واضح آرشیو وب فارسی:دولت بهار: شاید اگر بگوییم برای به سرانجام رسیدن یک پروژه 80 الی 90 درصد انرژی و تمرکز بر روی نحوه و پرداخت فرم هزینه شود گزافه گویی نکرده ایم. در این مجال قصد داریم تا تمرکز خود را بر روی پروژه ای به نام " مصاحبه " که از اقسام اقدامات ژورنالیسمیست معطوف کنیم و طبق مقدمه ی دو خطی که از نظر گذشت بیشتر من باب فرم آن بحث خواهیم کرد . طبق آغاز هر مسئله ، ابتدا سوالی شکل خواهد گرفت ؛ اینکه فرم در مصاحبه چه طور میتواند باشد ؟ چه کارایی دارد ؟ تا چه اندازه میتواند آوانگارد منشانه پیش برود و بدیعیات را رقم بزند ؟ به معنای واقعی کلمه میتوان گفت هندسه ای که در قاب رسانه ( که گاه تلویزیون است یا گاهاً میشود تصویری بر روی نت یا روزنامه ) ترسیم خواهد شد پیام های متنوعی را میتوان حمایل کند ، میتواند به مخاطب بگوید که ذهن خود را باز کن و با دیدی وسیع به این پدیده یعنی مصاحبه و استثنائاً به طرفین مصاحبه نگاه کن و یا بلعکس. همینجا اشاراتی به مثال دیگری خواهیم زد ؛ یک سالن سینما را در نظر بگیرید ، این سالن در وقت نمایش میشود یک فضای تاریک و محدود ، یک پرده و یک سری تصاویری که ما روی پرده خواهیم دید ، همین را که من اسمش را فیزیک فضا میگذارم خود حامل پیام هایی است ! اگر ژرف نگاه کنیم میبینیم که این فضا به ما میگوید که زندگی ! و آن چیزی که به دنبال زی آن هستید روی این پرده نمایش داده خواهد شد و غیر از این چیزی نیست همه اش سیاه و تباه است ، هرچه هست همین زندگی و جریانیست که روی پرده میبینید. برگردیم به بحث مصاحبه به طور مثال با دقت به تصاویر ذیل نگاه کنید : یک پدیده بعنوان مصاحبه در دو فضای کاملاً متفاوت برگزار می شد ؛ اولی مربوط به مصاحبه رییس جمهور وقت ایران در مقابل یک مصاحبه گر خارجی است که بنا بر روایت تصویر رییس جمهور تلاش دارد تا پوزیشن مناسبی در مقابل دوربین خبرنگار اتخاذ کند یا به عبارتی خود را مطابق با قابی که برای او تدارک دیده اند تنظیم کند . و تصویر دوم مربوط به مصاحبه ی وزیر خارجه بریتانیا با شبکه خبر ایران هست که فضای متفاوت این مصاحبه با فضای مصاحبه های معمولی که ما دیده ایم کاملا ًمحسوس است . هاموند در فضایی فراخ و سر سبز همراه با نور طبیعی و در فضایی که ما بنا بر شرایط حاضر ( نظیر میز و صندلی که اغلب ما آنها را در سریال ها و فیلم ها برای صرف چای عصرانه شاهد بودیم ) آن را دوستانه مینامیم ، انجام شده است . در حال حاضر فقط ما قصد داریم به فرم این پدیده ی رسانه ای بپردازیم ؛ بیایید یک بار دیگر با دقت به این تصاویر نگاه کنیم ؛ ذهنمان را از پیشینه ی هر دو نفری که در دو مصاحبه ی مختلف داریم پاک کنیم و فقط فضای این پروژه ها را مد نظر قرار دهیم. برای مثال ما در تصویر نخست ، کاراکتری داریم که زیر نور های مصنوعی و در فضایی بسته در حال انجام مصاحبه است ، خود این گزاره حامل چه پیام هایی خواهد بود ، شاید برای من فضایی به نام فضای یک فیلم ساختگی یا فضایی که شک برانگیز است را می سازد و مرا جری میکند که به واو ، واو سخنان هر دو گوش کنم بدون اینکه آنها را باور کنم ! در این فضا مثل فضای سینما بعضی اوقات مخاطب مجبور است چشم خود را تنگ کند تا کاراکتر های خود را پیدا کند ، اینهم ضمیمه ای خواهد بود برای ایجاد یک فضای غبار آلود برای مخاطب . اما مصاحبه دوم که در فضایی کاملاً متفاوت صورت گرفته شرایط دیگری را برای مخاطبان خود ترسیم میکند ، نور طبیعی ، صحنه ای که با المان های دوستانه ( میز و صندلی چای خوری ) صحنه آرایی شده و شاید از همه جذاب تر برای چشمان مخاطب باغی سرسبز و فراخ و دلکش که به عنوان پیش زمینه ی این مصاحبه (بله ! پیش زمینه ی مصاحبه!) انتخاب شده است ، باغی که محصور به هیچ هندسه ای نیست . حال شما از این فضا چه برداشت میکنید ؟ آیا نگاه شما متفاوت نخواهد بود ؟ آیا با چشمانی باز به دیدار این صحنه آرایی نخواهید رفت ؟ این فضا چه پیامی را به ذهن شما متبادر خواهد کرد ؟ آیا فضایی غیر از فضاهای دوستانه را میشناسید که در این قالب شکل گرفته باشد ؟ همه و همه موجب می شود که شما با یک دید مثبتی به این مصاحبه نگاه کنید ، آیا غیر از این خواهد بود ؟ و صد البته که این صحنه آرایی ها خود به خود نبوده ، چرا که اهل فن که گردانندگان این برنامه ها هستند میدانند که فریم به فریم ، قاب به قابی که مقابل دوربین بسته می شود دارای بار معنایی خاص هستند . اما شاید این سوال به ذهن شما هم خطور کرده باشد که چطور میتوان این صحنه آرایی را به هم زد ؟ چطور میتوان جای مواخذه کننده و پاسخگر را عوض کرد و یا در یک شرایط متعادل هر دو طرف به یک تعامل روتین بپردازند ؟ چطور میتوان هر یک از طرفین جایگاه خود را حفظ کند و به یک تعامل مناسب و مصاحبت عادی بپردازند ؟ شاید یکی از متد هایی که ما مد نظر داریم متدی است که دکتر احمدی نژاد روبروی چارلی رز به خدمت گرفت ، و طبق آن و در مقابل پرسش های پرسشگر ، و به جای جواب خود سوال طرح میکند ، پنج سال قبل و پس از وقایع سال 1388 در زمان حضور دکتر احمدی نژاد (20سپتامبر 2010) در نیویورک چارلی رز مصاحبه ای را با ایشان تدارک میبیند ، از آن دست مصاحبه هایی که پرسشگر صحنه آرایی خود را دارد و طرف مقابل را مرتب مورد مواخذه قرار میدهد و علی الخصوص با توجه به شرایط وقت سعی میکند که عملکرد رییس جمهور را به چالش بکشد ، که با هوشیاری دکتر احمدی نژاد و طرح سوالاتی از خود پرسشگر برنامه و داشتن یک فیزیک بسیار تأثیر گذار در هنگام صحبت این قائله (ی صرفاً رسانه ای) را به نام خود تمام میکند . شاید کمتر کسی از این توانمندی بهره مند باشد ، و شاید بتوان پوتین را نمونه ی دیگر برای کاربرد این متد مثال زد ، زمانی که در مقابل پرسش مصاحبه گر مبنی بر دخالت نظامی روسیه در سوریه موضع گیری میکند و به شهادت پیشرفت های پی در پی در سوریه بلوک غرب را بر روی صندلی متهم مینشاند و آنها را مخل امنیت جهان و بر پا کننده ی آشوب در سوریه میداند . هوشمندی در مقابله با رسانه ، و برخورد صحیح با آن که شامل برخورداری از یک فرم مناسب و لحن باورپذیر است یک امتیاز ویژه محسوب می شود ، امتیازی که شاید با جابجا شدن میلیو نها برگه رأی همراه باشد. پس شاید در این برهه حتی اجازه دادن برای سخن گفتن بعضی ها به زیان و خسران خیلی منجر شود و حق و حقوقی پایمال گردد و یا کاملا بلعکس نشان دادن بعضی در قاب ها و اشاعه ی سخنان آنها خود منبعی برای تبعیض در امور مردم شود. و قس علی هذا ...
شنبه ، ۳۰آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دولت بهار]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]