واضح آرشیو وب فارسی:پیام نو: به گزارش ایرنا ، حاج عباس وقتی که از سفر حج بازگشت به بچه ها در سنگر عشق و جهاد گفت: صحنه هایی را که من آنجا دیدم یاد عملیات های فتح المبین و بیت المقدس افتادم، زمانیکه این بسیجی ها و سربازها در شب های عملیات کفن می پوشند و آماده نبرد می شوند، در مکه انسان به عشق واقعی اش نمی رسد ولی در اینجا می رسد. ‘عباس’ محرم شده بود، احرام در میقات عشق، در اوج پرواز آنجا که هفت مرتبه خانه معشوق را طواف می کنی، عباس به دیدار خدا رفته بود چشم در چشم خورشید حق، پا بر جای علی بن ابیطالب (ع ) نهاد و با خدا میثاق بست. با رزمنده ها خداحافظی کرد، باران اشک بود که از چشمان عباس می چکید. نیم ساعت به شروع عملیات مانده دیده بان را صدا زد: باید به بالای قله برویم، الان دشمن بر روی بچه ها آتش می ریزد باید کار کنیم. ناگهان گلوله خمپاره ۶۰که سفیری الهی بود نزدیک او و دیده بان بر زمین اصابت کرد. هنوز فریاد یا مهدی (عج) که از عمق وجودش برآمده بود در فضا طنین انداز بود که ترکشی بر پیشانی اش نشست آنجا که محل اتصال ارض و سماء بود در سجده های طولانی. هنوز جای بوسه هایش بر گونه های بسیجیان تجلی عشق داشت که سر بر آستان الهی نهاد و یک سجده را به وصل رازگشایی کرد و عباس در آسمان شهادت، بال پرواز گشود. او می دانست که کلید بهشت نام زیبای مهدی (عج ) است، گریه ها و مناجاتهای او بی پاسخ نماند. شهید حاج ابراهیم همت فرمانده لشگر محمد رسول الله (ص ) درباره شرکت حاج عباس در آخرین عملیات گفت: عباس از من خواهش نمود اجازه دهم در عملیات شرکت کند، اشک در چشمانش جمع شد و با نگاهی به من گفت حاجی، آرزویی در دلم نهفته است این آرزو را نگذارید بمیرد، بگذارید به عملیات بروم، یک ساعت او را توجیه کردم، امابی فایده بود. او برای آخرین بار گفت: حاجی من عاشقم این بار باید به عملیات بروم به من الهام شده که در این عملیات شرکت کنم. سرانجام من راضی شدم و عباس وارد منطقه شد اما به شرطی که در سنگر فرماندهی فقط نیروها را هدایت کند ولی او مرد عمل بود. نامش را که عباس گذاشتی، باید بدانی که او قربانی عشق است. عباس سنگ زیرین آسیاست، می سوزد و می گرید تا رهبر و مولایش تشنگی را احساس نکند، عباس وفادار است و علمدار خمینی (ره ) و نیز این عباس بود که ققنوس وار سوخت تا امامش، مولایش همه هستی او باشد. عاشق که شدی می فهمی شهادت جرعه ای شیرین است برلبان داغ عاشق، آن وقت می فهمی که عباس برای چه وصیت می کند، در حالیکه نمی دانی کجاست و به کجا خواهد رفت. مادر مرحومه شهید که خود فرزند شهیدی بود درباره حاج عباس با رازی که در دل داشت، پس از شهادت فرزندش اینطور سخن گفت: شب سردی بود در وجودم عشقی عمیق شعله می کشید از شدت خستگی خوابیدم، در عالم رویا خودم را در بیابانی حیران و وحشت زده دیدم، سکوت سنگینی برفضا حاکم گشت. در مقابلم تپه ای پر از مرواریدهای زیبا و درخشان بود. مردی نورانی در کنارتپه ای ایستاد. عمامه ای سفید بر سرداشت با دلهره نزدیک مرد روحانی رفتم و او یکی از مرواریدهای را نشانم داد و گفت: این مروارید مال توست آن را برداشتم، درخشش عجیبی داشت، سفید بود و به پاکی ابرهای آسمان، در همین لحظه از خواب بیدار شدم. روز بعد تعبیرش را پرسیدم گفتند: به زودی صاحب فرزندی پاک خواهی شد. آن سال خداوند عباس را به ما هدیه داد. شهید حاج همت در سخنانی در مراسم هفتم این شهید بزرگوار بر سر مزارش گفت: حاج عباس همیشه دائم الوضو بود و روزهای دوشنبه و چهارشنبه را حتما روزه می گرفت، نماز شبش به خصوص در سالهای آخر حیاتش ترک نمی شد و همواره با گریه و تضرع همراه بود و دنیا را برای خود قفس تنگ و آزار دهنده ای می دانست که باید آن را شکست و رها شد. شهید حاج عباس بارها به این نکته در سالهای آخر حیات خود اشاره کرده بود که چقدر باید سر خود را به دیواره این دنیا بکوبم تا از این زندان خلاص شوم و به جایگاه ابدی خود بپیوندم. واقعا زندگی برایم مشکل شده، فقط یک آرزو در وجودم موج می زند و آن عشق به شهادت است. شهید همت راجع به شهید ورامینی باز هم گفت: من هیچ کس را مثل او نمی شناسم که در سازماندهی لشکر بعد از عملیات و آماده کردن آن برای عملیات بعدی باشد. وی با اشاره به اینکه چند روز قبل از شهادتش، نزد من آمد و گفت: به من ۲۴ساعت اجازه بدهید که بروم اسلام آباد غرب از خانواده ام خداحافظی کنم. تا آن موقع سابقه نداشت که قبل از عملیات چنین درخواستی بکند. او اصرار داشت حتما باید سری به میثم بزند و باز گردد. رفت و به سرعت بازگشت. گفتم چه شده؟ لااقل یک روز می ماندی. عملیات که نبود اگر هم از عملیات عقب می افتادی، تلفن می زدی. حاج عباس گفت: دلم شور می زد.یکی دائم به من می گفت بلند شو برو. نتوانستم بایستم خداحافظی کردم و آمدم. همسر شهید درباره نزدیکی میثم و پدرش می گوید: میثم پدرش را خیلی دوست داشت سه ساله بود و عجیب به پدرش عشق می ورزید. شبی که حاج عباس شهید شد، میثم تا صبح گریه کرد و سراغ پدر را گرفت. شهید ورامینی طی نامه ای به فرزند خردسالش میثم نوشت: خدمت میثم کوچولو سلام عرض می کنم و از خدا می خواهم که تو یادگارم را زیر سایه خود حفظ نماید و خود او نگهدار تو باشد. آره میثم جان! بابا رفت به صحرای کربلای ایران، خوزستان داغ، تا شاید درد حسین (ع ) را با تمام گوشت و پوستش حس کند. بابا رفت تا شاید بوی خون حسین (ع ) به مشامش برسد. بابا رفت تا شاید بتواند بر رگ بریده حسین (ع ) بوسه بزند. بابا رفت تا شاید بتواند با خون ناقابلش راه کربلا را بر روی تمام دلهایی که هوای کربلا دارند باز کند. در زیر گوشه ای از وصیت نامه شهید حاج عباس محمد ورامینی را که در سال ۱۳۶۲به رشته تحریر در آمده مرور می کنیم. تا این پیوند عمیق بین امام و امت امام وجود دارد، شکست محال است، ولی پیروزی روز به روز روشن تر می باشد و امام تمام اینها حول یک محور و برای یک محور دور می زند و آن خداست و آن نیز عشق به لقاء اوست. هر کس به اندازه برای این مطلب سهم می گذارد و یکی مال و ثروت، یکی زن و بچه و یکی بهترین چیز خود آنهم نه یک بار بلکه حاضر است صدبار برای رسیدن به لقاء الله عطا نماید و آن جان ناقابل خودش می باشد. تا بدینوسیله خونی که از هابیل تا حسین (ع ) و از حسین (ع ) تا کربلای ایران بر زمین ریخته شده است تداوم دهد و در این ارتباط آیندگان نیز راهشان و خطشان روشن می باشد. یعنی اینکه این خط سرخ باید همچنان ادامه پیدا کند تا ظهور امام زمان (ع ) که خط مبارزاتی ما روشن است و آن این است که مبارزه آنقدر ادامه دارد تا دیگر کسی روی زمین نباشد که لااله الاالله نگوید. شهید ورامینی دانشجوی پیرو خط امام که در تسخیر لانه جاسوسی مسوولیت گروه اطلاعات و عملیات را برعهده داشت، در روز بیست و هشتم آبان ماه سال ۶۲در مرحله سوم عملیات والفجر ۴در ارتفاعات کانی مانگا در منطقه پنجوین عراق به شهادت رسید. از وی دو فرزند پسر که یکی میثم و دیگری محمدحسین نام دارد به یادگار مانده که فرزند کوچکتر این شهید والامقام تنها خاطراتی را از پدر به همراه داشته و گرچه به چشم دنیوی پدر را ندیده است ولی با نام و یاد او گذران زندگی می کند و به عنوان یکی از نخبگان علمی در دانشگاه تهران در سطح کارشناسی ارشد رشته عمران فارغ التحصیل شده است. شبد ** ۱۰۹۵
پنجشنبه ، ۲۸آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پیام نو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 12]