واضح آرشیو وب فارسی:موبنا: از ابتدای تشکیل پرونده بابک زنجانی، با وجود اینکه با ادبیات و فرهنگ مغرورانه او- که در پاسخ اعتراض همسایگان مجموعه ایران زمینش گفته بود «خب املاکتون رو می خرم»- به شدت بیگانه و مخالف بوده و هستم اما معتقدم متهمانی که پول هایشان آن سوی آب هاست، نیازمند چاره اندیشی هایی متفاوت از متهمان عادی هستند. نعمت احمدی- حقوق دان هدف از رویه قضائی در پرونده هایی مشابه پرونده زنجانی، صرفا برخورد با متهمان نیست؛ هدف آن است که اموال به تاراج رفته به کشور بازگردد. در «یکشنبه سیاه» که محمود احمدی نژاد در معیت اطرافیان خبرسازش فاتحانه وارد مجلس اصولگرایان شد و به بهانه دفاع از وزیر رفاه و کار، خود صحنه گردان مجلس شد، در فیلمی ناقص که خود دوبلور آن بود حروف اول اسم فردی سرمایه دار، «ب- ز»، را آشکار کرد و دیالوگی بین رئیس قوه مجریه و قوه مقننه به یادگار ماند. رئیس دولت دهم در آن روز، صحن علنی مجلس را همانند سرداری شکست خورده و لشکرازدست داده ترک کرد. پس از آن مردم به واکاوی و رمزگشایی از این سرمایه دار پرسرمایه پرداختند؛ کسی که قادر است ١٣٨ شرکت زیرمجموعه سازمان تأمین اجتماعی را «یکجا» از سعید مرتضوی، رئیس پرحاشیه وقت سازمان تأمین اجتماعی بخرد و چک های ارزی بالای میلیاردی تحویل دهد و در قبال چک موهوم خود، چک اصلی ضمانتی از تأمین اجتماعی بگیرد و این چک ها را بابت بدهی خود در اختیار وزارت نفت قرار دهد. پس از آن عقلای جامعه اقتصادی و حقوقی متوجه شدند که با یک پدیده روبه رو هستند. از هوشمندی «ب- ز» همین بس که نخستین صعود خود را از نردبان خوش نامی دکتر محسن نوربخش، اقتصاددان جوان مرگ جمهوری اسلامی شروع کرد؛ مردی که پرونده پاکی داشت و دوست و دشمن بدون درنظرگرفتن تز تفکر اقتصادی، او را یکی از مدیران سالم نظام می دانند. زنجانی مدعی شد دوران سربازی را در بانک مرکزی گذرانده و راننده مخصوص دکتر نوربخش بوده و دکتر آن قدر به او اعتماد داشته که بعدازظهرها میلیون ها دلار ارز را لابد داخل بقچه می گذاشته و به او می داده که سر چهارراه استانبول به گفته خودش «چنج» کند! او با یک تیر، چند نشان زد؛ هم دکترنوربخش مرحوم و با حسن سابقه را مسئله دار کرد و هم دیگر مسئولان بانک مرکزی را. در آن سال ها که پول ملی ما ارزش داشت، ایشان میلیون ها تومان از این «چنج»کردن ها سود برد. حتی بیشتر از حقوق و مزایای رئیس بانک مرکزی و معاونان و مدیرانش بیشتر پول پارو کرده است. حالا در دوازدهمین جلسه دادگاه وی مشخص شد سابقه ای از سربازی زنجانی در بانک مرکزی وجود ندارد. هر آدم ساده ای هم می داند که تردد مسئولان دارای ضوابطی است و تابه حال نشنیده ام که مسئولان، راننده سرباز و بدون وابستگی به پلیس مخصوص حفاظت شخصیت ها داشته باشند؛ راننده ای که بعدازظهرها بقچه به دست، ارزهای بانک رئیس خود را می فروخته ظاهرا از این رابطه می خواسته چنین القا کند که بله، سهمی هم رئیس می برده؛ آن هم نوربخش. گل سرسبد اموال «ب - ز» ملک ایران زمین واقع در شهرک غرب است. به پرسش و پاسخ آقای صلواتی، قاضی شعبه رسیدگی کننده به اتهامات بابک زنجانی و پرسش های او توجه کنید. قاضی صلواتی سؤال کرد: ملک ایران زمین را از چه کسی خریده اید و پولش را از کجا تأمین کرده اید؟ زنجانی مدعی شد: در سال های بین ٨٧ و ٨٩ این ملک را از شرکت ایرانیان اطلس خریدم و ٢٨٠ میلیارد تومان اصل زمین را خریدم. قاضی صلواتی پرسید: پول را از کجا آوردید؟ زنجانی پاسخ داد: یادم نیست، فقط می د انم که پول خودم بود که واریز کردم. قاضی پرسید: از منابع بانک ملت بوده است؟ به این پاسخ جالب زنجانی توجه کنید؛ «حتما معامله ای وجود داشته است که آنها پول را به من داده اند ولی می دانم که پول خودم بوده، آن زمین را به مبلغ ٢٨٠ میلیارد تومان خریداری کردم، من آن زمین را شرایطی خریدم و چک هایی را برای خریدش دادم، زیرا آنها گفتند که ما زمین را اگر نقد بفروشیم مشکل پیدا می کنیم و من سه چک به آنها دادم که هر دو مبلغ چک را در سال های ٩٠ و ٩١ پاس کردم و آخرین چک هم که مربوط به سال ٩٢ بود موعدش نرسیده بود». زنجانی حداقل برای ثبت در تاریخ هم پرده از واقعیت تلخ بانکداری ایران برداشت. سری به هر خیابان و کوچه و میدان می زنیم کاخی به نام بانک سربرآورده است. اینها بانک نیستند بلکه بنگاه های اقتصادی لذا که گاهی در خدمت امثال زنجانی هستند. سال ٨٧ ملکی به قیمت ٢٨٠ میلیارد تومان روی کاغذ فروخته می شود؛ ثمن در سه قسط آن هم برای پنج سال بعد یعنی سال ٩٢ تعیین می شود آن هم بدون افزایش قیمت. کجا هستند مسئولان نظارتی در شوراهای مختلف؟ زنجانی با پشت گرمی، به زمین وزمان ناسزا می گوید. دوست و دشمن بر این عقیده و باورهستند که پاک ترین وزیر بین وزرای جمهوری اسلامی، مهندس زنگنه است. زندگی او صاف و ساده و شفاف است. قسم خورده ترین دشمنانش چه در عرصه مطبوعات و رسانه ها و چه در جناح های مختلف، ایراد مدیریتی ای که به او می گیرند این است که مثلا فلان قرارداد در زمان او نوشته شد و بهمان تخلف به زیرمجموعه او رسید؛ اما کسی نمی پرسد مدیر نفتی ای که توانسته بدون توسل و تمسک به پدیده های نوظهور و مرموزی مانند بابک زنجانی بازارهای ازدست رفته نفت را دوباره به دست آورد و به تولید نفت هم بیفزاید بدون اینکه به فلان صندوق بازنشستگی یا فلان تعاونی، کشتی کشتی نفت هدیه کند و باقی قضایا، چرا باید از سوی یک متهم مسئله دار متهم شود؟ او یک بار از ٢٢ میلیارد یورو سرمایه نقدی می گوید و در جلسه بعد، آن را نصف می کند. او افکار عمومی را هم به سخره گرفت؛ جایی که گفت نمی خواهد بیژن زنگنه سوار ماشینش شود! حکایتی است این نوکیسگی. پرونده بابک زنجانی به نقطه ای رسیده که باید هر روز درباره آنچه به هم می بافد مطلب نوشت؛ این تازه اول کار است. ۱۷۹/
سه شنبه ، ۳آذر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: موبنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]