محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826842916
به مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی راه و بیراه در نشر کتاب و کتابخوانی
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: به مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی
راه و بیراه در نشر کتاب و کتابخوانی
عدم وحدت و تعامل میان ناشران ارزشی حول محور اهداف و اولویتها در کنار عدم توجه به تبلیغ و اطلاع‌رسانی میتواند در حوزه‌ی فرهنگی کشور فاجعه بیافریند. در مقابل شاهد هستیم که جبهه‌ی فرهنگی معارض انقلاب چگونه از این نقاط ضعف به عنوان نقاط قوت خود استفاده کرده و توانسته آثار و اندیشههای انحرافی خود را در سطح جامعه ارایه نماید.
همواره پدید آمدن رسانه‌های نوین باعث گردیده که رسانه‌های قدیمی‌تر به حاشیه رانده و مهجور واقع شوند. اما با وجود گسترش روز افزون رسانه‌ها و نفوذ آنان در زندگی مردم، کتاب هم‌چنان به عنوان رسانه‌ای فراگیر و مؤثر به حساب می‌آید و هیچ یک از مزایای خود از جمله انتقال پیام‌های عمیق به مخاطبان ـ به خصوص قشر فرهیخته‌ی جامعه ـ را از دست نداده است و از رسانه‌های نوین به نفع خود استفاده کرده است. این موضوع را در جملات گهربار مقام معظم رهبری نیز میتوان مشاهده کرد. آنجا که می‌فرمایند: هرچه ما پیش برویم، احتیاج ما به کتاب بیشتر خواهد شد. این که کسى تصور کند با پدید آمدن وسایل ارتباط جمعىِ جدید و نو ظهور، کتاب منزوى خواهد شد، خطاست. کتاب روزبه‌روز در جامعه‌ى بشرى اهمیت بیش‌ترى پیدا میکند. ابزارهاى نو ظهور مهمترین هنرشان این است که مضمون کتابها و محتواى کتابها و خود کتابها را راحت و آسان منتقل کنند. جاى کتاب را هیچ چیزى نمی‌گیرد.[1] تبلیغ مهمترین مؤلفه در امر کتابخوانی نکته‌ای که همواره در عرصه‌ی کتاب میبایست مورد توجه قرار گیرد و مقام معظم رهبری نیز بر آن تأکید ویژه‌ای دارند، تبلیغ کتاب است، چرا که اگر کتابی به خوبی تولید و توزیع شود اما از تبلیغات مناسب برخوردار نباشد، نمیتواند مخاطب خود را پیدا کند. «در جامعه باید سنت کتابخوانى رواج پیدا کند ... به گمان من یکى از بدترین و پرخسارت‌ترین تنبلى‌ها، تنبلى در خواندن کتاب است. هرچه هم انسان به این تنبلى میدان بدهد، بیشتر میشود. کتابخوانى باید در جامعه ترویج شود؛ و این کار بر عهده‌ى همه‌ى دستگاه‌هایى است که در این زمینه مسؤول‌اند؛ از مدارس ابتدایى بگیرید تا دستگاه‌هاى ارتباط جمعى، تا صدا و سیما، تا وسایل تبلیغاتى گوناگون. یکى از کارهاى بزرگ و مهم در سطح جامعه این است که تبلیغات کتابخوانى همه‌گیر شود. ما امروز مى‌بینیم براى کالاهاى کم‌اهمیت که تأثیرى هم در زندگى انسانها ندارند، صاحبانش تبلیغات رنگینِ عجیب و غریبى را متصدى میشوند، مباشر میشوند؛ دستگاه‌هاى ارتباط‌جمعى، مطبوعات، صدا و سیما آن‌ها را پخش میکنند؛ در حالى که آن محصولات هیچ ضرورتى ندارند، هیچ لزومى ندارند، یک چیز اضافى در زندگى هستند؛ گاهى بودنشان مفید است، گاهى بودنشان حتّى مفید هم نیست؛ شاید مضر هم هست. محصولى با عظمت کتاب، با ارزش کتاب، درخور این است که تبلیغ بشود؛ تشویق بشوند کسانى که میتوانند کتاب را بخوانند؛ این را ما باید به صورت عادت در بیاوریم».[2] مقام معظم رهبری در موارد گوناگون به خوبی اهمیت تبلیغات را در عرصه‌ی کتاب مشخص ساخته و تمامی دستگاههای مربوط را ملزم به ترویج کتابخوانی و توجه به تبلیغ کتاب کرده‌اند؛ اما چیزی که هماکنون با آن مواجه هستیم و رهبری نیز از آن ابراز نارضایتی نمودهاند، این است که مسؤولین فرهنگی جامعه عملکرد مناسبی در راستای ترویج کتابخوانی نداشتهاند. در واقع کمکاری آنان در این عرصه باعث گردیده که جریان چپ فرهنگی به خوبی از خلاء به وجود آمده استفاده کرده و این حوزه را در دست بگیرد و بتواند با مطرحسازی چهرهها و آثار دینگریز، محورهای انحرافی خود را در ذهن مخاطب کتاب القا نماید. این موضوع به این معنا نیست که جبهه‌ی خودی در این عرصه دچار کمبود نیرو و امکانات است بلکه نیروهای حقیقی و حقوقی نظام بهرغم دسترسی وسیع به امکانات و ابزار لازم، گویی توانایی استفاده از آن را ندارند و یا این که دچار کمکاری شدهاند و البته آن گونه که باید و شاید به وظیفه‌ی خود در زمینه‌ی کتابخوانی و تبلیغ کتاب عمل نکردهاند. تحقیقات کارشناسی و دلسوزانه نشان میدهد که متأسفانه در این موضوع، مورد دوم صادق است. در واقع کمکاری نیروهای خودی باعث گردیده که بارها مقام معظم رهبری نارضایتی خود را از عملکرد مسؤولین در حوزه‌ی کتاب ابراز کنند. در کشورمان، در جامعه‌ى خودمان، از واقعیتى که در این زمینه وجود دارد، راضى نیستیم. بله، درست است؛ امروز حجم کتابهایى که تولید میشود، با گذشته خیلى تفاوت کرده است؛ گاهى چند برابر کتاب منتشر میشود، یا تیراژ کتابها بالا میرود؛ لکن این کافى نیست؛ اینها براى کشور ما خیلى کم است. باید جورى بشود که در سبد کالاى مصرفى خانواده‌ها، کتاب یک سهم قابل قبولى پیدا کند و کتاب را بخرند براى خواندن، نه براى تزیین اتاق کتابخانه و نشان دادن به این و آن. این هم یک نکته است، که مسأله‌ى کتابخوانى در جامعه است.[3] رسانه‌ی ملی؛ بیش‌ترین ظرفیت، کم‌ترین کارکرد یکی از سازمانهایی که با توجه به امکانات بالا و نیروی انسانی کارشناس و کارآمد میتواند نقش بزرگترین دستگاه تبلیغاتی حوزه‌ی کتاب را به عهده بگیرد و به جریانسازی در این حوزه بپردازد «رسانه‌ی ملی» است. با توجه به این که جریان چپ فرهنگی به این سازمان و امکانات آن دسترسی ندارد، این سازمان به خوبی میتواند در مقابل تبلیغات سوء جریان فرهنگی معاند بایستد و نقش نوک پیکان تبلیغات در حوزه‌ی کتاب را ایفا نماید که خنثی کننده‌ی تبلیغات منفی دشمن است. حداقل این که بخش اعظمی از جنبه‌ی ایجابی تبلیغ کتاب، میبایست در رسانه‌ی ملی به اجرا درآید اما چیزی که هم اکنون در رسانه‌ی ملی مشاهده میشود، متأسفانه عدم برنامهریزی مناسب و بعضاً نفوذ عناصر وابسته به جریان چپ فرهنگی در این سازمان است که علاوه بر کمکاری در حوزه‌ی فرهنگ ـ به خصوص کتاب ـ گاه در زمین دشمن نیز بازی کرده و تبلیغات را به سمت جریان فرهنگی منحرف سوق میدهد. از جمله مصادیق کمکاری رسانه‌ی ملی در عرصه‌ی کتاب میتوان به برنامه‌ی «کتاب 4» اشاره کرد که در حوزه‌ی تخصصی کتاب شروع به فعالیت نموده است اما برنامههای سطحی و بیمحتوایی که به نام «کتاب 4» به روی آنتن سیمای جمهوری اسلامی فرستاده میشود و از شبکه‌ی «4» تلویزیون پخش می‌گردد، نه تنها نتوانسته فعالیت مثبتی در حوزه‌ی تخصصی خود انجام دهد بلکه در برخی برنامهها به تبلیغ آثار ضدارزشی نیز پرداخته که سبب دلآزردگی اهالی فرهنگ و دلسوزان انقلاب اسلامی گردیده است. یکی از مصادیق مهم نفوذ جریان دگراندیش در رسانه‌ی ملی، تبلیغ انحراف‌های فکری «پائولو کوئیلیو» ـ ارایه کننده‌ی عرفان مبتذل ـ در شبکه‌ی تهران بود. «پائولو کوئلیو» نویسندهای برزیلی است که پس از طی دورههای هنری، هیپیگری و بعد هم بستری شدن در تیمارستان، در سال 1986م. مسیر باستانی اسپانیا، جاده‌ی سانتیاگو را پیاده پیمود و در سال 1988م. با دومین کتابش با عنوان «کیمیاگر» به یکی از پرخواننده‌ترین نویسندگان معاصر تبدیل شد. به گفته‌ی کارشناسان، «کیمیاگر» اثری است که پائولو محتوای آن را از مثنوی معنوی سرقت کرده است. اوج عرفان مبتذلی که توسط این نویسنده‌ی برزیلی ارایه میشود در کتاب «یازده دقیقه» است که پس از شرح جزییات رفتار جنسی یک فاحشه در تجربیات مختلف، او را در اوج حالات شهوانی و جنسی به حقیقت مطلق میرساند!! متن کامل این کتاب توسط «آرش حجازی» ـ عامل قتل ندا آقا سلطان ـ و نشر «کاروان» در کشورمان به چاپ رسید!! تبلیغ آثار و تفکرات التقاطی این نویسنده‌ی برزیلی در کشورمان از سال 1379 در راستای سیاست گفت‌وگوی تمدنها از سوی «سیدمحمد خاتمی» و با پیگیری وزیر ارشاد وقت ـ مهاجرانی ـ و سفر این مبتذل نویس برزیلی به ایران آغاز گردید و آرش حجازی با تأسیس انتشارات کاروان و البته حمایتهای دولتی، آثار پائولو را یکی پس از دیگری به چاپ رساند. متأسفانه چیزی که هماکنون با آن مواجه هستیم و رهبری نیز از آن ابراز نارضایتی نمودهاند، این است که مسؤولین فرهنگی جامعه عملکرد مناسبی در راستای ترویج کتابخوانی نداشتهاند. در واقع کمکاری آنان در این عرصه باعث گردیده که جریان چپ فرهنگی به خوبی از خلاء به وجود آمده استفاده کرده و این حوزه را در دست بگیرد و بتواند با مطرحسازی چهرهها و آثار دینگریز، محورهای انحرافی خود را در ذهن مخاطب کتاب القا نماید. تبلیغ کتاب در رسانه‌ی ملی با اندیشه های منحط پائولو یکی از سریالهای تلویزیونی سیما در شبکه‌ی تهران در زمستان 1390، مجموعه‌ی «پنجره» بود. در قسمتهای ابتدایی سریال پنجره بود که به بهانه‌ی پیام آموزشی برای تبلیغ کتاب! آشکارا اندیشههای انحرافی پائولو کوئیلو با کتاب «کیمیاگر» مطرح شد. در سریال «پنجره» با توجه به نکات ریز تبلیغاتی که میتواند در تبلیغ کتاب مؤثر واقع شود، آشکارا از پائولو نام برده نشد بلکه افکار، عقاید و کتب او تبلیغ گردید. از زبان شخصیت داستان بارها تأکید میشود که این کتاب میتواند زندگی را متحول سازد و ... این عدم صراحت در بیان نام، نه تنها صاحب آن عقیده و کتاب را ناشناخته نمیگذارد بلکه با این ترفند عطش مخاطب زیاد شده و بیننده علاقهمند میشود که این کتاب چیست؟ این نویسنده کدام است؟ و این چه راهکاری است که میتواند زندگی انسانها را متحول کند؟ در بخشهایی از سریال و با توجه به تکنیکهای ریز تبلیغی که در این پلان مورد توجه قرار گرفتهاند، تصویر جمله‌ی کوئلیو در کتاب «کیمیاگر» نمایش داده میشود و به صورت واضح و به عنوان «مأموریت الهی انسان» چند ثانیه دوربین بر آن زوم میکند و بعد هم با مثنوی تطبیق داده میشود. در واقع کارگردان این مجموعه‌ی تلویزیونی ـ قدرتالله صلحمیرزایی ـ برای تبلیغ کتاب «کیمیاگر» چیزی کم نگذاشته است و حتی از آبروی روحانیت نیز نهایت سوءاستفاده را برده است تا جایی که در قسمت دوازدهم این سریال وقتی پویا ـ یکی از شخصیتهای داستان ـ از سوی روحانی فیلم به خاطر حُسن انتخابش برای مطالعه‌ی کتاب یاد شده تشویق میشود و با تعجب می‌پرسد: «مگر شما هم این کتاب را خوانده‌اید؟» روحانی به او می‌گوید: «خوانده‌ام؟! من با این کتاب زندگی کرده‌ام!» اما دردناک‌تر آن که این فردِ به ظاهر روحانی، سر کلاس فقه، حرمت کلاس و استاد را هیچ انگاشته و در کلاس فقه به مطالعه‌ی کیمیاگر مشغول میشود. اما کارگردان به این نیز اکتفا نکرده گام را فراتر نهاده و پای استاد حوزه را نیز به این معرکه می‌کشاند! وقتی کیمیاگر از سوی طلبه‌ی جوان به استادش هدیه میشود، وی نیز مرید این کتاب میشود! نظر به نقدهای کارشناسانه‌ی متعدد در صفحات شبکههای مجازی متعهد به انقلاب، از ذکر انحراف‌های متعدد کتاب «کیمیاگر» صرفنظر میشود اما تنها تأسف از این رویکرد حاصل نیروهای دلسوز انقلاب است ... نیروی غیرکارشناس مهمترین ضعف جبهه‌ی خودی چنانچه ذکر شد، قبل از آن که به تواناییهای جبهه‌ی معارض انقلاب در عرصه‌ی فرهنگ و به خصوص تسلط نسبی در عرصه‌ی کتاب اشاره گردد، میبایست بر ضعف و ناتوانی نیروهای خودی در این عرصه پرداخت. از جمله نقاط ضعف جبهه‌ی انقلاب، ضعف در برخورداری از کادر مدیریتی با انگیزه و عمقنگر است که دارای سوابق حرفهای نیز باشند. اما چیزی که خطرناکتر بوده و باعث میشود مقام معظم رهبری به شخصه وارد موضوع فرهنگی شده و خطوط و راهکارهای پیشنهادی برای خروج و یا جلوگیری از بحران را گوش زد کنند، ضعف این مدیران در درک صحیح و به موقع از نیازها و اولویتها در حوزه‌ی محتوایی مطالب است که باعث ضربه پذیری جبهه‌ی خودی میشود. این کادر غیرکارشناس از آن جایی که نمیتواند به خوبی نیاز جامعه را درک کند و آن کتابی که مورد نیاز جامعه است را به نحو صحیح و جذاب، تولید و تبلیغ کند، باعث میشوند آثاری غیرارزشی و حتی در مقابل دین و نظام وارد بازار کتاب شده و توسط کادر کارشناس و با انگیزه‌ی جبهه‌ی معارض انقلاب تبلیغ شود؛ و البته به عنوان کتاب مفید و محصول فرهنگی برتر و سالم به قشر تأثیرگذار جامعه عرضه گردد. نمونه‌ی آن در تبلیغات و فعالیتهای گسترده در جوایز ادبی مختلف مثل جایزه‌ی ادبی «هوشنگ گلشیری»، جایزه‌ی «بنیاد صادق هدایت»، جایزه‌ی «مهرگان» و... مشهود است. یکی دیگر از مواردی که میتوان از آن به عنوان ضعف جبهه‌ی فرهنگی انقلاب یاد کرد، عدم وحدت و تعامل میان ناشران ارزشی حول محور اهداف و اولویتها است که در کنار عدم توجه به تبلیغ و اطلاع رسانی ـ از راه‌های مختلف ـ میتواند در حوزه‌ی فرهنگی کشور فاجعه بیافریند. در مقابل شاهد هستیم که جبهه‌ی فرهنگی معارض انقلاب چگونه از این نقاط ضعف به عنوان نقاط قوت خود استفاده کرده و توانسته آثار و اندیشههای انحرافی خود را در سطح جامعه به طور مؤثر ارایه نماید. جبهه‌ی چپ فرهنگی با مانور بر همین نقاط ضعف و دست گذاشتن بر روی آن توانست بازار کتاب را به دست گرفته و هر کتابی را که میخواهد به عنوان پرفروش اعلام کند و هر کتابی که نمیخواهد را با بایکوت خبری و عدم ارایه‌ی بازار فروش، از بازار کتاب خارج کند. مهمترین مصادیق بازار کتاب را میتوان در ویترین کتابفروشیهای خیابان انقلاب و خیابان کریمخانزند تهران خلاصه کرد. آنچه مسلم است جریان چپ فرهنگی برای تبلیغ آثار خود و یا بایکوت آثار جبهه‌ی فرهنگی انقلاب از مصادیق یاد شده به عنوان فعالترین رسانه‌ی خود استفاده میکند و متأسفانه تا کنون موفق هم بوده‌اند. ویترین کتابفروشیهای «چشمه، ثالث، نی، ویستار و...» در خیابان کریمخان و کتابفروشیهای «ققنوس، آگه، کتابسرای نیک و ...» در خیابان انقلاب با روشی هدفمند و حساب شده مؤثرترین نقش را در بازار کتاب ایفا میکنند. نمونه‌ی آن را میتوان در هر دوره از برگزاری جوایز ادبی غیرارزشی بیان کرد که کتابهای نامزد شده به صورت ویژه و جذاب مورد تبلیغ قرار میگیرند. از سوی دیگر علاوه بر این تبلیغات، همین کتابفروشیها نقش عمدهای را در بایکوت آثار ارزشی دارند! و میتوانند با تبلیغات منفی موجبات عدم فروش و ارایه‌ی کتابی در بازار کتاب را فراهم آورند. به عنوان مثال میتوان به بایکوت کتاب «راز شهرت هدایت» اثر «محمدرضا سرشار» اشاره کرد که چون نقدی کارشناسانه به یکی از بتهای ادبی جریان معارض انقلاب است، با بایکوت و تبلیغات منفی مواجه گردید و هم اکنون در بازار کتاب دیده نمیشود، مگر در معدود مکانهایی خاص. متأسفانه باید گفت این مطالب نشانگر وخامت اوضاع فرهنگی و انفعال دستگاههای فرهنگی انقلاب است. این معضلات بیانگر این واقعیت است که بهجز شخص مقام معظم رهبری هیچ یک از مسؤولین نظام حتی مسؤولین فرهنگی، دغدغه‌ی مدنظر رهبری در مسایل فرهنگی را ندارند و این عدم توجه به مسایل فرهنگی بارها باعث گردیده ایشان از اوضاع موجود اعلام نارضایتی کرده و اظهار غم و تأسف کنند. من هر زمانی که یاد کتاب و وضع کتاب در جامعه‌ی خودمان می‌افتم، قلباً غمگین و متأسف می‌شوم. این به خاطر آن است که در کشور ما به هر دلیلی که شما نگاه کنید، باید کتاب اقلاً 10 برابر این میزان، رواج و توسعه و حضور داشته باشد.[4] پی‌نوشت‌ها: 1- بیانات در دیدار مسؤولان کتاب‌خانه‌ها و کتابداران، 29/4/1390 2- بیانات در دیدار مسؤولان کتاب‌خانه‌ها و کتابداران، 29/4/1390 3- بیانات در دیدار مسؤولان کتاب‌خانه‌ها و کتابداران، 29/4/1390 4- بیانات در دیدار با دست اندرکاران برگزاری هفته‌ی کتاب، 30/7/ 1375. پایگاه تحلیلی تبیینی برهان انتهای متن/
94/08/26 - 03:28
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 24]
-
گوناگون
پربازدیدترینها