامی رسالت دانشگاه و وظیفه جنبش دانشجوییعابد گلکرمی دانشجوی جغرافیای سیاسی در یادداشتی عنوان کرد جنبش دانشجویی میتواند با مطالبه جدی از مسئولان پیگیر پیادهسازی و اجرای اهداف و رسالت انقلاب فرهنگی به معنای کامل در دانشگاهها باشد به گزارش گروهاختصاصی فارس/ صدور مدارک نیابتی/ ترفند جدید دانشگاه آزاد در مقابل وزارت علوم
اختصاصی فارس صدور مدارک نیابتی ترفند جدید دانشگاه آزاد در مقابل وزارت علومدانشگاه آزاد اسلامی مدتی است برای حل مشکل رشته محلهای فاقد مجوز خود اقدام به صدور مدارک تحصیلی فارغ التحصیلان این رشته محلها از طریق واحد علوم و تحقیقات تهران به نیابت از محل تحصیل دانشجو کرده است به گززاهدی در گفتوگو با فارس: رشتههای مقاطع تحصیلات تکمیلی دانشگاه آزاد بدون تائید وزارت علوم قانونی نیست
زاهدی در گفتوگو با فارس رشتههای مقاطع تحصیلات تکمیلی دانشگاه آزاد بدون تائید وزارت علوم قانونی نیسترئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی گفت رشتههای مقاطع تحصیلات تکمیلی دانشگاه آزاد در هر یک از زیرنظامهای آموزشی اگر به تایید وزارت علوم نرسد وجاهت قانونی ندارد بهگزارش فارس از میزگرد «16 آذر؛ بنیان جنبش دانشجویی در مبارزه با استکبار» آرمانسازی تقلبی محور نفوذ د
گزارش فارس از میزگرد 16 آذر بنیان جنبش دانشجویی در مبارزه با استکبارآرمانسازی تقلبی محور نفوذ در جنبش دانشجویی است دولت سعی در بستن دهان دانشجویان نداشته باشد مبارزه با الگوی توسعه آمریکایی خط مقدم جنبش دانشجویی استدبیران اتحادیههای بزرگ دانشجویی با حضور در میزگرد 16 آذر بنیرمضانزاده در در میزگرد « 16 آذر؛ بنیان جنبش دانشجویی در مبارزه با استکبار»: جنبش دانشجویی با حریت ت
رمضانزاده در در میزگرد 16 آذر بنیان جنبش دانشجویی در مبارزه با استکبار جنبش دانشجویی با حریت تمام در مقابل استکبارجهانی ایستاده است عملکرد دولت بستر را برای نفوذ دشمن فراهم کرده استدبیر شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی دانشگاههای تهران بزرگ گفت جنبش دانشجویی با حریت تمام در ماطلاعیه وزارت علوم درباره رشتههای فاقد مجوز دانشگاه آزاد
اطلاعیه وزارت علوم درباره رشتههای فاقد مجوز دانشگاه آزاد شناسهٔ خبر 2987771 - دوشنبه ۹ آذر ۱۳۹۴ - ۱۷ ۳۰ حوزه و دانشگاه > آموزش عالی وزارت علوم درباره رشتههای فاقد مجوز دانشگاه آزاداسلامی اطلاعیه ای صادر کرد که در بخشی از آن آمده حدود فعالیت آموزشی آن دانشگاه از حیث مقطع و رسخنرانی وزیر علوم دولت اصلاحات به مناسبت ۱۶ آذر در دانشگاه کاشان
۱۶-آذر به مناسبت بزرگداشت روز دانشجو انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه کاشان با حضور دکتر مصطفی معین در دانشگاه کاشان مراسمی را روز 16 آذر برگزار می کند کاشان نیوز به مناسبت بزرگداشت روز دانشجو انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه کاشان با حضور دکتر مصطفی معین در دانشگاه کاشان مراسمی را-
سیاسی
پربازدیدترینها