واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: نگاهي بر آنچه در آرژانتين گذشت
نویسنده : قاسم غفوري
سرانجام ماههاي پر التهاب انتخاباتي در آرژانتين پايان يافت. با پایان شمارش آرای انتخابات ریاست جمهوری در آرژانتین «مائوریسیو ماکری» از سوی حزب راستگرای «تغییر میدهیم» با کسب 51.42 درصد پیروز انتخابات ریاست جمهوری آرژانتین شد.«دنیل سیولی» از سوی حزب «جبهه برای پیروزی»كه نزديك به فرناندز رئيس جمهور چپ گراي آرژانتين است 48.58 درصد از آرای مردمی را به خود اختصاص داده است.«ماکری» رهبر حزب «پیشنهاد جمهوری خواه» (پرو) و کاندیدای اتحاد اپوزیسیون «تغییر میدهیم» است که در بین سالهای 2003 تا 2015 در سمت فرمانداری شهر «بوینوس آیرس» خدمت کرد.وی ثروتش را به لطف «فرانکو ماکری» پدر پولدار ایتالیایی خود به دست آورده است که در سال 1970 صاحب 6 شرکت بزرگ بود و پس از پایان دوران دیکتاتوری آرژانتین در مجموع 46 را اداره میکرد.وی از سیاست اقتصاد باز، آزاد سازی دلار و مذاکره با صندوق کرکس، حصول توافق با انگلیس بر سر حاکمیت جزایر «مالویناس» و بیتوجهی به دادگاههای محاکمه مجرمین دوران دیکتاتوری آرژانتین پیروی میکند. حال اين سوال مطرح ميشود كه چرا مردم پس از 12 سال پذيرش حكمراني فرناندزها با نگاه چپ گرايانه به فردي راي دادهاند كه به عنوان فردي راستگرا و متمايل به اقتصاد ليبرالي شناخته ميشود. كشورهاي غربي تلاش بسيار دارند تا اين انتخابات را پيروزي آمريكا بر جبهه ضد امپرياليسم عنوان و چنان نشان دهند كه نگاه مردم ديگر به سمت ضد آمريكايي بودن نيست. آمريكا با اين برجسته سازي سعي در الگو سازي براي ساير ملتهاي آمريكاي لاتين و حتي ايران را دارد. آمريكا با برجسته سازي رويكرد به كوبا و نيز تغيير نگاه مردم آرژانتين از ضد آمريكايي به آمريكايي ميخواهد ساير كشورهاي آمريكاي لاتين از جمله مردم ونزوئلا كه در هفتههاي آتي انتخابات پارلماني دارند، را به سوي خود هدايت نمايد و حتي در كشورهايي مانند برزيل، ونزوئلا، بوليوي، اكوادور و... حركتهاي مردمي عليه دولتهاي ضد آمريكايي به راه اندازند. وعدههاي اقتصادي و رسيدن به شرايط بهتر خط تبليغاتي آمريكا در اين كشورها است. آمريكا ميخواهد براي مردم ايران نيز الگو سازي نمايد و چنان نشان دهد كه كشورها ضد امپرياليسم به دنبال همراهي با آمريكا هستند كه روابط كوبا با آمريكا و انتخابات آرژانتين نمودي از آن است. نكته قابل توجه آنكه آمريكا در مرحله نخست به دنبال تحريك مردم ايران است تا در انتخابات به آنچه جريان حامي رويكرد به غرب عنوان مي گردد راي دهد و در مرحله دوم تلاش مي كند تا نتايج انتخابات ايران را نشانه تغيير ديدگاه مقاومتي مردم نشان دهد. به عبارتي آمريكا تلاش دارد تا از مسئله انتخابات به عنوان ابزاري در قالب جنگ نرم براي القا دست يابي به اهداف خود در ساير كشورها بهره برداري نمايد و چنان القا سازد كه همه امور چنانكه آمريكا ميخواهد شكل ميگيرد حال آنكه نگاه ملتها در مرحله نخست به عرصه داخلي و شعارهاي كانديداها در حل چالشهاي داخلي است تا مسئله سياست خارجي. بر اين اساس در باب انتخابات آرژانتين چندين نكته قابل توجه است. نخست آنكه راي مردم به اپوزيسيون نه به منزله دوري مردم از نگاه ضد آمريكايي بلكه به دليل تجربه كردن دولتي جديد پس از 12 سال حاكميت فرماندزها است. طبيعت ملتها اين است كه به صورت دورهاي دولتها را انتخاب ميكنند تا ميزان توان آنها در تحقق مطالبات مردم را سنجش نمايد. كم بودن فاصله اين دو رقيب نشان مي دهد كه نگاه مردم به ماکری نسبي بوده و صرفا فرصتي به آن دادهاند تا شعارهاي انتخاباتي خود را اجرايي سازد. راي بالاي مردم به حاميان فرناندز در انتخابات پارلماني نشانگر استمرار نگاه مردم به ضد با آمريكاست چرا كه پارلمان هم مسئول قانون گذاري است و هم نظارت بر عملكرد رئيس جمهور. بر اين اساس راي مردم به جريان فرناندز در انتخابات پارلماني سندي بر استمرار نگاه ضد آمريكايي مردم است و لذا انتخاب ماکری را نمي توان نشانه دوري مردم از اين تفكر دانست. تظاهرات مردم آرژانتين در حمايت از ملت فلسطين و نيز مخالفت آنان با وابسته شدن كشورشان به آمريكا گواهي بر اين امر است. روند تحولات نشان ميدهد كه وي به رغم نگاه مثبتش به آمريكا نميتواند حركت گستردهاي در اين عرصه و دوري از جبهه ضد امپرياليسم آمريكاي لاتين داشته باشد چرا كه بطن جامعه پذيرنده اين امر نيست كه حمايتهاي گسترده مردم از شخص فرناندز نمودي از آن است و از سوي ديگر پارلمان آرژانتين با اكثريت حاميان ضد امپرياليسم است و دولت اين كشور گزينهاي جز حركت در اين مسير ندارد هر چند كه گرايشات بيشتري به تعامل با آمريكا و اروپا خواهد داشت. در اين ميان دو نكته مهم وجود دارد اولا روابط آرژانتين با آمريكا امر جديدي نيست چنانكه هر دو كشور روابط اقتصادي قابل توجهي داشتهاند و حوزه اختلافي آنان در قالب مخالفت آرژانتين با دخالتهاي آمريكا در امور كشورش و منطقه بوده است لذا روابط دو كشور پس از تغييرات در ساختار سياسي آرژانتين امر مهم و جديدي نميباشد.
ثانيا، راي مردم به جريان اپوزيسيون را نميتوان اقدامي برگرفته از تغيير نگرش مردم دانست بلكه يك اصل كليدي در آن وجود دارد و آن سناريوي هراس از ناامني خياباني و رفتارهاي غير اصولي اپوزيسيون پس از شكست در انتخابات است. نمود عيني بحران سازي اپوزيسيون را در ونزوئلا و برزيل مي توان مشاهده كرد كه پس از چاوز و داسيلوا اين كشورها با رفتارهاي غير منطقي اپوزيسيون و چالشهاي سياسي در كف خيابانها مواجه شدند. مي توان گفت مردم آرژانتين با راي به اپوزيسيون به دنبال جلوگيري از تكرار اين حوادث بودهاند چرا كه مردم از قانون مداري جريان نزديك به فرناندز آگاه هستند و با دادن راي نسبي به اپوزيسيون به دنبال مقابله با بحرانهاي احتمالي آينده بودهاند در حالي كه با راي اكثريت به نمايندگان نزديك به فرناندز در پارلمانها عملا سياست مهار دولت را در پيش گرفتهاند. رقبات ميان دو جريان اپوزيسيون و نزديكان فرناندز مي تواند زمينه ساز تلاش آنها براي خدمت رساني بيشتر جهت كسب محبوبيت بيشتر مردمي باشد. لذا نتايج انتخابات آرژانتين را نميتوان پيروزي آمريكا دانست بلكه اقدامي برگرفته از رفتار داخلي مردم بوده كه براي رسيدن به اهداف خود قدرت را ميان جريانهاي مختلف تقسيم نمودهاند.
منبع : جوان آنلاين
تاریخ انتشار: ۰۳ آذر ۱۳۹۴ - ۱۴:۳۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11]