واضح آرشیو وب فارسی:مهر: گزارش جلسه منطق كاربردي /كرانه هاي جهان هر كس محدود به زبان اوست
مشهد - خبرگزاري مهر : مدير اجرايي فعاليتهاي قرآني جهاد دانشگاهي مشهد گفت: ويتگنشتاين معتقد است كرانه هاي جهان هر كس محدود به زبان اوست.
به گزارش خبرنگار مهر در مشهد، ياسر ميردامادي امروز در هفتمين جلسه از سلسله جلسات دوره آموزش فلسفه دين و منطق كاربردي، كه در مجتمع فرهنگي جهاد دانشگاهي مشهد برگزار شد افزود : طبق نظريه ويتگنشتاين زبان امري تاريخي است و در طول تاريخ مي تواند دستخوش تغيير شود.
مدير اجرايي فعاليتهاي قرآني جهاد دانشگاهي مشهد اين نظريه را غير ارتجاعي خواند و گفت : ارجاع اين نظريه به امر واقع نيست بلكه به نشانه ها و قواعد همان زبان است.
وي در خصوص بصيرت هاي نهفته در نظر ويتگنشتاين افزود: در نظريه ويتگنشتاين بصيرت هايي نهفته است و اعتقاد به اينكه زبان چندان هم منفعل نيست و معنا داري زبان را نبايد با ارجاع به امر واقع كاست از جمله ان بصيرت هاست.
مدرس دوره آموزشي فلسفه دين و منطق كاربردي در ادامه بحث "ناواقع گرايي ديني" و در توضيح نظريه هاي معنا، پس از تقسيم اين نظريه به دو شاخه ارجاعي و غير ارجاعي در خصوص نظريه هاي ارجاعي معنا تصريح كرد : گزاره ها وقتي معنادار هستند كه دلالي يا ارجاعي باشند و هر كدام از اجزا گزاره اشاره به امري واقعي داشته باشند.
ميردامادي چالشهاي فراروي اين نظريه را چنين بيان كرد : اولا در زبان چيزهايي هست كه معني دار است اما به هيچ چيز ارجاع نمي دهد (من به خاطر تو اين جا هستم) و دوم برخي گزاره ها غير وجودي اند.
وي صادق و كاذب بودن يك جمله را ضرورتا با معني داري يا بي معني بودن آن مرتبط ندانست و اظهار داشت : بعضي ها جهت حفظ نظريه ارجاعي معنا بر وجود معدومات تاكيد كردند و يك عالم مثالي را كه عالم معدومات است متصور شدند.
ميردامادي در توضيح " نظريه تصوير معنا" تصريح كرد: اين نظريه مانند نظريه ارجاعي است و گزاره هاي زباني را وقتي معنادار مي داند كه تصويري از امر واقعي باشند.
وي در ادامه افزود : با اين اوصاف نظريه هاي ارجاعي معنا مي گويند كه گزاره هاي ديني بي معنا هستند نه اينكه كاذب هستند چون گزاره هاي كاذب، هر چند كاذب اند اما معنا دارند يعني نظريه ارجاعي معنا بسياري از گزاره هاي با معنا حتي صادق را بي معنا مي كند.
ميردامادي اظهار داشت : پوزيتيويست ها مدافع نظريه ارجاعي هستند و گزاره اخلاقي را هم بر آمده از عواطف و احساسات مي دانند.
وي در ادامه بحث منطقي كاربردي در معرفي "مغالطه مقدمات ناسازگار " تصريح كرد : مدعا نبايد داراي مقدمات ناسازگار باشد زيرا اگر مدعايي مقدمات ناسازگار داشته باشد نتيجه آن استدلال نادرست است.
ميردامادي با بيان اين مطلب كه گزاره هاي داراي تناقض در واقع مواجه نيستند افزود: اين گزاره ها ممكن است در ظاهر موجه باشند اما در واقع موجه نيستند و " برهان شر" با دو مقدمه " خداي قادر مطلق، عالم مطلق و خير خواه مطلق وجود دارد"، "در عالم شرور وجود دارد" و نتيجه "چون شرور در عالم وجود دارد پس خداي با اين صفات وجود ندارد" اين سخن را تصديق مي كند.
وي مغالطه " گذشته گرايي" را نوعي "مغالطه پيش فرض نادرست" ناميد و اظهار داشت : اين مغالطه زماني است كه شخص قدمت داشتن ادعايي را دليل بر در ست بودن آن بداند.
ميردامادي مغالطه "عدم سابقه" را نقطه مقابل مغالطه "گذشته گرايي" دانست و تصريح كرد: بر عكس، اين مغالطه زماني رخ مي دهد كه فرد به جاي رد ادعا با دليل صرفا ادعا را به خاطر اينكه سابقه زيادي ندارد رد مي كند.
وي در پايان و در توضيح "مغالطه تجدد گرايي" و "توسل به اكثريت" افزود: در جايي كه جديد بودن يك نظريه دليل بر درستي آن و قديمي بودن دليل بر نادرستي گرفته شود با مغالطه "تجدد گرايي" مواجهيم و چنانچه نظريه اي چون اكثرا آن را قبول دارند قبول شود مغالطه "توسل به اكثريت" رخ داده است.
چهارشنبه 8 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 334]