تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هرکس نماز را سبک بشمارد ، بشفاعت ما دست نخواهد یافت.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805653625




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

منجی سلطه گر/ قسمت سوم


واضح آرشیو وب فارسی:دولت بهار: دولت بهار: اکثر غریب به اتفاق حوادثی که در کره زمین دیده می شود نتیجه ماجراجویی های افرادی است که در جهت منافع خود ترتیب می دهند . تمام تعقیب و گریز ها ساختگی است . همه در راستای ترساندن و باج گیری و وابسته کردن هستند . کسی که قدرت و پول دارد می تواند استفاده شیطانی از ان بکند و جماعت زیادی را بازی دهد . بدمن های تاریخ رقابتشان در ساختن ملت های جاهل و بزرگتر بوده و هست و خواهد بود . در نهایت می خواهند به خیال خام خود نمرود وار خدا شوند .دولت بهار/ حمید لازمی: دیکتاتور ها و آدم های شیطانی سعی می کنند به طریقی قدرت خود را گسترده کنند . دو عامل را شرح دادیم . یکی تنفر پراکنی و دشمن سازی و دیگری ایجاد فاصله طبقاتی بین انسانها و سلسله مراتب های کاذب و نظم نوین جهانی در اشل بین المللی . یکی دیگر از شگردهای شیطان عوض کردن فضای زندگی است . مثلا نور را تاریکی و تاریکی را به ما نور معرفی می کند . داستان پادشاهی را که لباس می خواست همه شنیدید . دو خیاط را که ادعا می کنند قادرند بهترین لباس ها را بدوزند را قبول می کند . این دو هیچ نمی دوزند و هیچ را تن پادشاه لخت می کنند ولی با تعریف مخالف و بهره برداری از جهل پادشاه هیچ را لباسی باشکوه القا می کنند که فقط عاقل ها می بینند . پادشاه و یاران برای اینکه احمق نباشند می گویند چه لباسی ! باور پذیری انسان و بصیرت و تقوای انسان ها دستکاری شده است و تا می توانند کلاهبرداری می شود و از راه به درش می نمایند . هنوز پینوکیو آدم نشده است و دائما در حال فریب خوردن از گربه نره و روباه مکار است . ما آدمها اکثر مواقع فکر می کنیم بزرگیم و بیشتر از همه می فهمیم ولی نمی دانیم که حقیقت زندگی و درک آن بزرگی نمی خواهد و فقط نفسی پاک به مانند نفس کودک می خواهد . به همین دلیل است که کودک درون خویش را باید زنده نگه داریم و بچگانه به دنیا نگاه کنیم . هم شیطان زیاد است و هم فریب خور . در صورت بالا بودن درصد جهل در جامعه این فرهنگ مورد استقبال قرار می گیرد و در اوج خود حقیقت جویان را به انزوا می کشانند . در فلسفه از این واقعه به عنوان غار افلاطون یاد می شود . برای تعریف فضای غار افلاطونی چنین می گویند : فرض کنید شما را در غاری به دنیا آورند و درب خروجی غار را نیز گل اندود کنند . در عوض آتشی درون غار روشن شود و شما در این محیط روشن و بسته زندگی کنید . سایه هایی که بر اثر آتش و بدن شما بر دیواره غار دیده می شود تصاویری اند واقعی . نور آتش هم نوری مصنوعی است . روشن می کند ولی فقط غار را روشن کرده است و نور حقیقی شمرده نمی شود . اگر شما از غار خارج شوید و نور خورشید را بنگرید و دشتی سرسبز و روشن را ببینید به نور خورشید و حقیقت رسیده اید . شما قبلا محدود به غار بوده اید و همینک پا به عرصه ای وسیع و حقیقی گذاشته اید . انسان امروز در این دنیای غار افلاطونی اسیر توهمات است . هرکاری کند اسیر است . پولدار هم باشد باز اسیر است . گویی زندانی است که تنها خصوصیتش بزرگی آن است با همه امکانات رفاهی . فکر می کنیم که زندگی می کنیم ولی در حقیقت فقط زنده ایم . در بعضی موقعیت ها فکر می کنیم آزادیم ولی نهایتا در این شرایط موجود اسیر و زمین گیر و بدبختیم . وقتی حقیقت تحریف می شود انسانهای اسیر تر آزاد تر شمرده می شوند . بدتر از اینها این است که خفقان با آزادی اشتباه گرفته می شود . سینما و رسانه در اکثر مواقع تلاش می کنند واقعیت را جای حقیقت به مردم دنیا تحمیل کنند . ما باید از دل واقعیت ها ، حقیقت را دریافت کنیم . از دل خاکستر ها الماس بیرون بکشیم و به اصالت هنر که همانا حقیقت جویی است بیاندیشیم و مسحور واقعیات خوش رنگ و لعاب مقهور کننده نشویم . در حقیقت انسان می تواند یک روزه به خدا برسد ولی شیطان با خلق واقعیت های منحرف کننده زمان این رسیدن را طولانی می کند و با دادن هیجانات کاذب و مانع تراشی های مکرر انسان را زمین گیر می کند و موجب می شود که انسان درجا بزند . هر روز میوه ممنوعه می خوریم و به دوران هبوط خود می افزاییم . در این دنیای واقعی جوانان به مد دل می بندند . بدون اینکه بدانند عمل می کنند . سعی می کنند شبیه همدیگر بشوند و شبیه خودشان نشوند . استنلی کوبریک فقید فیلمی دارد به نام پرتقال کوکی و این فیلم هم صحنه جالبی دارد که در این راستا می گنجد . فردی به نام مالکوم مکداول را جلوی پرده سینما دست و پا بسته نگه داشته اند و چشمانش را با وسیله پلک نگهدار باز نگه داشته اند . هدف این است که هرآنچه بر پرده سینما پخش می شود این پسر ببیند . تصاویری مملو از سکس و خشونت . نوعی نماد سازی برای نشان دادن چگونگی شستشوی مغزی جوانان . البته خود این فیلم تجربه ای بود برای نشان دادن عواقب دیدن سکس و خشونت و البته عواقب آن هم دیده شد . یک سری جوان عملیات کاراکتر های فیلم را در بیرون از سینما انجام دادند و در آن سال موجبات مشکل پیدا کردن این فیلم هم شدند . جوزپه تورناتوره فیلمی دارد به نام سینما پارادیزو که این خصلت سینما را بررسی می کند . مردم روستایی در ایتالیا سینمایی تازه تاسیس دارند که محو تصاویر آن می شوند و از آن تاثیر می گیرند. پسر بچه ای توتو که به خاطر کودک بودنش حقیقت جو است منشا این تصاویر را که معمولا آپارات خانه است را می یابد مردم دهکده که اغلب بی سواد و عوام هستند شیفته این فیلمها می شوند . آثاری از ژان رنوار و و لوکینو ویسکونتی و میکل آنجلو آنتونیونی و ... مردم با قهرمان ها همذات پنداری می کنند . با آنها زندگی می کنند . عده ای با مرگ ستاره فیلم به خود تلقین کرده و می میرند . عده ای تمام دیالوگها و پلان ها را از بر می کنند . در این فیلم مقوله قبلی ما نظم نوین جهانی نیز دیده می شود اینکه داخل سینما به دو طبقه بورژوا و کارگر پولدار و بی پول تقسیم شده است . آپاراتچی در حرکتی منجی گرایانه فیلم را در بیرون ازسالن سینما نیز اکران می کند تا همه از آن استفاده کنند . آپاراتچی به خاطر با تجربه بودنش و نیز به دلیل اینکه هر فیلم را صدها بار می بیند حکم آدمی دارد که خارج از غار افلاطون است و دید وسیعتری نسبت به بقیه مردم دارد . توتو از همان ابتدا می خواهد متصدی آپارات باشد و نمی خواهد مانند مردم عوام محو غار افلاطون باشد . در آتش سوزی آپاراتچی چشمانش را از دست می دهد و در دیالوگ هایی می گوید که در حین کوری بهتر می بیند و خود را آزاد تر می داند . وی تا قبل از کوری دیالوگ ستارگان را می گفت و بعد از کوری دیالوگ هایی از خود می گوید و از درون خود می تراود . در فیلم همین شهر نیز غار افلاطون شمرده می شود با مردمانی مسخ شده . عشقی بین توتو و النا دختری در شهر صورت می گیرد و برای اینکه جواب نه نشنود و آزار نبیند به سفارش آلفردو از شهر خارج می شود که با عشقش همیشه زنده باشد . توتو بعدها پس از فیلمساز شدن بر می گردد و در سن بالا با عشقش روبرو می شود و با اینکه النا شوهر کرده ولی هر دو شان این عشق را داشته اند . النا اعتقاد دارد که همین عشق و دوری توتو را خلاق و فیلمساز موفقی کرده است . اگر به هم می رسیدند شاید این قدر موفق نمی شد . مردم شهر برخلاف توتو سالواتوره پیشرفتی نکرده اند چون هدفی نداشته اند و کوتاه بین مانده اند فضای دیکتاتوری سعی می کند مردمانش را در محیط بسته ای حفظ کند و این فضای دیکتاتوری در یک شرکت خصوصی و دولتی هم دیده می شود . در ایران خودمان هم هست . در کشورهای دیگر هم هست و در اشل جهانی هم وجود دارد . غار افلاطونی شدن مدیریت ها یک مسئله جهانی است و همه ما در تشکیل آن مقصریم . وقتی بوقلمون ها راس امور باشند زیر دستان چون عقاب نمی توانند پرواز کنند سینما هنر حقیقت گویی است . اوج هنرمندی در سینما این است که در پس واقعیت هایی که بر سر مردم تحمیل شده دیواره ضخیم پیرامون را بشکافی تا نور حقیقت وارد زندگیمان شود . متاسفانه نظریه ای اصرار دارد که تعریف دیگری را مدنظر قرار دهد . می گوید فیلمسازان باید از واقعیات فیلم بسازند و فقط سینما را محدود به بیان معضلات اجتماعی کنند . با قاطعیت باید گفت که این نظریه تحریف است . سینما محمل واقعیت نمایی هست ولی واقعیت گویی نیست و هر آنچه جز این است سینما نیست . مدیوم تلویزیون و دیگر مدیوم ها می تواند باشد ولی الزاما سینما نیست . سینما هنر است . بخش کوچکی از وجوهاتش رسانه است . همه اش رسانه نیست . هنر خلق کردن است و خلق کردن هم کار خدایی است . پس هنرمند سینما مثل خداوند باید جهانی را برایمان ترسیم کند که غرق در ان شویم و در مقیاس کوچکتری از جایگاهمان ، خلقت اصلی بررسی شود . مفاهیم و موضوعات بیشماری وجود دارد که می توانیم سالها مشغول پرداختش باشیم . تکرار برای نسل ها و تذکر به انسان جهت شنیدن حقایق ، کلیشه محسوب نمی شود و سینما هنری نیست که از نو اختراع شود . همه تعاریف نامتعارف نابود شدنی اند و بقا ندارند . ذهنیاتمان را به راه اصلی متمرکز کنیم . در سینمای پیشرفته آن سوی آب که تلاش می کنند لایه های هنر گسترده سینما را کشف و رونمایی کنند به این اصل رسیده اند که نسبت به دنیای پیرامون کودکی بیش نیستیم . کودکانه باید بنگریم و با قصه گویی و قهرمان پروری و جذاب ساختن محصولات هنری زبان تصویری آگاه کردن مردمشان را بیابند . چه تبلیغاتی بسازند و چه رسوا کننده هدفشان تشریح پیچیده ترین مفاهیم به ساده ترین زبان است . این حرف را بزرگان سینما می زنند . بزرگان نابغه سینما از دم معتقدند وظیفه ما ساده کردن پیچیده گی هاست نه پیچیده کردن سادگی ها در این راستا فیلمهای متعددی می سازند و در این مقالات بیشترین قصدم این است که شعبه های اندیشه هنری سینمای آنسوی آب بالاخص هالیوود را بگویم . تا اینجا به مباحث تشریح زندگی دنیوی انسان ها رسیده ایم . از غار افلاطون گفتیم و اینکه بشریت در شرایطی زندگی می کند که تلاش می شود او را غرق در واقعیات خود ساخته کنند . بت پرستی در امروزه روز هم موجود است و به راحتی آب خوردن می توانند مردم را و افکار عمومی مردم را به آنچه که می خواهند بکشانند . بازی GAME ساخته دیوید فینچر به صورت سرگرم کننده ای به این موضوع می پردازد . فردی را وارد دنیای کاملا کنترل شده ای می کنند که رهایی از ان سخت ترین کار ممکن است . الف را قبول کرده تا حرف ی باید پیش برود . همه برایش بازی می کنند . حتی برادرش . مرگ و میر های تقلبی و حوادث کاملا برنامه ریزی شده و ... تا جایی که اثبات شود که بشر در بهترین لول سرمایه و حواس جمعی بازیچه قرار گرفتنش میسر است. اصولا غار افلاطون ساخته و پرداخته قدرتمندان است . آنهایی که می خواهند تجربه خدایی داشته باشند اکثر غریب به اتفاق حوادثی که در کره زمین دیده می شود نتیجه ماجراجویی های افرادی است که در جهت منافع خود ترتیب می دهند . تمام تعقیب و گریز ها ساختگی است . همه در راستای ترساندن و باج گیری و وابسته کردن هستند . کسی که قدرت و پول دارد می تواند استفاده شیطانی از ان بکند و جماعت زیادی را بازی دهد . بدمن های تاریخ رقابتشان در ساختن ملت های جاهل و بزرگتر بوده و هست و خواهد بود . در نهایت می خواهند به خیال خام خود نمرود وار خدا شوند . سریال معروف لاست هم در این راستا بحث می کند . ترومن شو پیتر ویر . یا فیلمی به نام محکومین که فرد پولداری تمام اراذل را در جزیره ای جمع می کند و افراد را به جان هم می اندازد تا اینها همدیگر را بکشند و حادثه ایجاد کنند و از اینان فیلمبرداری شود و در اینترنت پخش شود و در آمد نا مشروع خود را داشته باشد . بری لوینسون هم فیلم معروفی دارد به نام سگ را بجنبان . فیلم کنایه ای است از رسانه ها که در عوض نتیجه خواسته مردم بودن برعکس مردم طبق خواسته شان عمل می کنند . مردمی جاهل و بی هویت که هر آنچه رسانه می گوید را باور دارند و اراده هایشان توسط رسانه تقویت می شود و جهت پیدا می کند . قرار است رییس جمهوری انتخاب شود و نیاز به حادثه است تا برای تبلیغ مورد استفاده قرار بگیرد . بهترین حادثه هم جنگ است تا حس حماسی و وطن پرستی مردم تحریک شود . ولی چون جنگی در کار نیست جنگی را خود می سازند . جنگ خیالی علیه آلبانی ترتیب داده می شود و دختری در حال فرار از زیر آوار و ... ترانه ای هم ساخته می شود . راهب کش ابلهی نیز به عنوان قهرمان جنگ معرفی می شود فیلم بسیار جالب دیگری که وضعیت اسف بار جهل افکار عمومی جوامع بی هویت را نشان می دهد سیمون SIMONE نام دارد . کارگردانی به نام ویکتور تارانسکی آل پاچینو در حال ساخت فیلمی است . ستاره فیلم وینونا رایدر از این که می بیند هتل مجلل برای او تدارک ندیده اند گروه فیلمبرداری را ترک می کند و کارگردان که فیلمش رو به هواست دچار مشکل می شود . دختر خلاقی دارد که با کامپیوتر و محیط مجازی ستاره ای خیالی تولید می کند و نامی برگرفته از لغت SIMOLITION به معنای شبیه سازی برای او انتخاب می کنند . این سیمونه مجازی در فیلم بازی می کند و خیلی زود معروف هم می شود . به حدی که محبوبیتش خود کارگردان را زیر سایه می برد . همه جا سراغ سیمونه را از کارگردان می گیرند ولی سیمونه ای در کار نیست و به بهانه هایی مردم تدارک دیده می شوند . سیمونه فقط در تصویر دیده می شود و کم کم مردم شک می کنند که فریب خورده اند . ولی در اقدامی متبحرانه سیمونه به صورت سه بعدی خلق می شود و روی سن روبروی حضار ظاهر می شود و شک ها بر طرف می شود و سرودست است که برای سیمونه شکسته می شود . شنیدید می گن عقل مردم به چششونه ؟ ام نایت شیامالان ، فیلمسازهندی تبار هالیوود در فیلم دهکده همین مقوله را بررسی می کند . داستان روستایی را به تصویر می کشد که با مدیریت کدخدا مردم را می ترسانند و از دنیای خارج از دهکده دور کرده اند و با خلق غولهای ترسناک در جنگلهای اطراف دهکده ، مردم را محدود به داخل دهکده کرده اند . استیون اسپیلبرگ اثر قابل توجهی دارد با نام اگه می تونی منو بگیر CATCH ME IF YOU CAN کشور آمریکا ضد قهرمانی دارد به نام فرانک آباگنیل که شغلش کلاهبرداری بود . این فرد از ابتدای جوانی به جان مردم افتاد و خود را جای هرکه خواست جا زد و پولها زد و میلیونر شد . هیچ کس هم نفهمید . در این فیلم لئوناردو دی کاپریو نقش فرانک را دارد و تام هنکس نقش پلیسی که در تعقیب و دستگیری وی دائما عقب می افتد . فرانک خلبان و وکیل و دکتر و .. می شود . کارل هنری تام هنکس مثلا نماد صداقت است و فرانک نماد فریب . در طول فیلم دائما فریب صداقت را شکست می دهد البته این فرانک نیست که زرنگ است . این مردم جاهل هستند که باور می کنند و هر آنچه می بینند را می پذیرند . همینکه لباس دکتر می بینند تمام بدن خود را در اختیار دکتر قرار می دهند . این همان بصیرتی است که بشر باید داشته باشد ولی ندارد . تشخیص درست از غلط یک موهبت الهی است . شیطان برای موفقیت های خود باید بصیرت را از دیدگاه مردم بردارد نباید به ظاهر افراد قضاوت کرد . نباید گذاشت جامعه محل جولانگاه انسانهای ریاکار و شیاد و جاعل اسناد شود . به قول یکی از بزرگان : مردمان امروز به طرز عمیقی سطحی هستند . در فیلم اگه می تونی من و بگیر مسابقه ای هست به نام راستشو بگو. از فرانک می پرسند که چرا از راه قانونی کار نکردی؟ می گوید : چون از راه غیر قانونی بهتر و راحتتر پول در می آوردم . در صحنه جالب دیگری قرار است چکی را خورد کند و تحویلدار دختری است ذوق مرگ . همینکه دختر کمی به جعلی بودن چک شک می برد . سریع فرانک به دختر می گوید که شما خیلی چشمان زیبایی دارید . دختر ذوق می کند و چک را بدون توجه به جعلی بودنش خورد می کند . و یک جمله جالب : باور مردمان امروز شگفت انگیز است . وقتی به مردم گفته می شود که کره زمین جزو منظومه ای است که میلیونها منظومه دیگر کنارش است و کهکشان راه شیری را تشکیل می دهند و میلیاردها کهکشان مثل راه شیری هم در فضا موجود است باور می کنند ولی وقتی با دوستان به پارک می روند و می بینند که روی نیمکت نوشته شده دست نزنید تازه رنگ شده است شک می کنند و دست می زنند تا تازه رنگ شده بودنش برایشان ثابت شود . شهر تاریک DARK CITY الکس پرویاس این فیلم به طور کامل دنیای غار افلاطونی ما را نشان می دهد . مردم شهری مسخ شده دائما در تاریکی هستند و کسی هم کنجکاو نیست چرا شهرشان دائما تاریک است . شهر را باندی شیطانی تحت سلطه دارند . برای این که مردم شهر در جهل بمانند و کنجکاو حقیقت نشوند هر 12 ساعت یک بار مغز مردم را فرمت می کنند . در این شهر وقتی مردم خوابند خانه ها جابجا می شوند . نقش ها عوض می شوند . آدمها جابجا می شوند و کارگاهی هم ساخته شده است تا خاطرات جدید برای 12 ساعت زندگی جدید مردم خلق شود . تا متوجه گذشته خود هم نشوند . برای تسلط به این دنیا از علم دکتری به طور غیر قانونی استفاده می کنند و به زور او را اسیر خود کرده اند . مردم شهر، تاریکی را قبول کرده اند و شکوه ای ندارند . قهرمان شهر تاریک پسری است که به خواب نمی رود . پس حقیقت ماجرا را خبر دارد . به چشم خویش به خواب رفتن مردم و جابجایی ساختمان ها را می بیند . این جوان قدرت خدادادی نیز دارد و مثل منجی عمل می کند . حکم آنتی ویروسی است که ویروس حریفش نمی شود . آخر فیلم شهرتاریک نیز مبارزه خیر و شر است و رسیدن به ته دیوار غار افلاطون و ورود نور حقیقت و روشنی و .... ماتریکس MATRIX اثر لری و اندی واچفسکی . اثری سه گانه و تریلوژی که بسیار پیشرفته تر و اصولی تر و ملموس تر و جهانی تر این دنیای غارافلاطونی را نشان می دهد . نام این فیلم جایگزین خوبی برای غار افلاطون می تواند باشد . زین پس دنیای خود را دنیای ماتریکسی می توان خواند . دنیایی که برنامه ریزی می شود و تحت کنترل است و جداشده ازحقیقت است . ماتریکس امپریالیسم از منبعی تغذیه می شود که خود انسانها به وجود آورده اند و خود اسیر آن شده اند و در برابرش نمی توانند قد علم کنند . وابسته ها روز به روز در حال افزایش اند و جذبش می شوند و به تخریب موجودات متمایل به انسان می پردازند . هرکس از شبیه شدن فرار کند تحت تعقیب قرار می گیرد . مبارزینی به رهبری مورفیوس باقیمانده اند که به هیچ وجه من الوجوه نمی خواهند زیر یوغ ماتریکس بروند . به دنبال منجی هستند که بتواند آنها را از این مخمصه فراری دهد . گزینه آنها یک هکر کامپیوتر به نام نیو اندرسون است که توانایی خنثی کردن تمام طرحهای ماتریکس را دارد . نیو استخدام شده و با وجود اینکه خود باور ندارد ، رهبر انسانهای باقیمانده می شود . انسانها روز به روز بیشتر به جبهه ماتریکس می روند و سربازان بلامنازع ماتریکس می شوند شبیه هم . این نیروها که با عینک دودی نشان داده می شوند حس کور بودن را به ما القا می کنند . گویی اینان چشم خود را بر حقیقت بسته اند و در ضمن همگی به سبک جاسوس های سیا هندس فیری در گوش خود دارند . این قضیه هم وابسته بودن و تحت فرمان بودن این ماموران را نشان می دهد . در دنیای ما هم عده ای دشمن قسم خورده همه نوع انسانیت اند و با پخش شدن در میان مردم دنیا و ایجاد اخلال و شایعه سعی می کنند جبهه امپریالیسم را پرجمعیت تر کنند . اگر دقت کنید خصلت مشترک این مردمان همان گوش ندادن و ندیدن است و اوامر شیطان را صد درصد تبیین می کنند و به عبارتی دیگر اگر دقت کنید همه یک جور صحبت می کنند چون از یک منبع دستور می گیرند . در ضمن خود نیز نمی دانند چرا دشمنی می کنند . ماتریکس دنیا را با ابری سیاه پوشانده است تا نور حقیقت به زمین نرسد . انرژی خود را نیز با نسل کشی به دست می آورد . انسانها را در محفظه هایی قرار می دهند و از هر انسان 120 ولت برق می گیرد . در فیلم صراحتا اعلام می شود که انسانها در دنیای ماتریکس احساس خوشبختی و فکر و خلاقیت و سرعت دارند ولی خبر ندارند که اسیرند . نیو اندرسون را یکبار دستگیر می کنند تا به وی هشدار دهند راه در حال رفتن را ادامه ندهد . برای وی پرونده ای قطور ترتیب داده اند . پرونده سازی طبق معمول منجیان همیشه محکوم هستند و با خبران در خطرند . ویروس : شما دو شغل داری . یکی از شغل هات آینده داره و اون یکی نه . اگه می خوای زنده بمونی به همان اولی بپرداز و کاری با سیستم نداشته باش . مورفیوس لارنس فیشبرن تروریسته و خطرناک ترین انسانها شمرده می شه . خودتو با اون قاطی نکن . به این ماموران دیکته شده که مخالف سیستم ، تروریست شمرده می شود . نیو به مرور پی به قدرت ذاتی خود می برد . اینکه شبیه ویروس نمی شود چون خود حکم آنتی ویروس دارد و به این دلیل در خطر است مورفیوس به نئو : تو چیزی می دونی ولی نمی تونی توضیحش بدی . می دونی که این دنیا ایرادی داره . دنیا یک زندانی مجازی است و نمی گذارند که تو حقیقت را ببینی . آن روزی که هوش مصنوعی را ساختیم جشن گرفتیم ولی همین هوش مصنوعی ما را در بند کرده است . تا وقتی ماتریکس هست رهایی میسر نخواهد بود . از دیگر خصلتهایی که برای نیو اندرسون گذاشته اند سرعت یاد گیری وسرعت تکامل این فرد است . در عقاید ما هم منجی نسبت به دیگر انسانها سریع تر و مسلط تر و کاملتر است . سرعت نیو در جاخالی دادن برای تیرهای شلیک شده فقط جهت ایجاد جذابیت های تصویری نیست بلکه این حس را القا می کند که منجی قابلیت های فرا تصور انسان عاجز و عادی دارد . به نئو می گویند : هر کس با ماموران جنگیده شکست خورده است ولی اونا تو رو نمی تونن شکست بدن چون هیچگاه سرعتشون به تو نمی رسه . تو در سه حالت فکر و تصمیم و حرکت از آنها سریعتر هستی مامور می گوید : به نظر من شما پستاندار نیستید . پستانداران اصولا سازش پذیرند تسلیم می شوند . ولی شما نه تنها متعادل نمی شوید بلکه عین خود را نیز تکثیر هم می کنید . ویروس ها تکثیر پذیرند و شما به این دلیل ویروس هستید و ما درمان شما هستیم ........... ترینیتی به نئو : تا حالا این کاری که می خوای انجام بدی رو کسی انجام نداده نئو : اتفاقا به خاطر همینه که موفق می شم . .................... در ماتریکس 2 دو چیز دیگر هم می بینیم . تحت فشار قرار گرفتن منجی ازجانب اجانب . تمام ویروسهای شبیه به هم کورکورانه بر سر و کول نئو می ریزند و قرار است فرصت نفس گرفتن هم از منجی گرفته شود . در اینجا نیز نئو با وجود تلنبار ویروسها بلند شده و در حرکتی همه را به این سو و آن سو پرتاب می کند. آنها نیو را ویروس می دانند در حالی خودشان خصوصیات ویروس را دارند صحنه دیگر پرواز نئو به آسمان است و موقتا از دست ویروس ها فرار می کند . این نیز نماد معراج است . طبق عقاید ما مسلمانان دو نفر به معراج طولانی مدت رفته اند و از نظر ها پنهان اند و در روز موعود بازخواهند گشت . حضرت مسیح و حضرت مهدی عج کسانی بودند که در معرض شدید ترین خطرات بودند . زمان وجود این بزرگواران بدترین شرایط رسالت مهیا بود و کاری از پیش نمی رفت . کوچکترین حرکت در جهت به پا کردن حکومت و ضدیت با امپراتوری زمانشان خنثی می شد . باید موقتا از نظر ها پنهان می شدند تا رسالت به خوبی انجام شود . به امید رهایی ادامه دارد ...


پنجشنبه ، ۱۲آذر۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: دولت بهار]
[مشاهده در: www.dolatebahar.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن