تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 12 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مرگ آرى امّا پستى و خوارى هرگز، به اندك ساختن آرى امّا دست سوى اين و آن دراز كردن هرگ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820348287




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گفتگو با شهريار بحراني


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
گفتگو با شهريار بحراني
گفتگو با شهريار بحراني     فيلمنامه نويس «ملک سليمان»   تفکر بالاترين شأن   را در هر اثر هنري و خلاقه دارد شهريار بحراني نويسنده ــ کارگرداني است که پس از تجربه هايي در عرصه سينماي دفاع مقدس و طنز، در دو اثر متأخر خود رويکردي دارد به قصص قرآني. او در فيلم/مجموعه مريم مقدس و بخش اول سه گانه اي با محوريت زندگي حضرت سليمان با عنوان ملک سليمان در کنار کارگرداني و...به عنوان نويسنده نيز حضور داشته است. تجربه اي که به جهت متکي بودن به قرآن به عنوان منبع اقتباس مي تواند تجربه اي خاص در فيلمنامه نويسي سينماي ايران محسوب شود. سحر عصر آزاد   اولين نکته اي که با مرور کارنامه شما به ذهن مي آيد، اين است که بعد از تجربه يک قصه قرآني همچون مريم مقدس، چه ويژگي اي در داستان زندگي حضرت سليمان (ع) ديديد که آن را به عنوان دومين تجربه خود در زمينه قصص قرآني انتخاب کرديد؟ ابتدا بايد به اين نکته اشاره کنم که فيلمنامه و به تبع آن فيلم ملک سليمان قصه اي است درباره ملک نه صرفاً داستان زندگي حضرت سليمان (ع). ماجراي تقاضاي ملک که ايشان به خداوند مطرح مي کنند، محوراصلي داستان ماست. ولي اخيراً برخي عنوان کرده اند که چرا داستان زندگي حضرت سليمان، روابط خانوادگي يا مباحث عاطفي و احساسي زندگي ايشان در فيلم نيست و به ماجرايي مثل ملک پرداخته اند که ثقيل است و به سختي مي توان با آن ارتباط برقرار کرد؟ همين جا لازم است توضيح بدهم که داستان ملک از اين قرار است که براي اولين بار يک پيامبر از خداوند تقاضا مي کند که يک نوع حکومتي به او بدهد که از حکومت هاي پادشاهي عادي بسيار متفاوت باشد؛ از نوع حکومتي که بعد از آخر الزمان و ظهور حضرت مهدي (عج) خداوند وعده آن را داده و همان حکومت ايده آلي است که براي سعادت بشر، مد نظر خداوند است. البته خداوند خودش اين پيامبر را تشويق مي کند که چنين درخواستي داشته باشد و در واقع صحنه پردازي کرده تا او به چنين فکري بيفتد. يکي از اين صحنه پردازي ها جسد بي جاني است که سليمان روي تخت پادشاهي خود مي بيند و او که حکيم است، متوجه مي شود مقصود خداوند اين است که سلطنت و پادشاهي تو همچون يک جسد بي جان، روح ندارد و انسان ها را به سرانجامي نمي رساند. سليمان هم از خداوند درخواست مي کند از همان ملک ايده آلي که مد نظر اوست، به سليمان عطا کند. براي دسترسي به اين ملک بايد مراحلي سخت طي شود، يعني عبور از يک فتنه بزرگ، به اين مفهوم که عالمي موازي عالم ما وجود دارد که در آن اجنه و شياطين زندگي مي کنند و از طريق وسوسه و القا کردن، مي توانند با عالم ما ارتباط برقرار کنند. اين عالم که عالم بدي هاست، بايد رفته رفته غليظ شده و وارد عالم ما شود. سليمان اين ماجرا را با اطرافيانش مطرح مي کند، اما چون موضوعي ثقيل است و تا به حال اتفاق نيفتاده، اطرافيانش واکنش نشان مي دهند و او را همراهي نمي کنند. اما خود آن حضرت مجبور مي شود اقدام کند و اطرافيانش را هوشيار کند که چنين اتفاقي مي افتد و اين موجودات با دشمني و کينه توزي بسيار به انسان نزديک مي شوند و در نهايت مي خواهند انسان را از بين ببرند. اين مراحلي است که سليمان بايد طي کند و از آتش اين فتنه ها گذر کند و در نهايت به کمک خداوند اين موجودات را مادي کند و به بند بکشد تا به جايي برسد که بتواند مالک الهي را ايجاد کند. اين داستان اول سه گانه ماست. دغدغه روايت يک قصه قرآني به زبان تصوير، وقتي مي تواند به شکلي ايده آل جواب بگيرد که شما به عنوان يک نويسنده و فيلم ساز بتوانيد تي را از قصه برجسته کنيد که در زمان حال و مناسبات و روابط دنياي امروز موضوعيت داشته باشد. با چنين ديدگاهي تم ملک سليمان که مي تواند از وراي قصه اي کهن براي مخاطب امروز کاربرد داشته و او را به قياس و انديشه وادارد، چيست؟ ما اين داستان را سال 1383 به وزارت ارشاد آن زمان ارائه داديم. آن زمان به ما پيشنهاد دادند يک قصه قرآني را انتخاب کرده و روي آن کار کنيم. آقاي مجتبي فرآورده، تهيه کننده فيلم هم پيشنهاد دادند اين قصه را کار کنيم، چون بحث حکومت ايده آل را مطرح مي کند و ما امروز نياز داريم تبيين کنيم که از نظر خداوند و پيامبرانش حکومت ايده آل چگونه روي زمين پياده مي شود؟ با اين تصورات قصه را پيشنهاد داديم که پذيرفتند و بودجه سنگيني را هم به مجلس ارائه دادند که پذيرفته شد و ما کار را شروع کرديم. اما در ادامه وقتي وارد کار شديم تازه دريافتيم داستان فراتر از موضوع حکومت الهي است و ابعاد گسترده اي دارد. چرا که حضرت سليمان (ع) وقتي متوجه مي شود با خطرات زيادي درگير است، راه حل هاي قرآني را با مردمش در ميان مي گذارد. در قرآن سوره شعرا، خداوند نقل مي کند که پيامبران وقتي نزد مردمانشان رفتند، به دو اصل براي نجات آنها تکيه کردند؛ تقوا و اطاعت از پيامبر خدا. اين در حالي است که برخي از اين پيامبران شايد نزديک به هزار سال با هم تفاوت زماني داشتند و در تمدن هاي کهن و متفاوتي بوده اند که آخرينشان حضرت عيسي (ع) است و همين دستورالعمل را در زمان و شرايط خود مطرح مي کند. با اين که تمدن ها و افراد و فرهنگ ها فرق کردند، اما اين دو اصل در طول زمان تغيير نکردند. اين همان دو اصلي است که حضرت سليمان هم وقتي متوجه مي شود بايد با اين فتنه ها روبه رو شوند، با مردمانش مطرح مي کند تا بتوانند نجات پيدا کنند. در واقع بحث يا تم اصلي فيلمنامه اين است که آيا مردم مي توانند به اين دو اصل وفادار بمانند؟ سوالي که مي توان آن را همچنان در زمان حال هم مطرح کرد... بله. اگر مردم بتوانند اين کار را انجام دهند، راه به نجات و رستگاري دارند. پس داستان ما درباره اين است که اگر انسان در فتنه شياطين، اجنه، سياست، فرهنگ، بحران هاي شهرنشيني و...به اين دو اصل تکيه کند، مي تواند رهايي پيدا کند، و گرنه با مشکل مواجه مي شود. فيلم هاي تاريخي عظيم در سينماي جهان هم به وفور ساخته مي شوند که قصه آنها مي تواند لزوماً مذهبي نباشد و متکي بر خيال پردازي و فانتزي باشد. اما ملک سليمان با اين که يک اثر عظيم تاريخي است، متکي بر منبعي چون قرآن است که در آن ماوراء با تعاريفي خاص روايت شده است. براي ايجاد تفاوت بين ماوراء قرآني و فانتزي بي پشتوانه فيلم هاي خارجي در اين فيلمنامه چه تمهيدي انديشيديد؟ نکته اي که اشاره کرديد يکي از مهم ترين معضلات پيش روي گروه ما بود؛ اين که چگونه پيش برويم که داستان ما جديت خود را حفظ کند و آلوده حوادث و ظواهر نشويم . بلکه بتوانيم حرف اصلي را در اولويت قرار دهيم و اگر هم حوادثي را در داستان مي بينيم، اينها لازمه بيان محتواي مورد نظر ما باشد. مثلاً ما بايد حتما حضور اجنه و شياطين را به عنوان دشمن به صورت مرحله به مرحله نشان مي داديم که يک روند منطقي دارد و يک مرتبه ظاهر نمي شوند تا صرفاً ما را مشغول کنند. قرار است در هر شهري که وارد مي شويم، نوعي از تنش و درگيري دروني مردم را با همان دشمن دروني ببينيم و از آن درس بگيريم تا هدف اصلي سليمان تقويت شود. در شهر اول بايد فقط تأثير روان شدن مردم را ببينيم و خود موجودات را نبينيم. در شهر دوم بايد بخشي از موجودات را ببينيم اما برايمان اصل نباشد، بلکه اصل اين باشد که وقتي مردم رواني مي شوند و به جان هم مي افتند، رفتار سليمان با آنها چگونه است؟ او برخلاف فرمانده سپاهيانش، مي گويد من آنها را با پهناي شمشير مي زنم، چون درونشان درست است و بعد اصلاحشان مي کنيم. کليد اصلاح آنها هم اين است که رئيس گروه ياغي را وارد کنيم تا از درون خدا را صدا بزند که اين اتفاق مي افتد. در شهر سوم که قرار است اين موجودات مادي و عيان شوند، تأکيد ما صرفاً روي مادي شدن نبود، بلکه بحث اين بود چگونه اين موجودات را مادي کنيم که فانتزي نشود و به نظر نيايد اين فيلم را ساختيم تا شيطان را نشان بدهيم؟ ما اين فيلم را ساختيم تا بگوييم شيطان هست اما اثر شيطان مهم تر از نشان دادن آن است. مانند همان مثالي که در مورد سليمان و ملک سليمان گفتم. حضرت سليمان رسول بزرگ الهي بوده و فعاليت هاي فراواني داشته، ولي به خاطر درخواست ملک است که خدا از ايشان ياد مي کند. از وجه منفي هم ما نمي خواستيم اجنه و شياطين را به صورت فانتزي و تخيلي نشان بدهيم. در واقع ما تلاش کرديم فيلممان در بيان و لحن، مخاطب را متوجه پس زمينه کند تا عميق تر به آن فکر کند، نه فقط به عنوان اثري سرگرم کننده با موجودات رايانه اي. مي خواستيم فيلم اثري ماندگار وعميق برمخاطب بگذارد. مي خواهم بدانم چطور بين درام پردازي که از الزامات يک فيلمنامه سينمايي براي تأثيرگذاري بر مخاطب است و محدوديت هايي که منبع اقتباسي چون قرآن براي شما ايجاد مي کرد...و نمي توانستيد به شيوه معمول درام را تقويت کنيد ــ ارتباط برقرار کرديد؟ ما سعي کرديم در داستان پردازي به محتوا اولويت بدهيم، اما محتوا چيزي است که بايد جذاب هم باشد. در واقع ما به جز يک اجراي خوب، چالش هايي داشتيم تا اين اجرا هم تراز با محتوايمان باشد. مثلاً محتوايي داشتيم به عنوان تاختن سليمان. سليمان شخصيتي است که از لحظه اي که اين ماجرا را طلب مي کند، متوجه مي شود بايد مدام حرکت کند و بتازد. اين تاخت و تاز در واقع مفهومي به نام صالحيت را به دنبال دارد که مفهومي قرآني و سنگين است و ما براي اجرا تلاش کرديم جلوه اي به آن بدهيم بدون آن که درباره اين وجه توضيح بدهيم. اين کار هنر آقاي حميد خضوعي ابيانه، فيلم بردار فيلم بود تا اين صحنه ها فراتر از يک حرکت مکانيکي از يک نقطه به نقطه ديگر باشد و احساسي خاص به مخاطب انتقال پيدا کند. موارد فراتري هم بود که در پهن کردن سفره داستان به ما کمک کرد. مثلاً ما در قسمت دوم و سوم شخصيت ملکه سبا را داريم که خورشيد پرست است و سليمان مي خواهد او را به ايمان دعوت کند. به نظر مي آمد سليمان در اين مقاطع از يک ماجراي خانوادگي ضربه خورده است. ما براي اين منظور در قسمت اول يک ضربه عاطفي خانوادگي را براي سليمان طراحي کرديم، يعني مرگ همسرش (ميريام) که از جانب همان نيروهاي شيطاني وارد مي شود و تأييدي است بر قدرتي که اين نيروها بر زندگي بشر دارند. به اين ترتيب درام را به شيوه اي آگاهانه وارد کار کرديم تا هم متأثر از اشارات قرآني باشد و هم اين که بتواند مخاطب را به شيوه اي معقول و مناسب درگير کند. گر چه اين مقطع از داستان سليمان قصه اي زنانه نيست، اما سعي کرديم چنين وجوهي را تا جاي ممکن وارد کار کنيم. اين موردي که اشاره کرديد، يک کارکرد خوب ديگر هم دارد و آن هم اين است که شخصيت حضرت سليمان (ع) از يک وجهي و تخت شدن فاصله مي گيرد. يعني با اين که اين کاراکتر به دليل جايگاه و شأن خود نمي تواند مطابق قهرمانان معمول داراي اوج و فرود شخصيتي باشد، اما با از دست دادن همسرش، نوعي آسيب پذيري در او برجسته مي شود که مي تواند مخاطب را با خود همراه کند. همين طور که اشاره کرديد، ما سعي کرديم اين آسيب پذيري را در جنگ هاي حضرت سليمان هم وارد کنيم. جايي هست که سليمان قبل از اين که به آتش برسد، گرفتار يکي از اجنه مي شود و نزديک است خفه اش کند. ما بحث داشتيم که اين آسيب پذيري تا چه حد است؟ بالاخره سليمان انسان است و نقاط ضعف و آسيب پذيري هايي دارد که البته حد و اندازه اي براي آن قائل شديم. اطرافيان حضرت هم به همين صورت هستند و زخم مي خورند و در درگيري نهايي همه در شرف کشته شدن هستند. به نظرم اين آسيب پذيري از نقاط قوت شخصيت پردازي ما بود که جواب داد. همان طور که مي دانيم، در نص صريح قرآن اشاره اي به جزئياتي چون رابطه حضرت سليمان با اطرافيان، خانواده و...نشده است. در حالي که در فيلمنامه با توجه به نياز درام، طيفي متنوع از شخصيت ها را پيرامون ايشان طراحي کرده ايد تا در اين رابطه متقابل بخشي از شخصيت سليمان نمود پيدا کند.در اين طراحي چطور به شکل نهايي رسيديد؟ من در جواب سوال شما رابطه سليمان با برادرانش را مثال مي زنم. حضرت سليمان (ع) فرزند کوچک حضرت داوود بوده، ولي در تورات به خاطر تحريفاتي که اتفاق افتاده، داستان هاي انحرافي در اين باره مطرح شده است. آن چه ما از آيات قرآن متوجه شديم، اين است که آل داوود نزد خداوند برجسته و برگزيده بودند. براي ما اين سوال مطرح بود که وقتي پسر کوچک خانواده از طرف خداوند به پيامبري انتخاب مي شود، رفتار برادران بزرگ تر با او چطور مي تواند باشد؟ اين رابطه شيريني که الان در فيلمنامه و فيلم است، متأثر از همين تأثير از کلام قرآن است که آبشالوم برادر بزرگ تر از سليمان حرف شنوي دارد و در جلسه سران که همه کاهنان حضور دارند، از او دفاع مي کند. در واقع اين برادران رابطه اي صميمانه دارند که متکي بر شأن و مقام سليمان است. رابطه سليمان با افسرانش هم به همين ترتيب است و مثلاً سليمان به سربازي که از اسب مي افتد، کمک مي کند. او سعي مي کند با مردمانش هم رابطه اي درست داشته باشد؛ رابطه اي در حد اعتدال که مي طلبد يک پيامبر مهربان و يک حاکم عادل با مردمانش داشته باشد و آنها را دريابد. او همراه با مردم گندم درو مي کند و...در واقع سعي کرديم اين ارتباط را تا جاي ممکن که داستان به ما اجازه مي دهد، پرورش دهيم. ما حتي نشان مي دهيم که سليمان با کودکان رابطه خوبي دارد. هر چند خودش را در حد آنها کوچک نمي کند، اما در حد يک برادر بزرگ مهربان، خواسته يکي از بچه ها را که مي گويد پرنده ها حرف شما را گوش مي کنند، اجابت مي کند. به اين ترتيب شخصيت سليمان همان چيزي شد که ما از يک پيامبر الهي انتظار داريم و جنبه هاي ماورايي و زميني وي با هم تلفيق شدند. همين نکته را سعي کرديم در ساير وجوه فيلم چون طراحي صحنه و لباس و...هم مد نظر داشته باشيم. فکر مي کنم يکي از مهم ترين چالش هايي که براي نگارش اين فيلمنامه داشتيد، ارتباط برقرار کردن بين موقعيت هايي که روي کاغذ خلق کرديد با جلوه هاي ويژه اجرايي بوده است. مواردي از فيلمنامه بود که با توجه به امکاناتي که جلوه هاي ويژه در اختيارتان قرار مي داد، از کار حذف يا اضافه شده باشد؟ اول بايد يادآوري کنم که فيلمنامه ملک سليمان يک کار گروهي بوده که بسياري از دوستان در نگارش آن همکاري داشتند و برخي سکانس ها حاصل خلاقيت آنهاست که خودشان نوشته اند. مثل سکانس سليمان و کودکان که آقاي عبدالحميد قديريان نوشتند، چون يک سکانس عاطفي براي معرفي حضرت سليمان مي خواستيم تا فيلم را در فضايي لطيف شروع کنيم. در واقع ما نمي خواستيم فيلم را با چالش آغاز کنيم، بلکه مي خواستيم آرام شروع شود و رفته رفته اوج بگيرد. گروه سه نفري من، آقاي فرآورده و آقاي قديريان هسته اصلي کار را شکل داديم و ديگر دوستان مثل آقاي مهرداد خوشبخت، آقاي خضوعي ابيانه، آقاي ملکان، آقاي موئيني و...در جلسات فيلمنامه کارگروه هاي مختلف با ما همکاري کردند. برخي هم فقط در مرحله بازنويسي حضور داشتند. اين فيلمنامه از اولين نسخه تا بازنويسي هاي متعدد و رسيدن به نسخه نهايي حدود دو سال طول کشيد؛ يعني از سال 83 تا 85 که توليد را آغاز کرديم. در واقع من يک هماهنگ کننده بودم و در طول زماني که فيلمنامه چکش مي خورد و طيف هاي مختلف مي خواندند و نظر مي دادند و در بازنويسي هاي نهايي که مسئوليتش بر عهده من بود، شروع به کم کردن اطلاعات فيلمنامه و ديالوگ ها کردم. اين فيلمنامه که ابتدا حدود صد و چند صفحه بود به 51ــ52 صفحه رسيد. به خصوص ديالوگ هايي را که مربوط به ماجراي ملک، عالم اجنه و شياطين و...بود و اطلاعات اصلي فيلم را ارائه مي کرد، حذف کردم تا هر اطلاعاتي فقط يک بار داده شود. در واقع براي اين که داستان به درون تصوير نفوذ پيدا کند، چاره ديگري نبود و ما مجبور بوديم اطلاعات را خارج کنيم، مگر اطلاعات ضروري آن هم موقع نياز و جايي که چاره اي از بيان کردن آن نداريم. به همين دليل است که يک بار ديدن اين فيلم براي تماشاگر کفايت نمي کند و بايد چند بار ببيند تا ماجراي اصلي را درک کند. خودم فکر مي کنم اين اتفاق که آگاهانه هم بوده باعث شده مفاهيم فيلم بيشتر به تصاوير نفوذ کند و ما بيشتر به اجراي درست و دقيق صحنه ها فکر کنيم. در واقع لايه هاي پنهان و دروني تري در فيلم هست که بايد کشف شود. اهميت چنين قصه هايي در اين است که با يک بار ديدن براي مخاطب تمام نشود و کنجکاوي در او ايجاد کند تا براي درکي بهتر از اتفاقات و آن چه در زير لايه قصه بيان شده، تلاش کند و پيگير شود. فکر مي کنم اطمينان شما به قصه اي که روايت کرديد، باعث شده اين حذف هاي انتحاري را انجام دهيد و اميدوارم از مخاطب هم جواب بگيرد. اما به حذف و اضافاتي که جلوه هاي ويژه وارد فيلمنامه کرده، اشاره نکرديد؟ همان طور که مي دانيد، فيلمنامه به طور طبيعي طي ساخت تغييرات بسياري مي کند. مثلاً بازي بازيگر مي تواند تصوير دقيق و پخته تري از آن چه روي کاغذ نوشته شده، روي پرده بياورد. در اين فيلم ما به خاطر سکانس هاي جلوه هاي ويژه مجبور شديم براي کل فيلم استوري برد طراحي کنيم. من اتاقي داشتم که همه ديوارهاي آن از استوري برد پر شده بود و بعد دوستي دانشجو اين استوري بردها را کامل کرد و ما چند بار آن را تکميل کرديم. براي برخي سکانس هاي جلوه هاي ويژه مجبور شديم انيميشن کامپيوتري کار کنيم و چندين بار کار را اصلاح کرديم تا به يک چهارچوب دقيق برسيم. مثلاً سکانس مادي شدن موجودات را به طور کامل با انيميشن کامپيوتري طراحي کرديم و سکانس هاي پس زمينه را هم در استوديو با پرده آبي و سبز گرفتيم. به دليل همين روند صنعتي که کار ما داشت، امکان اصلاح و دخل و تصرف خيلي کم بود. البته در مرحله تدوين آقاي موئيني که بسيار مو شکاف و دقيق است، همه سکانس ها را بارها جابه جا کرد و بالاخره به شکل نهايي رسيدند. در واقع ما سر صحنه چيزي کم و زياد نکرديم و همه چيز پيش بيني شده بود، حتي حرکت موجودات و آدم ها. جلوه هاي ويژه در بخش هاي ديگر فيلم به ما کمک کرد؛ يعني در انتخاب و اصلاح کردن تصاوير و موضوعات محتوايي که مثلاً در پلاني وجود نداشت و آقاي قديريان اضافه کردند. مثل سکانسي که سليمان و همسرش روي تپه اي با پس زمينه عميق صحبت مي کنند، اين عمق پس زمينه، کار آقاي قديريان بود که همان عمقي باشد که مي خواستيم در فيلم از ملک سليمان ارائه بدهيم. ما ابتدا فکر مي کنيم سليمان ملک سر سبز و خوبي دارد، ولي مي بينيم اين طور نيست. با اين سکانسي که طراحي شد، توانستيم محتواي مورد نظرمان را وارد فيلم کنيم. در واقع در اين حد جلوه هاي ويژه به ما کمک کرد و مهم ترين بحث آن در بخش محتوايي بود. از ديگر چالش هاي اين فيلمنامه که به خصوص هنگام نگارش و پس از آن اجرا، دچارش بوديد، به چه مورد برجسته ديگري مي توانيد اشاره کنيد؟ فکر مي کنم زبان فيلم موضوعي است که بايد مطرح شود. يک موقع منظورمان از لحن و زبان، نحوه اجراي سليقه کارگردان است. يک جا هم منظورمان نوعي لحن و بيان سينمايي است. مثلاً مي گوييم لحن و بيان فيلم هاي هندي غلوآميز است و روال عادي ندارد يا...زير مجموعه چنين موضوعي، مبحث لحن و زباني است که در خود فيلم مطرح مي شود. اين سوال براي ما مطرح بود که زبان فارسي را چگونه به کار بگيريم که بتواند براي يک فيلم تاريخي و مذهبي مناسب باشد و مخاطب را گمراه نکند؟ تا مخاطب با فيم راحت ارتباط برقرار کند و مفاهيم سخت و ثقيل محتوايي بهتر درک شوند؛ نه آن قدر مبتذل و عاميانه باشد که فاخر بودن فيلم را زير سؤال ببرد و نه آن قدر سنگين که مخاطب نتواند با فيلم ارتباط برقرار کند. اين تعادل مهم است و به نظرم ما روي لبه تيغ حرکت کرديم. در ديالوگ هاي عامي و عادي هم سعي کرديم از زبان محاوره اي دوري کنيم، اما زبان فيلم راحت باشد. در نوشتن زير نويس انگليسي فيلم به دليل اشرافي که دارم، اين معضل را داشتم که چه زباني انتخاب کنم که اصطلاحات قرآني در کنار ديالوگ هاي محاوره اي يک دست باشند؟ مثلاً زبان شکسپيري، توراتي، محاوره اي و دانشگاهي نداشته باشيم. راه حل اين بود که واژه هايي انتخاب کنيم که بتواند جواب اينها را بدهد. در نحوه بيان ديالوگ هم بايد اين نکته رعايت شود تا بازيگر طوري کلمات را بيان کند که احساس ابتذال به فيلم ندهد و فيلم در سطح اثري فاخر و پر محتوا، در عين حال از مخاطب هم فاصله نگيرد. در واقع مخاطب بخواهد خود را همراه با فيلم بالا بکشد؛ نه جا بماند و نه جلو بيفتد. اميدوارم مطابق با دغدغه هايي که براي توليد دشوار و طاقت فرساي چنين اثري داشتيد، بتوانيد جواب بگيريد. فيلمنامه قسمت دوم در چه مرحله اي است؟ ما دست نوشته هايي داريم، ولي فکر مي کنم براي اين که کار را شروع کنيم، بايد دست به تحقيقات دوباره و جديد بزنيم و يک دوره پژوهشي و نگارشي جدي را شروع کنيم. به همين منظور منتظر باز خورد اکران قسمت اول هستيم تا اقدام کنيم. کلام آخر... در پايان تشکر مي کنم از مجله فيلم نگار به خاطر اين حساسيتي که روي فيلمنامه دارند، چون تفکر بالاترين شأن را در هر اثر هنري و خلاقه دارد. اگر ما تفکر را حذف کنيم و فقط جذابيت هاي تصويري و حادثه اي را در نظر بگيريم، شأن آن اثر از نظر هنري پايين مي آيد. انشاء الله شأن هنرمند را در حد بهشتي بودن آن بدانيم، چرا که هنر بايد انسان را به بهشت راهنمايي کند و بهترين جايگاه حفظ اين شأن هم تفکر حاکم بر فيلمنامه است. منبع: فيلم نگار 97  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 464]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن