واضح آرشیو وب فارسی:دانا: با نگاهی به جریان های بین المللی تولید و پراکنش خبر در دنیا شاهد خواهیم بود که چهار غول خبری دنیا به نام های اسوشیتدپرس، یونایتد پرس، فرانس پرس و رویترز سهم به سزایی را در تولید و پخش اخبار در دنیا برعهده دارند.به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از چشم نیوز/ دکتر امین زارع* نتایج یک پژوهش که توسط شرام و آتوود در ایالات متحده انجام شده نشان می دهد که در فاصله سالهای 2000 تا 2010 این چهار غول خبری با تولید نزدیک چهل میلیون واژه در روز، بیش از 75 درصد اخبار دنیا را تولید کرده اند. وابستگی کمی و عددی سایر رسانه ها به این چهار غول باعث شده تا اخبار تولید شده از سوی آنان به کرات از سوی دیگر رسانه ها مورد استناد و پراکنش قرار گیرد که این امر خود باعث نفوذ بیش از پیش این چهار خبرگزاری می شود. اما همه این ها به خودی خود نمی تواند نشان دهنده تهدیدات این رسانه ها باشد. پس چرا فعالیت رسانه ای آنها حساسیت برانگیز است؟ نکته اساسی در مبانی فکری و سیاست های اجرایی حاکم بر جریان تولید و نشر خبر در این بنگاه ها است. اولین نکته که باید مد نظر قرار گیرد این است که این رسانه ها تماماً غربی و مبتنی بر اصول و مبانی فکری غربی هستند. جالب این که حتی در کشورهای جهان سوم و جهان اسلام نیز عمده اخبار و گزارش ها توسط این رسانه ها تولید و تکثیر می شوند. جهان بینی و اصول و شیوه های فکری حاکم بر جوامع غربی و گزارشگران این رسانه ها خواه ناخواه در بسیار از موارد با زیرساختارهای بومی و اقلیمی مناطق هدف در تعارض است که خود در بلند مدت می تواند باعث بروز مشکلاتی اساسی شود. به عنوان مثال (یک مورد واقعی که چند سال قبل رخ داد) حضور خبرنگاری با پوشش غربی در افغانستان را برای تهیه خبر پیرامون رواج موسیقی راک در جامعه افغانستان را تصور کنید. حال حضور یک بانوی گزارشگر بدون پوشش مورد پذیرش عرف در جامعه افغانستان و جایگاه موسیقی راک در این جامعه چقدر واقعی و متناسب با بوم این جامعه است جای سوال دارد. نکته بعد تمرکز این رسانه ها تقسیم بندی مناطق مختلف جهان به مناطق هدف است. استیونسون و کول در مطالعه خود نشان دادند که این رسانه ها جهان به سه منطقه راهبردی تقسیم کرده اند. 1. سرزمین های همسو با اهدف غرب. 2. سرزمین های غیر همسو با اهداف غرب. 3. سرزمین های بی طرف و غیر مهم. در باره سرزمین های همسو تمرکز بر اخبار مثبت است و از انتشار اخبار منفی خوددرای می شود. به عنوان مثال رژیم صهیونیستی، ترکیه، عربستان، امیرنشین های حاشیه جنوبی خلیج فارس اردن، اتحادیه اروپا، امریکای شمالی، بخشی از آسیای جنوب شرقی در این دسته بندی قرار می گیرند. به عنوان مثال کودک کشی صهیونیست ها، نقض حقوق زنان در عربستان، یا دیکتاتوری امیر نشین ها، قدرت بدون مهار نظامیان در ترکیه و نقض حقوق اقلیت مسلمان در بخشی از اتحادیه اروپا کمتر مورد توجه این رسانه ها قرار می گیرد. اما در باره کشورهای مستقر در بلوک غیر همسو نظیر ایران و برخی از کشورهای اسلامی، بخشی از امریکای لاتین، بخشی از کشورهای آسیای شرقی و نظایر آن تمرکز بر اخبار منفی است. بزرگ نمایی حوادث در این کشورها از سوی رسانه های خبری گاه به گونه ای است که حتی وقوع یک زمین لرزه، سیل، آتشفشان، حوادث جاده ای و نظیر این ها که هیچ بار سیاسی ندارند می توانند خوراک خبری خوبی باشند تا دولت ها و در برخی از موارد بدنه اجتماع و باورها و اعتقادات کشورهای مستقر در این بلوک مورد هجوم و آفند رسانه ای قرار گیرد. هربرت شیلر نویسنده کتاب "وسایل ارتباط جمعی و امپراطوری آمریکا" در مقاله ای تحت عنوان " وسایل ارتباط فراملی و توسعه ملی" می گوید در جریان بحران روابط بین ایران و ایالات متحده در خلال سالهای 1979 تا 1981 (1357 تا 1359 هجری شمسی) جیمی کارتر رئیس جمهور وقت ایالات متحده دستور داد تا به منزله بخشی از اقدامات تنبیهی علیه ایران، امکانات استفاده ارتباطی ایران از ده ماهواره کنسرسیوم جهانی "اینتل ست" قطع شود و از این طریق حدود 70 درصد نیازهای ارتباطات بین المللی ایران را دچار اختلال کند. این اقدام که در راستای اولین تحریم های اعمال شده علیه ایران پس از انقلاب اسلامی رخ می داد لطمه فراوانی به انتقال منابع و اعتبارهای مالی از سوی بانک ها، برنامه های پرواز هواپیماها و خدمات عمومی رادیو تلویزیونی در ایران وارد ساخت. ذکر این نکته نیر خالی از فایده نیست که تمامی اقدامات یاد شده تنها به این دلیل صورت می گرفت که خرد جمعی ایرانیان، نوع خاصی از سیستم اداره کشور را برگزیده و روی آن به اجماع رسیده بود که موافق طبع ایالات متحده نبود. البته لازم به یادآوری است در سالهای اخیر نیز بارها شاهد بوده ایم که غربی ها قطع ارتباط ماهواره ای ایران را با ماهواره های "هاتبرد" و "یوتل ست" و اختلال در نظام تبادل اطلاعات بانکی را در دستور کار خود قرار داده اند تا بتوانند با کنترل انتقال اطلاعات و ابزار ارتباط جمعی اهداف راهبردی خود را دنبال کنند . شیلر در کتاب دیگری که با همکاری ویلیام پریستون جونیور و ادوارد هرمن تحت عنوان "امید و جنون: ایالات متحده و یونسکو" به رشته تحریر درآورد به وضوح این موضوع را مطرح می کند که ایالات متحده به دنیال پیشبرد دکترین جریان آزاد اطلاعات و فراخوانی برای یک "نظم نوین بین المللی اطلاعات" است. شیلر در این کتاب از واژه "امپریالسم فرهنگی" سخن می گوید و آن را نوعی از نفوذ اجتماعی از طریق ابزار ارتباط جمعی می داند . همان گونه که شواهد و منابع مستند پژوهشگران غربی نشان می دهد ابزار ارتباط جمعی در طول سال های پس از جنگ جهانی دوم به ویژه در چهار دهه گذشته به عنوان ابزاری بسیار کارا در جهت حفظ و گسترش نفوذ و سلطه ایالات متحده در جهان عمل نموده اند.
یکشنبه ، ۲۴آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دانا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 32]