واضح آرشیو وب فارسی:فرهیختگان آنلاین: نخستین کارهای علمی دانشجوئی اش را در «سگزآباد» قزوین و با تائید دکتر نگهبان انجام داد، البته شانس همراهی با یوسف مجیدزاده را قبل از آغاز دوره کارورزی اش در «تپه - قبرستان سگزآباد» از دست نداده بود. با توجه به فعالیت هایش و براساس خبرهایی که تا کنون از کشفیات اش منتشر شده و همان طور که خودش هم به زبان می آورد، حتما یکی از باستان شناسان خوش شانس ایران است. به گزارش فرهیختگان آنلاین (FDN.ir)؛ «سیدمنصور سیدسجادی» علاوه بر سال ها کاوش محوطه های داخلی و خارجی، در «شهر سوخته» کار کرده، محوطه ای تاریخی و ارزشمند که ریچارد فرای - ایران شناس آمریکایی - آن را «بهشت باستان شناسان» نامید. اصلا شاید بتوان گفت که داستان «شهر سوخته» داستان کاوش های باستان شناسی «سید منصور سید سجادی» است. «سیدسجادی»، خود را یک انسان خوش شانس در حوزه باستان شناسی می داند و می گوید: من از این شانس خوب خودم استفاده کردم. با باستان شناسان قَدَر بین المللی کار کردم و راه روش حفاری را از یوسف مجیدزاده - باستان شناس، انسانی استثنائی و محققی عالی - آموختم. در زمان کاوش ها نسبت به حرکات آنها در سایت ها دقت و تحقیق زیادی انجام دادم که چطور و کجا کار می کنند. با خانم «کنتور» یا آقای «دایسون» در حسنلو و حتی «هنری رایت» در ایذه کار کردم و از آنها یاد گرفتم که آنچه در باستان شناسی به دست می آید، نباید بیرون ریخت. حتی نمونه خاک هایی داریم که هیچ بخشی از آن را بیرون نمی ریزیم. با توجه به این که امروز سواد تکنولوژی و آگاهی برای کار را نداریم، به همین دلیل داده های باستان شناسی را به صورت نخاله گاهی اوقات خارج از شهرها بیرون می ریزیم. چرا «شهرسوخته» جهانی شد؟ سید سجادی سال ها در محوطه شهر سوخته کاوش کرد، چه در زمان دانشجو بودن و چه در زمان سرپرست هیات شدن. او حالا درباره ی لزوم جهانی شدن این محوطه اظهار می کند: اهمیت هر سایت در ارتباط با اطلاعاتی است که درباره ی تاریخ گذشته به ما می دهد. اطلاعات شهر سوخته در سال 1967 میلادی تا امروز بسیار زیاد بوده است، اما صرف اطلاعات زیاد هم کافی نیست. آنها باید نوعی گره گشایی ها را در مورد مسائل اجتماعی داشته باشند. وی یکی از مُحَسنات شهر سوخته را موقعیت استراتژیک خاص آن می داند و می گوید: این منطقه محل تلاقی چند فرهنگ و تمدن بوده است. هرچند شهر سوخته سایت نیست که به خودی خود قدرت جهانی داشته باشد، بلکه یک قدرت منطقه ای در حد ارائه اطلاعات تاریخی از محوطه بوده است. چون کارهای میان رشته ای (یعنی آشنایی و شناخت با جامعه شهر سوخته به عنوان یکی از اهدافی که در کاوش در شهر سوخته دنبال شده است)، توسط همکاران قبل و پس از ما انجام شده است. او مطرح کردن این بحث را بیشتر از این دیدگاه حائز اهمیت می داند که یک نوع باستان شناسی سنتی بسیار گسترده در این منطقه گسترش یافته و اطلاعات آن به روز است و ادامه می دهد: من معتقد به بازسازی جوامع گذشته هستم، یعنی نه تنها پیدا کردن کاخ، در و دیوار این محوطه تاریخی بلکه آثار مادی به دست آمده را می توانیم در خدمت بازسازی جوامع آن زمان به کار بگیریم. این کار فایده دارد، چون با شناخت ساختار یک جامعه باستانی می توانیم به روند تکاملی بسیاری از علوم و دانش های پیشامدرن پی ببریم. وصف قابلیت های «شهرسوخته» سیدسجادی با بیان این که از دوره مدرن به بعد داستان دنیا حتی در حوزه ی باستان شناسی متفاوت است، می گوید: به دنبال اطلاعاتی که شهر سوخته در اختیار باستان شناسان قرار داده به بسیاری از سوابق علوم و فنون پی برده ایم، به بیماری ها توجه کرده و به بازسازی محیط زیست علاقمند شده ایم و درباره ی آن کار می کنیم، بنابراین مجموعه اطلاعات بسیار بزرگ شهر سوخته علاوه بر کوششی که ایتالیایی ها قبل از انقلاب برای این محوطه تاریخی کردند، فقط در یک دنیای محدود باستان شناسی بوده است. او با تاکید بر این نکته که درباره قابلیت های گوناگون شهر سوخته اطلاعات زیادی وجود دارد، ادامه می دهد: برای کاوش در شهر سوخته به رشته های مختلف میان رشته ای در حوزه باستان شناسی نیاز داریم. مطالعات میان رشته ای همراه با باستان شناس به ما اجازه می دهد تا حدودی جامعه «شهر سوخته» را بازسازی کنیم و مسائل مربوط به تغذیه ، لباس ، پوشش، شغل، آیین ها ، باورهای اجتماعی و مذهبی را به دست آوریم و به این اطمینان برسیم که همه آنها با یکدیگر در ارتباط هستند. سید سجادی غذا را یکی از نخستین مواردی می داند که انسان به دنبال آن است و می گوید: مطالعات گیاه باستان شناسی، جانور باستان شناسی، معدن باستان شناسی و برای نخستین بار در ایران مطالعات «پالئو پاتولوژی» یعنی «شناخت بیماری های باستانی» را از سال 85 در این محوطه تاریخی آغاز کردیم و قصد داریم دنیایی که در این زمینه باز می شود را به طور کامل بررسی کنیم، چون بزرگترین کلکسیون اسکلت از سایت های باستانی ایران در «شهر سوخته» قرار دارد. او در توضیح این مطلب که از بررسی هر اسکلت انسانی چه اطلاعاتی را می توان به دست آورد، بیان می کند: نوع غذا و میوه، علت خراب شدن زود هنگام دندان مردم عصرهای گذشته، علت افتادن دندان ها قبل از مرگ، استفاده از انواع گیاهان و جانوران و هر نوع خوراکی که در گذشته بوده را می توانیم از یک دندان اسکلت به دست آوریم. حدس هایی که به یقین تبدیل شدند وی باستا ن شناسی را تا سال 1960 میلادی یک علم حدسی می نامد که اطلاعات به دست آمده از آن بیشتر براساس حدس و گمان بوده و بیان می کند: پس از آن به دلیل رشد مطالعات در این حوزه حدس و گمان ها قطعی تر شدند، به گونه ای که اکنون یک انسان شناس ماهر با اختلاف یک تا دو سال سن مُرده را تشخیص می دهد. در این علم باستان شناسان دیگر خیال بافی نمی کنند و با افسانه باستان شناسی را نشان نمی دهند. براساس مستندات صحبت می کنند و صحبت هایشان درباره ی دندان یک انسان عصرباستان با قطعیت است. در علم باستان شناسی، باستان شناسان دیگر خیال بافی نمی کنند و با افسانه باستان شناسی را نشان نمی دهند. براساس مستندات صحبت می کنند و صحبت هایشان درباره ی دندان یک انسان عصرباستان با قطعیت است. یافته های باستان شناسی در شهرسوخته وی اضافه می کند: این باستان شناسان زمانی که خاکِ به دست آمده از یک کوزه را شناور می کنند، آن را شست وشو می دهند و مواد به دست آمده را جدا کرده و در نهایت با تلفیق اطلاعات درباره محیط زیست منطقه، به راحتی می توانند اظهار نظر کنند. کاری که در طول این سال ها در کاوش شهرسوخته انجام داده ایم. مردم شهر سوخته 30 کیلومتر جنگل را نابود کردند! او با بیان این نکته که سیستان منطقه ای خشک و بی آب و علف است، می گوید: یک محاسبه کوتاه به ما نشان داد در برخی مناطق سیستان در گذشته آب و هوای مدیترانه ای وجود داشته است و حتی براساس بررسی ها در مدت هزار سال پیش چوبی که برای سقف شاه تیر خانه ها در این محوطه ی تاریخی به کار برده شده از جنگل یا بیشه ای به طول 30 کیلومتر و عمق 300 متر به دست آمده است، یعنی ما چنین مساحتی را در آن زمان از دست داده ایم. وی ادامه می دهد: براساس برخی بررسی ها، حدود 800 تپه یا روستا یا شهرک در شهر سوخته دارای تمدن بوده اند و تقریبا همه این روستاها جمعیت داشته اند و برای گرما، انرژی، مصارف خانگی و صنعتی، کوره ها، اجاق ها و حتی سفال گری و فلزگری از انرژی استفاده می کرده اند اما این که انرژی را از کجا به دست آورده اند جای سوال دارد! هرچند قطعی ترین جواب درختان هستند. سرپرست هیات کاوش در «شهرسوخته» شواهد به دست آمده از کاوش ها در «شهرسوخته» را حاصل این اطلاعات می داند که امروز دیگر در سیستان نسل درخت مو و تاک از بین رفته، هر چند در گذشته در نقاط مختلف درخت انگور وجود داشته است و بیان می کند: با توجه به این نکته که در این محوطه جهانی متوسط 35 هزار قبر وجود دارد که حدود 10 درصد آنها بدون اشیا هستند و دست کم در در بقیه ی و در هر قبر دو تا سه لیوان کشف شده، این یعنی مردم در آن زمان تولیداتی از خود داشته اند. وی که برای نخستین بار «طرح مسأله جراحی جمجمه سر» را مطرح کرده، اضافه می کند: زمانی که یک قبر در این محوطه حفاری می کنیم، مواد زیادی مانند حصیر، نی ، کشمش و تور ماهیگیری به دست می آوریم. همچنین براساس پیکره گاوهای به دست آمده به این نتیجه می رسیم که مصرف گوشت گاو بیشتر از جانوران دیگر در شهرسوخته بوده است. حتی 21 درصد از استخوان جانوران به دست آمده متعلق به جانوران اهلی بوده اند. سیدسجادی اطلاعات به دست آمده از این محوطه تاریخی و جهانی شده را مربوط به هزاره سوم پیش از میلاد و یک دوره هزارساله می داند و می گوید: زمانی که تاکستان و نخلستان در منطقه وجود داشته یعنی آب و هوا ومحیط زیست در آن متفاوت بوده است، در غیراین صورت آنها نمی توانستند در آن شهر زنده و در آن زمان رشد کنند. *ایسنا
یکشنبه ، ۱۵آذر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فرهیختگان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]