واضح آرشیو وب فارسی:ایکنا: کانون خبرنگاران نبأ:استاد سابق حوزه علمیه مروی گفت: باید از تمام برخوردهایی که امام حسن(ع) در برخورد با اجتماع و غیر آن انجام دادند در جهت درس گیری بهره مند شویم و همراه با عمل در زندگانی خود جاری کنیم تا سبب رضایت آن حضرت(ع) قرار بگیریم.حجت الاسلام والمسلمین سعید نائینی، پژوهشگرو استاد حوزه، در گفت وگو با کانون خبرنگاران نبأ وابسته به خبرگزاری ایکنا ، به مناسبت سالروز شهادت امام حسن مجتبی(ع) گفت: در رابطه با اصل وقوع شهادت امام مجتبی(ع) درماه صفر بین علمای شیعه اختلافی وجود ندارد، ولی در میان علمای شیعه در روز شهادت امام حسن (ع) سه قول وجود دارد، قول اول را مرحوم کلینی در آخر ماه صفر قائل است، ولی دیگری قول شیخ طوسی در کتاب تهذیب الاحکام است، اما قول سوم در این جهت قول مشهور هفتم صفر است که روز شهادت امام حسن مجتبی(ع) است و به همین جهت باید این روز را روز عزا قرار داده و به روضه خوانی و عزاداری پرداخت تا سبب خوشنودی قلب امام زمان(عج) واقع شد. عدم یار وهمراهی کافی؛ سبب قیام نکردن امام حسن(ع) وی درباره دلیل صلح امام حسن(ع) با معاویه گفت: دلیل صلح به این جهت است که امام حسن(ع) یارانی را برای جنگ با معاویه نداشتند و حتی حضرت(ع) در فرموده های خود قائل به این بودند که اگر داشتم کسانی را که با من دست اتحاد دهند و با حکومت وقت یعنی معاویه بجنگند من با آنها هم پیمان می شدم و با این وجود می توان گفت از دلایل اصلی عدم یار کافی در جهت مقابله با معاویه بوده است. حجت الاسلام نائینی در رابطه با دلیل قیام نکردن امام حسن (ع) همانند امام حسین(ع) افزود: هر حادثه تاریخی را باید با توجه به شرایط و اوضاع سیاسی زمان خودش بررسی کرد؛ از اوّلین اقدامات امام حسن (ع) بعد از به حکومت رسیدن، تهیه سپاهی برای مقابله با لشکرکشی و خطر معاویه بود، اما با توجه به شرایط و اوضاع جامعه و بررسی همه جانبه مسائل جهان اسلام و با در نظر گرفتن توان و قدرت نظامی حکومتش در مقابل معاویه و این که ادامه جنگ با این شرایط به صلاح نبود، تن به صلح دادند و از ادامه درگیری پرهیز کردند. استاد سابق حوزه علمیه مروی ادامه داد: تاریخ گواهی می دهد که اوّلاً امام حسن (ع) به دلیل نداشتن یاران و فرماندهان مخلص، توان پیروزی نظامی بر معاویه و اطرافیانش را نداشتند؛ ثانیاً در چنین شرایطی نتیجه نبرد و جنگ با معاویه به نفع دنیای اسلام نبود؛ ثالثاً، درگیری امام حسن(ع) با معاویه و کشته شدن آن حضرت به دست معاویه شکست مرکز خلافت مسلمانان بود اما زمان امام حسین (ع) و شرایط آن کاملاً فرق می کرد، چرا که مردم در این مدت از ظلم و ستم امویان به ستوه آمده بودند و خواستار بیعت با آن حضرت بودند و شهر کوفه آماده برای تشکیل حکومت بود، همچنین طرف مقابل امام حسین(ع) یزید بود که به هیچ یک از احکام و آداب اسلامی پایبند نبود و بیعت امام با او؛ یعنی به رسمیت شناختن، ظلم، ستم، فساد و از بین رفتن اسلام! بنابراین، صلح امام حسن (ع) و قیام امام حسین (ع) دو حادثه و واقعه تاریخی هستند و هر کدام از آنها را باید، با در نظر گرفتن شرایط سیاسی ـ اجتماعی عصر خود تحلیل و بررسی نمود و گرنه از نگاه ما هر دوی آنها امام و معصوم از خطا و اشتباه اند و اگر امام حسین(ع) به عنوان جانشین امام علی(ع) به امامت می رسیدند، همان کاری را انجام می دادند که برادرش امام حسن (ع) انتخاب کردند. نحوه برخورد بسیار تأمل برانگیز امام حسن(ع) با مرد گستاخ شامی! این کارشناس مذهبی درباره برخورد امام حسن(ع) با مردی شامی که مأمور به توهین حضرت(ع) شده بود؛ گفت: مردی از اهل شام می گوید! من هنگامی به مدینه رفتم و مردی را دیدم که بر استری سوار است که زیباتر و خوش لباستر از او ندیده بودم و مرکبی هم بهتر از مرکب او مشاهده نکرده بودم، من از آن مرد خوشم آمد و از شخصی پرسیدم: این مرد کیست؟ گفتند: حسن بن علی بن ابیطالب است! در این وقت سینه ام پر از کینه شد و نسبت به علی بن ابیطالب(ع) رشک و حسد بردم که فرزندی اینگونه داشته باشد، از این رو به نزد او رفته و بدو گفتم: تو پسر ابوطالب هستی؟ فرمود: من پسر فرزند اویم! در این وقت من شروع کردم به دشنام او و پدرش تا جایی که می توانستم! و چون سخن من تمام شد، آن حضرت رو به من کرده، فرمود: احسبک غریبا! بگمانم تو غریب این شهر هستی؟ گفتم: آری؛ فرمود: فان احتجت الی منزل انزلناک، او الی مال آسیناک، او الی حاجة عاوناک ! اگر نیازمند خانه و منزل هستی به تو منزل دهیم، و اگر نیاز به مالی داری به تو بدهیم، و اگر نیاز دیگری داری کمکت کنیم؟ مرد شامی گوید: فانصرفت و ما علی الارض احد احب الی منه ، من از نزد آن حضرت(ع) رفتم در حالی که احدی در روی زمین نزد من از وی محبوبتر نبود! سپس آن مرد به خانه امام حسن (ع) رفت و تا وقتی که در مدینه بود مهمان آن حضرت بود، و از دوستداران آن خاندان گردید! کریم اهل بیت(ع) در طول عمر شریف خود؛ دو بار تمام زندگی خود را بخشید حجت الاسلام نائینی در پایان با اشاره به درس هایی که می توان از دوران زندگانی امام حسن(ع) گرفت افزود: مورّخان نوشته اند، امام حسن(ع) در طول عمر خویش دو بار تمام اموال و دارایی خود را در راه خدا خرج کرد و سه بار ثروت خود را به دو نیم تقسیم کرده و نصف آن را برای خود نگه داشت و نصف دیگر را در راه خدا بخشید. بخشش وعنایت همراه با هدایت امام حسن(ع) وی ادامه داد: عثمان در کنار مسجد مدینه نشسته بود؛ مرد فقیری از او کمک مالی خواست، او پنج درهم به وی داد. فقیر گفت: مرا نزد کسی راهنمایی کن که کمک بیشتری به من کند. عثمان به طرف حضرت مجتبی و حسین بن علی(ع) و عبداللّه جعفر، که در گوشه ای از مسجد نشسته بودند اشاره کرد و گفت: نزد این چند نفر جوان که در آنجا نشسته اند رفته، از آنها تقاضای کمک می کنی؛ وی نزد آنها رفت و درخواست کمک نمود. امام حسن(ع) فرمود: از دیگران کمک مالی خواستن، تنها در سه مورد رواست: دیه ای (خون بها) به گردن انسان باشد و از پرداخت آن به کلّی عاجز باشد، یا بدهی کمرشکن داشته باشد که از عهده پرداخت آن ناتوان است، و یا فقیر و درمانده گردد، به گونه ای که دستش به جایی نرسد، پس در مورد کدامیک از این سه مورد درخواست کمک می کنی؟ گفت: اتفاقا گرفتاری من یکی از همین سه چیز است. حضرت مجتبی (ع) پنجاه دینار به وی داد، و امام حسین(ع) به پیروی از آن حضرت [و با حفظ حرمت او] چهل و نُه دینار، و عبداللّه بن جعفر چهل و هشت دینار به وی دادند؛ مرد فقیر هنگام برگشت، از کنار عثمان گذشت. عثمان گفت: چه کردی؟ جواب داد: از تو پول خواستم، توپول دادی و دیگر اینکه نپرسیدی پول را برای چه منظوری می خواهم؟ امّا هنگامی که نزد آن سه نفر رفتم، یکی از آنها در مورد مصرف پول از من پرسش نمود و آن گاه هر کدام مبالغی را به من عطا کردند؛ عثمان گفت: این خاندان، منبع علم و حکمت، و سرچشمه نیکی و فضیلتند. نظیر آنها را نمی توان یافت! ارزش رفع مشکلات مردم، درمقابل اعمال مستحبی از زبان امام حسن(ع) وی از شاخصه های دیگرزندگانی امام حسن(ع) این چنین گفت: امام حسن مجتبی(ع) در حال اعتکاف در مسجدالحرام، مشغول طواف خانه خدا بود که ناگهان مردی نزد آن حضرت آمد و عرض کرد: من بدهکارم و طلبکارم تهدید کرده اگر قرض او را ادا نکنم آبرویم ببرد! امام حسن(ع) طواف را قطع کرد و از مسجد الحرام خارج شد تا همراه وی به نزد طلبکارش رود و برای او مهلت بگیرد. وی ادامه داد: ابن عبّاس که گمان برد حضرت اعتکاف خویش را از یاد برده است عرض کرد: گویا اعتکاف خود را فراموش کرده اید؟ حضرت فرمود: «لَمْ اَنْسٍ وَلکِنّی سَمِعْتُ اَبی یُحَدِّثُ عَنْ جَدّی رَسُولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آله اِنَّهُ قالَ مَنْ سَعی فی حاجَةِ اَخیهِ الْمُسْلِمِ فَکَانَّما عَبَدَ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ تِسْعَةَ آلافٍ سَنَةٍ صائِما نَهارَهُ قائِما لَیْلَهُ؛ از یاد نبرده ام، ولی از پدرم شنیدم که از جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل می کرد که او فرمود: هر کس در مورد حاجت برادر مسلمانش تلاش کند، مانند آن است که خدای عزیز و جلیل را نُه هزار سال عبادت کرده باشد، که روزهایش را روزه بوده و شبهایش را به قیام گذرانده باشد! محمد ایمانی مهر
جمعه ، ۲۹آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایکنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 28]