تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835545155
علیآبادی:عزل دادکان و دایی دستور احمدینژادبود
واضح آرشیو وب فارسی:الف: علیآبادی:عزل دادکان و دایی دستور احمدینژادبود
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۴ ساعت ۰۸:۰۵
احمدی نژاد گفت از نگهبان تا رییس فوتبال را عوض کن/تمام اختلافات با احمدینژاد از زمان حضور مشایی شروع شد. در۴ سال اول هیچ بحثی نبود.حرفهایمان را میزدیم. قرار نبود در روزنامه و رسانه جار و جنجال کنیم/ آقای احمدینژاد فقط یک نفر، حبیب کاشانی را برای مدیرعاملی پرسپولیس به من معرفی کرد/ پشیمانم از اینکه سعیدلو را معرفی کردم برای وزارت ورزش/ دفتر آقای احمدی نژاد به کفاشیان زنگ زد و گفت که علی دایی را بردارید!محمد علیآبادی از آخرین بازماندگان دولت احمدینژاد در دوره جدید بود؛ مدیری غیرورزشی در کمیته ملی المپیک.به گزارش تابناک، او از ریاست سازمان تربیتبدنی تا سرپرستی وزارت نفت و ریاست اوپک و شیلات(!) و کمیته ملی المپیک را در کارنامه دارد و حالا از خاطرات حضورش در ورزش میگوید.مصاحبه تفصیلی اما پر تیتر هفته نامه دنیای فوتبال با علی آبادی به مرورش می ارزد.با توجه به تجربه و سابقه شما در ورزش و مدیریت کلان ورزش که داشتید، از زمانی که وارد کمیته ملی المپیک شدید چه تفاوتهایی در این بخش و بخشهای مدیریتی دیگری که در آن حضور داشتید، وجود داشت؟برای اینکه وارد چنین بحثی شویم ابتدا باید کمی به عقبتر برگردم. زمانی که من به سازمان تربیت بدنی آمدم، جایگاه ورزش ما در آسیا دهم و در بخش جهانی و المپیک در جایگاه پنجاه و دوم بود. ورزش بانوان بشدت ضعیف بود و بانوان ما در عرصه بینالمللی حضور نداشتند. اعتبارات ورزشی ما بسیار پایین بود و جوابگوی حداقل نیازهای ورزش نبود. زیرساختها که بزرگترین نیاز ورزشکاران برای تمرین و آمادگی است، بسیار ضعیف بود و بسیاری از موارد دیگر که این چیزهایی که اشاره کردم مورد اصلی و شاخص آن بودند. موقعی که وارد وزارت ورزش شدم، یک مدت ۶ ماهه را فقط به تحقیق، بررسی و مطالعه اختصاص دادم. در ۶ ماه به تمام استانها سفر کردم و با هیأتهای مختلف استانی، بسیاری از ائمههای جمعه، استانداران، مدیران استانها، باشگاهها، ورزشکاران و پیشکسوتان جلسه گذاشتم و نقطه نظرات آنها را جمعآوری کردیم و تیمی بود که به هر استانی میرفتیم، موضوعها را مینوشت و در آن نقاط مشترک را مشخص میکرد.شما دغدغه ورزش قبل از ورود به این عرصه را داشتید؟من به عنوان یک مدیر، حرفهای نگاه میکردم و برای اینکه وارد عرصهای شوم باید ابتدا آن را بشناسم. اول باید نقاط ضعف، قوتها و به اصطلاح wot را بشناسم.چون شما به احمدینژاد نزدیک بودید این سؤال را میپرسیم. پیشنهاد حضور در ورزش از طرف شما به احمدینژاد بود یا ایشان این مسئولیت را به شما دادند؟دقیقاً خواسته آقای احمدینژاد بود. وقتی که ایشان رأی آوردند، گزینه اصلی وزارت راه و ترابری من بودم و تا آخرین لحظهای که نامه معرفی اعضا برای مجلس هم تهیه شده بود، نام من درآن لیست قرار داشت اما به هرحال ایشان رئیس جمهور بودند و تصمیم گرفتند آقای رحمتی در سمت خودشان باقی بمانند و من جای دیگری فعالیت کنم.ازاین تصمیم دلخور نشدید؟نه، دلخور نشدم. آقای احمدینژاد بارها درجلسات دولت و حتی ورزش این مطلب را گفتند. بنده از زمانی که ایشان به شهرداری تهران رفتند یا وارد هیأت دولت شدند، حتی یک بار هم برای در اختیار گرفتن سمت، مستقیماً یا غیرمستقیم جلسهای نداشتم. زمانی که بحث آبادگران به وجود آمد و آقای احمدینژاد اتنخاب شدند، من علاقهمند بودم به کارهای غیردولتی بپردازم. در چند جا مشاور بودم. در کمیته امداد و ایران خودرو مشاور بودم و در یک بخش شهرداری تهران کمک میکردم و در یک بخش هم کارهای خصوصی انجام میدادم و انگیزهای برای ورود به کار دولتی نداشتم. فشار دوستان بود که نیاز داشتند. به تواناییها و تجربه ۳۰ ساله من نیاز داشتند و از من خواستند به شهرداری بیایم. صریحاً میگویم که هرگز برای در اختیار گرفتن سمت، مستقیماً یا غیر مستقیم با آقای احمدینژاد که با بنده دوست صمیمی هم بودند و ارتباط داشتیم، حرفی نزدیم.این دوستی شما با احمدینژاد از زمان شهرداری شروع شد؟نه، از زمانی که مسئول مهندسی قرارگاه قدس در آذربایجان غربی و کردستان بودم با ایشان آشنا شدم.با آقای رحیمی هم…؟نخیر. من آقای رحیمی را دورادور میشناختم، اما بیشتر از زمان دولت با ایشان آشنا شدم.شما و آقای ثمره و چند نفر دیگر از حلقه کردستان بودید…؟بله، آقای ثمره، زریبافان و آقای احمدینژاد، چند نفری بودیم که از کردستان با هم آشنا شدیم و بعد از آن هم پراکنده شدیم و هر کس به کاری مشغول بود.تا اینکه بحث شورای شهر مطرح شد؟نه، تا اینکه من به عنوان معاون به بنیاد مستضعفان رفتم. آنجا آقای زریبافان، آقای مهندس هادیانی، آقای ثمره و آقای احمدینژاد پیش من آمدند و من اینها را به عنوان اعضای هیأت مدیره آتیساز گذاشتم. چند نفری از بچههای کردستان آمدند و با هم مشغول به کار شدیم. بعد از اینکه من از بنیاد مستضعفان بیرون آمدم، ارتباطات کاری ما تقریباً قطع شد، ولی گاهاً سالی یکی دو نشست با بچههای حلقه کردستان در ماه رمضان برگزارمیکردیم تا اینکه بحث آبادگران پیش آمد. اصل گروه آبادگران آقای احمدی نژاد، زریبافان و بنده هم جزو آنها بودم که رفتیم شهرداری. در واقع آبادگران از طریق شورای شهر رأی آورد و این مجموعه به شهرداری تهران رفتند و دوباره شکل گرفت.
برگردیم به همان بحث حضورتان در ورزش؟بله، در واقع زمانی که من وارد وزارت ورزش شدم با دستور آقای احمدینژاد بود و پذیرفتم. من مدیر استراتژیک هستم و سوابق من نشان میدهد که مدیر وزارتخانهها بودم. نخستین وظیفهام این بود که محیط را بشناسم. لذا همان اول کار به بخشهای سازمان تربیت بدنی اعلام کردم کسی کارش را تعطیل نکند، شل نکند و کارشان را به همان شکل سابق و با قوت و قدرت انجام دهند و اجازه دهند ما بررسیهای مان را انجام دهیم. اعلام کردم هرکس با قدرت و سلامت کار کند و همپای ما بدود در جمع ما حضور خواهد داشت. به همین دلیل در زمان من کمترین افراد از بیرون سازمان آمدند و تمام افرادی که انتخاب شدند برای بخشهای کاری کسانی بودند که از داخل سازمان تربیت بدنی انتخاب شدند. مانند آقای هاشمی، ارشدی و شاید نفراتی که من وارد سازمان کردم از انگشتان یک دست یا ۷- ۸ نفر بیشتر نشد؛ چون اعتقاد دارم در ورزش ما ماندنی نیستیم، ولی گروههایی هستند که متعلق و از جنس ورزش هستند. چه ما باشیم و چه نباشیم اینها خواهند بود. بنابراین باید اینها را تقویت کنیم چون اینها ماندگار خواهند شد و لذا در یک برنامه ۶ماهه شاید بیش از هزار جلسه در دفتر من و استانها برگزار شد و دراین جلسات به یک خط مشی کلی رسیدیم. به طور مثال به این نتیجه رسیدیم که زیرساختهای معمول پیشرفته دنیا، ۲ متر مربع به ازای هر نفر است. یعنی به ازای هر شهروند معادل ۲ متر مربع فضای ورزشی دارند اما در کشورما این رقم ۴ دهم مربع و۲۰ درصد فضای لازم را داشتیم و به شدت از این نظر فقیر بودیم.اما در انتقادی که به شما میشد میگفتند سازمان تربیت بدنی به هر جا که رسیده یک سوله زده و آن را فضای ورزشی کرده (والبته تمام هم نکرده) و بودجه کشور را در شرایطی که ما در تحریم بودیم به دلیل ارتباط خاص شما با آقای احمدینژاد و اینکه گرفتن بودجه برای شما سهلتر بود به کارهای عمرانی پرداختید، اما شما هیچگاه به این انتقادات جواب ندادید.ببینید هر نقد را نباید جواب داد(!) افراد بسیاری هستند که یا آگاهی ندارند یا از روی غرض صحبت میکنند. به هر حال در روستایی که ۴ هزار جمعیت دارد که نمیتوان سالنی را طراحی کرد که ۳۰ میلیارد هزینه دارد. در یک روستا باید در حد روستا و در شهر هم در حد بضاعت آن. سالنهایی که ساخته شده و خدمات میدهند به خوبی و با برنامه ساخته شده و به طور کلی میتوان گفت رشد ورزش ما در حال حاضر مرهون ساخت چنین فضاهایی است. شما تا تخته شنا نداشته باشید مگر میتوانید ورزشکار شناگر آموزش دهید؟ وقتی که رینگ و سالن بوکس نداشته باشید میتوانید بوکسور تربیت کنید؟ شما تا زمانی که برای تیراندازی، مجموعه و تفنگ نداشته باشید مگر میتوانید ورزشکاری تربیت کنید؟ این افراد کسانی هستند که دائماً از نظر رفتاری در حال چرخش هستند و ثباتی ندارند. یک زمانی فریاد همه این بود که ما جا نداریم ورزش کنیم، لذا باید ساخته میشد. اینها بر اساس نیاز و در چند سطح مختلف ساخته شده است. در تبریز، مشهد، اردبیل و در استان مرکزی و… ساختمانهای بسیار شیک و کم نظیری در دنیا ساخته شده یا استادیومهای فوتبال و استخرهای شنا در شهرهای بزرگ شروع شده و ساخته شده؛ مثل همین استخر ۳گانهای که در امجدیه ساخته شده است. ما در بعضی از استانها سالنهای ۲-۳ هزار نفره و بر اساس نیاز ساختیم و روی این کار کارشناسی شده است.یعنی هر آجری که روی آجر گذاشته شده با برنامهریزی بوده و این طور نبوده که در سفرهای استانیتان مردم شعار بدهند که ما سوله میخواهیم و بعد…؟به من خیلی فشار آوردند که این سالنهایی که آقای احمدینژاد گفتهاند ۲۵ در ۳۶ بسازید. من زیر بار نرفتم و گفتم باید ۲۴ در ۴۲ که استاندارد باشد، ساخت؛ یعنی هم بتوان در آن والیبال بازی کرد، هم فوتسال و هم هندبال. بالطبع میبینید استخرها و سالنهایی که ساخته شده هم از نظر ارتفاع و هم از نظر عرض و طول به گونهای است که استاندارد ورزشهای عمومی را دارد؛ مثلاً جایی سالن مخصوص تیراندازی میخواسته ساخته شود و سقف ۸ متر نمیخواسته و ۴ متر میخواست. اما وقتی به زنجان میروید و میبینید سالنی که برای بدمینتون ساخته شد روی اصول دقیق ساخته شد. مثلاً مجموعهای که در تهران برای دوومیدانی ساختیم شیکترین مجموعه و استاندارد و ۳ هزار نفره و با زمینی استاندارد مهیا شده است. لذا همه اینها باید در جایگاه خودشان باشد. یک نفر میآید و میگوید شما در فلان روستا استخر و سوله ساختید، سوله که در همه دنیا فقط شکلش عوض میشود. یک جاهایی به شکل سوله فضایی است و یک جاهایی به شکل سوله است. نمیتوانید آن را با تیرآهن بسازید چون هزینهاش بسیار بالا میرود و نیاز نیست. قرار نیست ما در یک شهر ۵هزار نفره سالن لوکس و ۳۰ میلیارد تومانی بسازیم، اما همین ۵-۱۰ هزار نفر هم از بودجه عمومی مملکت حق دارند و باید برای آنها هم همانند شهرهای دیگر هزینه شود.اما باز هم به نظر میرسد رابطه شما با آقای احمدینژاد در دریافت بودجه مؤثر بوده ، چون در خیلی از بخشها این مشکل وجود داشت.نخیر. ما با دوندگی و گریه میگرفتیم! من خاطرهای از این ماجرا دارم. یک روز به دفتر ایشان رفتم و گفتم آقای دکتر پول میخواهم. ایشان گفتند آقای علی آبادی وسط سال است و شما که این کارهاید نمیدانید بودجهای نیست تا بدهیم؟ گفتم شما هر سفری که میروید میگویید پروژه شروع شود، اگر میگویید وسط سال است و بودجه نداریم پس پروژه جدید شروع نکنید و من هم در سفرهای استانی بعدی با اجازه شما پروژه جدید را شروع نخواهم کرد. خیلی بحث کردیم و حتی حرفهای از حالت عادی خارج شد. ایشان نهایتاً عصبانی شد و زیر یک کاغذ سفید نوشت محمود احمدینژاد و امضا کرد ! گفت تو که حرف حساب حالیت نمیشه، هر چه میخواهی روی این بنویس و رفت. دنبالش رفتم و گفتم به هرحال شروع پروژه با هزینه است. ما با تمام قوا میایستادیم که برای ورزش بودجه بگیریم و پیگیری هم میکردیم. اعتقادم این است که وزیر ورزش یا رئیس سازمان تربیت بدنی وظیفه کار ورزشی نداره و وظیفهاش لجستیک و پشتیبانی است. اگر وزیر ورزش کارهای خودش را درست انجام دهد و منابع مالی را تأمین و نظارت بر قوانین کند ورزش خوب پیش میرود. ما هم سعی کردیم همین کار را بکنیم. تأمین منابع، هم برای فدراسیونها و هم پروژه. اگر دقت کنید متوجه میشوید در زمان من دریافتی ۶ تا ۷ برابر افزایش پیدا میکند. فدراسیونی که واقعاً نمیتوانست کوچکترین فعالیتی را انجام بدهد. اگر امروز فدراسیونهای ما این رشد را پیدا کردند که در سطح دنیا و اکثر رشتهها حرفی برای گفتن داشته باشند سر منابع مالیای است که ما در اختیارشان قرار دادیم.اما ورود و عملکرد شما در حوزه ورزش به جز در بخش لجستیک اینگونه بود که انگار علاقه داشتید فراتر از این باشید و خودتان بازیگر نقش اول باشید.کجا؟در انتخابات فدراسیونها، در چیدمان هیأتهای استانی.ما هیچ دخالتی نداشتیم. من نمیدانم این مسائل را از کجا میگویید.مثلا در فوتبال شما دوست نداشتید؟ مگر قرار نبود خودتان در انتخابات شرکت کنید؟نه! اصلاً قرارنبود من شرکت کنم. فضایی که در فوتبال وجود داشت…اما شما شرکت کردید و بعد استعفا دادید.بله، این هم به این دلیل بود که خودم نمیخواستم. به من حکم شد که فضای ورزش و فضای فوتبال بد است و مردم روی فوتبال توقع دارند و میخواهند فوتبال خوب باشد، و اگر شما به آنجا بروید این کار را میتوانید خوب انجام بدهید. چون هم در موضع رئیس سازمان هستید و هم در موضع رئیس فوتبال این کار را به خوبی میتوانید انجام بدهید!این خواسته آقای احمدینژاد بود؟حالا خیلیها به من میگفتند و بهتراست اسم نیاوریم. من ۱۵ روز در قبال این موضوع مقاومت کردم. آمدن رئیس سازمان در فوتبال به صلاح نیست.
آقای صفایی فراهانی یک بار گفته بودند کیومرث هاشمی در جلسهای عنوان کردند که خود آقای احمدینژاد هم علاقهمند به ورود درعرصه مدیریت فوتبال هستند.این دروغ است و حداقل اینکه من دراین باره چیزی نشنیدهام. من ازآقای احمدینژاد چنین چیزی نشنیدهام و صحت ندارد و این حرفها دروغ است. بعد هم که به من فشارآمد من به عنوان فردی که در چارچوب مدیریتی این کشور قانعم به اینکه در جایی اگر مخالف چیزی باشیم باید طبعیت کنیم. بهتر است به بحث خودمان برگردیم و فوتبالی نکنیم!اما شما دادکان را هم کنار گذاشتید.شما ازکجا میدانید که آقای دادکان را کنار گذاشتیم؟خودتان بیانیه دادید.من چنین بیانیهای ندادم. من تابه حال ۱۰ بار گفتم که اگر سندی و مدرکی دارید بگویید. حتی یک برگ نمی توانید پیدا کنید که من دادکان را برکنار کردم. ما باید هرحرفی میزنیم سند و مدرک رو کنیم. در هیچ کجا سازمان تربیت بدنی بیانیهای نداده و حکم برای برکناری آقای دادکان ندادیم. آقای دادکان یک ماه مانده بود که دورهشان تمام شود. برای کسی که یک ماه مانده دورهاش تمام شود که بیانیه نمیدهند. خب این یک ماه تمام میشود و میرود.خب درآن زمان فشار زیاد بود و تیم ملی بد نتیجه گرفته بود.هیچ کس توقع نداشت تیم ملیمان بیش از این چیزی که نتیجه گرفته بود بگیرد. سطح تیم ما طوری نبود که انتظار داشته باشیم.اما آقای احمدینژاد گفته بودند که باید جزو ۸ تیم شویم و…آقای احمدینژاد خواستهشان از ورزش کشور را اعلام میکردند نه اینکه در آن دوره هشتم شویم. آقای احمدینژاد میگفتند پتانسیل ورزش و کشور ما این است. ما این را نشان دادیم و در المپیک هفدهم شدیم پس میتوانیم. پتانسیل وجود دارد و باید مدیریت درستی شود. آقای احمدینژاد به عنوان رئیس جمهور باید کشور را رو به جلو هل بدهد و کار درستی هم میکرد. پس مدیرارشد کشور باید همه را رو به جلو ترغیب و تشویق کند. قرار نیست بگویند عقبگرد کنیم و حرف هوشیارانهای میزد. آقای احمدینژاد خودشان ورزشکار بودند و فوتبال را هم خوب نگاه میکرد، میگفت ظرفیت ما باید از این چیزی که هستیم بالاتر برود. مشکل ما آلودگیهای حول فوتبال است که اگر برطرف شود ما میتوانیم بالاتر برویم. اما هیچ وقت نگفته بود در بازیهای جام جهانی ۲۰۰۶ باید جزو هشت تیم شوید. شما باید برای بحثی که میکنید مدرک بدهید. هر رئیس فدراسیونی که در آن زمان برکنار شد برایش حکم صادرشده که آقای فلانی میرود و آقای فلانی میآید. هرگز چنین حکمی برای آقای دادگان زده نشده است.پس چرا تعلیق شدیم؟تعلیق داستانش سیاسی است و من نمیخواهم به آن بپردازم.آقای علی آبادی شما در بخش سخت افزار تلاش کردید و همه چیز مشخص است. در بخش نرمابزار هم اساسنامه فدراسیونها را به شکلی تدوین کنید که فدراسیونها مستتقل شوند. سؤال ما این است که در بخش نرم ابزار هم به اندازه سخت ابزار کار شده است؟من مسیر را مستقیم میرفتم اما شما مسیر را به سمت فوتبال چرخاندید. بحث اصلی این است که در فوتبال ما اگر آقای عالی و مهرزاد میخواهید مستند صحبت کنید بفرمایید. به عنوان خبرنگار باید مستند صحبت کنید.فارس بیانیه تان را سال ۸۵ گذاشته بود.عیب ندارد. تنها یک تعداد معاونین و دوستان ما در سازمان تربیت بدنی یک چیز را صورتجلسه کردند و از من درخواست کردند با توجه به نتایج بد تیم ملی شما این تغییرات را بدهید که من این کار را نکردم.بار اول است این را میشنویم!خب شما که حرفی میزنید باید سندش را بدهید. شما اگر ادعایی دارید مدرکش را بدهید و بگویید شما نوشتهاید آقای فلانی برکنار و فلانی بیاید.ما که میگوییم خبرگزاری بیانیه شما را روی خروجیاش قرار داده بود.شما درست نخواندهاید. من دقیق برای تان عرض میکنم. در آنجا تعدادی از مدیران سازمان تربیت بدنی بررسی کردند و گفتند فضای فوتبال و فدراسیون فوتبال ما خوب نیست و شما به عنوان رئیس سازمان تربیت بدنی ایشان را عوض کنید. من هم گفتم دوران مدیریت ایشان یک ماه مانده و نباید عوض کنیم. حتی آقای هاشمی هستند. ما چند بار برای آقای دادگان پیغام دادیم که جنابعالی برکنار نشدید و تشریف بیاورید و کارتان را ادامه دهید، نیامدند. مطمئن نیستم اما به نظرم کتبی هم این مسئله را نوشته باشیم. بعد از اینکه ایشان گفتند «نمیام»، آقای هاشمی را به عنوان سرپرست در فدراسیون گذاشتیم. آقای دادگان استعفایشان را به AFC نوشتند و به ما ننوشتند.آقای احمدینژاد در مصاحبه تلویزیونیشان با آقای حیدری در بحثی در مورد انتخابات دقیقاً این جمله را گفتند که من به آقای علی آبادی گفتم نکن اما ایشان این کار را انجام دادند و این شده که ما تعلیق شدیم و…آقای احمدینژاد دقیقاً جملهای که به من گفتند این بود که اگر میخواهید فوتبال اصلاح شود از نگهبان دم در تا رئیس فدراسیون کلاً باید عوض شوند. چون مجموعه خراب است! من نمیگویم درست است یا غلط. وقتی به من میگوید از نگهبان تا رئیس، وقتی میگوید کاندیدا شو، از فدراسیون فوتبال هیچ کس راضی نبود. نه مردم، نه رسانهها و نه دولت. به بنده میگفتند از نگهبان دم درتا رئیس باید فدراسیون جدید را احداث کنید که من گفتم آقایان نمیشود. شاید بتوان گفت ۴-۵ تا یا ۱۰-۱۲ نفر عیب و ایرادی داشته باشند و باید برخورد شود اما به طور کلی شدنی نبود. به همین دلیل برخورد منطقی کردم با این قضیه و قطعاً میگویم برکناری درکار نبود و خواهشم این است که بررسی دقیق کنید. اگر سندی پیدا کردید که مهندس علی آبادی نوشته آقای دادگان باید برکنار شود من رسماً در تلویزیون جمهوری اسلامی مینشینم و هم از آقای دادگان و هم از ملت ایران عذرخواهی میکنم.آقای احمدینژاد مدعی بود تعلیق ما محصولی از اتفاقی از داخل بود و شما هم ناراحت بودید که نامه از ایران خیلی به آن طرف میرود…این اتقاقات افتاد. من نمیخواهم خیلی شفاف در این باره صحبت کنم. شما خیلی بحث را اینور و آنور میکنید. شما وقتی میگویید فضای ورزشی ساخته شده را با هر مدلی مقایسه کنید با پیش از انقلاب و بعد از انقلاب، هم از نظر کیفیت و هم از نظر حجم. این نیاز ضروری ورزش کشور بوده که تمام جامعه ورزش از کمبود آن مینالیدند. غیر از این بود؟ برای اسکیت من ۵ مجموعه استاندارد در ۵ استان اسکیت خیز(!) کشور ساختم. برای ورزش شنا بیش از دهها استخر ساخته شده. برای همه استانها سالنهای ۵ هزار نفره ساخته شده. تیراندازی که الآن بانوان ما مدال نقره و برنز گرفتند و در قدیم هیچ محلی از اعراب نداشتند ۱۲ هزارمتر زیربنا در مجموعه آزادی ساخته شده که مدرنترین در آسیاست. برای تیروکمان زیباترین مجموعه را ساختیم که قبلاً باید به زمینهای قرضی شهرداری کجا و کجا میکرد. امروز تقریباً کسی نمیگوید فضای ورزشی کم داریم. خوابگاههای ورزشی به اندازه کافی در سراسر کشور ساخته شده و فکر میکنم جای قدردانی بزرگ از کسانی که این کار را کردند دارد. من به تنهایی این کار را نکردم. جامعه ورزش به این اتفاق رسید که معادل چیزی که در۵۰ سال گذشته دراین کشور فضا ساخته شده بود را در۴ سال بسازیم. اینکه شما فرمودید بیشترشان نیمه کاره هستند درست نیست و من چون مدیریت کردم میدانم بیشترشان تمام شده است. این را مطمئن باشید که اگر خودم بودم تمام میکردم. میرفتم با هر بدبختی بود پول میگرفتم و تمام میکردم. کسی نبود که برود اینها را دنبال و تمام کند. سعیدلو به ورزش کشور میآید در حالی که علاقهمند نیست و بیشتر تمرکزش به مسائل و جریانات داخلی است و دعوای داخلی و بعد از دوسال میرود. بعد از او هم آقای عباسی میآید و میخورد به این دوران کم پولی ورزش و… من ۸ سال پیش گفتم باید چهارم آسیا شویم و میشویم. تنها کسی بودم که این را گفتم و خیلیها مخالفت کردند اما شدیم. امروز هم میگویم میتوانیم سوم آسیا شویم ؛ به شرطها و شروط ها.البته آقای سجادی گفتهاند امکان ندارد سوم شویم.من کاری به آقای سجادی ندارم. من عرض میکنم اگر غول خفته تیراندازی ما بیدار شود. در بازیهای آسیایی حدود ۱۴۰۰ مدال در۳۶ رشته توزیع میشود. در دومیدانی، تیراندازی، ژیمناستیک، قایقرانی و… ۷۰۰ مدال توزیع میشود که ما هیچ سهمی نداشتیم. برای نخستین بار در قایقرانی دو مدال گرفتیم در بقیه رشتهها توفیقی نداشتیم. در دوومیدانی ما نخستین بار توانستیم به مدال برسیم در المپیک هم شاهکار شد و ما مدال نقره را گرفتیم.قبول کنید آوردن کفاشیان اشتباه بود!برای همین است که مستقیماً به جام جهانی رفتید؟ در فوتسال اول شدید؟ در فوتبال ساحلی اول شدید؟به نظرتان کار پایه انجام شد؟کارمدیریتی انجام شد! برای اینکه گروه را تعیین کنیم باید عملکرد و نتایج شان را بررسی کنیم. در آسیا بعد از سالها جلوتر از کره و ژاپن در رنکینگ چهل و دوم قرار گرفتید. حالا بگویید آقای کفاشیان معجزه کرده، جادو کرده یا آقای کفاشیان بشکن زده! شده، مهم این است که شده. حالا این کار را با روابط انجام دادید یا با جادو و جنبل و خواهش و تمنا بحث ثانویه است. آن چیزی که روی کاغذ است این است که در ردههای مختلف جوانان، نوجوانان، بانوان، فوتبال، فوتسال و… همه بالا رفتید.شما خودتان را موظف به وظیفه میدانید یا نتیجه؟هر دو! انجام وظیفه سرانجامش نتیجه است.می تواند نباشد!ممکن است نباشد. وظیفه را انجام بدهید سرانجامش نتیجه است. ما چرا باید الان بگوییم فدراسیون فوتبال ما ایراد دارد. چرا فدراسیون فوتبال ما که ردههای مختلف به نتیجه رسیده و نخستین بار بدون دغدغه به جام جهانی رفته….درباره دغدغهای که میگویید ما ۳ بازی پایانی را کل کشور درگیر این دغدغه بودند!به هر حال شده!آقای عباسی به قطر رفته بود تا اگر باختیم از همان جا کی روش را بفرستد خانهشان!عیب نداره! من می خواهم بگویم اینکه میگویید درست و همیشه این بحث بوده اما خلاصه به عنوان تیم اول به جام جهانی رفتهایم. حالا میخواهید بگویید اتفاق است، شانسی بوده یا هر تعریفی که میخواهید.ما که نمی خواهیم بگوییم شانسی بوده و مطمئناً کار شده است.پس کار شده و نسبت به فدراسیونهای قبلی بهتر عمل شده است و به عنوان تیم اول صعود کردیم.در دوره دادکان هم ما به عنوان تیم اول به جام جهانی رفته بودیم.اولا در دوره دادکان نرفته بودیم و در دوره قبلش رفته بودیم و ایشان برد!!! (تیم ملی در دوره دادکان و تحت مدیریت او به جام جهانی صعود کرد) من درباره دوره دادکان بحثی نکرده و می گویم هر کسی که میآید کار میکند. ما شرعاً و عرفاً موظف هستیم راست و درست حرف بزنیم. پس نمیتوانیم بدون استناد صحبت کنیم. من هر چیزی که بگویم جلوی شما سند میگذارم.در مورد بانوان، شما فدراسیون اسلامی بانوان را منحل کردید.منحل نشد، ادغام شد در فدراسیون کشورهای اسلامی.اما آن برای خودش هویت مشخص و تعریف شدهای داشت.ولی این دیدگاه وجود داشت که اگر ادغام شود بهتر است. دو بار هزینه نمیشود و اینکه نمیشود خانمهای کشورهای اسلامی یک مسابقات داشته باشند و.وقتی ما حرف از فیفای اسلامی میزنیم…چه کسی گفته فیفای اسلامی؟ من تشخیص ندادم و این تشخیص دولت بود که این تشکیلات کار سیاسی میکند. تصمیم ما ورزشی بود و نمیخواستیم بودجه را دو برابر کنیم.اما اگر کارنامه را نگاه کنید کارنامه فدراسیون اسلامی موفقتر بود.کجا موفق بود؟ شما با چه استنادی میگویید موفق بوده؟ چه کسی اصلاً شرکت کرده؟ کدام و چند کشور شرکت کرده و با چه تعداد ورزشکار؟ اینکه ما یک ورزش بگذاریم و فقط خودمان شرکت کنیم و از هر طرف هم یک سریها را با پول خودمان بیاوریم و نتیجه بگیریم که موفقیت نیست. اصولاً همین الان بازیهای کشورهای اسلامی را IOC و OCA قبول ندارد و میگوید اینها نژادی و مذهبی است. استدلال شان است که اگر اینطور باشد مسیحیان و بوداییان و… هر کدام یک دوره مسابقه بگذارند و این باعث میشود مسائل نژادی و قومیتی مطرح شود و قرار نیست در ورزش جهان چنین چیزی باشد. به همین دلیل شما میبینید که مسابقات کشورهای اسلامی در تقویم IOC نیست.اما خودتان هم در دورهای به دنبال این بودید که بازیهای کشورهای همبستگی اسلامی را برگزار کنید.خب آن موقع بود. قرار بود در کشور انجام شود و به دلیل اینکه در لوگوی ما خلیج فارس نوشته بودیم و اینها میگفتند بردارید و نه دولت و نه مجلس هیچکس راضی نبود و میگفتند این جزیی از خاک ماست. مگر ما میتوانیم به خاطر یک دوره از بازیها سرزمین و خاک مان را نادیده بگیریم. آن هم مسابقاتی که هیچ ارزش خاصی در سطح جهانی ندارد و مسابقاتی است قراردادی بین یک سری کشورها. به هرحال ما آمدیم و یک سری کمیته مسابقات پر مدال را برنامهریزی کردیم. ۳۰ درصد از بودجه ورزش برای بانوان اختصاص داده شد. فضاهای ورزشی خاص بانوان ساخته شد. نرم ابزاری باید چه کرد دیگر؟ حمایت کردیم تا بچههای ما کرسیهای بینالمللی را بگیرند که بیشترین کرسیها را در آن زمان گرفتیم. در بخش مالی بودجه ورزش کشور در فدراسیونها ۶ تا ۷ برابر افزایش پیدا کرد. در بخش زیرساختها تا ۱۵ برابر افزایش پیدا کرد. کی توانسته انجام دهد؟ شما به عنوان یک تحلیل گر الان باید بیایید از علی آبادی که این کارها را کرده تشکر کنید یا اینکه بپرسید چرا پول زیاد گرفتید؟ شما میگویید احمدینژاد چون رفیقت بوده پول گرفتی، خب اصلاً رفیقم بوده، خلاصه که من پول آوردم به ورزش!ما که بحثی نداشتیم و بارها گفتیم که در بخش زیرساختها خوب کار کردید.مگر نتیجه هم نگرفتیم؟ در المپیک هفدهم شدیم در بازیهای آسیایی چهارم شدیم. در والیبال و بسکتبال به اینجا رسیدیم. در فوتبال و ووشو به اینجا رسیدیم. در تکواندو و کاراته اول جهانیم. خانمهایی که مدال نداشتند الان مدال گرفتهاند. کجا ایراد میبینید و ایراد چیست؟ امروز که بنده توانستم فعالیتی ایجاد کنم که برای نخستین بار نایب رئیسی oca را ما در ایران بگیریم، ایراد است تا برویم پس بدهیم.اما دریک دوره هم ioc member مان را هم از دست دادیم و اقدامی نشد تا دوباره این کرسی جهانی را کسب کنیم.خب آن را کسانی که از دست دادند بروند و جواب دهند. چرا اقدام نشد تا دوباره کسب کنیم؟ اقدام میشود اما فرصت نمیدهند. همه به دنبال ای او سی ممبری هستند. همه دنبال میکنند بازیهای آسیایی بگیرند. همه میخواهند المپیک را بگیرند. المپیک که هر۴ سال یک بار دنبال میشود را ۴۰ کشور آسیایی دنبالش هستند تا بگیرند. یعنی اگر نوبتی بگذارند هر ۱۷۰ سال نوبت یک کشور میشود. منتها چون خیلی از کشورها توانایی اقتصادی برگزاری چنین مسابقاتی را ندارند خودشان جلو نمیآیند. شما ببینید در آینده و نتایجی که در زمان مهندس علی آبادی اتفاق افتاد تکرار خواهد شد. زمانی که من وارد کمیته ملی المپیک شدم بودجه آن ۸ میلیارد بود. ۸ میلیارد یعنی کمیته ملی المپیک تعطیل؛ چون کاری نمیتواند با آن کند. من این بودجه را به ۵۲ میلیارد تومان رساندم. اگر کار بدی کردم بگویید تا بروم پس بدهم! من نمیگویم ۵۲ میلیارد خوب است، میگویم اگر کمیته ملی المپیکمان بخواهد خوب عمل کند باید ۱۵۰ میلیارد تومان بودجه داشته باشد. من بودجه را ۸ برابر کردم. من معامله ام را با خدای خودم میکنم. قبل از انقلاب یکی از فعالان بودم و وظیفه خودم میدانستم به دین و رهبری خودم کمک کنم. انقلاب پیروز شد و گفتند برویم جهاد. من ۳ سال رفتم جهاد. بدون اینکه یک ریال دریافتی داشته باشم. ۳ سال در سیستان و بلوچستان خدمات دادیم. چه خودم و چه خانمم با هم رفتیم. من سال ۶۲ مدیرکل راه و ترابری گیلان بودم و مهندس هم بودم. وقتی حضرت امام (ره) در زمان خودشان گفتند جنگ لازم است، مدیرکلی را رها کردم و رفتم واسه جهاد. تا آخرین روز جنگ و زمانی که عملیات مرصاد بود من حاضر بودم. در عملیات کربلای ۴ با آن مصیبتی که داشت و در شرایطی که باید در یک باریکه راه میساختیم و از آن طرف با هواپیما و موشک و توپخانه همه را میزدند. از یک ماه پیش از عملیات تا یک ماه بعد از آن آنجا بودم. در عملیات کربلای ۵ هم به همین ترتیب. اما والفجر که شاهکار نظامی در صد سال گذشته بود و از رودخانه اروندی که دقیقاً مثل دریاست و کسی که مسلط به شنا نباشد جریان شدید آب با آن گلآلود و لجنی که دارد اتفاق بدی میسازد. ما روی آن رودخانه بودیم و آماده بودیم تا پل بزنیم. عملیات خیبر و قادر در کردستان، هر جا که توانستم خدمت خودم را انجام دادم. در کردستان بدترین کمین را خوردم و همراهم شهید شد و رانندهام زخمی. خودم هم تیر خوردم و بعد از آن در عملیات والفجر ۸ شیمیایی شدم و اما اینها وظیفه من بود نسبت به کشوری که دوستش دارم. بعد از انقلاب هم در بازسازی کشور بودم تا امروز. تا هر روزی که بگویند به شما نیاز هست برای خدمت به کشور آمادهام.حالا شائبهای که وجود دارد این است که میگویند علی آبادی برای اینکه بماند انتخابات را طول داد و…آقای صالحی امیری که آمدند من با ایشان صحبت کردم. گفتم شما اگر درگوشی هم به من بگویید نباشی بهتراست، بنده نخواهم بود. چون فکر میکنم دولت جدیدی بر سر کار آمده است، افراد جدیدی آمدهاند و ما باید این دولت را حمایت کنیم. من به عنوان مهندس علیآبادی از نخستین روز انقلاب و نخستین روزی که بنیصدر به عنوان نخستین رئیس جمهور انتخاب شد تا بعد که آقای شهید رجایی و حضرت آقا به عنوان رئیس جمهور تشریف آوردند، آقای هاشمی و آقای خاتمی آمدند با همه دولتها کار و خدمت کردم. امروز هم اگر این دولت و آقای روحانی و کسانی که در رأس مسئولیت هستند به من بگویند که علیآبادی به تخصص و نیاز تو نیاز است، میگویم چشم و اگر کسی این مسئولیت را بردارد و من دیگر شرعاً کمکی نتوانم بکنم میگویم خداحافظ. من خدمت آقای صالحی امیری رسیدم و ایشان فرد بسیار شایستهای بودند. به ایشان گفتم درست است که کمیته کاملاً مستقل است و من هم اگر کاندیدا شوم رأی خواهم داشت و مطمئنم که جامعه ورزش به من رأی خواهد داد اما قرار نیست که جامعه ورزش و دولت با من موافق نباشد و ۴ سال برای جامعه ورزش نگرانی و هزینه ایجاد کنیم. اگر نظر شما منفی باشد و بخواهید نیایم از همین جا از شما خداحافظی میکنم و میروم. ایشان محبت کردند و گفتند من هیچ نظری درباره کمیته ملی المپیک ندارم و هر کس میخواهد کاندیدا شود و رأی بیاورد با او کار میکنیم. این حرفها کاملاً مستند است و حتی میتوانید در این باره از خودشان بپرسید. ۳-۲ جلسه بیشتر با ایشان نداشتم اما ایشان از نظر روش و نگاه مدیریت و نگاه به انسان پسندیدم.اما عقبه سیاسیتان مشخص است.نه، من با آقای هاشمی رفسنجانی هم کار کردم. من فعالیت سیاسی نداشتم.آبادگران سیاسی نبود از نظر شما؟آبادگران را شما سیاسی میبینید اما من به آن سیاسی نگاه نمیکنم. من نفی نمیکنم و به هرحال جمعی بودیم که در کنار هم بودیم و عقاید یکدیگر را قبول داشتیم اما این به این معنی نیست که امروز که دولت روحانی آمده بگویم چون از آن جناح است و فلان، قبولش ندارم. نه، من اینطور فکر نمیکنم. من دولت آقای دولت روحانی را مانند دولت آقای احمدینژاد میپذیرم و اگر از بنده بخواهند همکاری کنم حتماً با تمام توان حضور خواهم داشت و اگر صلاح بدانند نباشم حتماً حمایت خواهم کرد. مملکت و مردم کشور من هستند. واقعاً یکی از آرزوهایم است که این روزها آقایان میروند و در ژنو مذاکره میکنند با سربلندی و نتایج خوب برای کشور همراه باشد.شما برای همین احساس وظیفه تان در دورهای که سعیدلو رئیس سازمان شد اعتراض نکردید؟سعیدلو را خودم معرفی کردم اما ایشان رفتاری کردند که در چارچوب وظایفشان نبود و به نظرم ایشان مستبدانه میخواست برخورد کند اما میگویم دوران استبداد سالیان زیادی است که دراین کشورتمام شده. قطعاً زیربار نمیرویم. ما برای اینکه استبداد نباشد کلی خون دادیم.شما میگویید برای اینکه استبداد نباشد. حرفتان درست، اما جاهایی با او سرشاخ شدید و از جایی دیگر تمام جریان اصولگرای کشور حسابش را از احمدینژاد سوا کرد ولی شما نه حساب تان را سوا کردید و…از کجا میدانید که حسابم را سوا نکردم؟ نمیگویید چرا در۴ سال دوم بنده را نپذیرفتند و…؟ برای من آقای احمدینژاد و روحانی فرقی نمیکند. هر کسی که در چارچوب قانون اساسی مملکت حرکت کند در جایگاه رئیس جمهور نشسته من خدمتگزارش هستم. قانون مصوب کشور این است و کسی نباید آن را به هم بزند. فقط مردم ما هستند که ولی نعمت ما هستند و میتوانند تغییرات بدهند. آدمها نمیتوانند بگویند این را قبول داریم و این را نداریم. اینطور که سنگ روی سنگ بند نمیشود.شما در ۴ سال دوم هیچ سمت دولتی نگرفتید.نهتنها سمتی نگرفتم بلکه بحثهایی هم شد دیدگاه من این است که احمدینژاد کارش را خوب انجام داد، خوب شروع کرد و بد تمام کرد. این نقد من ازعملکرد احمدینژاد است. تا موقعی که خوب میرفت ما مثل کارگر دنبالش دویدیم. آن موقع که احساس کردیم مسیر جریان دارد عوض میشود معترض بودیم.کی متوجه شدید مسیر جریان در حال عوض شدن است؟اصلا تمام اختلافات از زمان حضور مشایی شروع شد. در۴ سال اول هیچ بحثی نبود. اواخر دوره اول و احساس من و کسانی که با من همفکر بودند این بود که این مسیر به سمت غلط میرود لذا حرفهایمان را میزدیم. قرار نبود در روزنامه و رسانه جار و جنجال کنیم چون درست و منطقی نبود.یعنی آقای مشایی بین شما فاصله انداخت؟به شدت. ایشان باعث شد که همه ما احساس کنیم آقای احمدی نژاد، مشایی را گذاشته یک طرف و همه ماها را یک طرف. من دلایل آن را نمیدانم. همه اعتراض داشتیم به این قضیه و بعد از اینکه حضرت آقا با حکم معاون اولی مشایی مخالفت کرد و مسائل بعدی به وجود آمد اوج فاصله گرفتن و اختلاف بود. از اول آقا بیشترین خرج را برای دولت کرد. در دولت نهم ما خودمان هم متعجب میشدیم و میگفتیم چرا اینقدر، و خواهشمان این بود که این کار را نکند اما ایشان صلاح میدیدند. البته دولت هم صادقانه کار میکرد. دوران دولت نهم، اعضای دولت مثل فعالیت در جبهه جنگ کار کردند. از۶ صبح تا ۱۲ شب و بدون پنجشنبه و جمعه! با یک و نیم میلیون تومان حقوق! یعنی معاونین دوبرابر وزرا حقوق میگرفتند. هیچ پاداشی هم نمیدادند.احمدینژاد عوض شد؟حالا از صحبت آقای احمدینژاد بیاییم بیرون! اصلاً قرار نبود درباره ایشان صحبت کنیم. قرار بود درباره ورزش صحبت کنیم. میخواهم بگویم ورزش کشور با برنامه کار کرد و در همه ابعادی که برنامهریزی کرده بود اعم از سختافزاری و نرمافزار، بودجه، آقایان و بانوان و نتیجهگیری موفق عمل کرد.حالا که بحث احمدینژاد شد درباره حضور بانوان در استادیوم و وعده ایشان هم توضیح میدهید؟من کاملاً موافقم. به نظرم فضای ورزش ما سالمتر از فضاهای دیگر است و اتفاقاً حضور خانوادگی به بهتر شدن این فضا کمک میکند. اما به هر حال ما تابع قوانین مملکت هستیم. من نظر شخصی خودم را میدهم.در زمان شما یک انسجامی در فدراسیونها بود، الان این انسجام دیگر وجود ندارد، علت چیست؟نمیخواهم این بحث را الان پیش بکشم.شما دربخشی از صحبتهای تان به بازیهای آینده آسیایی اشاره کردید، در حالی که نه پولی وجود دارد و نه انسجام؟نمیخواهم وارد این بحثها شوم، اما میخواهم به شما بگویم که جایگاه چهارمی ما به شدت درخطراست برای اینکه چند کشور قدرتمند آسیایی در تعقیب ما هستند.ارادهای نمیبینید که بتوانید این جایگاه را حفظ کنید؟به هر حال آقای گودرزی تازه وارد کار شدهاند از طرفی هنوز تیم شان را نچیدهاند. همچنین منابع مالی مناسبی به آنها داده نشده. مورد دیگر تغییرات پیدرپی و متوالی است که در فدراسیونها وجود دارد انصافاً فضایی که آقای گودرزی در آن قرار گرفته فضای بسیار سختی است مگر خدا کمک کند و به گونهای برنامهریزی کنند تا در کمتر از ۱۰ ماه باقیمانده به بازیهای آسیایی بتوانیم به جایگاه مطلوب برسیم.فکر میکنید یادگاری شما برای ورزش ایران چیست؟ نخستین چیزی که به ذهن تان میرسد را بگویید؟کسب جایگاه ۱۷ برای کشور در المپیک و جایگاه چهارم در آسیا و توسعه بینظیر و انفجار ساخت و سازهای ورزشی در کشور و توسعه اماکن ورزشی.یک بار گفته بودید ۳۰۰میلیارد در این فوتبال هزینه میشود که ویروسها از آن استفاده میکنند در واقع ۱۰۰میلیارد در فوتبال هزینه میشود و ۲۰۰میلیارد ویروسها میبرند؟بله، من نوشتم و به دولت گفتم برای فوتبال ۱۰۰میلیارد بدهید و باشگاهها را خصوصی کنید اینگونه میتوانید فوتبال را نجات دهید، ضمن اینکه معتقدم معنی ندارد که یک تیم فوتبال ببرد یا ببازد دولت پاسخگو باشد. جالب است ما بزرگترین کارخانههای مان حتی صنایع و مخابرات مان را میدهیم به دست بخش خصوصی، اما چه اتفاقی میافتد که باشگاههای فوتبالمان را به بخش خصوصی نمیدهیم.این محصول نگاه امنیتی نیست؟این را از من نپرسید از مسئولان امنیتی بپرسید.روی شما فشار بود که باشگاهها را خصوصی نکردید؟نه، فشار نبود اما درهرحال طرحهایی که در این زمینه دادیم بدون دلیل رد شد شاید هم یک دلیلش همین چیزی که شما میگوید باشد، چون ما کشوری هستیم که همیشه ودر همه جا میخواهند ما را ببلعند پس باید در همه زمینهها بیدار باشیم.شما میگویید باید نگاه ما به ورزش فرهنگی باشد در دوره خودتان چه اندازه تلاش کردید با نگاه امنیتی حاکم بر ورزش مبارزه کنید؟از نخستین قدمی که برداشته شد قصدمان این بود که بگوییم خانمها بیایند در ورزشگاهها و حضور پیدا کنند پیگیری کردیم که پرسپولیس و استقلال را بدهند دست مردم. حتی پیشنهاد کردیم اگر نمیخواهند استقلال و پرسپولیس را بفروشند به یک مدیر به مدت ۵سال واگذار کنید، اگر خوب عمل کرد بگذارید بماند، اگر بد عمل کرد از دست او بگیرید اما نفروشید. کسانی بودند که حاضر بودند و میگفتند ما حاضریم این ۲ تیم را بگیریم، اما از دولت هیچ چیز نمیخواهیم به شرط اینکه ۲ سال دستمان باشد تا برنامهریزی و درآمدزایی کنیم.چرا دولت هیچ وقت نمیخواسته که این ۲باشگاه تکلیفش روشن شود؟نه فکر نمیکنم این ۲باشگاه برای دولت جز هزینه و دردسر چیزی داشته باشند با این حرف موافق نیستم.اعضای هیأتمدیره با نظر آقای احمدینژاد در این ۲ تیم انتخاب میشدند؟نه، آقای احمدینژاد فقط یک نفر حبیب کاشانی را به من معرفی کرد.سعیدلو چطور؟ احمدینژاد گفت یا خودتان به او نزدیک بودید؟نه ، به او نزدیک بودم و آن موقع اختلاف خاصی نداشتیم.بنابراین پس از آمدن به ورزش دچارسوءتفاهم شدید؟بله، پس از آمدن به ورزش ایشان گمان میکردند من عاملی شدم که از معاونت اجرایی او را برداشتهاند. از من دلخور بود در حالی که اصلاً اینطور نبود.پشیمان نیستید از اینکه سعیدلو را معرفی کردید برای وزارت ورزش؟چرا. موافقم با حرف تان. شما روند خوبی را شکل دادید اما سعیدلو آنها را انجام نداد و با شما هم وارد درگیری شد؟در انتخابات کمیته المپیک چند تا المان هست که خودتان اشاره کردید و گفتید. من مدیر استراتژیک بودم و هیچ دلیلی ندارد چون مدیر ورزشی نبودم نباید بیایم رئیس سازمان تربیت بدنی شوم؟ خوب نتایج و عملکردی که به دست آوردم نشان میدهد موفق بوده ام.چرا فضا را در کمیته ملی المپیک و مدیران پرفشنال بستید؟ما نبستهایم، قانون بسته است ببینید نگاه تان غلط است.اساسنامه را IFC نوشته است. آن چیزی که ما نوشتیم زمانی که میخواستیم اعضای مجمع را مشخص کنیم اسم آقای وزیر را نوشتیم به هر حال وزیر بالاترین شخصیت ورزش است و حضورش در مجمع میتواند نقطه اتکا باشد من موافق بودم موقعی که رفت IFC آنها مخالفت کردند و گفتند حضور وزیر ورزش شائبه دخالت دولت را ایجاد میکند و ممکن است از موضع اقتدارش اقدام کند. ما چند نامه هم نوشتیم که اینگونه نیست و دولت است که دارد هزینه ورزش را میهد.اما موضوعی که در تصحیح اساسنامه مطرح شد این بود که اگر یک رئیس فدراسیون نتوانست در مجمع شرکت کند چی کار کند؟ما پیشنهاد دادیم نمایندهاش بیاید شرکت کند IFC اعلام کرد ضرورتی ندارد و مجمع با دوسوم اعضا اکثریت پیدا میکند. البته رئیس فدراسیون باید برنامهاش را به گونهای تنظیم کند که در مجمع که مهمترین اتفاق اداری ۴ساله کمیته ملی المپیک است شرکت کند. به هر حال مجمع از اکثریت نمیافتد و میتواند رأی خودش را بدهد و ضرورتی هم ندارد کسی حضور داشته باشند.اما وقتی می گویید شش ماه، یعنی می خواهید پای برخی را از انتخابات قطع کنید. وقتی می گویید شش ماه، دیگر نمی توانید قانون جدید مصوب کنید و این خلاف است و باید در مجمع طرح شود.ببینید! دیدگاه هیات اجرایی این است وقتی شش ماه باید بگذرد به این معنی است که عضو هیات رییسه باید شش ماه واقعا در آن رشته فعال باشد، نه اینکه یک شبه به این پست بیاید و بعد برود. یعنی برای هدف خاصی نیامده باشد. حتی اعتقاد دارم باید یکسال باشد.چرا در اساسنامه از IFC باید فقط اعضا و رؤسای هیئت فدراسیونها و آنهایی که با قید اینکه ۶ ماه قبل عضو بوده باشند حضور داشته باشند؟چون از جاهای مختلف آدم معرفی میکردند.چ�
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 9]
صفحات پیشنهادی
خلاصه ای از آنچه که در برنامه نود دیشب گذشت | دستور ویژه وزیر برای حل مشکل یک فوتبالیست | افشاگری بازیکن بدشان
برنامه این هفته نود در حالی روی آنتن رفت که در خلال این برنامه وزیر رفاه دستور ویژه ای برای حل مشکل فوتبالیستی داد که ۲۳ سال پس از مصدومیتش خانه نشین شده است به گزارش خبرگزاری فوتبال ایران پارس فوتبال دات کام برنامه این هفته نود با نظرسنجی درباره نتیجه دقیق دیدار ایران با گواماین سند حمایت دایی از دادکان است؟
به گزارش ورزش 11 دادکان که سال هاست از فوتبال فاصله گرفته و هر بار برای بازگشت خود شرط گذاشته این بار هم در نمایشگاه مطبوعات مصاحبه ای کرد و از علاقه اش برای بازگشت به فوتبال پرده برداری کرد او البته برای بازگشت شرطی گذاشته که غیر ممکن نیست اما بعید به نظر می رسد دادکان گفتهحمایت غیر رسمی دایی از دادکان (عکس)
حمایت غیر رسمی دایی از دادکان عکس سرمربی و کاپیتان اسبق تیم ملی ایران با انتشار عکسی به طور غیر رسمی از محمد دادکان حمایت کرد به گزارش نامه نيوز مهرماه سال 84 هشت ماه پیش از مسابقات جام جهانی 2006 آلمان فرانس بکن بائر به عنوان رییس کمیته برگزاری این بازیها به ایران سفر کردحمایت غیر رسمی دایی از دادکان+عکس
فارس سرمربی و کاپیتان اسبق تیم ملی فوتبال ایران با انتشار عکسی به طور غیر رسمی از محمد دادکان حمایت کرد علی دایی در روزهایی که بحث کاندیداتوری محمد دادکان برای ریاست فدارسیون فوتبال داغ شده است با انتشار تصویری از خودش در کنار فرانس بکن بائر برانکو ایوانکوویچ و محمد دادکان درادعای عجیب تازه داماد: صدایی دستور قتل را صادر کرد!
ادعای عجیب تازه داماد صدایی دستور قتل را صادر کرد صدایی در ذهنم میشنیدم که مرتب به من دستور میداد همسرت را بکش و من هم اطاعت کردم همشهری اين بخشي از اعترافات تكاندهنده مردي است كه به جرم قتل همسرش دستگير شده او صبح ديروز با دستور قاضي جنايي به كميسيون پزشكي قانوني معرفيحمایت دایی از دادکان
بعد از اعلام آمادگی دادکان برای بازگشت به فدراسیون فوتبال علی دایی با انتشار عکسی به طور غیر رسمی از او حمایت کرد مهرماه سال 84 هشت ماه پیش از مسابقات جام جهانی 2006 آلمان فرانس بکن بائر به عنوان رییس کمیته برگزاری این بازی ها به ایران سفر کرد تا تیم ملی کشورمان را به صورت رسمیحمايت علي دايي از بازگشت دادكان به فوتبال
حمايت علي دايي از بازگشت دادكان به فوتبال اين روزها بحث بازگشت محمد دادكان به فوتبال حسابي داغ شده و وي اعلام كرده آماده حضور در انتخابات فدراسيون فوتبال است روز نو اين روزها بحث بازگشت محمد دادكان به فوتبال حسابي داغ شده و وي اعلام كرده آماده حضور در انتخابات فدراسيون فعکس: حمایت غیر رسمی دایی از دادکان
عکس حمایت غیر رسمی دایی از دادکان سرمربی و کاپیتان اسبق تیم ملی ایران با انتشار عکسی به طور غیر رسمی از محمد دادکان حمایت کرد ورزش سه مهرماه سال 84 هشت ماه پیش از مسابقات جام جهانی 2006 آلمان فرانس بکن بائر به عنوان رییس کمیته برگزاری این بازیها به ایران سفر کرد تا تیم ملی کشخشم استقلالی ها از مصاحبه هافبک آبی ها/ دستور جدایی بازیکن استقلال صادر شد
خشم استقلالی ها از مصاحبه هافبک آبی ها دستور جدایی بازیکن استقلال صادر شد هیات مدیره و سرپرست باشگاه استقلال تصمیم نهایی خود را درباره هافبک عراقی این باشگاه اتخاذ کردند به گزارش سرویس ورزشی جام نیـوز در هفته های اخیر جلسات متعددی درباره کرار جاسم در باشگاه استقلال برگزار شد وعکسی از فداییان فاطمیون که همگی شهید شدند
عکسی از فداییان فاطمیون که همگی شهید شدندتاریخ انتشار جمعه ۲۲ آبان ۱۳۹۴ ساعت ۲۰ ۳۰ شهید مصطفی صدرزاده سید ابراهیم شهید سید امین حسینی عقیل شهید مفقودالاثر سید مصطفی موسوی شهید رضابخشی فاتح تعدادی از شهدای لشگر فاطمیون در سوریه هستند به گزارش تسنیم در تصویری-
گوناگون
پربازدیدترینها