محبوبترینها
مزایای آستر مدول الیاف سرامیکی یا زد بلوک
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1854194293
حرفهای تازه علی آبادی: تمام اختلافات ما با احمدینژاد از زمان حضور مشایی شروع شد/ از دفتر احمدی نژاد زنگ زدند و گفتند دایی را بردارید
واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز: حرفهای تازه علی آبادی: تمام اختلافات ما با احمدینژاد از زمان حضور مشایی شروع شد/ از دفتر احمدی نژاد زنگ زدند و گفتند دایی را بردارید
محمد علی آبادی می گوید: تمام اختلافات ما با احمدی نژاد از زمان حضور مشایی شروع شد. ایشان باعث شد که همه ما احساس کنیم آقای احمدی نژاد، مشایی را گذاشته یک طرف و همه ماها را یک طرف. من دلایل آن را نمیدانم.
به گزارش نامه نیوز، محمد علیآبادی از آخرین بازماندگان دولت احمدینژاد در دولت جدید بود؛ مدیری غیرورزشی در کمیته ملی المپیک. او در گفت وگو با دنیای فوتبال از سازمان تربیتبدنی تا ریاست اوپک و کمیته ملی المپیک را در کارنامه دارد و حالا از خاطرات حضورش در ورزش میگوید.
با توجه به تجربه و سابقه شما در ورزش و مدیریت کلان ورزش که داشتید، از زمانی که وارد کمیته ملی المپیک شدید چه تفاوتهایی در این بخش و بخشهای مدیریتی دیگری که در آن حضور داشتید، وجود داشت؟ برای اینکه وارد چنین بحثی شویم ابتدا باید کمی به عقبتر برگردم. زمانی که من به سازمان تربیت بدنی آمدم، جایگاه ورزش ما در آسیا دهم و در بخش جهانی و المپیک در جایگاه پنجاه و دوم بود. ورزش بانوان بشدت ضعیف بود و بانوان ما در عرصه بینالمللی حضور نداشتند. اعتبارات ورزشی ما بسیار پایین بود و جوابگوی حداقل نیازهای ورزش نبود. زیرساختها که بزرگترین نیاز ورزشکاران برای تمرین و آمادگی است، بسیار ضعیف بود و بسیاری از موارد دیگر که این چیزهایی که اشاره کردم مورد اصلی و شاخص آن بودند. موقعی که وارد وزارت ورزش شدم، یک مدت ۶ ماهه را فقط به تحقیق، بررسی و مطالعه اختصاص دادم. در ۶ ماه به تمام استانها سفر کردم و با هیأتهای مختلف استانی، بسیاری از ائمههای جمعه، استانداران، مدیران استانها، باشگاهها، ورزشکاران و پیشکسوتان جلسه گذاشتم و نقطه نظرات آنها را جمعآوری کردیم و تیمی بود که به هر استانی میرفتیم، موضوعها را مینوشت و در آن نقاط مشترک را مشخص میکرد. شما دغدغه ورزش قبل از ورود به این عرصه را داشتید؟ من به عنوان یک مدیر، حرفهای نگاه میکردم و برای اینکه وارد عرصهای شوم باید ابتدا آن را بشناسم. اول باید نقاط ضعف، قوتها و به اصطلاح wot را بشناسم. چون شما به آقای احمدینژاد نزدیک بودید این سؤال را میپرسیم. پیشنهاد حضور در ورزش از طرف شما به آقای احمدینژاد بود یا ایشان این مسئولیت را به شما دادند؟ دقیقاً خواسته آقای احمدینژاد بود. وقتی که ایشان رأی آوردند، گزینه اصلی وزارت راه و ترابری من بودم و تا آخرین لحظهای که نامه معرفی اعضا برای مجلس هم تهیه شده بود، نام من در آن لیست قرار داشت، اما به هرحال، ایشان رئیس جمهور بودند و تصمیم گرفتند آقای رحمتی در سمت خودشان باقی بمانند و من در جای دیگری فعالیت کنم. از این تصمیم دلخور نشدید؟ نه، دلخور نشدم. آقای احمدینژاد بارها در جلسات دولت و حتی ورزش این مطلب را گفتند. بنده از زمانی که ایشان به شهرداری تهران رفتند یا وارد هیأت دولت شدند، حتی یک بار هم برای در اختیار گرفتن سمت، مستقیماً یا غیر مستقیم جلسهای نداشتم. زمانی که بحث آبادگران به وجود آمد و آقای احمدینژاد اتنخاب شدند، من علاقهمند بودم به کارهای غیر دولتی بپردازم. در چند جا مشاور بودم. در کمیته امداد و ایران خودرو مشاور بودم و در یک بخش شهرداری تهران کمک میکردم و در یک بخش هم کارهای خصوصی انجام میدادم و انگیزهای برای ورود به کار دولتی نداشتم. فشار دوستان بود که نیاز داشتند. به تواناییها و تجربه ۳۰ ساله من نیاز داشتند و از من خواستند به شهرداری بیایم. صریحاً میگویم که هرگز برای در اختیار گرفتن سمت، مستقیماً یا غیر مستقیم با آقای احمدینژاد که با بنده دوست صمیمی هم بودند و ارتباط داشتیم، حرفی نزدیم. این دوستی شما با آقای احمدینژاد از زمان شهرداری شروع شد؟ نه، از زمانی که مسئول مهندسی قرارگاه قدس در آذربایجان غربی و کردستان بودم با ایشان آشنا شدم. با آقای رحیمی هم…؟ نخیر. من آقای رحیمی را دورادور میشناختم، اما بیشتر از زمان دولت با ایشان آشنا شدم. شما و آقای ثمره و چند نفر دیگر از حلقه کردستان بودید…؟ بله، آقای ثمره، زریبافان و آقای احمدینژاد، چند نفری بودیم که از کردستان با هم آشنا شدیم و بعد از آن هم پراکنده شدیم و هر کس به کاری مشغول بود. تا اینکه بحث شورای شهر مطرح شد؟ نه، تا اینکه من به عنوان معاون به بنیاد مستضعفان رفتم. آنجا آقای زریبافان، آقای مهندس هادیانی، آقای ثمره و آقای احمدینژاد پیش من آمدند و من اینها را به عنوان اعضای هیأت مدیره آتیساز گذاشتم. چند نفری از بچههای کردستان آمدند و با هم مشغول به کار شدیم. بعد از اینکه من از بنیاد مستضعفان بیرون آمدم، ارتباطات کاری ما تقریباً قطع شد، ولی گاهاً سالی یکی دو نشست با بچههای حلقه کردستان در ماه رمضان برگزار میکردیم تا اینکه بحث آبادگران پیش آمد. اصل گروه آبادگران آقای احمدی نژاد، زریبافان و بنده هم جزو آنها بودم که رفتیم شهرداری. در واقع آبادگران از طریق شورای شهر رأی آورد و این مجموعه به شهرداری تهران رفتند و دوباره شکل گرفتند. برگردیم به همان بحث حضورتان در ورزش؟ بله، در واقع زمانی که من وارد وزارت ورزش شدم با دستور آقای احمدینژاد بود و پذیرفتم. من مدیر استراتژیک هستم و سوابق من نشان میدهد که مدیر وزارتخانهها بودم. نخستین وظیفهام این بود که محیط را بشناسم. لذا همان اول کار به بخشهای سازمان تربیت بدنی اعلام کردم کسی کارش را تعطیل نکند، شل نکند و کارشان را به همان شکل سابق و با قوت و قدرت انجام دهند و اجازه دهند ما بررسیهایمان را انجام دهیم. اعلام کردم هر کس با قدرت و سلامت کار کند و همپای ما بدود در جمع ما حضور خواهد داشت. به همین دلیل در زمان من کمترین افراد از بیرون سازمان آمدند و تمام افرادی که انتخاب شدند برای بخشهای کاری کسانی بودند که از داخل سازمان تربیت بدنی انتخاب شدند. مانند آقای هاشمی، ارشدی و شاید نفراتی که من وارد سازمان کردم از انگشتان یک دست یا ۷-۸ نفر بیشتر نشد؛ چون اعتقاد دارم در ورزش ما ماندنی نیستیم، ولی گروههایی هستند که متعلق و از جنس ورزش هستند. چه ما باشیم و چه نباشیم اینها خواهند بود. بنابراین باید اینها را تقویت کنیم چون اینها ماندگار خواهند شد و لذا در یک برنامه ۶ماهه شاید بیش از هزار جلسه در دفتر من و استانها برگزار شد و در این جلسات به یک خط مشی کلی رسیدیم. به طور مثال به این نتیجه رسیدیم که زیرساختهای معمول پیشرفته دنیا، ۲ متر مربع به ازای هر نفر است. یعنی به ازای هر شهروند معادل ۲ متر مربع فضای ورزشی دارند، اما در کشور ما این رقم ۴ دهم مربع و ۲۰ درصد فضای لازم را داشتیم و بشدت از این نظر فقیر بودیم. اما در انتقادی که به شما میشد میگفتند سازمان تربیت بدنی به هر جا که رسیده یک سوله زده و آن را فضای ورزشی کرده و بودجه کشور را در شرایطی که ما در تحریم بودیم به دلیل ارتباط خاص شما با آقای احمدینژاد و اینکه گرفتن بودجه برای شما سهلتر بود به کارهای عمرانی پرداختید، اما شما هیچگاه به این انتقادات جواب ندادید. ببینید هر نقد را نباید جواب داد. افراد بسیاری هستند که یا آگاهی ندارند یا از روی غرض صحبت میکنند. به هر حال در روستایی که ۴ هزار جمعیت دارد که نمیتوان سالنی را طراحی کرد که ۳۰ میلیارد هزینه دارد. در یک روستا باید در حد روستا و در شهر هم در حد بضاعت آن. سالنهایی که ساخته شده و خدمات میدهند به خوبی و با برنامه ساخته شده و به طور کلی میتوان گفت رشد ورزش ما در حال حاضر مرهون ساخت چنین فضاهایی است. شما تا تخته شنا نداشته باشید مگر میتوانید ورزشکار شناگر آموزش دهید؟ وقتی که رینگ و سالن بوکس نداشته باشید میتوانید بوکسور تربیت کنید؟ شما تا زمانی که برای تیراندازی، مجموعه و تفنگ نداشته باشید مگر میتوانید ورزشکاری تربیت کنید؟ این افراد کسانی هستند که دائماً از نظر رفتاری در حال چرخش هستند و ثباتی ندارند. یک زمانی فریاد همه این بود که ما جا نداریم ورزش کنیم، لذا باید ساخته میشد. اینها بر اساس نیاز و در چند سطح مختلف ساخته شده است. در تبریز، مشهد، اردبیل و در استان مرکزی و… ساختمانهای بسیار شیک و کم نظیری در دنیا ساخته شده یا استادیومهای فوتبال و استخرهای شنا در شهرهای بزرگ شروع شده و ساخته شده؛ مثل همین استخر ۳گانهای که در امجدیه ساخته شده است. ما در بعضی از استانها سالنهای ۲-۳ هزار نفره و بر اساس نیاز ساختیم و روی این کار کارشناسی شده است. یعنی هر آجری که روی آجر گذاشته شده با برنامهریزی بوده و این طور نبوده که در سفرهای استانیتان مردم شعار بدهند که ما سوله میخواهیم و بعد…؟ به من خیلی فشار آوردند که این سالنهایی که آقای احمدینژاد گفتهاند ۲۵ در ۳۶ بسازید. من زیر بار نرفتم و گفتم باید ۲۴ در ۴۲ که استاندارد باشد، ساخت؛ یعنی هم بتوان در آن والیبال بازی کرد، هم فوتسال و هم هندبال. بالطبع میبینید استخرها و سالنهایی که ساخته شده هم از نظر ارتفاع و هم از نظر عرض و طول به گونهای است که استاندارد ورزشهای عمومی را دارد؛ مثلاً جایی سالن مخصوص تیراندازی میخواسته ساخته شود و سقف ۸ متر نمیخواسته و ۴ متر میخواست. اما وقتی به زنجان میروید و میبینید سالنی که برای بدمینتون ساخته شد روی اصول دقیق ساخته شد. مثلاً مجموعهای که در تهران برای دوومیدانی ساختیم شیکترین مجموعه و استاندارد و ۳ هزار نفره و با زمینی استاندارد مهیا شده است. لذا همه اینها باید در جایگاه خودشان باشد. یک نفر میآید و میگوید شما در فلان روستا استخر و سوله ساختید، سوله که در همه دنیا فقط شکلش عوض میشود. یک جاهایی به شکل سوله فضایی است و یک جاهایی به شکل سوله است. نمیتوانید آن را با تیرآهن بسازید چون هزینهاش بسیار بالا میرود و نیاز نیست. قرار نیست ما در یک شهر ۵هزار نفره سالن لوکس و ۳۰ میلیارد تومانی بسازیم، اما همین ۵-۱۰ هزار نفر هم از بودجه عمومی مملکت حق دارند و باید برای آنها هم همانند شهرهای دیگر هزینه شود. اما باز هم به نظر میرسد رابطه شما با آقای احمدینژاد در دریافت بودجه مؤثر بوده است، چون در خیلی از بخشها این مشکل وجود داشت. نخیر. ما با دوندگی و گریه میگرفتیم! من خاطرهای از این ماجرا دارم. یک روز به دفتر ایشان رفتم و گفتم آقای دکتر پول میخواهم. ایشان گفتند آقای علیآبادی وسط سال است و شما که این کارهاید نمیدانید بودجهای نیست تا بدهیم؟ گفتم شما هر سفری که میروید میگویید پروژه شروع شود، اگر میگویید وسط سال است و بودجه نداریم پس پروژه جدید شروع نکنید و من هم در سفرهای استانی بعدی با اجازه شما پروژه جدید را شروع نخواهم کرد. خیلی بحث کردیم و حتی حرفهای از حالت عادی خارج شد. ایشان نهایتاً عصبانی شد و زیر یک کاغذ سفید نوشت محمود احمدینژاد و امضا کرد و گفت تو که حرف حساب حالیت نمیشه، هر چه میخواهی روی این بنویس و رفت. دنبالش رفتم و گفتم به هر حال شروع پروژه با هزینه است. ما با تمام قوا میایستادیم که برای ورزش بودجه بگیریم و پیگیری هم میکردیم. اعتقادم این است که وزیر ورزش یا رئیس سازمان تربیت بدنی وظیفه کار ورزشی نداره و وظیفهاش لجستیک و پشتیبانی است. اگر وزیر ورزش کارهای خودش را درست انجام دهد و منابع مالی را تأمین و نظارت بر قوانین کند ورزش خوب پیش میرود. ما هم سعی کردیم همین کار را بکنیم. تأمین منابع، هم برای فدراسیونها و هم پروژه. اگر دقت کنید متوجه میشوید در زمان من دریافتی ۶ تا ۷ برابر افزایش پیدا میکند. فدراسیونی که واقعاً نمیتوانست کوچکترین فعالیتی را انجام بدهد. اگر امروز فدراسیونهای ما این رشد را پیدا کردند که در سطح دنیا و اکثر رشتهها حرفی برای گفتن داشته باشند سر منابع مالیای است که ما در اختیارشان قرار دادیم. اما ورود و عملکرد شما در حوزه ورزش به جز در بخش لجستیک اینگونه بود که انگار علاقه داشتید فراتر از این باشید و خودتان بازیگر نقش اول باشید. کجا؟ در انتخابات فدراسیونها، در چیدمان هیأتهای استانی. ما هیچ دخالتی نداشتیم. من نمیدانم این مسائل را از کجا میگویید. مثلا در فوتبال شما دوست نداشتید؟ مگر قرار نبود خودتان در انتخابات شرکت کنید؟ نه! اصلاً قرار نبود من شرکت کنم. فضایی که در فوتبال وجود داشت… اما شما شرکت کردید و بعد استعفا دادید! بله، این هم به این دلیل بود که خودم نمیخواستم. به من حکم شد که فضای ورزش و فضای فوتبال بد است و مردم روی فوتبال توقع دارند و میخواهند فوتبال خوب باشد، و اگر شما به آنجا بروید این کار را میتوانید خوب انجام بدهید. چون هم در موضع رئیس سازمان هستید و هم در موضع رئیس فوتبال این کار را به خوبی میتوانید انجام بدهید! این خواسته آقای احمدینژاد بود؟ حالا خیلیها به من میگفتند و بهتر است اسم نیاوریم. من ۱۵ روز در قبال این موضوع مقاومت کردم. آمدن رئیس سازمان در فوتبال به صلاح نیست. آقای صفایی فراهانی یک بار گفته بودند کیومرث هاشمی در جلسهای عنوان کردند که خود آقای احمدینژاد هم علاقهمند به ورود در عرصه مدیریت فوتبال هستند. این دروغ است و حداقل اینکه من در این باره چیزی نشنیدهام. من از آقای احمدینژاد چنین چیزی نشنیدهام و صحت ندارد و این حرفها دروغ است. بعد هم که به من فشار آمد من به عنوان فردی که در چارچوب مدیریتی این کشور قانعم به اینکه در جایی اگر مخالف چیزی باشیم باید طبعیت کنیم. بهتر است به بحث خودمان برگردیم و فوتبالی نکنیم! اما شما آقای دادکان را هم کنار گذاشتید. شما از کجا میدانید که آقای دادکان را کنار گذاشتیم؟ خودتان بیانیه دادید. من چنین بیانیهای ندادم. من تابه حال ۱۰ بار گفتم که اگر سندی و مدرکی دارید بگویید. حتی یک برگ نمی توانید پیدا کنید که من دادکان را برکنار کردم. ما باید هر حرفی میزنیم سند و مدرک رو کنیم. در هیچ کجا سازمان تربیت بدنی بیانیهای نداده و حکم برای برکناری آقای دادکان ندادیم. آقای دادکان یک ماه مانده بود که دورهشان تمام شود. برای کسی که یک ماه مانده دورهاش تمام شود که بیانیه نمیدهند. خب این یک ماه تمام میشود و میرود. خب درآن زمان فشار زیاد بود و تیم ملی بد نتیجه گرفته بود. هیچ کس توقع نداشت تیم ملیمان بیش از این چیزی که نتیجه گرفته بود بگیرد. سطح تیم ما طوری نبود که انتظار داشته باشیم. اما آقای احمدینژاد گفته بودند که باید جزو ۸ تیم شویم و… آقای احمدینژاد خواستهشان از ورزش کشور را اعلام میکردند نه اینکه در آن دوره هشتم شویم. آقای احمدینژاد میگفتند پتانسیل ورزش و کشور ما این است. ما این را نشان دادیم و در المپیک هفدهم شدیم پس میتوانیم. پتانسیل وجود دارد و باید مدیریت درستی شود. آقای احمدینژاد به عنوان رئیس جمهور باید کشور را رو به جلو هل بدهد و کار درستی هم میکرد. پس مدیر ارشد کشور باید همه را رو به جلو ترغیب و تشویق کند. قرار نیست بگویند عقبگرد کنیم و حرف هوشیارانهای میزد. آقای احمدینژاد خودشان ورزشکار بودند و فوتبال را هم خوب نگاه میکرد، میگفت ظرفیت ما باید از این چیزی که هستیم بالاتر برود. مشکل ما آلودگیهای حول فوتبال است که اگر برطرف شود ما میتوانیم بالاتر برویم. اما هیچ وقت نگفته بود در بازیهای جام جهانی ۲۰۰۶ باید جزو هشت تیم شوید. شما باید برای بحثی که میکنید مدرک بدهید. هر رئیس فدراسیونی که در آن زمان برکنار شد برایش حکم صادر شده که آقای فلانی میرود و آقای فلانی میآید. هرگز چنین حکمی برای آقای دادگان زده نشده است. پس چرا تعلیق شدیم؟ تعلیق داستانش سیاسی است و من نمیخواهم به آن بپردازم. آقای علی آبادی شما در بخش سخت افزار تلاش کردید و همه چیز مشخص است. در بخش نرمافزار هم اساسنامه فدراسیونها را به شکلی تدوین کنید که فدراسیونها مستتقل شوند. سؤال ما این است که در بخش نرم افزار هم به اندازه سخت افزار کار شده است؟ من مسیر را مستقیم میرفتم اما شما مسیر را به سمت فوتبال چرخاندید. بحث اصلی این است که در فوتبال ما اگر آقای عالی و مهرزاد میخواهید مستند صحبت کنید بفرمایید. به عنوان خبرنگار باید مستند صحبت کنید. خبرگزاری فارس بیانیه تان را سال ۸۵ گذاشته بود. عیب ندارد. تنها یک تعداد معاونین و دوستان ما در سازمان تربیت بدنی یک چیز را صورتجلسه کردند و از من درخواست کردند با توجه به نتایج بد تیم ملی شما این تغییرات را بدهید که من این کار را نکردم. بار اول است این را میشنویم! خب شما که حرفی میزنید باید سندش را بدهید. شما اگر ادعایی دارید مدرکش را بدهید و بگویید شما نوشتهاید آقای فلانی برکنار و فلانی بیاید. ما که میگوییم خبرگزاری فارس بیانیه شما را روی خروجیاش قرار داده بود. شما درست نخواندهاید. من دقیق برایتان عرض میکنم. در آنجا تعدادی از مدیران سازمان تربیت بدنی بررسی کردند و گفتند فضای فوتبال و فدراسیون فوتبال ما خوب نیست و شما به عنوان رئیس سازمان تربیت بدنی ایشان را عوض کنید. من هم گفتم دوران مدیریت ایشان یک ماه مانده و نباید عوض کنیم. حتی آقای هاشمی هستند. ما چند بار برای آقای دادگان پیغام دادیم که جنابعالی برکنار نشدید و تشریف بیاورید و کارتان را ادامه دهید، نیامدند. مطمئن نیستم اما به نظرم کتبی هم این مسئله را نوشته باشیم. بعد از اینکه ایشان گفتند نمیام، آقای هاشمی را به عنوان سرپرست در فدراسیون گذاشتیم. آقای دادگان استعفایشان را به AFC نوشتند و به ما ننوشتند. آقای احمدینژاد در مصاحبه تلویزیونیشان با آقای حیدری در بحثی در مورد انتخابات دقیقاً این جمله را گفتند که من به آقای علی آبادی گفتم نکن اما ایشان این کار را انجام دادند و این شده که ما تعلیق شدیم و… آقای احمدینژاد دقیقاً جملهای که به من گفتند این بود که اگر میخواهید فوتبال اصلاح شود از نگهبان دم در تا رئیس فدراسیون کلاً باید عوض شوند. چون مجموعه خراب است! من نمیگویم درست است یا غلط. وقتی به من میگوید از نگهبان تا رئیس، وقتی میگوید کاندیدا شو، از فدراسیون فوتبال هیچ کس راضی نبود. نه مردم، نه رسانهها و نه دولت. به بنده میگفتند از نگهبان دم در تا رئیس باید فدراسیون جدید را احداث کنید که من گفتم آقایان نمیشود. شاید بتوان گفت ۴-۵ تا یا ۱۰-۱۲ نفر عیب و ایرادی داشته باشند و باید برخورد شود اما به طور کلی شدنی نبود. به همین دلیل برخورد منطقی کردم با این قضیه و قطعاً میگویم برکناری در کار نبود و خواهشم این است که بررسی دقیق کنید. اگر سندی پیدا کردید که مهندس علی آبادی نوشته آقای دادگان باید برکنار شود من رسماً در تلویزیون جمهوری اسلامی مینشینم و هم از آقای دادگان و هم از ملت ایران عذرخواهی میکنم. آقای احمدینژاد مدعی بود تعلیق ما محصولی از اتفاقی از داخل بود و شما هم ناراحت بودید که نامه از ایران خیلی به آن طرف میرود… این اتقاقات افتاد. من نمیخواهم خیلی شفاف در این باره صحبت کنم. شما خیلی بحث را اینور و آنور میکنید. شما وقتی میگویید فضای ورزشی ساخته شده را با هر مدلی مقایسه کنید با پیش از انقلاب و بعد از انقلاب، هم از نظر کیفیت و هم از نظر حجم. این نیاز ضروری ورزش کشور بوده که تمام جامعه ورزش از کمبود آن مینالیدند. غیر از این بود؟ برای اسکیت شما من ۵ مجموعه استاندارد در ۵ استان اسکیت خیز! کشور ساختم. برای ورزش شنا بیش از دهها استخر ساخته شده. برای همه استانها سالنهای ۵ هزار نفره ساخته شده. تیراندازی که الآن بانوان ما مدال نقره و برنز گرفتند و در قدیم هیچ محلی از اعراب نداشتند ۱۲ هزار متر زیربنا در مجموعه آزادی ساخته شده که مدرنترین در آسیاست. برای تیر و کمان زیباترین مجموعه را ساختیم که قبلاً باید به زمینهای قرضی شهرداری کجا و کجا میکرد. امروز تقریباً کسی نمیگوید فضای ورزشی کم داریم. خوابگاههای ورزشی به اندازه کافی در سراسر کشور ساخته شده و فکر میکنم جای قدردانی بزرگ از کسانی که این کار را کردند دارد. من به تنهایی این کار را نکردم. جامعه ورزش به این اتفاق رسید که معادل چیزی که در ۵۰ سال گذشته در این کشور فضا ساخته شده بود را در ۴ سال بسازیم. اینکه شما فرمودید بیشترشان نیمه کاره هستند درست نیست و من چون مدیریت کردم میدانم بیشترشان تمام شده است.
البته پروژه عمرانی اینطور هم نیست که بگویید چون شما شروع کردید شما هم باید تمام کنید. این را مطمئن باشید که اگر خودم بودم تمام میکردم. میرفتم با هر بدبختی بود پول میگرفتم و تمام میکردم. کسی نبود که برود اینها را دنبال و تمام کند. سعیدلو به ورزش کشور میآید در حالی که علاقهمند نیست و بیشتر تمرکزش به مسائل و جریانات داخلی است و دعوای داخلی و بعد از دوسال میرود. بعد از او هم آقای عباسی میآید و میخورد به این دوران کم پولی ورزش و… و به نظرم جدی دنبال نمیشود. پس ببینید کاری ما در ورزش کردیم اینطور نبود که بگوییم فقط میخواهیم ساخت وساز شود. برنامه را تعریف کردیم. من ۸ سال پیش گفتم باید چهارم آسیا شویم و میشویم. تنها کسی بودم که این را گفتم و خیلیها مخالفت کردند اما شدیم. امروز هم میگویم میتوانیم سوم آسیا شویم و به شرطها و شروط ها. البته آقای سجادی گفتهاند امکان ندارد سوم شویم. من کاری به آقای سجادی ندارم. من عرض میکنم اگر غول خفته تیراندازی ما بیدار شود. در بازیهای آسیایی حدود ۱۴۰۰ مدال در ۳۶ رشته توزیع میشود. در دومیدانی، تیراندازی، ژیمناستیک، قایقرانی و… ۷۰۰ مدال توزیع میشود که ما هیچ سهمی نداشتیم. برای نخستین بار در قایقرانی دو مدال گرفتیم در بقیه رشتهها توفیقی نداشتیم. در دومیدانی ما نخستین بار توانستیم به مدال برسیم در المپیک هم شاهکار شد و ما مدال نقره را گرفتیم. قبول کنید آوردن کفاشیان اشتباه بود! برای همین است که مستقیماً به جام جهانی رفتید؟ در فوتسال اول شدید؟ در فوتبال ساحلی اول شدید؟ به نظرتان کار پایه انجام شد؟ کار مدیریتی انجام شد! برای اینکه گروه را تعیین کنیم باید عملکرد و نتایج شان را بررسی کنیم. در آسیا بعد از سالها جلوتر از کره و ژاپن در رنکینگ چهل و دوم قرار گرفتید. گرفتید حالا بگویید آقای کفاشیان معجزه کرده، جادو کرده یا آقای کفاشیان بشکن زده! شده، مهم این است که شده. حالا این کار را با روابط انجام دادید یا با جادو و جنبل و خواهش و تمنا بحث ثانویه است. آن چیزی که روی کاغذ است این است که در ردههای مختلف جوانان، نوجوانان، بانوان، فوتبال، فوتسال و… همه بالا رفتید. شما خودتان را موظف به وظیفه میدانید یا نتیجه؟ هر دو! انجام وظیفه سرانجامش نتیجه است. می تواند نباشد! ممکن است نباشد. وظیفه را انجام بدهید سرانجامش نتیجه است. ما چرا باید الان بگوییم فدراسیون فوتبال ما ایراد دارد. چرا فدراسیون فوتبال ما که ردههای مختلف به نتیجه رسیده و نخستین بار بدون دغدغه به جام جهانی رفته…. در باره دغدغهای که میگویید ما ۳ بازی پایانی را کل کشور درگیر این دغدغه بودند! به هر حال شده! آقای عباسی به قطر رفته بود تا اگر باختیم از همان جا کیروش را بفرستد خانهشان! عیب نداره! من می خواهم بگویم اینکه میگویید درست و همیشه این بحث بوده اما خلاصه به عنوان تیم اول به جام جهانی رفتهایم. حالا میخواهید بگویید اتفاق است، شانسی بوده یا هر تعریفی که میخواهید. ما که نمی خواهیم بگوییم شانسی بوده و مطمئناً کار شده است. پس کار شده و نسبت به فدراسیونهای قبلی بهتر عمل شده است و به عنوان تیم اول صعود کردیم. در دوره دادکان هم ما به عنوان تیم اول به جام جهانی رفته بودیم. اولا در دوره دادکان نرفته بودیم و در دوره قبلش رفته بودیم و ایشان برد!!! (تیم ملی در دوره دادکان و تحت مدیریت او به جام جهانی صعود کرد) من درباره دوره دادکان بحثی نکرده و می گویم هر کسی که میآید کار میکند. ما شرعاً و عرفاً موظف هستیم راست و درست حرف بزنیم. پس نمیتوانیم بدون استناد صحبت کنیم. من هر چیزی که بگویم جلوی شما سند میگذارم. من مشکلی ندارم و در مورد سخت افزار خودم به این نتیجه رسیدم و میدانم که کار شده و امروز اگر نتیجهای گرفتهایم به خاطر آن زیرساختهاست. اما از نظر نرم ساخت ها؛ در اساسنامه فقط آمده که نماینده میتواند رأی دهد و نمیتواند کاندیدا شود. ioc میگوید فقط اعضای اصلی مجمع هستند که میتوانند به عنوان اعضای اجرایی انتخاب شوند. نباید اینطور باشد که شب انتخابات یک نفر را بچپانند در فدراسیون و بعد رأیسازی کنند تا او رأی بیاورد. مگر در اساسنامه به عنوان نماینده نیامده؟ نمایندهای که فقط میتواند رأی بدهد. اینجا دقیقاً نوشته که اعضای اصلی میتوانند کاندیدا شوند. حتی IOC با اینکه وزیر جزو مجمع ما بود بشدت مخالف بود و میگفت حضور وزیر یعنی دخالت و اعمال قدرت. ما پیگیری کردیم و چقدر رفت و برگشت کردیم تا اجازه حضور وزیر وقت را در مجمع گرفتیم. (آقای علی آبادی به دنبال اساسنامه و بند مربوطه است تا به ما نشان دهد) در مورد همین بانوان، شما فدراسیون اسلامی بانوان را منحل کردید. منحل نشد، ادغام شد در فدراسیون کشورهای اسلامی. اما آن برای خودش هویت مشخص و تعریف شدهای داشت. ولی این دیدگاه وجود داشت که اگر ادغام شود بهتر است. دو بار هزینه نمیشود و اینکه نمیشود خانمهای کشورهای اسلامی یک مسابقات داشته باشند و. وقتی ما حرف از فیفای اسلامی میزنیم… چه کسی گفته فیفای اسلامی؟ من تشخیص ندادم و این تشخیص دولت بود که این تشکیلات کار سیاسی میکند. تصمیم ما ورزشی بود و نمیخواستیم بودجه را دو برابر کنیم. اما اگر کارنامه را نگاه کنید کارنامه فدراسیون اسلامی موفقتر بود. کجا موفق بود؟ شما با چه استنادی میگویید موفق بوده؟ چه کسی اصلاً شرکت کرده؟ کدام و چند کشور شرکت کرده و با چه تعداد ورزشکار؟ اینکه ما یک ورزش بگذاریم و فقط خودمان شرکت کنیم و از هر طرف هم یک سریها را با پول خودمان بیاوریم و نتیجه بگیریم که موفقیت نیست. اصولاً همین الان بازیهای کشورهای اسلامی را IOC و OCA قبول ندارد و میگوید اینها نژادی و مذهبی است. استدلال شان است که اگر اینطور باشد مسیحیان و بوداییان و… هر کدام یک دوره مسابقه بگذارند و این باعث میشود مسائل نژادی و قومیتی مطرح شود و قرار نیست در ورزش جهان چنین چیزی باشد. به همین دلیل شما میبینید که مسابقات کشورهای اسلامی در تقویم IOC نیست. اما خودتان هم در دورهای به دنبال این بودید که بازیهای کشورهای همبستگی اسلامی را برگزار کنید. خب آن موقع بود. قرار بود در کشور انجام شود و به دلیل اینکه در لوگوی ما خلیج فارس نوشته بودیم و اینها میگفتند بردارید و نه دولت و نه مجلس هیچکس راضی نبود و میگفتند این جزئی از خاک ماست. مگر ما میتوانیم به خاطر یک دوره از بازی سرزمین و خاک مان را نادیده بگیریم. آن هم مسابقاتی که هیچ ارزش خاصی در سطح جهانی ندارد و مسابقاتی است قراردادی بین یک سری کشورها. به هرحال ما آمدیم و یک سری کمیته مسابقات پر مدال را برنامهریزی کردیم. ۳۰ درصد از بودجه ورزش برای بانوان اختصاص داده شد. فضاهای ورزشی خاص بانوان ساخته شد. نرم ابزاری باید چه کرد دیگر؟ حمایت کردیم تا بچههای ما کرسیهای بینالمللی را بگیرند که بیشترین کرسیها را در آن زمان گرفتیم. در بخش مالی بودجه ورزش کشور در فدراسیونها ۶ تا ۷ برابر افزایش پیدا کرد. در بخش زیرساختها تا ۱۵ برابر افزایش پیدا کرد. کی توانسته انجام دهد؟ شما به عنوان یک تحلیل گر الان باید بیایید از علی آبادی که این کارها را کرده تشکر کنید یا اینکه بپرسید چرا پول زیاد گرفتید؟ شما میگویید احمدینژاد چون رفیقت بوده پول گرفتی، خب اصلاً رفیقم بوده، خلاصه که من پول آوردم به ورزش! ما که بحثی نداشتیم و بارها گفتیم که در بخش زیرساختها خوب کار کردید. مگر نتیجه هم نگرفتیم؟ در المپیک هفدهم شدیم در بازیهای آسیایی چهارم شدیم. در والیبال و بسکتبال به اینجا رسیدیم. در فوتبال و وشوبه اینجا رسیدیم. در تکواندو و کاراته اول جهانیم. خانمهایی که مدال نداشتند الان مدال گرفتهاند. کجا ایراد میبینید و ایراد چیست؟ امروز که بنده توانستم فعالیتی ایجاد کنم که برای نخستین بار نایب رئیسی oca را ما در ایران بگیریم، ایراد است تا برویم پس بدهیم. اما در یک دوره هم ic member مان را هم از دست دادیم و اقدامی نشد تا دوباره این کرسی جهانی را کسب کنیم. خب آن را کسانی که از دست دادند بروند و جواب دهند. چرا اقدام نشد تا دوباره کسب کنیم؟ اقدام میشود اما فرصت نمیدهند. همه به دنبال ای سی ممبری هستند. همه دنبال میکنند بازیهای آسیایی بگیرند. همه میخواهند المپیک را بگیرند. المپیک که هر ۴ سال یک بار دنبال میشود را ۴۰ کشور آسیایی به دنبالش هستند تا بگیرند. یعنی اگر نوبتی بگذارند هر ۱۷۰ سال نوبت یک کشور میشود. منتها چون خیلی از کشورها توانایی اقتصادی برگزاری چنین مسابقاتی را ندارند خودشان جلو نمیآیند. لذا هم کارهای نرم ابزاری خوب انجام شد و هم کارهای سخت ابزاری و هم اینکه نتایج عالی بود. شما ببینید در آینده و نتایجی که در زمان مهندس علی آبادی اتفاق افتاد تکرار خواهد شد. زمانی که من وارد کمیته ملی المپیک شدم بودجه آن ۸ میلیارد بود. ۸ میلیارد یعنی کمیته ملی المپیک تعطیل. چون کاری نمیتواند با آن کند. من این بودجه راه ۵۲ میلیارد تومان رساندم. اگر کار بدی کردم بگویید تا بروم پس بدهم! من نمیگویم ۵۲ میلیارد خوب است، میگویم اگر کمیته ملی المپیکمان بخواهد خوب عمل کند باید ۱۵۰ میلیارد تومان بودجه داشته باشد. من بودجه را ۸ برابر کردم. من معامله ام را با خدای خودم میکنم. من قبل از انقلاب یکی از فعالان بودم و وظیفه خودم میدانستم به دین و رهبری خودم کمک کنم. انقلاب پیروز شد و گفتند برویم جهاد. من ۳ سال رفتم جهاد. بدون اینکه یک ریال دریافتی داشته باشم ۳ سال در سیستان و بلوچستان خدمات دادیم. چه خودم و چه خانمم با هم رفتیم. من سال ۶۲ مدیرکل راه و ترابری گیلان بودم و مهندس هم بودم. وقتی حضرت امام (ره) در زمان خودشان گفتند جنگ لازم است، مدیرکلی را رها کردم و رفتم واسه جهاد. تا آخرین روز جنگ و زمانی که عملیات مرصاد بود من حاضر بودم. در عملیات کربلای ۴ با آن مصیبتی که داشت و در شرایطی که باید در یک باریکه راه میساختیم و از آن طرف با هواپیما و موشک و توپخانه همه را میزدند. از یک ماه پیش از عملیات تا یک ماه بعد از آن آنجا بودم. در عملیات کربلای ۵ هم به همین ترتیب. اما والفجر که شاهکار نظامی در صد سال گذشته بود و از رودخانه اروندی که دقیقاً مثل دریاست و کسی که مسلط به شنا نباشد جریان شدید آب با آن گلآلود و لجنی که دارد اتفاق بدی میسازد. ما روی آن رودخانه بودیم و آماده بودیم تا پل بزنیم. عملیات خیبر و قادر در کردستان، هر جا که توانستم خدمت خودم را انجام دادم. در کردستان بدترین کمین را خوردم و همراهم شهید شد و رانندهام زخمی. خودم هم تیر خوردم و بعد از آن در عملیات والفجر ۸ شیمیایی شدم و اما اینها وظیفه من بود نسبت به کشوری که دوستش دارم. بعد از انقلاب هم در بازسازی کشور بودم تا امروز. تا هر روزی که بگویند به شما نیاز هست برای خدمت به کشور آمادهام. حالا شائبهای که وجود دارد این است که میگویند آقای علی آبادی برای اینکه بماند انتخابات را طول میدهد و… آقای صالحی امیری که آمدند من با ایشان صحبت کردم. من اگر بخواهم بمانم یا بروم فقط با نظر شماست. شما اگر درگوشی هم به من بگویید نباشی بهتر است، بنده نخواهم بود. چون فکر میکنم دولت جدیدی بر سر کار آمده است، افراد جدیدی آمدهاند و ما باید این دولت را حمایت کنیم. من به عنوان مهندس علیآبادی از نخستین روز انقلاب و نخستین روزی که بنیصدر به عنوان نخستین رئیس جمهور انتخاب شد تا بعد که آقای شهید رجایی و حضرت آقا به عنوان رئیس جمهور تشریف آوردند، آقای هاشمی و آقای خاتمی آمدند با همه دولتها کار و خدمت کردم. امروز هم اگر این دولت و آقای روحانی و کسانی که در رأس مسئولیت هستند به من بگویند که علیآبادی به تخصص و نیاز تو نیاز است، میگویم چشم و اگر کسی این مسئولیت را بردارد و من دیگر شرعاً کمکی نتوانم بکنم میگویم خداحافظ. من خدمت آقای صالحی امیری رسیدم و ایشان فرد بسیار شایستهای بودند. به ایشان گفتم درست است که کمیته کاملاً مستقل است و من هم اگر کاندیدا شوم رأی خواهم داشت و مطمئنم که جامعه ورزش به من رأی خواهد داد اما قرار نیست که جامعه ورزش و دولت با من موافق نباشد و ۴ سال برای جامعه ورزش نگرانی و هزینه ایجاد کنیم. اگر نظر شما منفی باشد و بخواهید نیایم از همین جا از شما خداحافظی میکنم و میروم. ایشان محبت کردند و گفتند من هیچ نظری درباره کمیته ملی المپیک ندارم و هر کس میخواهد کاندیدا شود و رأی بیاورد با او کار میکنیم. این حرفها کاملاً مستند است و حتی میتوانید در این باره از خودشان بپرسید. ۳-۲ جلسه بیشتر با ایشان نداشتم اما ایشان از نظر روش و نگاه مدیریت و نگاه به انسان پسندیدم. با آقای گودرزی هم صحبت کردید؟ با آقای گودرزی هم دقیقاً همین حرفها را زدم. گفتم درست است که در حال حاضر نگاه دولت اینگونه است که با دولت قبلی تقابلهایی داشته باشد اما هر دولتی که رأی مردم را داشته باشد و تنفیذ مقام معظم رهبری را بگیرد روی سر من است و تبعیت میکنم. این دیدگاه من است. بنابراین دولت آقای احمدینژاد و دولت آقای روحانی برای من هیچ فرقی ندارد. خدمت آقای جهانگیری هم آن زمان که از حوزه معاونت میآمدم گفتم که من آدم سیاسی نیستم و اجرایی هستم. من خودم را متعلق به جریان فکری کشور میدانم نه متعلق به جریان فکری فلان و بهمان. اما عقبه سیاسیتان مشخص است. نه، من با آقای هاشمی رفسنجانی هم کار کردم. من فعالیت سیاسی نداشتم. آبادگران سیاسی نبود از نظر شما؟ آبادگران را شما سیاسی میبینید اما من به آن سیاسی نگاه نمیکنم. من نفی نمیکنم و به هر حال جمعی بودیم که در کنار هم بودیم و عقاید یکدیگر را قبول داشتیم. اما این به این معنی نیست که امروز که دولت روحانی آمده بگویم چون از آن جناح است و فلان، قبولش ندارم. نه، من اینطور فکر نمیکنم. من دولت آقای دولت روحانی را مانند دولت آقای احمدینژاد میپذیرم و اگر از بنده بخواهند همکاری کنم حتماً با تمام توان حضور خواهم داشت و اگر صلاح بدانند نباشم حتماً حمایت خواهم کرد. مملکت و مردم کشور من هستند. واقعاً یکی از آرزوهایم است که این روزها آقایان میروند و در ژنو مذاکره میکنند با سربلندی و نتایج خوب برای کشور همراه باشد. شما برای همین احساس وظیفه تان در دورهای که سعیدلو رئیس سازمان شد اعتراض نکردید؟ سعیدلو را خودم معرفی کردم اما ایشان رفتاری کردند که در چارچوب وظایفشان نبود و به نظرم ایشان مستبدانه میخواست برخورد کند. اما میگویم دوران استبداد سالیان زیادی است که در این کشور تمام شده. قطعاً زیر بار نمیرویم. ما برای اینکه استبداد نباشد کلی خون دادیم. شما میگویید برای اینکه استبداد نباشد. حرفتان درست، اما جاهایی با او سرشاخ شدید و از جایی دیگر تمام جریان اصولگرای کشور حسابش را از احمدینژاد سوا کرد ولی شما نه حسابتان را سوا کردید و… از کجا میدانید که حسابم را سوا نکردم؟ نمیگویید چرا در ۴ سال دوم بنده را نپذیرفتند و…. برای من آقای احمدینژاد و روحانی فرقی نمیکند. هر کسی که در چارچوب قانون اساسی مملکت حرکت کند در جایگاه رئیس جمهور نشسته من خدمتگزارش هستم. قانون مصوب کشور این است و کسی نباید آن را به هم بزند. فقط مردم ما هستند که ولی نعمت ما هستند و میتوانند تغییرات بدهند. آدمها نمیتوانند بگویند این را قبول داریم و این را نداریم. اینطور که سنگ روی سنگ بند نمیشود. شما در ۴ سال دوم هیچ سمت دولتی نگرفتید. نهتنها سمتی نگرفتم بلکه بحثهایی هم شد دیدگاه من این است که احمدینژاد کارش را خوب انجام داد، خوب شروع کرد و بد تمام کرد. این نقد من از عملکرد احمدینژاد است. تا موقعی که خوب میرفت ما مثل کارگر دنبالش دویدیم. آن موقع که احساس کردیم مسیر جریان دارد عوض میشود معترض بودیم. کی متوجه شدید مسیر جریان در حال عوض شدن است؟ اصلا تمام اختلافات از زمان حضور مشایی شروع شد. در ۴ سال اول هیچ بحثی نبود. اواخر دوره اول و احساس من و کسانی که با من همفکر بودند این بود که این مسیر به سمت غلط میرود. لذا حرفهایمان را میزدیم. قرار نبود در روزنامه و رسانه جار و جنجال کنیم چون درست و منطقی نبود. یعنی آقای مشایی بین شما فاصله انداخت؟ بشدت. ایشان باعث شد که همه ما احساس کنیم آقای احمدی نژاد، مشایی را گذاشته یک طرف و همه ماها را یک طرف. من دلایل آن را نمیدانم. همه اعتراض داشتیم به این قضیه و بعد از اینکه حضرت آقا با حکم معاون اولی مشایی مخالفت کرد و مسائل بعدی به وجود آمد اوج فاصله گرفتن و اختلاف بود. از اول آقا بیشترین خرج را برای دولت کرد. در دولت نهم ما خودمان هم متعجب میشدیم و میگفتیم چرا اینقدر، و خواهشمان این بود که این کار را نکند اما ایشان صلاح میدیدند. البته دولت هم صادقانه کار میکرد. دوران دولت نهم، اعضای دولت مثل فعالیت در جبهه جنگ کار کردند. از ۶ صبح تا ۱۲ شب و بدون پنجشنبه و جمعه! با یک و نیم میلیون تومان حقوق! یعنی معاونین دوبرابر وزرا حقوق میگرفتند. هیچ پاداشی هم نمیدادند. احمدینژاد عوض شد؟ حالا از صحبت آقای احمدینژاد بیاییم بیرون! اصلاً قرار نبود درباره ایشان صحبت کنیم. قرار بود درباره ورزش صحبت کنیم. میخواهم بگویم ورزش کشور با برنامه کار کرد و در همه ابعادی که برنامهریزی کرده بود اعم از سختافزاری و نرمافزار، بودجه، آقایان و بانوان و نتیجهگیری موفق عمل کرد. حالا که بحث احمدینژاد شد درباره حضور بانوان در استادیوم و وعده ایشان هم توضیح میدهید. شما موافق این قضیه بودید؟ من کاملاً موافقم. به نظرم فضای ورزش ما سالمتر از فضاهای دیگر است و اتفاقاً حضور خانوادگی به بهتر شدن این فضا کمک میکند. اما به هر حال ما تابع قوانین مملکت هستیم. من نظر شخصی خودم را میدهم. توفیقاتی که در انتخابات و موفقیتهایی که در بحث نرمافزاری و سختافزاری داشتید را بر شمردید مثل اصلاح اساسنامه و نگاهی که به دخالت نکردن در امور فدراسیونها داشتید اگر حرفی راجع به این موضوعها دارید در راستای تکمیل کردن این مبحث بگویید؟ ببینید این بحث خیلی گسترده بود ما در واقع سیستم ارزشیابی را در سازمان تربیت بدنی ایجاد کردیم تا هرجابهجاییای که میخواهد در سازمان تربیت بدنی انجام شود از بخش مالی و فنی گرفته تا پیشرفت کارها و حتی در بخش موفقیت در ورزش و مدالآوری ارزیابی شود، ضمن اینکه هیچ رئیس و مدیر کل استانی بدون این ارزشیابی تغییر نمیکرد. در بخش فدراسیونها هم اصولاً ما دخالت نمیکردیم. اصلاً ورود نمیکردیم فقط آنها را ارزشیابی میکردیم و در ارزشیابی اعلام میکردیم که نمره قبولی گرفتهاید یا شما عقب هستید. از دیگر اقدامهای ما کار نرمافزاری و سختافزاری بود که بسیار وسیع بود و زیرساختهای ما آنقدر وسیع و گسترده بود که همه چیز را تحتالشعاع خود قرار داده بود. در آن دوره ۳۰درصد بودجه ورزش کشور اختصاص داده شد به ورزش بانوان و این یک انقلاب بود در ورزش بانوان. هرجایی که برای آقایان سالن احداث شد برای بانوان هم به طور اختصاصی احداث شد. در فدراسیونها نماینده بانوان و در استانها معاونت بانوان تشکیل شد، چراکه ما به این نتیجه رسیدیم که اگر قرار باشد ما در کورس رقابت قرار داشته باشیم و با ۴۳ یا ۴۴ کشور آسیایی در بازیهای آسیایی روبهرو شویم و یا اگر قرار باشد در بیش از ۲۰۰ کشور جهان رقابت داشته باشیم و بخصوص برای بازیهای المپیک تنها راه این است که بانوان ما مدالآور شوند و بتوانند در مسئله ورزش بطور آکادمی ورود کنند. به هر حال ۵۰درصد یعنی نیمی از جامعه ما متعلق به بانوان است. همین موضوع است که شما میبینید ما در بازیهای آسیایی چهارم شدیم فقط بواسطه مدالی که یکی از بانوان ووشوکار کسب کرد. در واقع اگر این ظرفیت بانوان در گوانجو به کمک ما نیامده بود قطعاً قزاقستان چهارم میشد، زیرا تعداد مدالهای نقرهاش از ما بسیار بیشتر بود یعنی یک مدال در بخش بانوان به کمک ما آمد و ما را از سقوط به رتبه پنجم آسیا نجات داد. اما الان بسیار امیدوار هستیم که در بازیهای آسیایی و در رشتههای مختلف مثل قایقرانی، ووشو، جودو و کاراته و حتی ورزشهای گروهی شاهد کسب مدال باشیم. در زمان شما یک انسجامی در فدراسیونها بود، الان این انسجام دیگر وجود ندارد علت چیست؟ نمیخواهم این بحث را الان پیش بکشم. شما در بخشی از صحبتهایتان به بازیهای آینده آسیایی اشاره کردید، در حالی که نه پولی وجود دارد و نه انسجام؟ نمیخواهم وارد این بحثها شوم، اما میخواهم به شما بگویم که جایگاه چهارمی ما بشدت در خطر است برای اینکه چند کشور قدرتمند آسیایی در تعقیب ما هستند. ارادهای نمیبینید که بتوانید این جایگاه را حفظ کنید؟ به هر حال آقای گودرزی تازه وارد کار شدهاند از طرفی هنوز تیمشان را نچیدهاند. همچنین منابع مالی مناسبی به آنها داده نشده است. مورد دیگر تغییرات پیدرپی و متوالی است که در فدراسیونها وجود دارد انصافاً فضایی که آقای گودرزی در آن قرار گرفته است فضای بسیار سختی است مگر خدا کمک کند و به گونهای برنامهریزی کنند تا در کمتر از ۱۰ ماه باقیمانده به بازیهای آسیایی بتوانیم به جایگاه مطلوب برسیم. درباره مهمترین اقدامهایی که در دوره خودتان انجام دادهاید بگویید؟ چند کار به موازات یکدیگر در دوره من انجام شد؛ نخست بحث منابع مالی بود که جزو مهمترین بحثهای ما بود چون اگر یک فدراسیون نتواند یک مربی خوب بگیرد و نتواند مربیان داخلیاش را تأمین کند، نتواند اردوها را برگزار کند، مسابقات خارجی شرکت کند و تورنمنتهای داخلی بگذارد رشد نمیکند و الان این فضا متأسفانه حاکم است. در آن دوره ما منابع مالی را در حد مطلوب تأمین میکردیم. از طرفی برنامهای بسیار دقیق داشتیم که عملکرد و پیشرفت فدراسیونها را رصد میکردیم. برای احسان حدادی مربی انحصاری و اردوهای انحصاری میگذاشتیم بیدلیل نبود که احسان حدادی در المپیک نقره گرفت؛ البته در گام نخست تلاش و ممارست و توان خودش بود، اما در گام بعد حمایتهای بسیار خوبی که فدراسیون دوومیدانی انجام داد چندین اردوی خوب به رغم هزینههایی که داشت برایش فراهم کرد و به همین سبب امروز از فضای موجود دلخور است چون نمیتوانند حمایتش کنند. همچنین ما المپیاد ورزشی برگزار کردیم که از این المپیاد ورزشکاران بسیاری شناسایی شدند. کمیته فدراسیونهای پرمدال و مدالآور را داشتیم که از دل آن فدراسیون تیراندازی مدالآور شد. در مسابقات آسیایی قایقرانی، ووشو و دوومیدانی عناوین خوبی را کسب کردند حتی رشته ورزشی شنا به کشورهایی که حرف برای گفتن داشتند خودش را نزدیک کرد و فکر میکنم اگر کارهای ما دنبال میشد قطعاً میتوانستیم در رشتههای بسیاری مدالآور شویم. فکر میکنید یادگاری شما برای ورزش ایران چیست؟ نخستین چیزی که به ذهنتان میرسد را بگویید؟ کسب جایگاه ۱۷ برای کشور در المپیک و جایگاه چهارم در آسیا و توسعه بینظیر و انفجار ساخت و سازها در کشور و توسعه اماکن ورزشی به توسعه اماکن اشاره کردید، جریان ورزشگاه نقش جهان اصفهان ماجرایش چه بود؟ کدام ماجرا؟ اینکه چرا این قدر طولانی شد؟ ورزشگاه نقش جهان خیلی خوب کارهایش پیش میرفت میتوانست حتی تمام شده باشد منتها پس از اینکه ما آمدیم ادامه کار جدی گرفته نشد. بعضاً معتقد بودند که مجموعهای زیادی است، در حالی که کشور ما به عنوان یک کشور ۷۵ میلیونی که میخواهد در سند �
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نامه نیوز]
[مشاهده در: www.namehnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]
صفحات پیشنهادی
کفاکفابه گزارش از گرگان، علی کفاشیان عصر امروز پس از برگزاری مجمع انتخاباتی هیئت فوتبال استان گلستان با حضور د
پایگاه خبری علت به گزارش خبرگزاری فارس از گرگان علی کفاشیان عصر امروز پس از برگزاری مجمع انتخاباتی هیئت فوتبال استان گلستان با حضور در جمع خبرنگاران استان گلستان اظهار کرد استان گلستان برای ما از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است وی ادامه داد نفرات بسیار خوبی را در تیم های ملحرفهای محمد علیآبادی در باره احمدینژاد ، عباسی ، سعیدلو و عزل علی دایی
حرفهای محمد علیآبادی در باره احمدینژاد عباسی سعیدلو و عزل علی دایی رئیس سابق سازمان تربیت بدنی میگوید تمام اختلافات با احمدینژاد از زمان حضور مشایی شروع شد دنیای فوتبال نوشت رئیس سابق سازمان تربیت بدنی میگوید تمام اختلافات با احمدینژاد از زمان حضور مشایی شروع شد درمسئول تعلیم و تربیت سازمان بسیج کارمندان کشور: حضور نقش آفرین بسیج از جهاد تا سازندگی انقلاب
مسئول تعلیم و تربیت سازمان بسیج کارمندان کشور حضور نقش آفرین بسیج از جهاد تا سازندگی انقلابمسئول تعلیم و تربیت سازمان بسیج کارمندان کشور گفت اعضای بسیج در دوران دفاع مقدس و در دوران سازندگی پیشاپیش تمامی قشرها دولتی و نظامی در صحنه حضور داشته و همیشه در پیشبرد اهداف امام راحل وعلیآبادی:عزل دادکان و دایی دستور احمدینژادبود
علیآبادی عزل دادکان و دایی دستور احمدینژادبود تمام اختلافات با احمدینژاد از زمان حضور مشایی شروع شد در4 سال اول هیچ بحثی نبود حرفهایمان را میزدیم قرار نبود در روزنامه و رسانه جار و جنجال کنیم آقای احمدینژاد فقط یک نفر حبیب کاشانی را برای مدیرعاملی پرسپولیس به من معرفیهمزمان با برگزاری ششمین نشست کارگروه تخصصی راه ابریشم انجام میگیرد حضور کارشناسان بینالمللی گردشگری در آذربا
همزمان با برگزاری ششمین نشست کارگروه تخصصی راه ابریشم انجام میگیردحضور کارشناسان بینالمللی گردشگری در آذربایجان غربیمدیر کل میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری آذربایجان غربی گفت همزمان با برگزاری ششمین نشست کارگروه تخصصی راه ابریشم شاهد حضور کارشناسان بینالمللی گردشگری در آذاخبار ایران و جهان | - تشییع پیکر شهید مدافع حرم حجت الاسلام علی تمام زاده
تشییع پیکر شهید مدافع حرم حجت الاسلام علی تمام زاده مراسم تشییع وخاکسپاری پیکر نخستین روحانی شهید مدافع حرم حجت الاسلام علی تمام زاده صبح امروز چهارشنبه با حضور مردم شهید پرور و طلاب استان البرز در کرج برگزارشد پیام سرداری ۱۳۹۴-۰۸-۲۰ ۱۵ ۱۰ اخبار مرتبط نخستین روحانی شهید مدافع حرنفت و گاز ایران چه زمانی تماممیشود؟
نفت و گاز ایران چه زمانی تماممیشود تاریخ انتشار سه شنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۴ ساعت ۲۲ ۴۱ قائممقام معاون پژوهشی وزارت علوم تحقیقات و فناوری گفت کشور ما از لحاظ منابع خدادادی در رتبه دوم جهان قرار دارد اما نفت در کشور ما حداکثر تا ۴۰ سال آینده گاز در ۶۰ سال و زغال&zwnjتمام هویت های جعلی بابک زنجانی/ سیف: دارایی ۲۲ میلیارد یورویی او کذب محض است
تمام هویت های جعلی بابک زنجانی سیف دارایی ۲۲ میلیارد یورویی او کذب محض استبخش خبری الف 20 آبان 94تاریخ انتشار چهارشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۴ ساعت ۱۵ ۰۲ هشتمین جلسه رسیدگی به پرونده فساد نفتی امروز در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب و به ریاست قاضی صلواتی برگزار شد در جلسه اول تا سوم کیفرخواستناگفته های کبری خزعلی از برخورد انقلابی پدرش با منحرفین زمانه آخرین دغدغه های آیت الله خزعلی
ناگفته های کبری خزعلی از برخورد انقلابی پدرش با منحرفین زمانهآخرین دغدغه های آیت الله خزعلیپدر خیلی نگران بودند که حضرت آقا آزرده خاطر شوند در این چند ماه گذشته مکرر در این باره سخن میگفتند حتی نیمه های شب از خواب بیدار میشدند و میگفتند نگرانم که آیا حضرت آقا از من راضی هستچرا بر جدایی احمدی نژاد و مشایی تاکید می شود؟/ حاشیه های حضور دیپلمات سابق ایرانی در نشست برلین/ روز تعیین سرن
چرا بر جدایی احمدی نژاد و مشایی تاکید می شود حاشیه های حضور دیپلمات سابق ایرانی در نشست برلین روز تعیین سرنوشت برای تلگرام ساعت صفر زمانی است برای شنیدن ناشنیده ها ساعت صفر برای کسانی است که وقت خواندن ندارند ولی وقت شنیدن دارند و علاقه دارند ناشنیده هایی دیگری همچون را-
گوناگون
پربازدیدترینها