واضح آرشیو وب فارسی:صاحب نیوز: هنر بیش و پیش از اینکه هر چیزی باشد یک زبان نمادین است که هنرمند با استفاده از آن می تواند آنچه راکه تجربه دورنی او از جامعه است را ازطریق هنر به زیباترین وجه منتقل کند.صاحب نیوز به نقل از هنرما / هنر بیش و پیش از اینکه هر چیزی باشد یک زبان نمادین است که هنرمند با استفاده از آن می تواند آنچه راکه تجربه دورنی او از جامعه است را ازطریق هنر به زیباترین وجه منتقل کند. این تلقی از هنر را باید با دو تلقی دیگر یعنی مفهوم استعلایی و شهودی و همچنین هنر مصنوع بشری کنار هم قرار داد که در این صورت به صورتی از هنر که به آن اشاره شد در عین حال بتواند زبان نمادین برای انتقال پیام هم باشد. این سه تلقی در سه تعریف از در انسان شناسی هنر می گنجد.عصر مدرن یعنی همین دوران حاضر اتفاقات و رویدادهایی را شاهد هستیم که منجر به ایجاد نگاه کالایی به مقوله هنر شده و آنقدر هم جلو رفته که حالت افراطی به خود گرفته است. اما برخی از مکاتب هم برای حفظ اصالت هنر مفهومی را ایجاد کردند با نام هنر برای هنر که واکنشی و عکس العملی از سوی هنرمندان برای حفظ اصالت و هویت هنر و واکنشی به مسیر کالایی شدن هنر بود. اما زمانی می توان از جامعه انتظار داشت خلق هنر کند و این خلق و آفرینش هنر در جامعه به یک فرایند مدوام تبدیل شود که چهار مولفه مبادله، دگرگونی، کُنش و حرکت در آن باشد تا همچنان زنده و خلاقانه بماند و در فضای زمان- مکان خود را عرضه کند و سخن و کلامی برای گفتن داشته باشد. جامعه ای را می توانیم مستعد هنر بدانیم که در آن خلاقیت باشد اما نه الزاما خلاقیت فردی بلکه مفهومی تازه و جدید از آن که در سال های اخیر با عنوان مدیریت خلاقیت فرهنگی از آن اطلاق می شود. به این دلیل هنر هم وجهی از فرهنگ است آن هم به معنای وصف گرایانه آن، در فضای سنتی خلاقیت فرهنگی به معنای خلاقیت جمعی ظهور و بروز داشته است. زمانی می توان در جامعه هنر فاخر داشته باشیم که به هنر عامیانه توجه داشته باشیم. هنر عامیانه همان هنری است که در بطن و متن جامه شکل می گیرد و متناسب با فضایی که انسان در آن زندگی می کند رشد می کند. مردم شناسان معتقدند روابط مبتنی بر ارزش های مشروع اجتماعی، ادغام پذیری اجتماعی، جهت گرایی اجتماعی و تطابق پذیری اجتماعی عوامل محدثه در ساخت شکل پذیری اجتماعی است و هنرمند باید ارزش های مشترک اجتماعی را فهمیده و درک کند، در غیر این صورت فهم هنرش برای جامعه ای که درآن زیست می کند کاملا مشکل خواهد بود. هنر همواره یک مسولیت همیشگی دارد و یکی از مسولیت های آن برقراری ارتباط است. درمقوله ی زبان ارتباطی هنرمند باید مخاطب خود رابشناسد. هنرمند برای خلق اثر باید ارزش های مشترک جهانی یا ارزش های مشترک جامعه خود، اصل جهت گرایی های اجتماعی که بخشی از آن ناشی از تحولات اجتماعی است، درک خصوصیات محیطی و تاثیرات ناشی از آن بر هنر را هم باید بشناسد. ادبیات مقاومت، مکتب آوازی اصفهان، ادبیات حافظ و … هم زاییده و تایید کننده همین موضوع است. هنرمند فاخر با هنر تبیین عامیانه، هنر فاخر را صورت بندی می کند. هنر عامیانه محملی برای هنر فاخر استو اگر هنر عامه حذف شود دیگر هنر فاخر بدون پشتیبان خواهد شد. جریان هنر فرآیند محور است یعنی هنر فاخر در منظومه ای است که هنر عامیانه هم در آن قرار دارد. هنرعامیانه آبشخور هنر فاخر است اما نه عامیانه به معنای عوام بلکه با آن معنایی که در فرهنگ عامه به آن اشاره شده است. این نوع از هنر بر جنبه مردمی آن تأکید می شود. این پدیده نوظهور، مختص دوره ای خاص نیست بلکه به وسعت تاریخ هنر ایران است و حتی از جنبه قدمت بر هنر رسمی تقدم دارد اما مهم ترین وجه هنر عامیانه، خودجوشی آن از درون اجتماع و مردم است. این خصوصیت، هنر عامیانه را قادر می کند تا بدون پایبندی به اصول و قواعد هنر رسمی، نقش آفرینی کند. هنر عامه تجلی ذوق، اندیشه و احساس عامه مردم بدون تکلف و در نهایت سادگی است. این هنر بر بی پیرایگی و اندیشه جمعی استوار است. هنر عامه زمانی واقع گراست و گاه به تمثیل و استعاره و رمز و اشاره مقصود خود را بیان می کند و در تار و پود اجتماع جای دارد. محمود افشاری
شنبه ، ۱۴آذر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: صاحب نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 12]