واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: سهل بن سعد ساعدي از صحابه مشهور رسول خدا و از راويان حديث و حماسه حسيني در كربلاست. شيخ طوسي، او را از اصحاب و ياران علي بن ابيطالب (ع) نيز مي داند. سهل از طايفه بني ساعده بود و در زمان رحلت پيغمبر اكرم (ص) ، پانزده ساله و در مدينه بود، گفته شده كه نام او حزن بود ولي پيغمبر خدا، او را سهل ناميد. وي احاديثي از پيغمبر اكرم و علي بن ابي طالب (ع) و فاطمه زهرا (س) و بعضي از صحابه نقل كرده: از جمله اينكه در حديثي از پسرش عباس، نقل شده كه گويد: پدرم نقل كرد: از حضرت فاطمه (س) ، راجع به امامان پرسيدم، آن حضرت فرمود: از رسول خدا شنيدم كه فرمودند: امامان بعد از من، به شماره نقيبان بني اسرائيل (دوازده تن)هستند. هم چنين سهل بن سعد، از شاهدان غديرخم در ولايت حضرت علي (ع) بوده است. سهل، سال 61 هـ.قمري، در جريان نهضت حسين بن علي (ع) در كوفه، به عنوان شاهد و ناظري از طرف آن امام به كوفيان معرفي مي شود و امام در سخنراني اش خطاب به كوفيان مي گويد: اگر مرا باور نداريد، در ميان شما، جابربن عبدالله انصاري، زيدبن ارقم و سهل بن سعد ساعدي و... هستند و شما مي توانيد سخن رسول خدا درباره مرا، از آنها بپرسيد. بعد از شهادت امام حسين (ع)، آن زمان كه اهل بيت آن حضرت را به عنوان اسير به شهر شام بردند، او براي كاري به بيت المقدس رفته و از آنجا به شام (دمشق) رفت. قبل از دروازه شهر ، با كاروان اسرا برخورد كرد و وقتي داخل شد، ديد كه همه جا را چراغان كرده و آذين بسته و مردم زينت كرده و طبل و ساز مي زنند. خود روايت مي كند كه از جشن و شادي مردم تعجب كردم از جمعي پرسيدم: مگر اهل شام را عيدي است كه ما نمي دانيم؟ گفتند: اي شيخ آيا تو در اين شهر غريبي؟ گفتم: من سهل بن سعدم و به خدمت رسول خدا (ص) رسيده ام. گفتند: اي سهل، شگفتا كه چرا از آسمان خون نمي بارد و زمين سرنگون نمي شود؛ گفتم: چرا؟ گفتند: اين شادي و سرور براي اينست كه سر مبارك حسين بن علي بن ابي طالب (ع) را امروز از عراق براي يزيد بن معاويه هديه مي آورند. گفتم: سبحان الله. سر امام حسين را مي آورند و مردم شادي مي كنند. پرسيدم: از كدام دروازه؟ گفتند: از دروازه ساعات. من به سوي آن دروازه با عجله رفتم. و ديدم كه پرچم هاي كفر همچنان مي آيند: ناگاه سواري آمد و نيزه اي در دست و سري را بر بالاي نيزه ديدم كه شبيه ترين مردم به رسول خدا بود؛ و ديدم كه زنان و كودكان بر شتران برهنه سوارند. *** سهل بسيار ناراحت شد و نزد حضرت سكينه دختر امام حسين (ع) رفت و خودش را معرفي كرد و گفت كه حاضر است هر درخواست و تقاضايي را براي اسرا انجام دهد. حضرت سكينه از او خواست تا به آن نيزه داري كه سر پدرش حسين (ع) را مي برد، بگويد پيشاپيش ما حركت كند و مردم آن سر را ببينند و ما را، كه خانواده و حرم رسول خدا هستيم نگاه نكنند. سهل با پرداخت چهارصد دينار ، از نيزه دار خواست كه جلو برود تا اهل بيت امام (ع) ، آسوده باشند. او چون در شهر شام حضور داشت، كيفيت ورود اسرا را روايت، و برخي از وقايع را نقل كرده است. در سال 75 هـ.قمري، حجاج بن يوسف ثقفي، او و بقاياي صحابه پيامبر چون انس بن مالك و جابربن عبدالله را مورد اهانت زياد قرار داد. سهل بن سعد، در اواخر عمرش در شهر مدينه زندگي مي كرد و آخرين صحابه رسول الله (ص) است كه در مدينه وفات يافت. سال 88 يا 91 هـ.ق، در سن 96 و به قولي صد سالگي از دنيا رفت. فراهنگ**2006**1588
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 688]