واضح آرشیو وب فارسی:ایران: … از تو کتاب صدا میاد من دراین سال ها یادداشت هایی ذیل عنوان هموطن، کتاب بخوان نوشته ام، ترانه ها نوشته ام. از تو کتاب صدا میاد، صدای آشنا میاد / پنجره ها باز می شن، نفس نفس هوا میاد بر تن ابریشم باد، بوی پرنده ها میاد / پرنده های دانشی، پرنده های باسواد ازتوکتاب صدا میاد، صدای آشنا میاد / صفحه به صفحه کتاب، خانه بخت می شود در تو بهار می وزد، واژه درخت می شود / از تو کتاب صدا میاد، صدای آشنا میاد برتن ابریشم باد، بوی پرنده ها میاد / پرنده های دانشی، پرنده های باسواد پس دیگر نمی نویسم. دیگر کاری به کار کتاب نخوان ها ندارم. به تجربه دریافته ام کتاب نخوان ها به حرف کسی گوش نمی کنند. متوجه شده ام اصلاً آنها همین یادداشتها را هم نمی خوانند، نخوانده اند. ای کاش همه آنچه را تا اینجا نوشته ام خط بزنم، ریل عوض کنم. می خواهم از امسال (هفته کتاب) سرحرف را با کتابخوان ها باز کنم، امسال بنویسم «کتابخوان، کتاب خوب بخوان» زیرا امروز که حافظه ام را ورق می زنم، به روشنی می بینم، کتاب نخواندن، حتی بی سواد بودن، بهتر از کتاب بد خواندن است، که آدمی همه مصایب و رنج هایی را که می کشد، کشیده است نتیجه اقدام کسانی است که کتاب بد خوانده اند. آسیب هایی که کتاب نخوان های بی سواد به بشریت زده اند با نتیجه عملکرد آنها که کتاب های بد خوانده اند قابل مقایسه نیست. ببینیم، لات های بیسواد چه زخم هایی به بشریت زده اند و آن کتابخوان های باسواد با مردم دنیا چه کرده اند. به تعداد زخمی ها و مقتولین لات و لوت های چاقو کش نگاه کنیم، بشمریم، اسی لنگه به لنگه یا چی چی دست دراز، چند نفر را زخمی یا مقتول ساخته. و بشمریم زخمی ها و کشتگان جیمز ارویک، اچ بث، اروویلسون، نیلس بوهر را که بمب اورانیومی هیروشیما یا بمب پلوتونومی ناکازاکی را درست کرده اند. پس مایلم امسال بنویسم کتابخوان، کتاب خوب بخوان. دشمنان تنها میدان جنگ را مین گذاری نمی کنند، آنها میادین فرهنگی را هم مین گذاری می کنند. شاید کسی بپرسد کتاب خوب را چگونه بشناسیم. هرکسی شیوه ای دارد، برخی از کتابخوان ها کتاب را بو می کنند زیرا کتاب خوب، بوی خوب می دهد؛ البته هر کسی روشی دارد، زمانی که من نوجوان بودم پدرم گفتند: کتابی که در پیشانی آن نام خدا نیست، نخوان. و من تمرد نکردم، ولی درسال های بعد کتاب هایی با جلد سفید منتشر شد که خواندنشان اجتناب ناپذیر بود بنابراین من در پیشانی آن کتاب ها خودم دستی نام خدا را نویساندم و آن کتاب ها را خواندم. پدرم متوجه شدند، گفتند: هرنامی نماینده موجودی است، به زبان آوردن نام هر کسی، برابر است با فراخواندن هستی صاحب آن نام، نام او، قدرت خود را در اختیار شخص داننده نام خود می گذارد و بر این پایه، کسی که کاری را با نام خدا آغاز می کند، خویشتن را در میدان خاصیت نام خداوند قرار می دهد.اشخاص دیگر روش های دیگر دارند، برخی با اشخاص نظریه دار و معتمد فرهنگی خود مشورت می کنند. امروز اگر به فهرستی از آن مصایب که کتاب های بد ایجاد کرده را نگاه کنیم، باورمی کنیم، کتاب نخواندن بهتر از کتاب بد خواندن است. کی یرکه گارد می گوید: اساس اضطراب بشر محصول کار کسانی است که کتاب بد خوانده اند، (البته من نظریه(کی یرکه گارد) را کمی دستکاری کرده ام) پس از امسال به مناسبت (هفته کتاب) می نویسم، هموطنان جان، لطفاً کتاب خوب بخوانید. تشخیص کتاب خوب دشوار نیست، کتاب خوب بوی خوب تندی دارد. به قول کافکا: کتاب خوب، کتابی است که تورا گاز بگیرد، کتابی که نیش ات بزند، کتابی که مشت محکمی به جمجمه مان بزند و ما را بیدار کند. کتاب باید مثل تبری باشد برای دریای یخ زده درون مان.
شنبه ، ۳۰آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]