واضح آرشیو وب فارسی:خبرنامه دانشجویان ایران: خبرنامه دانشجویان ایران: ماهر زمان موضوع سرانه پایین کتابخوانی در کشور ما واکاوی شده، در نهایت کوتاهی و قصور در این زمینه پای عوامل قدیمی یا نوظهور متفاوتی گذاشته شده است. این روزها هم رسانه های نوین و به ویژه شبکه های اجتماعی در جایگاه اتهام قرار گرفته اند. هر زمان موضوع سرانه پایین کتابخوانی در کشور ما واکاوی شده، در نهایت کوتاهی و قصور در این زمینه پای عوامل قدیمی یا نوظهور متفاوتی گذاشته شده است. این روزها هم رسانه های نوین و به ویژه شبکه های اجتماعی در جایگاه اتهام قرار گرفته اند. از زبان کارشناسان و غیرکارشناسان بسیاری شنیده ایم که شبکه های اجتماعی تاثیر بسیاری در کاهش کتابخوانی در جامعه داشته اند، اما این موضوع چقدر واقعیت دارد؟ پیش از پاسخ به این پرسش، به نظر می رسد باید به پاسخ یک سوال دیگر فکر کنیم و آن هم این که «قبل از گسترش استفاده از شبکه های اجتماعی ما چقدر کتابخوان بوده ایم؟». طبیعی است پاسخ این سوال برای هرکسی منحصر به فرد است اما آنچه روشن است این که جامعه ایرانی از زمانی که ماجرای توسعه و به خصوص توسعه فرهنگی برایش تبدیل به یک مسأله شده با آمار پایین سرانه کتابخوانی و مطالعه دست به گریبان بوده است. از آن جا که کتابخوانی به عنوان یک شاخص توسعه فرهنگی مطرح می شود، این دغدغه هیچ گاه کارشناسان و جامعه شناسان را رها نکرده است. این دغدغه ها به مطالعه روی رفتار جامعه ایرانی در تعامل با کتاب انجامیده و به نتایج مهمی نیز در شناخت دلایل استقبال پایین از کتاب و کتابخوانی رسیده است که نبود «احساس نیاز به اطلاعات» یکی از پایه ای ترین آن هاست. مطالعه نه فقط از این حیث؛ که به دلیل رشد توانمندی های ذهنی، پرورش خلاقیت و تقویت قوه یادگیری نیز فواید دیگری برای کتابخوان ها دارد اما تا زمانی که احساس نیاز به دانستن یا اطلاعات برای افراد اولویت نداشته باشد، شمارگان کتاب ها محکوم به همین سرنوشت خواهد بود. به نظر می رسد شبکه های اجتماعی و به طور کل اینترنت حداقل از نظر دسترسی سریع، آسان و ارزان به اطلاعات، گام اول را به سوی افراد برداشته اند و احساس نیاز به دانستن را تحریک کرده اند. البته این بحث مفصل خواهد شد اگر بخواهیم به این ابعاد از ماجرا بپردازیم که در نهایت این احساس نیاز چطور هدایت و با چه کیفیتی پاسخ داده می شود اما به طور خلاصه باید گفت با بهره مندی افراد از سواد رسانه ای، قطعا نتیجه خوبی از آن به دست می آید. آنچه باعث می شود در زمینه تاثیر شبکه های اجتماعی در کتابخوانی افراد اشتباه قضاوت شود در نظر نگرفتن فرصت هایی است که این ابزارهای تازه برای تکمیل فرایند دانستن، کتابخوانی و مطالعه در اختیار افراد قرار می دهد. این نگرانی را باید از ذهن دور ساخت که تغییر در سبک مطالعه پس از ظهور اینترنت، فرجام ناخوشایندی برای نشر کاغذی به دنبال خواهد داشت؛ در واقع آنچه باید بیش از همه ما را نگران کند مهارت و توانمندی اندک افراد برای استفاده از این فضاهای تازه است. زمانی که آموزش های اجتماعی چه از طریق مجاری رسمی و چه غیر رسمی پا به پای تحولات حرکت نکنند، بدیهی است که مردم منتظر تولید فرهنگ استفاده از این ابزارها نمی مانند و «نیاز» و «کنجکاوی» الگوی استفاده آنان را تنظیم خواهد کرد. استفاده افراطی از شبکه های اجتماعی و ابزارهای اینترنتی نه تنها کتابخوانی بلکه بخش های دیگر زندگی افراد را نیز از حالت طبیعی خارج می کند؛ در حالی که استفاده منطقی و هدفمند از آن ها فرصت های کم نظیری برای انسان خواهد آفرید. شاید کلیدی ترین توصیه در سبک مطالعه امروز افراد، بهره مندی منطقی و هدفمند از شبکه های اینترنتی و اجتماعی در کنار مطالعه کتاب باشد. آشفتگی در سبک مطالعه و خوانش آنلاین را باید در فرهنگ استفاده و توانمندی مطالعه افراد جست وجو کرد و اگر امروز سهم شبکه های اجتماعی در این فرایند افزایش یافته است، باید علاوه بر توجه به ویژگی های ذاتی آن، کم کاری های فردی و اجتماعی برای بهبود شاخص کتابخوانی و توسعه مهارت های آن را نیز مدنظر قرار داد. اگر به جای انکار؛ به فرصت های شبکه های اجتماعی در جهت ایفای «نقش مکمل» برای مطالعه و افزایش «سواد رسانه ای» در جامعه تمرکز کنیم، وضعیت بهتری پیش رو خواهیم داشت.
دوشنبه ، ۲۵آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرنامه دانشجویان ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]