واضح آرشیو وب فارسی:دز ان ان: رزمنده ی جانباز عبدالنبی هکوکی متولد سال ۱۳۴۲ شهر دزفول از دوستی بین دلاورمردان سالهای عزت و غرور دفاع مقدس این چنین سخن می گوید : شهید سید حسین رجبی و شهید بهمن مینایی دوستی و ارتباط روحی مثال زدنی داشتند بسیار با هم اخت بودند و یکرنگ و این…رزمنده ی جانباز عبدالنبی هکوکی متولد سال ۱۳۴۲ شهر دزفول از دوستی بین دلاورمردان سالهای عزت و غرور دفاع مقدس این چنین سخن می گوید : شهید سید حسین رجبی و شهید بهمن مینایی دوستی و ارتباط روحی مثال زدنی داشتند بسیار با هم اخت بودند و یکرنگ و این رفاقت و محبت آنان به همدیگر بین همه ی دوستان رزمنده که آنها را می شناختند موجب عبرت بود . سید حسین در عملیات والفجر مقدماتی در زمستانی سرد در کنار پاسگاه صفریه در نواری مرزی حین عملیات در روز بیستم بهمن ماه سال ۱۳۶۱ به شهادت رسید و از آن پس شهید مینایی در لاک خود فرو رفت و دیگر آن نشاط و شادابی سابق را نداشت و در فراق دوست صمیمی و مهربانش بسیار ناراحت بود و این درد هجران در رفتار وی به خوبی مشهود بود . دقیقاً یک ماهی از شهادت سید حسین گذشته بود که در عملیات والفجر ۱ در شب بیست و یکم فروردین سال ۱۳۶۲در جبهه شرهانی شرکت کردیم و شب هنگام که برای یورش به مواضع دشمن آماده بودیم نیروها از همدیگر وداع می کردند که شهید بهمن به سراغ من آمد و گفت: شهید سید حسین قبل از شهادتش این کلاه پشمی سیاه را به من داد و به نظرم من امشب به دیدار دوست خوبم میروم و از من حلالیت طلبید .به وی گفتم : برای دفاع از دینمان به ما نیاز هست و قرار نیست که تو شهید بشوی و ما مامور به تکلیف هستیم و هرچه که خداوند برای ما مقدر فرماید همان خواهد شد و با روبوسی و وداع از همدیگر جدا گشتیم . در آنشب شهید مینایی و شهید حسین محسنی و شهید علی کشتکار که هر سه از نیروهای واحد تخریب بودند جلوتر از همه ی نیروها برای پاکسازی میدان مین و مشخص کردن معبر ها جلوی گردان عمل کننده حرکت کردند . در این حین با توجه به اینکه بعض گردان های نتوانسته بودند خط را شکسته و از دشمن سر پل بگیرند نزد شهید حاج عظیم محمدی که فرمانده محور عملیاتی بود رفتم تا تدبیری اندیشیده شود که شهید کشتکار آمد و خبراز شهادت شهید مینایی و شهید حسین محسنی داد و گفت : هنگامی که در جلوی گردان حرکت می کردیم به نزدیکی خط عراقی ها که رسیدیم آنها که از حمله ی ما اطلاع پیدا کرده بودند در کمین آنها افتادیم و دشمن با رگبار بی امان تیربارها هر دوی آنها را به شهادت رساند .با عدم پیروزی مادر عملیات با شهید کشتکار و رزمنده ی جانباز بهروز پوردیان و بهمن جوهری تصمیم گرفتیم که نسبت به آوردن پیکر شهدا اقدام کنیم ساعت سه نیمه شب به طرف محل شهادت بهمن و حسین می رفتیم که به یکباره گلوله ی خمپاره شصت میان ما فرود آمد و بهروز پوردیان فریاد زد :آخ چشمم و بهمن جوهری هم آه و ناله می کرد و از ناحیه ی کمر ترکش خورده بود که من سر و صورت بهروز راکه از ناحیه ی صورت و بخصوص چشمش آسیب جدی دیده بود با چفیه بستم و او را به عقب و به مواضع خودمان آوردم و بهمن جوهری هم که مجروح شده بود توسط شهید کشتکار به عقب حمل شد و با توجه به آمادگی دشمن در منطقه ی عملیاتی شرهانی نتوانستیم پیکر پاک این دو شهید را به عقب انتقال دهیم . خداوند ارواح طیبه ی همه شهیدان را روح مطهر حضرت امام حسین (ع )محشور گرداند . بسیجی شهیدسیّدحسین رجبی فرزند سیّدمجید متولد۱۳۴۴ شهادت۱۳۶۱/۱۱/۲۰عملیات والفجرمقدماتی جبهه پاسگاه صفریه مدفن گلزارشهید اباد بسیجی شهید بهمن مینائی فرزند محمّد متولد ۱۳۴۴ شهادت۱۳۶۲/۱/۲۱ عملیات والفجر۱ جبهه شرهانی مدفن گلزارشهید اباد بسیجی شهید جاوید الاثرحسین محسنی فرزند محمّدعلی متولد ۱۳۴۳ شهادت ۱۳۶۲/۱/۲۲ عملیات والفجر۱ جبهه شرهانی مزار یادبود گلزار شهید اباد بسیجی شهید علی کشتکار لملیکی فرزند عباس متولد۱۳۴۴ شهادت۱۳۶۴/۱۱/۲۲عملیات والفجر ۸ جبهه اروند رود مدفن گلزار بهشت علی سردار شهید عظیم محمّدی زاده فرزند ابراهیم متولد۱۳۳۲ شهادت۱۳۶۵/۱۲/۶ عملیات کربلای ۵ جبهه شلمچه مدفن گلزارشهید اباد
یکشنبه ، ۱آذر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دز ان ان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]