واضح آرشیو وب فارسی:فارس: یادداشت/عبدالله گنجی
سرمایه اجتماعی بسیج
سرعت، کارآمدی و گرفتار نیامدن در بروکراسیهای موجود، مزد نخواستن، گمنامی، دوری از قدرت و ثروت، اخلاص عمل و تلاش بیوقفه برای تربیت درونی و نقشآفرینی اجتماعی، از بسیج اکسیری کارآمد و کم هزینه ساخته است.
به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس «عبدالله گنجی» در سرمقاله روزنامه «جوان»نوشت: هفته بسیج آیینه بازخوانی و یادآوری مجاهدتهای ملت ایران در عصر حاضر و بسیج نمونه بارز و الگوی مثالزدنی در پیشگیری از استمرار تحقیر 200ساله ایرانیان است. بسیج الگویی بومی و مبتکرانه از پیوند جریان اجتماعی مردم با حاکمیت است. بسیج شاهراه ارتباطی حکومت و مردم و میدان پیوند و محل تثبیت مردمی بودن نظام جمهوری اسلامی است. اما اینکه چه چیزی بسیج را همتراز ملت ایران در افق اجتماع و تاریخ نگه داشته کلید و رمز این پیوند و سرمایه اجتماعی است. امروز که محور و محل منازعه همه سیاسیون، مردم قرار گرفتهاند و از سوی دیگر گرایش به زندگیهای به شدت خصوصی شده و منفعتطلبانه رخنمایی میکند، بسیج همچنان از هویت دینی- مردمی برخوردار است و به صورت جمعی به خصایص مذکور آلوده نشده است. دقت در جایگاه اجتماعی بسیج و اعتماد عمومی به آن چند اصل اساسی را یادآور میشود. اصولی که هر مجموعه دیگری نیز اگر خود را بدان آراسته نماید میتواند در تراز ملت ایران قرار گیرد. اصول اعتمادساز بسیج را میتوان به شرح ذیل برشمرد: 1- دینداری: دینداری جوهره ذاتی بسیج و راز انسجام درونی و اعتماد ملی بدان است. مردم اگر خلاف آن را از بسیج و بسیجیان ببینند تعجب خواهند نمود اما باور بر دینداری بسیج شاخصهای است که بسیاری از خانوادههای متدین را بر این تصمیم استوار میسازد که بهترین مکان برای تربیت فرزندان ما بسیج است. خانواده متدینی که دختر خود را چند هفته به اردوی جهادی یا آموزشی میفرستد با علم به دینداری بسیج اقدام به این کار میکند و از قضا غفلت از این مهم در بسیج میتواند واجد سرمایهسوزی گردد. بنابراین حفظ و تعمیق دینداری در بسیج موجب گسترش سرمایه اجتماعی آن و در نهایت گسترش جذب و عمقبخشی به ضریب نفوذ اجتماعی آن خواهد شد. 2- مردمگرایی: از دوگانه حاکمیت و عرصه عمومی، بسیج در عرصه عمومی تعریف میشود، چرا که دو اصل داوطلبانه بودن و دوری از منفعتطلبی مرز آن را با حاکمیت پررنگتر میکند. پویایی بسیج به پیوند مردمی آن است و حقانیت مردمی نظام جمهوری اسلامی نیز در همین آبشخور قابلاندازهگیری و قضاوت است. بنابراین بسیج باید علاوه بر سازمان یافتگی تشکیلاتی هرچه بیشتر بر «سازماندهی بدون ساختار» خود اصرار ورزد و در این مسیر تمرین و تکرار نماید. روشهای نوین ظهور و بروز اجتماعی، میتواند به عنوان یک ابزار در بسیج مورد استفاده قرار گیرد. شمولیت قشری و عام بودن طبقات اجتماعی در بسیج از دیگر ابعاد مردمی آن است که همانند انقلاب اسلامی از اصالت عام و عمومی برخوردار است و قشر و طبقهای خاص بر آن حاکم نیست. دریچه مردمی بودن سپاه نیز از همین مجرا قابل فهم و تحلیل است که بسیج آیینه تجلی سپاه در عرصه اجتماعی است و سپاه پیونددهنده بسیج با حوزه کارآمدی و نقشآفرینی ملی- دینی است. 3- ولایتمداری: ولایت مداری برای بسیج امری پذیرفته شده درذهنیت اجتماعی است، چرا که ورود به این صراط بدون تکیه به یک منبع مطمئن و فرمانده در روز حادثه مشکلساز خواهد بود. در جامعه ما افرادی هستند که الزامی به ولایتمداری ندارند و نگاه دیگری برای خود قائلند، اما چون با نظام معارضه و منازعه ندارند امنیت و حقوق آنان محترم است. ولی ورود به بسیج بدون شرط ولایتمداری به معنی تیراندازی بیهدف در شب تاریک است. از قضا همین تکیهگاه مطمئن مسئولیت بسیج در عرصه اجتماعی را دوچندان کرده است و سلامت اقدامات را بیش از پیش گوشزد میکند، چرا که همین شاخصه باعث میشود عملکرد بسیج به حساب خودش نوشته نشود. همانگونه که اقدام مثبت بسیج به آن منبع فیض ارجاع میشود، اقدامات غیرقابل دفاع احتمالی نیز به همین منبع ارجاع میشود و اگر بسیجیان خدای ناکرده نتوانند از رفتار خود صیانت نمایند نه تنها بسیج آسیب میبیند که میتواند سرمایه اجتماعی ولایت را نیز فرو کاهد. بحمدالله این امانتداری در بسیج تاکنون حفظ شده است اما سلسله نسلها باید مراقبت بیشتری نمایند تا جایگاه بسیج در تراز هشتسال دفاع مقدس بماند و از آنجا که آن هشت سال هویت و شخصیت بسیج را نهادینه کرده است هرگونه تعدیل یا عدول از آن سطح، میتواند سرمایه اجتماعی بسیج را کاهش دهد. 4- مجاهدت (عمل انقلابی) سرعت، کارآمدی و گرفتار نیامدن در بروکراسیهای موجود، مزد نخواستن، گمنامی، دوری از قدرت و ثروت، اخلاص عمل و تلاش بیوقفه برای تربیت درونی و نقشآفرینی اجتماعی، از بسیج اکسیری کارآمد و کم هزینه ساخته است که تداوم این خصایص میتواند بسان الگویی برای اصلاح کجتابیهای مسئولان در عرصههای مدیریتی کشور باشد. غفلت از این روحیه و عمل نیز میتواند تهدیدات را متوجه کشور کند و عدم احساس نیاز دولت به بسیج در بزنگاهها و تنگناهای ملی میتواند هزینه گزافی را برای دولت به بار بیاورد. به همین دلیل حضرت امام غفلت از بسیج را سقوط در دامن دو ابرقدرت آن روز قلمداد کردند و در عین حال وعده سوخته شدن مسئولان بیتوجه به بسیج در آتش دوزخ الهی را دادند. روحیه بسیجی که آمیزهای از معنویت، انگیزه و کمهزینگی است میتواند نجات بخش بسیاری از چالشهای کشور باشد. شرط آن باور حاکمیت در به کار گماردن این سرمایه اجتماعی است. سپردن امور به مردم که شعار همیشگی مسئولان است از مجرای بسیج میگذرد و اطمینان به این سرمایه بزرگ ملی و دینی به کارآمدی و عزت ملی نیز کمک خواهد کرد. 5- شبکهسازی: بسیج بزرگترین شبکه اجتماعی کشور است و این شبکه نه مجازی و مخفی که علنی و رسمی است. این شبکه که همه نقاط ایران را پوشش میدهد میتواند بسیاری از معضلات را شناسایی، حل و منعکس نماید و از هزینهکرد میلیاردها تومان برای نظارت و کنترل پیشگیری نماید. بسیج در عرصه شبکهای توانسته است امر «ملتسازی»از اقوام و مذاهب ایران را تسهیل و در این زمینه همانند نخ تسبیح عمل نماید. این شبکه ذیقیمت اگر مورد بیمهری قرار گیرد به قول امام راحل موجب عقوبت خواهد شد، چرا که به عنوان یک نعمت در دسترس نظام است و مزد نخواستن اصلی است که سرمایه اجتماعی آن را در فرهنگ و ذهنیت ایرانیان تولید و نهادینه کرده است. انتهای پیام/ز
94/09/02 - 06:14
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]