تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 31 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم(ص):هیچکس حقیقت ایمان را کامل نمی کند مگر اینکه جدال لفظی را رها کند، هر چند حق با او باش...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817284025




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

من یار مهربانم


واضح آرشیو وب فارسی:روزنامه رسالت: سید حمید رضا شریعتمداری مدتی است کمرم درد می کند، از آن روزی که ته صفی شدم و یک عده آمدند و جلویم را گرفتند... دیگر نه کسی مرا می بیند، نه می داند که اینجا در تاریکی مطلق و تنگی محض گیر افتاده ام. اوایل، دیوار پشتی مدام سرکوفت می زد که رویم تکیه نکن! ولی وقتی شرایط را دید، آرام ترشد و خلاصه با هم کنار آمدیم... گاهی در تنهایی های  خود به این فکر می کنم که روزی روزگاری برای خودم ارزشی داشتم. خیلی ها در جستجویم بودند. در جلسه معرفی ام تعدادی از مسئولین فرهنگی، منتقدان و نخبگان گرد آمده بودند... مرا پشت یک پرده جاسازی کرده بودند، پرده را که کنار زدند خیل خبرنگاران و سیل عکاسان دورم را گرفتند و گروهی با لبخند به من خیره شده بودند... یکی دستش را برسرم می کشید، یکی کمرم را می گرفت، یکی  می بویید و دیگری می بوسیدم. شاید فکر می کردند من خودش هستم، همانی که سالها منتظرش بوده اند. البته و در واقع برای عده ای هم همان " خودش " بودم. اما رفته رفته رفتارشان را تغییر دادند و... حالا به اینجا رسیده ام، کورسویی ته مغازه ای در خیابان انقلاب. نه کسی مرا می خرد، نه با خودش به خانه می برد، نه کسی از رویم می خواند و نه قدرم را می داند... بله ! درست حدس زده اید؛  من یار مهربانم... همانی که در سالهای مقطع ابتدایی شعرش را  می خواندید! دانایی و خوش بیانی ام، سخن گفتن فراوان در عین  بی زبانی ام برای همه تان زبانزد شده بود... کتاب، کتابِ خسته، کتابِ تنها، کتابِ شما، کتاب ِهمه... ضربه جدیدی نیست اما درد شدیدی دارد... کاهش سرانه خرید کتاب میان مردم این روزها... دانشجویان که از روی اجبار کتاب می خرند. عده ای برای قشنگی و گروهی دیگرهم به صرف کم نیاوردن "کلاس" پیش آشنایانشان... اما از بین این همه کتابی که منتشر می شود، چند درصدشان به فروش می رسد؟ و آیا ما ازمیان کتابهایی که می خریم، چه قدرشان را می خوانیم؟ پر واضح است که رشد بی رویه و شتابان انتشار در کشور ما و همچنین عدم پرداخت تسهیلات و سهمیه کاغذ به ناشران و در نتیجه گرانی کتاب ها از علل اصلی کمبود خرید کتاب هستند. تعدد و رخنه رسانه ها و شبکه های مجازی، کم حوصله بودن نسل امروز و مردم عصر ماشین وعلاقه آنها به نکات،عبارات و اطلاعات سریع السیر، از دیگر عوامل مهم و تعیین کننده در این باره به حساب می آیند. اما؛ خریدن یا نخریدن؟ مسئله این است! روزی گروهی از محققین و شاگردان دکترعبدالحسین زرین کوب از او و همسرش دکتر قمر آرین، دلیل فرزند دار نشدن آن دو را جویا شده بودند، زرین کوب و آرین با اتفاق نظری خاص، کتب و آثار خود را به عنوان فرزندانشان معرفی کرده بودند... حال چه شده که دیگر کسی حال این فرزندان را نمی پرسد و قدرشان را خوب  نمی داند؟ البته نشر بی رویه کتب بدون در نظر گرفتن معیارهای نشری و ناپیدا بودن آثار کیفی در موج کمیت این آشفته بازار، همه چیز را سخت تر می کند. دکتر محمد رضا روزبه، شاعر و محقق ادبی معاصر با اشاره به گرانی بهای کتاب نسبت به اوضاع نابسامان اقتصادی در جامعه، از این قضیه به سختی یاد می کند. اگر چه معتقد است قیمت کتاب در مقایسه با دیگر اقلام و کالاها، افزایش چندانی نداشته است. وی معتقد است به فرهنگ کتاب، لطمه اساسی وارد آمده و ظهور و حضور رسانه های جدید به نوعی این توهم را به وجود آورده که مردم کتاب نخرند، نخوانند و اصلا آن را نخواهند. این استاد دانشگاه در ادامه، مسیر ساده ابزار اینترنتی و کامپیوتری همچون دانلود فایل های pdf به طور رایگان را یکی ازعلل اصلی کسادی بازار کتاب می داند و می افزاید: اغلب ناشران در شرایط بحرانی به سر می برند و رو به رسانه های تصویری می آورند. در نتیجه هم نویسنده و هم ناشر، متضرر می شوند.اما به راستی چه جایگزینی  می تواند روح سرزنده کتاب و بوی آکنده از تازگی اش را برای جویندگان و پویندگان دانایی متبلور سازد؟ نگارنده با تأمل در رفتارهای روزمره مردمان همعصر، صراحت و سرعت گویشی جادوی شبکه های رسانه ای و مجازی و تناسب آن با ادبیات و عادات تمدن - از نوع وارداتی اش -  را نه دلیل، بلکه بهانه ای برای گریز از فرهنگ مطالعاتی اصیل که به تحقیق وابسته به مکتوبات است، می یابد. کافی است کمی بیشتر به پیرامونیان خود دیده بدوزیم. در شرایطی که در یک ساختمان سرپوشیده به هنگام گرما، کتاب های بی زبان نقش "بادبزن ها" را بازی می کنند و در مقطعی که در دست داشتن کتاب به عنوان برچسب روشنفکری شناخته می شود، چه غریبانه سرگذشتی و چه فقیرانه سرنوشتی دارد این یارمهربان! حالا؛ خریدن یا نخریدن؟ مسئله این نیست! خواندن یانخواندن؟ مسئله این است...شاید دریچه ای از راه حل این مسئله را بتوان در لابه لای عبارات روزبه، مؤلف کتب تحقیقی و دانشگاهی حوزه زبان وادبیات فارسی جستجو کرد. این عضو هیئت علمی دانشگاه، مکثی می کند، آهواره ای می کشد و با اینکه از آن سوی خطوط ارتباطی، فقط صدایش را می شنوم، می توانم خیرگی بکرِ چشم ها و اخم معنادار نگاهش را لمس کنم که می گوید: «دشواری ها و تنگناهای زندگی مدرن به خیلی ها اجازه نمی دهد کتاب بخوانند. سرگرمی های جدید، دلسردی های شدید... برخی بر آنند کتاب رابخرند، داشته باشند چون بعدها گران تر می شود. عده ای  دیگرمی خرند تا در فرصتی مورد نظر بخوانند...» و خلاصه  می گوید: «این است که کتاب و کتابخوانی، مظلوم واقع می شود.»با تأملی بر موقعیت و واقعیت سیر مطالعاتی مردم امروز و همچنین کمبود و گاه نبود ذائقه کتاب دوستی در آنان، متأسفانه باید اذعان کرد چیزی باقی نمانده که یارمهربان سال های دبستان به قسمتی از دکور خانه و کاشانه های مان تبدیل شود و اصلا بعید نیست در نسل های بعدی اگر فرزندی از پدرش بپرسد [با اشاره به کتاب] که «بابا این چیست؟» پدر درپاسخ بگوید: «یک نوع وسیله قدیمی که  پیشینیان مان کتاب می نامیدندش!» به نظر شما چاره چیست؟  بد نیست دوایر و ارگان های دولتی فرهنگی، مخصوصا مربوط و متولی امر، در تسهیلاتشان سبدهای فرهنگی را لحاظ کنند و با ارائه هدیه به نسل های جدیدتر، شوق خواندن در آنان را پدیدار نمایند. و نیز کاش می شد شهرداری های مناطق، شورایاری ها پارک ها و یا مساجد در هر گذر و معبری یک محیط چند متری را به ایستگاه مطالعه مطبوعات و کتاب های به روز اختصاص داده و خوانندگان را مشمول تخفیف در خرید و دیگر گزینه های تشویقی گردانند.شاید اگر کتابخوان و کتابخانه بیشترشود بتوانیم با قدم های محکم تری از نردبام اندیشه بالا رویم.


دوشنبه ، ۲۵آبان۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: روزنامه رسالت]
[مشاهده در: www.resalat-news.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن