واضح آرشیو وب فارسی:شهیدنیوز: شهیدخبر(شهیدنیوز): فرزند شهیدی در یادداشتی از سرکوفت هایش مینویسد و در انتهای مطلب میگوید:" چه خاطره خوشی از فرزند شهیدی دارم که بگم فرزند شهید هستم( جز دیدار امام و رهبرم در کودکی)"متن یادداشت ارسالی بدین شرح است: بنده وقتی در سن دبستان بودم اگر کسی زور میگفت میخواستم جلوش بایستم میگفتند حیف که بچه شهیدی؛ با یکی میگفت ولش کن بچه شهیده گناه داره اگر کوتاه نمی اومدم و کشتی میگرفتم و به زمینش میزدم میگفتند چون فرزند شهید بود بهش رحم کردیم بزرگترها هم با حالت دلسوزی و ترحم نگاه میکردند بزرگتر شدیم بهیچ وجه نباید پامون را کج میگذاشتیم چون فرزند شهید بودیم و یک خطای کوچیک در حد یک خطای زشت و پلید بازتاب داشت. دوره دبیرستان همکلاسی ها میگفتند شما درس نخون میبرنت دانشگاه؛ وقتی دانشگاه بهترین رشته را قبول نشدیم، گفتند:" خاک تو سرش سهمیه هم داشت و عرضه نداشت". فامیل کج کج راه میرفتند انگار حق اونا را خوردیم و مردند از حسادت؛ در دانشگاه روز انتخاب واحد حسابی همکلاسی ها از ما بد گفتند و تنفر نشون دادند که مجبور شدیم پنهان کنیم از اونا هویتمون را؛ اونایی هم که کم کم فهمیدند میگفتند:" شما که شغلتون مهیاست نگرانی ندارید". بعد دانشگاه چندسالی بیکار بودم همه گفتند:" عرضه نداره حقش را بگیره یا میگفتند برو بزن تو گوش مسولین و حقت را بگیر"؛ وقتی رفتیم و در ازمون استخدامی شرکت کردیم و قبول شدیم گفتند:" اینها حق بقیه را خوردند و بدون آزمون اومدند یا سهمیه استخدامی دارند" (دلم میسوزه همکارم بخاطر باباش بدون آزمون اومده تو سازمان منم با آزمون ولی سرکوفتش واسه من هست) در اداره گفتند:" نگران نباش چهار روز دیگه مدیرت میکنند" اما مدت هشت سال منطقه محروم نگهم داشتند و 5 سال بدون حقوق آن سمت ،کار اون پست را ازم کشیدند کسی ندید ؛ مدیر که نشدم گفتند:" تو بی عرضه ای که مدیر نشدی" البته میشدم هم می گفتند:" مدیرت کردند وگرنه لایق نبودی " ضمنا در محافل خصوصی ام راهم نمیدهند چون خطرناکم ،اگر هم از حقم دفاع کنم فرزند شهیدم و سوء استفاده میکنم و ... حالا بفرمایید چه خاطره خوشی از فرزند شهیدی دارم که بگم فرزند شهید هستم( جز دیدار امام و رهبرم در کودکی)
جمعه ، ۶آذر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شهیدنیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]