-سید حمید رضا شریعتمداری مدتی است کمرم درد می کند، از آن روزی که ته صفی شدم و یک عده آمدند و جلویم را گرفتند... دیگر نه کسی مرا می بیند، نه می داند که اینجا در تاریکی مطلق و تنگی محض گیر افتاده ام. اوایل، دیوار پشتی مدام سرکوفت می زد که رویم تکیه نکن! ولی وقتی شرایط را دید، آرام ترشد و خلاصه با هم کنار آمدیم... گاهی در تنهایی های خود به این فکر می کنم که روزی روزگاری برای خودم ارزشی داشتم. خیلی ها در جستجویم بودند. در جلسه معرفی ام تعدادی از مسئولین فرهنگی، منتقدان و نخبگان گرد آمده بودند... مرا پشت یک پرده جاسازی کرده بودند، پرده را که کنار زدند خیل خبرنگاران و سیل عکاسان دورم را گرفتند
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان