واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: غبار غم فراغ تو را با پاكي گلاب هم فراموش نكرديم
هركس بحر اميدي آمده به ياد ديدار مردم باامام (ره) در جماران ميافتيم ، چه شوقي برپا بود همه براي ديدن روي نورانيش لحظه شماري ميكردند.
در سرشان شوق ديدار پر ميزد و با دلهاي پراز حاجت فقط به عشق ديدن امام و بستن اخوت برادري آمده بودند.
و ياد آن روزها دوباره برايمان زنده شد زمانيكه در كوچك جايگاه جماران گشوده ميشد و چهره پر صلابتش نمايان ميگشت ديگر اين آدمها نبودن كه فرياد ميزدند و براي ديدن فرزند زهرا (س) لحظه شماري ميكردند بلكه عشق به خميني بود كه همراه با شعار "روح مني خميني" طنين انداز شده بود.
يادش بخير دستان پر عطوفتش را كه از بالاي سكو تكان ميداد، اراده ملت ايران محكمتر ميشد و همه براي گرفتن دستانش شتاب داشتند.
آن موقع بود كه پير جماران آرزو ميكرد كاش! طفلي ۱۰ماهبود و ميتوانست بر دوش پدر سوار شود تا حرارت دستان پر استقامت و مهرباني امام زمانه را بر سرش احساس كند.
و چه زيبا بود آن لحظه كه چهره پر از حضورش را ميديديم و برايمان عشق به حضرت مهدي (عج) تجلي ميشد.
و اما حال اين حضور و شكوه بياد جماران در حياط كوچك و ساده زادگاهاش بار ديگر برايمان نمايان گشت.
از پلههاي آجري زادگاهاش كه حكايت از يكرنگي خاندان امام دارد بالا ميرويم، چشمانمان به در اتاق خيره مانده و منتظر ديدن خورشيد عالم تاب هستيم در اتاق باز ميشود ولي چهرهاش نيست و باز بوي گلاب ميآيد.
همه با وضو وارد شدهايم به ياد خانه خدا آخر در آنجاهم تقدس ويژهاي نهفته وزمان غبار روبي بوي گلاب قمصرهماز آن فضا به مشام جهانيان ميرسد.
به ياد پردههاي مكه كه كنار ميروند تا شروع به غبارروبي نمايند پردههاي اتاقاش را كه حالي برايمان حكم ستون توبه را دارد كنار ميزنيم و شروع ميكنيم.
گلاب، را بروي پارچههاي سبزرنگ ريخته و دل هايمان را آماده اعتراف ميكنيم كبيرا! ظهور آقا را زودتر بگردان تو واسطه بخشش گناهان مااز جانب ايزدمنان باش، اشك هايمان سيلي شد و جاري گشت.
پارچه سبز غبار دلمان را پاك كرد و اعتراف به گناه را در پاي ستون توبه انجام داديم.
حال وقت طواف است دور تا دور اتاق نورانيش را چرخيدهايم غبارهاي دلمان را با تقدس محل تولداش غبارروبي نمودهايم و پيمان دوباره را با او بستيم صداي صلوات، عطر گلاب، پارچههاي سبز، اتاق تولد فرزند زهرا، ايام فاطميه، چه فضاي زيباي شده است.
ديگر اتاق تولد رهبر كبير انقلاب غبار روبي شد اما نه آن دستان پر صلابت را ديديم و نه آن چهره نوراني را و تنها با قاب عكس كوچكي غصههاي دلمان را برايش بازگو كرديم، روحش شاد و يادش گرامي.ك/۴
شنبه 11 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 225]