واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: با ورود دين اسلام به فلات ايران و در فاصله زوال ساسانيان و آغاز حكومت خاندان هاي مستقل و نيمهمستقل طاهريان، صفاريان و سامانيان در بخشهاي شرقي و شمال شرقي ايران، زبان فارسي همچنان پويا و زنده بود و آثار ادبي و بعضاً ديني بسياري از انديشمندان به اين زبان نوشته مي شد. هرچند زبان عربي در تمام قلمرو حكومت اسلامي از جمله سرزمين ايران نيز زبان رسمي بود و نويسندگان مختلفي چون ابنمقفع و دهها شاعر و اديب ايراني آثار خود را به اين زبان مينوشتند اما هرگز ادبيات و زبان فارسي از لوح دل و جان فرهيختگان اين سرزمين پاك نشد؛ اين مهم را مي توان در نوشته هاي فارسي ابن سينا و ابوريحان بيروني و نيز كتابهاي سياست نامه و قابوس نامه مشاهده كرد. تقريباً از اواخر عهد صفويه و با يك فترت زماني بعد از افشارها و زنديه در ميانه حكومت قاجارها، دوره اي از تحول اجتماعي در ايران آغاز شد كه يكي از پيآمدهاي آن ظهور طبقه اي جديد از تحصيل كردگاني بود كه به نوعي با تمدن غرب آشنا شده و مشاهدات خود را به رشته تحرير در مي آوردند. اگرچه پيش از اين نيز نگارش سفرنامه در تاريخ كهن ايران متداول بوده اما آسيبي كه پس از حمله مغولان به زبان فارسي بدان وارد شده بود، نتوانست در اين مقطع زماني به مدد آيد و جور واژگان پرطمطراق و نامألوف غربي را كه اينك نويسندگان از فرنگ برگشته آنها را در نوشته هاي خود با تبختري حقيرانه مرقوم مي كردند، بكشد. رفع همه اين مصائب با توجه به رسوخ واژگان تركي به ادبيات فارسي، نيازمند نهضتي مجدانه براي پالايش واژگاني غريب و حفظ و اشاعه زبان كهن پارسي بود. در همين رابطه؛ افرادي چون علياكبر دهخدا تلاشهايي براي نيل اين مهم انجام دادند و نتايج قابل قبولي نيز حاصل شد اما درد اين زخم كهن، ريشهدار تر از آن بود كه با برافراشتن اين بيرق از سوي چند تن، التيام يابد. با اين وجود؛ از آنجايي كه زبان هر ملت، سهم مهمي در ارتقاي فرهنگي، علمي، مذهبي و سياسي آن مردم ايفا مي كند بنابراين توجه به آن امري ضروري است. بر اين اساس و بهمنظور حفظ زبان فارسي به عنوان يكي از اركان هويت ملي ايران، فرهنگستان زبان و ادبيات فارسي در سال 68 تأسيس شد تا با خلق واژگان جديد و واژهگزيني علاوه بر جلوگيري از ورود واژگان بيگانه، نشاط و بالندگي را در زبان فارسي به تناسب و نياز زمان ايجاد و از تخريب فرهنگي و زوال زبان جلوگيري كند. اگر بپذيريم كه واژگان زبان، موجوداتي زندهاند قاعدتاً به اقتضاي زماني نيازمند بازتوليد يا جايگزيني واژگاني جديد هستند كه اينك به دلايلي چون تغييرات فرهنگي، استعمال واژگان پيشين نامأنوس و غريب مي نمايد. جايگزين كردن واژگان جديد و نهادينه كردن فرهنگ استفاده از آنها در بازه زماني كنوني از يكسو منوط به توليد واژگاني با معيارهاي علمي و از سوي ديگر قدرت زايش زباني و تأثيرگذاري آن زبان بر فرهنگ است. در عين حال؛ واژگان جديد بايد علاوه بر اينكه از لحاظ آوايي تلفظ راحتي داشته باشند، به لحاظ معنايي هم بايستي مفهوم روشني را منتقل كنند. اينكه چرا مردم به واژههاي مصوب فرهنگستان زبان و ادبيات فارسي كمتر روي خوش نشان مي دهند، يكي از دغدغه هاي جدي زبان شناسان است. البته بايد اعتراف كرد كاربرد واژه معادل براي برخي كلمات، درك معناي كلام را براي شنونده سخت ميكند و به همين دليل بسياري از افراد تلفظ لاتين كلمه را به اداي واژه معادل ترجيح ميدهند. اگرچه قرض گيري، يكي از ويژگي هاي طبيعي هر زباني قلمداد مي شود كه در چارچوب آن سخنگويان يك زبان در صورت لزوم و براي پركردن خلأهاي واژگاني به زبان هاي ديگر مراجعه مي كنند و كلماتي از اين زبان ها را در گفتار خود وارد مي كنند اما از سوي ديگر، استفاده غير معقول از واژه هاي بيگانه در زبان فارسي اصالت و غناي اين زبان را تحت الشعاع خود قرار دهد و اين باور را در اذهان عموم جاي مي دهد كه زبان فارسي در ارائه مفاهيم علمي و تخصصي ناتوان است. زبان در گذر از بسترهاي مختلف زمان و مكان با آسيب هاي زيادي مواجه است كه گاهي بر آنها غالب مي شود و در صورتي كه توانايي مقابله نداشته باشد، غلبه آنها را بر خود ميپذيرد. به بيان ديگر، تلفظ اشتباه و بيتوجهي در استفاده بيرويه از واژههاي بيگانه از جمله عواملي هستند كه زبان را به محاق مي كشانند. استاد زبان و ادبيات فارسي دانشگاه گيلان به همين مناسبت در گفت وگو با خبرنگار ايرنا اظهار داشت: استفاده از واژه هاي بيگانه در همه زبان هاي زنده دنيا رواج دارد. احمد رضي ضمن برشمردن ويژگي هاي يك زبان قوي و پويا افزود: زباني كه در كنار معادلسازي براي واژه ها و عبارت هاي زبان هاي بيگانه بتواند آن دسته از واژه هاي بيگانهاي كه چاره اي از كاربرد آن نيست را در خود هضم كند، زباني توانمند و قوي محسوب مي شود. وي ادامه داد: مشكل جدي زبان، زماني است كه استفاده از واژه هاي بيگانه به مُد تبديل شود. دانشيار دانشگاه گيلان با اشاره به رواج غيرمعمول واژه هاي بيگانه در زبان فارسي تصريح كرد: هر زبان، هويتي دارد كه نشانه هاي آن را مي توان در ميزان كاربرد واژه ها و نحوه چينش آنها در جملات ديد كه بر اين اساس فراواني واژه هاي بيگانه در زبان فارسي موجب آسيب هويت اين زبان مي شود. رضي به تلاش فرهنگستان زبان فارسي در معادل سازي واژه ها اشاره و خاطرنشان كرد: علاوه بر معادل سازي، براي فرهنگ سازي در جامعه بايد تلاش بيشتري انجام شود. به هر سان؛ شايد واژگان توليد شده از سوي فرهنگستان زبان و ادبيات فارسي در ابتداي امر كمي نامأنوس باشد اما با توجه به تأثير مخرب واژگان بيگانه بر ساختار دستوري ما كه در درازمدت تخريب فرهنگي را به دنبال خواهد داشت، ضروري است در جهت اصالت زبان فارسي به عنوان يكي از اركان هويت ملي ايران اهتمامي ويژه صورت گيرد. طبيعتاً اصحاب فرهنگ و هنر نخستين كساني هستند كه از واژگان معادل در گفتار و نوشتار استفاده مي كنند به همين دليل نقش مهمي در نهادينه كردن استفاده از اين واژگان و كنار نهادن لغات بيگانه و به طور اولي منزه نگه داشتن زبان و فرهنگ فارسي ايفا مي كنند.ك/4 م*ع/695
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 271]