واضح آرشیو وب فارسی:تراز: تراز: رئیس دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی درباره بازار ارز گفته است: ایده محوری هسته مشاوران دولت این است که هم باید نرخ ارز بالا رود هم نرخ بهره و هم قیمت حاملهای انرژی. اینها از سالها قبل تأکید داشتند که این سه باید بالا رود تا اقتصاد درست کار کند و تقریبا هر سه را هم به طور قابل ملاحظه بالا بردند.
به گزارش تراز ،عباس شاکری، رئیس دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی درباره بازار ارز گفته است: ایده محوری هسته مشاوران دولت این است که هم باید نرخ ارز بالا رود هم نرخ بهره و هم قیمت حاملهای انرژی. اینها از سالها قبل تأکید داشتند که این سه باید بالا رود تا اقتصاد درست کار کند و تقریبا هر سه را هم به طور قابل ملاحظه بالا بردند.
قیمت حاملهای انرژی یکبار در دولت گذشته یکبار در دولت فعلی و نرخ بهره به طور قابل ملاحظه و زیاد در دولت فعلی افزایش یافت. نرخ ارز هم در دولت قبلی چند برابر شد. در این دولت هم اگر به دلیل گشایش در روابط بینالمللی نرخ ارز به کاهش تمایل داشت، با مداخله رئیس بانک مرکزی به بهانه تثبیت بازار ارز از کاهش آن جلوگیری میکرد هر وقت هم مجال بوده آن را افزایش دادهاند و تقریبا در یک سال گذشته ٦٠٠ تومان به قیمت آن اضافه کردهاند. توجیهشان هم تطابق با قیمت بازار و هماهنگي ارز با تورم است.
در حالی که بازار ارز در اقتصاد به مفهوم رقابتی و عمیق وجود ندارد و حل مسئله صادرات و تولید هم خیلی پیچیدهتر از این تناسبهای سطحی و ساده است. اگر اینها حرفی برای گفتن دارند و طرح و ایده کارآمد دارند هر مقدار میخواهند نرخ ارز را بالا ببرند، به شرط اینکه قیمتهای دیگر تغییر نکند. درعینحال قیمت تمامشده طیفی از محصولات وابسته به واردات هم بالا نرود تا تقاضای آنها با مشکل مواجه نشود. واقعیتهای امروز اقتصاد ایران به خوبی گویای این است که همین سه عاملی که اینها روز افزایش آن تأکید داشتهاند و بیتوجه به شرایط، مقدمات و واقعیتهای اقتصاد ایران مدام بر طبل آن میکوبند. همین سه عامل مقصد و عامل اصلی رکود عمیق اقتصاد کشور است كه حل آنها با ظرفیت ذهنی و نظری بعضی دولتمردان امکانپذیر نیست.
متأسفانه اقتصاد ما و سرنوشت توسعه کشور ما از این نحوه نگاه به اقتصاد صدمات جبرانناپذیری متحمل شده است. طی ٢٥ سال گذشته همه دولتها هم به این نگرش اقبال کردهاند، مخصوصا دولت دهم. دولت یازدهم هم با وجود واقعیات آشکارشده و درسآموز گذشته بر همین طبل کوبید و میکوبد و آثار آن هم به اندازه کافی روشن و آشکار شده اما عملا درسی گرفته نشده است...
در دولت جدید که فضای عمومی با دولت همراه شد و اعتماد تا حدودی به جامعه بازگشت و روند غیرشفاف و فسادآمیز قبلی تا حدودی متوقف شده بود، انتظار میرفت به حساب نظام بانکی رسیدگی شود عملکرد اینها ارزیابی دقیق شود نسبت آنها با بخشهای نامولد و مولد مشخص و قاچاق مهار شود.
واردات کالاهای رقیب داخل اما تحتنظارت و کنترل قرار گیرد، فعالیتهای نامولد و غیررسمی محدود شده و منابع در مقابل مسئولیتپذیری و پاسخگویی بنگاهها به سمت تولید روانه شود، ملاحظه میکنید در عمل دوباره بر یارانهها، ارز و بهره تأکید شد و همه فرصتهایی که به لحاظ اقبال و اعتماد عمومی که با روی کارآمدن دولت جدید حاصل شد، تقریبا بلا استفاده رها شد...
ایدهای بر دولت حاکم است که در برنامههای اول و دوم تا پنجم حاکم بوده است و مورد تأیید ما نیست. زیبنده دولتی که نیروهای مدنی و اصلاحطلب و دلسوز و عامه مردم از آن حمایت کردهاند، نیست از تفکرات خاصی که بارها آزمون شده و مسئله آفریده و بهویژه در دولت دهم با شدت و حدت آزمون شده است، تبعیت کند. هنوز هم شاهبیت سیاستهای دولت نرخ بهره، نرخ ارز و قیمت حاملهای انرژی است.
بنابراین در شرایطی که واقعیتها مدلل میدارد که مشکلات کنونی تا حد قابل ملاحظهای زاییده پرش چند برابری ارز در سالهای ٩٠ و ٩١ است، حل مشکل رکود را در بالابردن نرخ ارز میدانند از طرفی به هیچوجه رضایت نمیدهند حداقل نرخ بهره در تورم ١٥ درصد به همان مقدار قبلی در تورم ٤٠ درصدی برگردد و با روش فرار به جلو به مدیران بانکها القا میکنند داوطلبانه دو درصد نرخ سود بانکی را کاهش دهند بعدا هم تکذیب میشود این در حالی است که نظام بانکی خود یکی از عوامل رکود تورمی کنونی و از حامیان بخش نامولد است. به نظر من ایدهای که اصلاح اقتصاد را به چند تغییر قیمتی منحصر میکند، توان علاج مشکلات کنونی ندارد.
زمانبندی انتشار: 14 آذر 1394 - 10:25
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تراز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]