واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: آتش افغانستان گریبانگیر آسیای میانه - خسرو حسینی* تهران - ایرنا - بحران افغانستان ازمسائل پیچیده جهان معاصراست که منطقه آرام آسیای میانه درهمسایگی خود را روز بروز به باتلاق بحران می کشاند مسئله ای که کشورهای پساشوروی را از این وضعیت به ستوه آورده است.
عوامل مشخص جغرافیایی وسیاسی و بخصوص تهدیدها و بحران های ناشی از افغانستان باعث شده است که کشورهای آسیای میانه که بیش از دو دهه است، از اتحاد جماهیر شوروی سابق منفک و مستقل شده اند، از حاشیه سیاست جهانی به مرکز سیاست جهانی آورده شوند. اگرچه اهمیت آسیای مرکزی ازنظراقتصادی و انرژی باعث توجه قدرت های جهانی ومنطقه ای به آنها شده است ، ولی همسایه بودن با مرکز بحران و منطقه نبرد ابرقدرتها اهمیت سیاسی و امنیتی این منطقه را مضاعف کرده است.پس از ورود نیروهای ائتلاف وبین المللی به افغاستان درسال 2001با ادعای از بین بردن تروریسم و ناامنی ، اهمیت آسیای مرکزی با هدف انتقال نیرو و امکانات نظامی از این منطقه بیشتر شد و طولانی شدن این بحران، اهمیت آسیای مرکزی را باز هم بیشتر کرد.این وضعیت در حالی است که خشونت ها درافغانستان به عنوان یکی ازمنابع اصلی تروریسم و افراط گرایی فراملی بیشتر می شود. تلاش های نیروهای کمک به امنیت بین المللی، ارتش ملی افغانستان و پلیس درمبارزه با گروههای طالبان، القاعده، حزب اسلامی افغانستان، جنبش اسلامی ازبکستان و دیگر گروه های افراطی، نتایج مورد نظر را نداشته است.وضعیت نظامی سیاسی درافغانستان رو به وخامت است. رشد فعالیت های خرابکارانه افراط گرایان و در عین حال تلفات نیروهای امنیتی افغان در حال افزایش است. سازمان های تروریستی در حال حاضر به طور قابل توجهی در تقریبا تمام ولایات افغانستان افزایش یافته است و تعدادی از این واحدهای مسلح قادر به جلب حمایت یک بخش خاصی از جامعه محلی بوده اند.بحران افغانستان باعث شد قدرت های جهانی برای رو در رویی و مصاف بیشتر، آسیای مرکزی را برای مکان تجدید قوا انتخاب کنند و می توان گفت این بحران باعث شد تا منطقه حائل از افغانستان به آسیای مرکزی کشیده شود ، بطوری که در این وضعیت ماهیت روند سیاسی و امنیتی در اطراف و داخل آسیای مرکزی کاملا تغییر کرد. دولت های منطقه به قدرت های بزرگ وابسته تر شدند و بخاطر این وضعیت منطقه آسیای به جولانگاه نیروهای غربی و روسیه و چین تبدیل شده است. بسیاری از این کشورهای بزرگ با ایجاد پایگاه نظامی یا قرار دادهای اقتصادی بزرگ آسیای مرکزی را به خود وابسته کرده اند.درجمهوری کوچک قرقیزستان همزمان نیرو های نظامی دو قطب بزرگ سیاسی آمریکا و روسیه مستقر شده اند.وضعیت در ازبکستان و تاجیکستان نیز تقریباً چنین است.درحقیقت می توان گفت که سال 2014 سال خروج غرب از افغانستان نبوده بلکه فقط ماهیت و شکل حضور آن در منطقه تغییر کرد و جان کلام آنکه بحران افغانستان خود ماشین سیاست آسیای مرکزی را کاملا دگرگون کرده است.ازطرفی سیاست درهای باز کشورهای آسیای مرکزی باعث شده است تا فشار شدید و انتظارات مشخص قدرت های جهانی از این کشور ها بیشترشود و امروز ادامه این سیاست با توجه به انواع انتظارات قدرتهای مختلف و تضاد آنها برای این کشورها مشکل ساز شده است و در نتیجه چنین انتخابی کشورهای آسیای مرکزی در حوزه های گوناگون تحت نفوذ ماشین سیاسی قدرتهای بزرگ قرار گرفته اند و برای نجات از این وضعیت نیاز دارند موضوع سیاسی خود را اصلاح یا مشخص تر سازند.موضع گیرهای متفاوت این کشورها هم باعث شده است که این منطقه در آینده دستخوش بحران های بیشتری شوند.همین حالا موضع گیری سیاسی قزاقستان، تاجیکستان و قرقیزستان با موضعگیری ازبکستان و ترکمنستان در بیشتر مسائل بین المللی کاملا متفاوت است، سه کشور تاجیکستان و قزقیزستان و قزاقستان به سمت روسیه و چین تمایل دارند در مقابل ازبکستان و ترکمنستان مواضع غرب گرایانه دارند.همه این مسائل به یک نتیجه ختم می شود وآن هم زوال و موجودیت آسیای میانه درشکل کنونی است یعنی هویت سیاسی و فرهنگی این منطقه دستخوش تغیبرات جدی خواهد شد.بحران افغانستان به سیاست داخلی کشورهای منطقه بخصوص سه کشور هم مرز با افغانستان شامل تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان نیز تاثیر جدی گذاشته است.این کشورها مجبور شده اند که در سیاست داخلی خود مسأله تامین امنیت را در درجه اول بگذارند.احساس بیم دائمی از شکست ثبات سیاسی که زیر تاثیر وضعیت افغانستان شکل گرفته است، در رشد گروههای سیاسی دمکراتیک، تامین آزادی های سیاسی و توجه به مسائل حقوق و آزادی های فردی در این کشور ها تأثیر بسیار منفی گذاشته است.علاوه براین نظام های دیکتاتوری آسیای مرکزی ازادامه بحران درافغانستان به نفع شدید ترکردن کنترل خود بر جامعه سوء استفاده های زیادی نیز کرده اند.بحران افغانستان کشور های آسیای مرکزی را سال ها در وضعیت فوق العاده نگاه داشته وحاکمان کهنسال این کشورهابا سوء استفاده از این وضعیت به دوام حکومت خود مشروعیت بخشیده اند.وضعیت بحرانی افغانستان فرصتهای توسعه و رشد اقتصادی را نیز از این کشورها گرفته و باعث توقف و رکود بسیاری از طرح های این منطقه شده است.برای مثال می توان معلق یا ناتمام ماندن پروژه های مهمی چون طرح انتقال گاز ترکمنستان به پاکستان و هندوستان با عنوان«تاپی»، انتقال برق آسیای مرکزی به جنوب تحت عنوان کاسا-1000، خطوط راه آهن ازازبکستان و تاجیکستان به سمت ایران و پاکستان و احداث جاده ماشین رو از تاجیکستان به ایران و ده ها طرح دیگر مشاهده کرد.همین طور وضعیت بحرانی افغانستان بر رشد اقتصادی و وضعیت اقتصادی کشور های آسیای مرکزی تأثیر بسیار منفی گذاشته است.زیان این تأثیر به رشد اقتصادی واقعی منطقه در مقایسه با بعضی درآمد های کوتاه مدتی که دولت های منطقه از همکاری های نظامی و غیرنظامی با ائتلاف های غربی دریافت کردند، بسیار بیشتر است.تحلیل ها نشان می دهد که خصوصا در سالهای اخیر در کشور های آسیای مرکزی یک تغییرعمیق روانی متناسب با بحران افغانستان مشاهده می شود که آن را می توان «خسته شدن» آسیای مرکزی از این بحران نامید.------------------------------------------------------------------------------------* کارشناس آسیای میانه آساق**1663**
10/09/1394
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]