واضح آرشیو وب فارسی:نیلکوه: چه کسانی حق زندگی را از مبتلایان ایدز گرفتند؟!به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان_ شیما حیدری: پیش از آن که خانواده او را ترد کنند، خودش تمام آشنایانش را ترک می کند. تنها به جرم اینکه مهمان ناخوانده ای در تار و پود تنش جا خوش کرده است. مهمانی که دو سال پیش از بارداری اش از او خبر دار شد و امروز نگران آن است که جنین همراه اش نیز به آن آلوده شود. همسر معصومه پس از این که به زندان می رود توسط خالکوبی آلوده به ویروس HIV مثبت می شود. او پس از مدتی متوجه می شود خودش نیز ناقل بیماری شده است. کنار آمدن با بیماری ای که دیگران آن را گناه و خطا می دانند، در صورتی که شخص مبتلا خودش مطلع است بی گناه وارد این مهلکه بی بازگشت شده، غیر ممکن است و همچنین احساسات انسانی که جامعه اش او را با این بیماری خارج از چرخه خود می داند در وصف نمی گنجد. *** زندگی در خفا تمام اتفاقات رخ داده، چگونگی آلوده شدن همسر معصومه و ناقل شدن او به یک بیماری غیر قابل درمان یک سو و جنینی که ممکن است دچار ویروس HIV شود یک سوی دیگر است. معصومه در طول دوران بارداری از دارو استفاده می کند، "پویان" در صحت و سلامت کامل پا به عرصه دنیا می گذارد و با پدر و مادری همراه می شود که بی شک عمری کوتاه تر از حد معمول خواهند داشت. همسر معصومه 2 سال پس از به دنیا آمدن پسرشان فوت می شود و معصومه می ماند و دردی بی درمان و قصه پر غصه بزرگ کردن فرزندی که پس از او کس دیگری را ندارد. معصومه ناچار است واقعیت زندگی اش را در محل کار، زندگی و حتی جمع های خانوادگی انکار و پنهان کند. او از هراس برخوردهای خانواده و اطرافیانش بیماری خود و دلیل مرگ همسرش را پنهان کرده است و در نهایت مجبور به کمرنگ کردن و گاهی بی رنگ کردن روابط شده است، اما پویان که از اولین روزهای زندگی اش ناچار تمام جلسات باشگاه مثبت را به همراه مادر شرکت می کند بدون اینکه معصومه بداند از بیماری او آگاه است. امروز پویان 12 ساله، بیشتر از هم سن و سالان خود نگران از دست دادن مادرش است. او در دنیای کودکی خود به خوبی یاد گرفته است که مطلع شدن دیگران از بیماری مادرش می تواند عواقب جبران ناپذیری را برای آن ها به همراه داشته باشد. *** مراقبت هستم تا نمیری! پویان تمام زندگی اش را در هراس از دست دادن مادرش گذرانده و می گذراند. برخلاف بسیاری از کودکان دیگر، این پویان بوده که تمام مدت حضورش در کنار مادر پرستار او بوده است. او که خیلی زود با بیماری مادر آشنا می شود با افکار و لبخند کودکانه اش می گوید: "از مادرم به خوبی مراقبت می کنم تا نمیرد." اما در پس نگاهش ترس و وحشت از دست دادن مادرش به راحتی دیده می شود. ***جای خالی مبتلایان به ویروس ایدز در قانون اگر چه ناراحتی و اضطراب بزرگترین تشدید کننده بیماری معصومه است، اما او نمی تواند زندگی ای را که مملو از مشکلات مالی و هراس بی سرپرست شدن فرزندش است را خالی از استرس سپری کند. سپیده علیزاده مشاور مرکز باشگاه مثبت، بهزیستی را تنها متولی حمایت از بیماران HIV مثبت نام می برد، ولی معتقد است این خدمات به تنهایی نیازهای مالی و عاطفی این بیماران را پاسخگو نیست. بیماران در مراکز باشگاه های مثبتی که بهزیستی پایه گذار آن ها بوده است، فقط از لحاظ عاطفی تأمین می شوند و با توجه به این که در بیشتر موارد اول آقایان مبتلا می شوند سپس از طریق آن ها به همسرانشان منتقل می شود، در قوانین ما هیچ قانونی برای حمایت مالی از این زنان پس از فوت همسرانشان و همچنین از فرزندان آن ها پس از فوت هر دو والد وجود ندارد و این یکی از بزرگترین دغدغه های مبتلایان به ویروس HIV مثبت است. *** نگاه مردم کی تغییر می کند؟ مصائب و مشکلاتی که مبتلایان به ویروس HIV مثبت دارند در یک کفه ترازو است و افکار و نگاه مردم به آن ها که اغلب رنگ و بوی تنفر دارد و به چشم یک خلافکار و گناهکار نگاه می شود در یک کفه دیگر تازو می گنجد. معصومه ها و پویان های بسیاری در جامعه ما با ترس و هراس فاش شدن راز زندگی شان در تنهایی و انزوا روزگار می گذرانند به امید روزی که نگاه ها به حضور آن ها در جامعه تغییر کند و قانونی برای آسایش و آرامش آن ها نگاشته شود.
پنجشنبه ، ۱۲آذر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیلکوه]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]