واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: نوجوانان كتابخوار!
وقتي مسير هموار باشد، وقتي مسير روشن باشد، وقتي مسير را درست تعريف كني، نه تنها به راحتي به مقصد ميرسي، بلكه از مقصد هم فراتر خواهي رفت.
بعضي پدر و مادرها به قدري درست عمل ميكنند كه بچههايشان خيلي زود و دقيق گامهاي پيشرفت را برميدارند. در قحطي مطالعه، پدر و مادرهايي هستند كه به قدري خوب توانستهاند فرزندانشان را با كتاب و مطالعه مأنوس كنند كه كتابخواني بخشي حياتي از زندگي آنان شده است. فائزه مقيمي 11 ساله و پويا سعيديراد 14 ساله، اعضاي حرفهاي كتابخانه شهر، نه تنها صدها كتاب خواندهاند بلكه در اين سن و سال اهل قلم نيز شدهاند. به آنان در كتابخانه شهر لقب كتابخوار دادهاند. تا 9 سالگي 300 كتاب خواندم فائزه مقيمي 11 ساله، دانشآموز كلاس هفتم و عضو افتخاري كتابخانه شهر فرهنگسراي تهران ميگويد: تا جايي كه به ياد دارم از سن چهار سالگي علاقه زيادي به كتاب داشتهام .در سن كودكيام، پدر و مادرم در حال تحصيل بودند، به همين دليل فضاي درس خواندن را بيشتر از بازي كردن ميديدم و كتابخواني برايم به صورت يك الگو درآمده است. در سن كمتر از چهار سالگي پدر و مادرم در خانه به من قرآن ياد ميدادند و پس از آن مرا به كلاسهاي قرآن فرستادند كه اين كلاسها تا به امروز ادامه داشته و من پنج جزء از قرآن را حفظ هستم. مؤثرترين دليل خواندن و نوشتنم كه زودتر از زمان مدرسه و در سن 5 - 4 سالگي شكل گرفت قرآن خواندنم بود. تا قبل از اينكه خواندن را ياد بگيرم پدر و مادرم برايم كتاب ميخواندند ولي پس از آن با مادرم به كتابخانه ميرفتم و كتاب و مجلات مختلف را به امانت گرفته و ميخواندم. در همان سن خواندن دروس كلاس اول را شروع كردم و به همين دليل يك سال از تحصيلم را به صورت جهشي خواندم. سال گذشته در كتابخانه با استفاده از كتابهاي امتحانات تيزهوشان و مدارس نمونه مردمي توانستم در آزمون ورودي قبول شوم و درحال حاضر دانش آموز همان مدرسه هستم. سال گذشته مسابقات كتابخواني در مدارس مناطق 5 و 22 برگزار شد كه من رتبه اول را آوردم. همچنين رتبه اول قصهنويسي پايه ششم را در سطح مدرسه كسب كردم و در مسابقات احكام رتبه دوم منطقه را كسب كردم. او در ادامه از علاقهاش به كتاب و كتابخواني ميگويد: علاقه زيادي به كتابهاي رمان مناسب سن خودم و كتابهاي علمي داستاني دارم كه مضمون آنها آموزنده است. به ياد دارم تا 9- 8 سالگي حدود 300 كتاب خواندم و در همان سن بود كه نوشتن داستان، شعر و متنهاي كوچك ادبي را شروع كردم. علاقه زيادي به كتاب خواندن دارم ولي دوست ندارم كتاب را براي خودم نگه دارم چون معتقدم جذابيت خواندن كتاب براي همان دفعه اول است و اگر كتابي بخرم در اكثر موارد به كتابخانه يا به فردي كه به آن احتياج دارد هديه ميكنم. اگر كتابهايم زياد شوند ديگر نميتوانم از آنها نگهداري كنم و به همين دليل به كتابخانه مراجعه و از كتابهايش استفاده ميكنم. او از قفسه كتاب يا همان كتابخانه كوچك كلاس درسش گفت؛ كتابخانهاي با كتابهاي دانشآموزان كلاس كه آن را خواندهاند و براي مطالعه بقيه همكلاسيهايشان به كتابخانه هديه كردهاند و از زنگ تفريحهايش كه خود را با كتابها مشغول ميكند و ميگويد اين كتابخانه كوچك باعث رقابت در كتاب خواندن براي همه ما ميشود. فائزه در آخر گفت: ميخواهم نكتهاي را به خانوادهها بگويم؛ لطفاً به كتابهايي كه فرزندانتان براي خواندن انتخاب ميكنند دقت كنيد. شايد كتابي كه او براي خواندن انتخاب كرده است مناسب سن و سالش نباشد و تأثيرات منفي در ادامه زندگي برايش به همراه داشته باشد. نوشتهاي از فائزه 11 ساله را با هم ميخوانيم: «در ابتداي سخن گفتن با هر فردي سلام كن تا فرد رو به رو برايت آرزوي سلامتي كند و در پايان محاوره خداحافظي كن تا فرد مخاطب برايت از خدا طلب حفاظت كند و در پايان روز خداوند را شكر كن، زيرا هيچ سلام و خداحافظي بدون محبت خدا معني ندارد.» 80 کتاب نوشتهام پويا سعيديراد 14 ساله عضو افتخاري كتابخانه فرهنگسراي تهران ميگويد: از زماني كه خاطراتم را به ياد ميآورم علاقهام به كتاب را نيز به ياد دارم. علاقهاي كه همچنان هر روز به آن اضافه ميشود و اين علاقه از زماني بيشتر شد كه در مناسبتهاي مختلف و در سالروز تولدم كتاب هديه ميگرفتم و پدر و مارم بارها كتاب را برايم ميخواندند تا اينكه شعر و قصه كتاب ملكه ذهنم ميشد و حتي بدون داشتن سواد خواندن خودم آن را ميخواندم و به دليل خصلتهاي كودكي و آمادگي ذهن بسياري از آنها را هنوز به ياد دارم و شيريني آن هديهها هنوز زير زبانم است. اين شيريني آنقدر به مذاقم خوش آمد كه پس از سالها هنوز هم دوست دارم در هر مناسبتي كتاب هديه بگيرم و به همين دليل كتابخانهاي با 150 جلد كتاب مرتبط با سن خود در اتاقم دارم. علاقهام هر روز نسبت به كتاب بيشتر ميشود و فكر ميكنم خواندن كتاب مرا با تلخ و شيرين زندگي افراد مختلف آشنا ميكند و باعث ميشود در ذهن خود تجربيات جديدي را مرور كنم و بيشتر به آنها توجه كنم. او در مورد علاقهاش به قصهنويسي اينگونه ميگويد: وقتي كوچك بودم مانند اكثر پسر بچهها خلق كردن و درست كردن يك شيء جديد را دوست داشتم . پس از به مدرسه رفتن توانستم كتابهاي زيادي را مطالعه كنم و آن وقت بود كه دوست داشتم داستاني را خلق كنم و تا امروز حدود 80 كتاب با موضوعات متفاوت نوشتهام و با پدرم به دنبال كارهاي چاپ آنها هستم. در حال حاضر به فيلمنامهنويسي مشغول هستم و به دنبال كسب اطلاعاتي در اين زمينه براي ارتقاي سطح دانش خود ميباشم. وي درباره تأثير كتابخواني در زندگياش ميگويد: با مطالعه كتابهاي مختلف و توجه به تمامي ابعاد زندگي و تحليل مطالبي كه ميخوانم سعي ميكنم منطقي با مسائل و مشكلات اطرافم برخورد كنم و حتي نكات مثبت و منفي را بهتر ببينم و آنها را تجزيه و تحليل كنم. يكي ديگر از تأثيرات كتابخواني در رفتارم كه بسياري از اطرافيان از آن به نيكي ياد ميكنند، اعتماد به نفسم در انجام كارها، قصهنويسي و حتي فعاليتهايي است كه در مدرسه انجام ميدهم و مانند رابطي بين دانشآموزان كلاس و مسئولان مدرسه هستم . حرف آخرم با مسئولان است؛ بين همسن و سالهاي من رقابت زيادي وجود دارد ولي متأسفانه بيشتر اين رقابت در خريد انواع گوشي موبايل، لباس و چيزهاي ديگري است كه شايد ارزش رقابت نداشته باشند. متأسفانه هيچكس نيست كه در مورد كتابخواني با همكلاسي و دوستش رقابت كند اين به دليل تبليغ كم كتابخواني و بها ندادن به افراد كتابخوان و نويسنده است. اگر همكلاسي من ببيند من با خواندن كتاب توانستهام يك نويسنده شوم و موفقيت مرا ببيند مطمئناً او هم به رقابت ميپردازد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۶ آبان ۱۳۹۴ - ۱۲:۲۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11]