واضح آرشیو وب فارسی:دز ان ان: منزل ما محله ی صحرابدر و نزدیک ساختمان یونسکو بود و منهم سال ۱۳۴۰ در همین محله به دنیا آمدم و اصل سیادت ما از سادات مورد گر دزفوله . مسجد حضرت زینب (س) محل نشو و نمای من و بچه های محل بود که با شروع تجاوز عراقی ها…منزل ما محله ی صحرابدر و نزدیک ساختمان یونسکو بود و منهم سال ۱۳۴۰ در همین محله به دنیا آمدم و اصل سیادت ما از سادات مورد گر دزفوله . مسجد حضرت زینب (س) محل نشو و نمای من و بچه های محل بود که با شروع تجاوز عراقی ها به خاک ایران عزیز، بنده هم مثل جوان های هم سن و سالم عضو بسیج مسجد شدیم در زمستان سرد سال ۱۳۵۹ یک دوره آموزش نظامی سختی هم در محلی به نام شیرین آب که در شمال شرقی دزفول هست دیدیم که اکثر مربیان ما از معلمان شهر دزفول بودند . اواخر بهار و اوایل تابستان سال ۱۳۶۰ بود که مارا به جبهه دالپری اعزام کردند در جاییکه معروف بود به خانه سید یوسف و سید محسن و سنگر ما در کنار تنگه ای بین دو تپه ی نسبتاً بلند قرار داشت و روز اول هنوز مستقر نشده بودیم که فردی با محاسن بلند و چهره ای نورانی و حدود ۵۰ ساله به سنگرهای ما آمد و با همه ی ما که تازه به منطقه وارد شده بودیم سلام و احوال پرسی کرد و به نوعی بما دلگرمی داد که با حضور شما ان شا الله جلوی دشمن را خواهیم گرفت و تا آنجا که خاطرم یاری می کند در مدت ۲۰ روزی که ما در دالپری بودیم ایشان به ما سرکشی می نمود و خیلی از اوقات در کنار ما و در سنگربا ما هم خوراک می شدو بسیارکم غذا تناول می کرد .البته به سنگر های نیروهای ارتشی هم که کمی بالاتر از ما بودند به همین منوال سرکشی می نمود . اوقاتی که پیش ما می آمد بیشتر با شهید مصطفی دیا حسین که بیسیمچی ما بود اختلاط می کرد و به نظر میرسید وضعیت نیروهای عراقی و خودمان را از وی می پرسید. دوروز اول که ما سرگرم جای گیری و مرمت سنگرها بودیم خیلی پاپی نشدیم که این شخص کیست . تا اینکه یکی از دوستان به ما گفت : ایشان آقای خامنه ای هستند و نماینده حضرت امام خمینی در امور جبهه و جنگ هستند و تازه آنموقع بود که متوجه شدیم که چرا چهره ی ایشان اینقدر برایمان آشنا بود . و از آن ببعد هرگاه ایشان به سنگر ما می آمد رزمنده ها وی را سئوال پیچ می کردند و آقا هم با خوش رویی با بچه ها برخورد ملاطفت آمیزی داشتند . یاد آن ایام بخیر یکی از روزها شهید سلیمان حمیدی از آقا درخواست گرفتن عکس یادگاری نمود که آقای خامنه ای با بشاشیت پذیرفت . و این افتخار نصیب من شد که در کنار ایشان عکسی به یادگار داشته باشم و به یقین این تصویر موجب مباهات بنده است که لیاقت ایستادن در کنار رهبر معظم جمهوری اسلامی را داشته ام و ای کاش می توانستم یکبار دیگر به دور از هر تشریفاتی در کنار آقا باشم و بر دستانش بوسه ای نثار نمایم . پاسدار شهید مصطفی دیا حسین فرزند غلام متولد ۱۳۳۹ شهادت ۱۳۶۱/۳/۲ عملیات بیت المقدس جبهه خرمشهر مدفن گلزار بهشت علی بسیجی شهید سلیمان حمیدی پور فرزند غلامعلی متولد ۱۳۴۰ شهادت ۱۳۶۱/۱۲/۳ عملیات والفجر مقدماتی جبهه فکه مدفن گلزار شهید آباد
یکشنبه ، ۸آذر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دز ان ان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]