واضح آرشیو وب فارسی:فارس: یادداشت/ رسول موسوی؛
اسرائیل و حضور روسیه در سوریه
شناخت راهبرد و مواضع رژیم اسرائیل در قبال بحرانهای منطقهای ضرورتی است که نباید از آن غفلت کرد، زیرا بنیاد این رژیم بر ایجاد یا مدیریت بحران در منطقه بنا گذاشته شده و بدون وجود بحران در منطقه، امکان ادامه اشغال فلسطین میسر نیست.
راهبرد رژیم صهیونیستی در سوریه در فرمول «نه راهحل، نه نتیجه» بنیاد نهاد شده است. ادامه وضع موجود در سوریه بدون رسیدن به نتیجهای مشخص بهترین سناریویی است که منافع رژیم صهیونیستی را تامین میکند. چنین شرایطی از یک طرف مردم منطقه را درگیر منازعات فرقهای و مذهبی میسازد و از طرف دیگر مداخلات خارجی در منطقه باعث میشود که مفهوم اشغالگری که شاخص اصلی عدم مشروعیت رژیم صهیونیستی است به فراموشی سپرده شود. شناخت راهبرد و مواضع رژیم صهیونیستی در خصوص بحرانهای منطقهای ضرورتی است که لحظهای نباید از آن غفلت کرد، زیرا که بنیاد این رژیم بر ایجاد یا مدیریت بحران در منطقه بنا گذاشته شده است و بدون وجود بحران در منطقه امکان ادامه اشغال فلسطین میسر نخواهد بود. اسرائیل از بدو پیدایش خود ماندگاری خود را در راهبرد کلی «تنها قدرت برتر منطقه» تعریف کرده و در تلاش بوده است تا از یک طرف در پیوند با قدرتهای جهانی به لحاظ نظامی، امنیتی و اقتصادی نه تنها از تک تک همسایگان خود بلکه از مجموع قدرت تمام همسایگان بالاتر باشد و از طرف دیگر با طراحی، زمینه سازی و اجرای توطئههای مختلف قدرت کشورهای منطقه را به تحلیل برد. تحلیل تحولات منطقه در 20 سال گذشته نشان دهنده دو واقعیت راهبردی است. اول آن که رژیم صهیونیستی قدرتهای نظامی متقارن را در منطقه از بین برده یا در عمل بر آنها برتری یافته است. بدون وارد شدن به محتوای ماموریت ارتش کشورهای مصر و عراق و سوریه که از قدرتمندترین ارتشهای منطقه بودند باید بگوییم که هر یک به دلیلی از بین رفته و یا فاقد کارایی شدهاند، ولی واقعیت راهبردی دومی هم وجود دارد که نشان میدهد اسرائیل در مقابل پدیده قدرت نامتقارن مقاومت شکست خورده است. قدرت نظامی اسرائیل که زمانی میتوانست همزمان با مجموع ارتشهای کشورهای عربی بجنگند و آنها را شکست دهد، در مقابل مقاومت حزبالله در لبنان و مقاومت مردم غزه شکست میخورد و عقبنشینی میکند. اگر دو واقعیت راهبردی فوق را در یک معادله مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم و بخواهیم کلید حل معمای امنیتی اسرائیل را در آن پیدا کنیم به این نتیجه خواهیم رسید که اولویت اصلی اسرائیل در این مرحله شکست دادن قدرت نامتقارن مقاومت است و آن چه ارتش و دستگاههای جاسوسی و امنیتی اسرائیل جستجو میکنند، یافتن راهی برای ضربه زدن به مقاومت است. بدون وارد شدن به تجزیه و تحلیل عوامل گوناگون ذیمدخل در بحران سوریه که ناشی از حضور بازیگران متعدد با راهبردهای مختلف در صحنه این کشور است، بر این نکته تاکید میکند که شناخت راهبرد اسرائیل در بحران سوریه شناختی اساسی و بنیادین در این بحران است. اسرائیل رسما اعلام میکند که در بحران سوریه مداخلهای ندارد و از هیچ طرفی در منازعه داخلی سوریه حمایت نمیکند و ناظری است که به صحنه نگاه میکند و فقط یک خط قرمز دارد ان که اجازه ندهد سوریه مسیری برای انتقال سلاح به حزبالله باشد و مراکز مطالعاتی اسرائیل ترویج کننده این نظریه هستند که در کل به جهت آن که سوریه در دوران خاندان اسد در عمل آتش بس جولان را رعایت کرده است، لذا اسرائیل رژیم موجود را بر رژیم جانشینی که احتمالا افراطیون مسلمان خواهد بود ترجیح میدهد. در حال حاضر ارزیابی ارتش و دستگاههای امنیتی و جاسوسی اسرائیل از صحنه جنگ سوریه این است که طرفین منازعه سوریه بعد از چهار سال جنگ خسته شده و قادر به ادامه جنگ نیستند و فقط مداخله خارجی مستقیم میتواند آینده شرایط فعلی را رقم زند لذا ضروری است تا دقت کند این مداخله خارجی لطمهای به راهبرد کلی این رژیم در بحران سوریه یعنی نه راهحل و نه نتیجه وارد نسازد و در چارچوب این راهبرد موضوع حضور پر قدرت نیروی هوایی روسیه در سوریه و نیروهای مستشاری جمهوری اسلامی ایران که منجر به تغییر معنا داری در موازنه نیروها در سوریه شد، شایان توجه و دقت است. در حال حاضر اسرائیل بر عکس سالهای دهه 70 میلادی روسیه را دشمن یا رقیب خود نمیداند و معتقد است روسیه در بین دوستان اسرائیل قرار دارد. از نظر اسرائیل حضور بیش از یک میلیون و 200 هزار یهودی مهاجرت کرده از شوروی که به زبان روسی صحبت میکنند نقش اساسی را در این دوستی بازی میکند. همچنین اسرائیل معتقد است که با عدم ورود به جبهه کشورهای غربی در موضوع اوکراین علیه روسیه سنگ بنای خاصی در ادامه دوستی دو کشور بنیاد گذاشته و ملاقات شهریور ماه پوتین و نتانیاهو چارچوبهای این دوستی را تحکیم یافته و در این چارچوب است که اسرائیل حضور نظامی روسیه در سوریه را تهدیدی فوری برای خود نمیبیند و منتظر نتیجه کار است. اسرائیل این برآورد را دارد که روسیه و ایران آن قدر قدرت ندارند که کل صحنه سوریه را به سود اسد تغییر دهند و همزمان آن قدر قدرت دارند که اسد را از وضع موجود خود به وضعیتی با ثبات که سالها در بخشی از سوریه دوام بیاورد، تغییر دهند. لذا از نظر دستگاههای امنیت راهبردی رژیم صهیونیستی، روسیه در یک دو راهی سرنوشت ساز قرار گرفته است و باید دست به انتخاب بزند روسیه یا باید از پیروزهای تاکتیکی به دست آورده سریع استفاده کرده و در یک توافق با جامعه جهانی به نوعی توافق درباره سوریه برسد و اگر این کار را انجام ندهد در باتلاق سوریه فرو خواهد رفت بدون آن که آینده خاصی متصور باشد. شرایط کنونی شرایط حساسی نه فقط برای روسیه بلکه برای همه بازیگران است و شرایطی است که برای برهم زدن شرایط شکل گرفته که به نوعی به سود مقاومت محسوب میشود هر توطئهای قابل تصور است. حتی اگر گفته شود که اسرائیل در پشت طراحی عملیات تروریستی پاریس بوده باید تامل کرد، زیرا نتیجهای که احتمال میرود پس از این حادثه تروریستی در سوریه اتفاق بیفتد تهاجم نظامی فرانسه به سوریه در راس ائتلاف نیروهای ضد داعش و گرفتن سرزمینهایی باشد که در دست داعش است. در چنین حالتی آینده سوریه دچار تغییر شده و در معادله جدیدی از تعامل روسیه با قدرتهای دیگر قرار خواهد گرفت. در چنین شرایطی باید دقت شود نتیجه نهایی حل احتمالی معادله در بستر راهبرد صهیونیستی «نه راهحل، نه نتیجه» قرار میگیرد یا راهبرد ضد صهیونیستی «حفظ مقاومت.» یادداشت از سید رسول موسوی کارشناس ارشد روابط بینالملل انتهای پیام/
94/08/24 - 13:10
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 9]