واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
تربيت ديني در اسلام و مسيحيت(3) نويسنده: سيدحميدرضا علوي* منابع شناخت و محتواهاي درسي در تربيت اسلامي بايد توجه داشت که منابع شناخت، هرگز محدود به کتب رسمي دانشگاهي و مدرسه نيست، بلکه همه ي منابعي که به آدمي شناخت مي بخشند و او را به هدف آفرينش - يعني تعالي، کمال و عبوديت - نزديک تر مي سازند منبع شناخت محسوب مي شوند. مهم ترين اين منابع، وجود خود انسان، طبيعت، تاريخ و کتاب هاست. جالب اينجاست که سه مورد اول، منابع اوليه ي شناخت و کتاب ها منبع ثانويه ي شناخت محسوب مي شوند. در تأييد مطلب مذکور شايسته است گفته شود از ديدگاه قرآن کريم، وجود انسان (ذاريات: 1) و زمين (ذاريات: 20) مي توانند مظهر آيات خدا و منبع شناخت و معرفت باشند و همچنين سير و سياحت و گردش و جست و جو در زمين، مي تواند سبب خردورزي دل هاي آدميان و حق پذيري گوش هاي آنان شود (حج: 46)، و از اين رو به نوعي منبع شناخت محسوب مي شود. همچنين امام علي (ع) در مورد «معرفت نفس» بيان مي دارد هر کدام از مخلوقات خداوند در صحنه ي طبيعت، يعني خورشيد و ماه و گياهان و درختان و آب و سنگ و غيره همه شايسته ي «نظر کردن» هستند؛ يعني مي توان از هر کدام از آن ها شناختي در خور و شايسته دريافت کرد. (1) در مورد «تاريخ» نيز ايشان معتقدند کسي که تاريخ و روزهاي زندگي را بشناسد، هرگز از آمادگي در آينده، غفلت نخواهد ورزيد. (2) پس تاريخ نيز مي تواند به آدمي شناخت دهد و يکي از منابع شناخت قلمداد شود. از سوي ديگر بايد توجه داشت همان گونه که خداوند متعال آيات تشريعي خود را در قرآن کريم بيان داشته، آيات تکويني الهي را در کل صحنه ي طبيعت و عرصه ي هستي قرار داده است. همان طور که آيات قرآن مقدس و محترم اند، آيات و نشانه هاي خدا در طبيعت - يعني سراسر هستي و طبيعت - محترم و مقدس است. همان طور که درک و فهم آيات قرآن تفکر و تدبر مي طلبد (نساء: 82)، درک آيات الهي در طبيعت و عبرت گرفتن از آن ها نيز مستلزم تفکر و تدبر و بصيرت و بيدارسازي است (آل عمران: 13؛ يوسف: 111؛ نازعات: 26). همچنين رسالت معلم ايجاب مي کند در تربيت اسلامي، به همه ي منابع شناخت، يعني وجود انسان، طبيعت، تاريخ و کتب به منزله ي محتواهاي درسي توجه داشته باشد. اميرالمؤمنين (ع) تأکيد فراوان بر سودمند بودن محتوا و مطالب آموزش داده شده دارد. آن حضرت از جمله اوصاف مؤمنين را آن مي داند که به علوم سودمند گوش فرا مي دهند. (3) و اکيداً فرمان مي دهد که به فرزندان خود مطالبي بياموزيد که خداوند به واسطه ي آن مطالب به آنان سود مي رساند. (4) حضرت علي (ع) در مورد اصل احتياج در گزينش محتواهاي آموزش مي گويد بهترين و سزاوارترين اموري که نوجوانان مي توانند بياموزند، علومي است که چون بزرگ شوند بدان احتياج خواهند داشت. ايشان بيان مي دارد علم وسيع تر از آن است که بتوان به همه ي آن احاطه پيدا کرد؛ پس ضروري است از هر علمي بهترين آن را آموخت. (5) حضرت علي (ع) در مورد نحوه ي بهره گيري از آرا و نظريات گوناگون و متفاوت بيان مي دارد هر کس آراي مختلف را در کنار يکديگر قرار دهد، موارد اشتباه را خواهد فهميد. (6) و لذا مؤکداً توصيه مي کند که نظريات گوناگون و متفاوت را در مقابل هم قرار دهيد، تا رأي درست از آن ها متولد شود. (7) در اين جهت بايد به تحليل و نقد دقيق محتوا پرداخت، نه اينکه فقط خود گوينده را مبناي قضاوت در مورد محتواي مربوط به او قرار داد. به عبارت ديگر بايد به آنچه گفته مي شود نگريست، نه به آنکه مي گويد. (8) در تعليم و تربيت (و لذا در محتواهاي درسي)، از ديدگاه مسيحيت، مي توان از چهار حوزه ي ارزشي سخن گفت: - خود: ما به منزله ي انسان هايي منحصر به فرد و قادر به توسعه و رشد معنوي، اخلاقي، عقلاني و جسماني، براي خودمان ارزش قايل هستيم. - ارتباطات: به ديگران براي خودشان ارزش قايليم، نه فقط از جهت آنچه دارا هستند و يا آنچه مي توانند براي ما انجام دهند. به چنين ارتباطاتي به مثابه ي مبنايي اساسي براي توسعه و کمال ديگران، خودمان و جامعه ارزش قايل هستيم. - جامعه: ما براي حقيقت، عدالت، حقوق بشر، قوانين و تلاش هاي جمعي در جهت خوبي و رشد همگان ارزش قايل هستيم. خصوصاً ما براي خانواده به مثابه ي منبع عشق و حمايت براي همه ي افراد و اساس جامعه اي که در آن مردم مراقب و متوجه يکديگر هستند، ارزش قايل هستيم. - محيط: ما براي جامعه، هم جامعه ي طبيعي و هم جامعه اي که انسان ها شکل داده اند، به مثابه ي مبنايي براي زندگي و منبع عشق و دوستي ارزش قايليم. (9) خداوند به تمام اجزاي عالم هستي فرمان داده است سودمند باشند؛ خصوصاً آدميان مخاطب اين پيام خدا قرار گرفته اند که ثمربخش باشند و در زمين به آباداني بپردازند. (10) بنابراين مي توان گفت در تربيت از ديدگاه اسلام و مسيحيت، محتواهاي درسي ملهم از منابع شناخت است و به صورت جزئي تر، همان منابع در قالب محتواهاي مفيد گوناگون که در سوق دادن شاگردان به سوي اهداف تعليم و تربيت مؤثرند اجرا مي شود. عوامل شناخت قرآن کريم موجب هدايت و رحمت است (جاثيه: 20)، اما براي دريافت چنين هدايتي، بايد در خود بسترسازي کرد. به عنوان نمونه، بايد اهل يقين (جاثيه: 20؛ ذاريات: 20) و اهل تقوا (بقره: 2) و اهل ايمان (اعراف: 203؛ روم: 52، 53) بود. چنين افرادي قطعاً به سوي بهترين سخنان و به سوي راه خدالي تعالي هدايت خواهند شد (حج: 24). حتي حقيقت علم از جانب خداوند به کساني داده خواهد شد، که تقواي الهي داشته باشند (بقره: 282)؛ زيرا هم هدايت از جانب اوست (عنکبوت: 69) و هم اعطاي علم و دانش (بقره: 32)؛ اما همان گونه که گفته شد، بايد شايستگي لازم را در اين جهت کسب کرد و تلاش کافي مبذول داشت (عنکبوت: 29). دل هاي آلوده که حجاب گناه بر خود کشيده اند، از دريافت حقيقت و هدايت محروم خواهند شد (زمر: 22؛ حج: 46؛ کهف: 57). در اين مسير، پيوستگي شناخت و ايمان (نساء: 162؛ سبأ: 6؛ حج: 54؛ آل عمران: 18؛ جاثيه: 20؛ اعراف: 52؛ روم: 52، 53؛ زخرف: 40؛ يونس: 42، 43) و پيوستگي شناخت و عمل (بقره: 44؛ حجر: 99) حائز اهميت فراوان است. با توجه به موارد گوناگون و متعدد مطرح شده در قسمت هاي متفاوت انجيل، مي توان دريافت کساني مي توانند دانش حقيقي را به دست آورند، که شايستگي معنوي آن را به دست آورده باشند (11) و همچنين دانش به افرادي اعطا خواهد شد، که داراي فهم و درک باشند (12)؛ از اين رو گروندگان و مؤمنان که هم شايستگي معنوي و هم فهم لازم را تحصيل نموده اند، چنان دانش حقيقي را دريافت خواهند داشت. (13) مي توان دريافت که دانش و قدرت قضاوت حقيقي، اموري هستند که خداوند به بندگان صالحش اعطا خواهد کرد، و افراد نادان از چنين حکمت و آموزشي محروم خواهند ماند. (14) اگر تدريس معلمان مبتني بر خدامحوري نباشد، حقيقتي را دريافت نخواهند نمود و در اين صورت آنان فقط علاقه مند به مجادله هاي ظاهري و نزاع در مورد الفاظ و کلمات اند که منجر به حسادت و گناه خواهد شد. (15) با در نظر گرفتن مطالب گفته شده مي توان گفت در تعليم و تربيت از ديدگاه اسلام و مسيحيت، در صورتي شاگرد مي تواند از شناخت حقيقي بهره مند شود که در ابتدا وي تمهيدات و زمينه سازي لازم را در خود انجام داده باشد و اين گونه آماده سازي در پرتو ايمان و اعمال صالح، مبتني بر چنان ايماني ميسر و امکان پذير مي شود. پينوشتها: * (استاد دانشگاه شهيد باهنر کرمان) 1. نهج ابلاغه، خطبه ي 185. 2. محمدرضا حکيمي و ديگران، الحياة، ج 1، ص 157، به نقل از محمدبن يعقوب کليني، کافي، ج 8، ص 23. 3. نهج البلاغه، خطبه ي 193. 4. محمدرضا حکيمي و ديگران، الحياة، ج 1، ص 66، به نقل از محمدبن علي صدوق، الخصال، 614. 5. عبدالواحدبن محمد تميمي آمدي، غررالحکم و دررالکلم، ج 2، ص 165. 6. نهج البلاغه، حکمت 173/ و عبدالواحدبن محمد تميمي آمدي، غررالحکم و دررالکلم آمدي، با شرح و ترجمه ي فارسي به قلم سيد رسول هاشمي محلاتي، ج 2، ص 455. 7. عبدالواحدبن محمد تميمي آمدي، غررالحکم و دررالکلم، ج 1، ص 454. 8. همان. 9. Bottery, cited in: Bailey, R. Teaching Values & Citizenship Across the Curriculum, Educating Children for the World Rutledge Flamer, Great Britain, P.10. 10. Genesis: 22. 11. Isa. 28:9; Isa. 40:14. 12. Dan. 2:21. 13. Ps. 119:66. 14. Prov. 1:7. 15. I Trimothy 6:2-5; 2 Trimothy 2:14. منبع:فصلنامه اسلام و پژوهش هاي تربيتي- 2 ادامه دارد... /ج
#اجتماعی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 355]