واضح آرشیو وب فارسی:دزنیوز: به گزارش ایرنا بنابراین، تحمل عقاید و آداب و فرهنگ گروه های دیگر اهمیت فراوانی خواهد یافت در واقع باید گفت امروزه این تنوع تا حدی است که بدون داشتن حداقلی از مدارای اجتماعی و تحمل عقاید متفاوت و مخالف، زندگی کردن در وضعیت عادی غیرممکن خواهد شد.در ادبیات مربوط به […]به گزارش ایرنا بنابراین، تحمل عقاید و آداب و فرهنگ گروه های دیگر اهمیت فراوانی خواهد یافت در واقع باید گفت امروزه این تنوع تا حدی است که بدون داشتن حداقلی از مدارای اجتماعی و تحمل عقاید متفاوت و مخالف، زندگی کردن در وضعیت عادی غیرممکن خواهد شد. در ادبیات مربوط به مدارا، از واژه های زیادی که معادل واژه لاتین تولرانس هستند، سخن می رود. گروهی آن را معادل کلمه رواداری می دانند و جمعی دیگر آن را مدارا و کسانی دیگر آن را تحمل، گروهی آن را تسامح و تساهل یا بردباری ترجمه می کنند. تساهل در لغت به معنای سهل گرفتن، آسان گرفتن بر یکدیگر و به نرمی با یکدیگر رفتار کردن، رواداری و تحمل هرگونه عقیده و رفتار مخالف است اما در اصطلاح اجتماعی، به معنای مدارا کردن و خویشتنداری نسبت به عقاید و رفتاری است که ما با آن مخالفیم یا از آن تنفر داریم و احترام به گروه ها و قومیت های مختلف است. مدارا یا مدارای اجتماعی به معنای برخورد مناسب هر یک از اعضای جامعه برای با دیگر اعضای جامعه در محیط های اجتماعی و عمومی است که با پذیرش تفاوت های هر شخصی که در جامعه زندگی می کند، شکل می گیرد. مدارای اجتماعی نیازمند این است که همه اعضای جامعه در کنار یکدیگر با آسایش و بدون ترس فیزیکی یا حمله هیجانی یا خشونت اعم فیزیکی یا روانی و حیثیتی گام بر دارند. در مجموع می توان مدارا و تساهل و تسامح را با مؤلفه هایی چون وجود تنوع و اختلاف، ناخشنودی و نارضایتی، وجود آگاهی و قصد، احترام، توافق، وجود قدرت و توانایی مداخله و درنهایت، کنترل خویشتن و مهار خویش در مداخله و مقاومت ملازم و همراه دانست. اندیشمندان زیادی به نظریه پردازی در مورد مدارا پرداخته اند. به عنوان مثال، هابرماس مفهوم مدارا را هم برای نظام حقوقی، تضمین گر تساهل و هم در مورد فضیلت اخلاقی و سیاسی در برخورد توام با مدارا در نظر می گیرد. همانطوری که تاریخ تساهل در غرب نشان می دهد تا انقلاب فرانسه، مدارا فقط به مخاطبان متدین مربوط می شد. بعد از انقلاب فرانسه است که وارد حوزه های سیاسی و اجتماعی شده و در اصول انقلاب فرانسه، (آزادی، برابری و برادری) تجلی می یابد و تسامح خود، را به عنوان همتای برادری، برای کنترل خشونت های قومی و فرقه ای و سیاسی مطرح می کند. ولتر مقاله مدارا را در فرهنگ فلسفی خود را این گونه آغاز می کند، مدارا چیست؟ مدارا نیکترین خصلت آدمی است ما همه سستی ها و خطاهای بسیاری داریم. بیاییم حماقت های خود را بر همدیگر ببخشاییم، این نخستین قانون طبیعی است. واقعیت این است که موضوع زبان قومی و چگونگی پرداختن به آن، تنها مربوط به کشور ما نیست. بیش تر کشورهای جهان، با داشتن اقوام و زبان های متنوع و متعدد، به نوعی با این مسأله مواجه هستند. کشور ایران نیز از این قاعده مستثنا نیست. حضور قومیت های مختلف نظیر فارس، آذری، کُرد، لر، عرب و ترکمن و سایر قومیت ها در کنار هم، نشان دهنده تنوع فرهنگی و قومی کشور ایران است و به همین دلیل است که آن را جامعه چند قومی می خوانند. هرچند موضوع اقوام و تنوع آن در ادبیات قومی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ایران، موضوع جدیدی نیست، برخی تحولات و جریان های سیاسی سعی در دامن زدن به اختلافات و ایجاد تضادهای قومیتی دارند، که مستلزم برخورد کاملا هوشیارانه از طرف هم ملت و هم حاکمیت هستند. به نظر می رسد لطیفه ها و شوخی های قومیتی به دلایل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مختلف، در ایران که از خرده فرهنگ های متنوعی تشکیل شده، در چند دهه گذشته به یک معضل تبدیل شده اند. روانشناسان بر این باور اند که در لطیفه هایی که به یک قومیت یا گروه خاص اشاره می گردد، هدف لطیفه گویان توهین و تحقیر آن گروه و قومیت نیست، بلکه این لطیفه ها به عنوان واکنشی نسبت به ترس و اضطراب در مقابل عدم موفقیت خویش شکل می گیرد. به عنوان مثال، به گفته دیویس، لطیفه های تحقیر و توهین در دو قرن اخیر در پاسخ به اضطراب مردم درباره به روز بودن دانش و مهارت شان به خصوص در محیط کار، محبوبیت یافته اند. روزهای اوج لطیفه های لهستانی در ایالات متحده در چند دهه پیش، زمانی نبود که امریکایی ها نسبت به لهستانی ها حس کینه یا تبعیض داشتند بلکه زمانی بود که امریکایی ها از عقب ماندن علمی ایالات متحده نگران بودند. اساساً حقیقت این است که کسانی که لطیفه ها و شوخی های نژادپرستانه و توهین آمیز را نشر می دهند، تبعیض را نه از راه اثبات حقیقت، بلکه با بی تفاوتی نسبت به حقایق اشاعه می دهند. آنها از نظر شناختی و کاربردی از کلیشه هایی که درباره شان حرف می زنند فارغ اند و برایشان اهمیتی ندارد که انتشار این کلیشه ها چه زیان هایی می تواند در پی داشته باشد. یکی از اصول بنیادی حقوق بشر این است که همه انسان ها آزاد زاده می شوند و باید از حرمت و حقوق برابر برخوردار باشند. تبعیض قائل شدن و تعقیب قضایی بر پایه نژاد و قومیت تخطی آشکار از این اصل است. تبعیض علیه قومیت ها می تواند شکل های مختلفی داشته باشد. بی رحمانه ترین آن نژاد پرستی است. نسل کشی، آپارتاید و صورت های کمتر آشکار تضییع حقوق ملت ها، همگی از شیوه های نژاد پرستانه محسوب می شود. این شیوه ها گروه های قومی را از داشتن برابری حقوق مدنی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی با سایر گروه های اجتماعی محروم می کند. البته شیوه هایی بسیار نرم تر نیز وجود دارند که در شکل بسیار خفیفتری حقوق قومیت ها را نقض می کند. شوخی های توهین آمیز یکی از این شیوه ها است که ممکن است سبب اهانت به حیثیت و عزت یک قومیت گردد. این در حالی است که به گفته هال، قومیت، جایگاه یا فضای لازمی است که امکان سخن گفتن را برای مردم فراهم می آورد. این مرحله ای مهم در پیدایی و رشد همه جنبش های محلی و حاشیه ای است که از بیست سال اخیر، یعنی زمان کشف دوباره قومیت ها تصویر دیگری یافته است. در این میانه، دولت باید برای پاسخ دادن به نیازهای فرهنگی و اقتصادی و حتی سیاسی اقوام، راهکار و شیوه خاصی را انتخاب کند که نه به قومیت گرایی افراطی و تبعات آن دامن زند و نه باعث تضییع حقوق قومیتی گردد. کلام آخر این که با توجه به مطالب عنوان شده و لزوم توجه ویژه به مسئله بسیار حایز اهمیت تنوع قومی و زبانی در ایران، بهترین رهنمود کلام جاویدان الهی است که می فرماید: «ای مردم، ما شما را از مرد و زنی آفریدیم و در گروه ها و تیره های بزرگ و کوچک جای دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ همانا گرامی ترین شما نزد خدا، با تقوی ترین شما است» (حجرات، ۱۳). ۱۹۰۴ یادداشت از دکتر حسن بابایی حقوقدان و جامعه شناس
پنجشنبه ، ۲۸آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دزنیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 12]