واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: الگويش حاجقاسم بود و قدم در راه سيدالشهدا(ع) گذاشت
شهيد نادر حميد از مداحان و مدافعان حرم اهل بيت در سوريه بود كه 20 مهرماه 94 بر اثر اصابت گلوله تروريستهاي تكفيري دچار جراحت شديد شد.
نویسنده : احمد محمدتبريزي
او كه در يكي از بيمارستانهاي كشور سوريه بستري و در حالت كما به سر ميبرد، يك هفته بعد شهد شيرين شهادت را نوشيد و به دوستان شهيدش پيوست. شهيد حميد در عين جواني يكي از نيروهاي ويژه و كاربلد مدافع حرم بود كه نام و نشاني نيك از خود در مصاف با دشمن به يادگار گذاشت. همين شهرتش در ميدان نبرد باعث كينه تروريستها شده بود تا آخر تير دشمنيشان بر پيكرش بنشيند و او را به آنچه كه لياقتش بود، برسانند. سيدحمزه حسيني از دوستان نزديك شهيد حميد در گفتوگو با «جوان» دفتر خاطرات چندين و چند سالهشان را ميگشايد و گفتنيهايي از يار ديرينش دارد كه در ادامه ميخوانيد. شما و شهيد حميد هر دو بچه هيئتي و مداح بوديد و ارتباط و دوستي نزديكي با هم داشتيد. سابقه دوستيتان به چه زماني برميگردد؟ من از سال 85 با شهيد حميد آشنا شدم و در طول اين سالها دوستيمان ادامه داشت. نادر روحيات خيلي خاصي داشت. ارتباط من با او بيشتر در رابطه با مداحي بود. شهيد حميد از مداحان اهل بيت بود و چون خودم هم مداح هستم او را در مراسمهاي مختلف ميديدم و در زمينههاي شعر و سبك صحبتهاي زيادي با هم داشتيم. بيشتر بچهها وقتي خود شهيد يا عكسش را ميديدند ياد مسجد علي بن مهزيار ميافتادند چون ايشان يكي از مداحان ثابت و خادمان حرم بود. شهيد حميد به عنوان بسيجي تماموقت وارد سپاه شد و از نيروهاي فعال بود و بدون خستگي كار ميكرد. در برنامههاي مختلف با شهيد حميد ديدار داشتم و ملاقاتش ميكردم. حتي بعضي شبها كه كار طول ميكشيد تا صبح پيش بچهها ميماند و به خانه نميرفت. در زمينه كار خيلي پرجنبوجوش بود و حضوري فعال داشت. در تمام مراسم ملي مذهبي نقشش كاملاً پررنگ بود. به ياد دارم زماني كه بحث ورود ضريح امام حسين(ع) به اهواز مطرح شد ايشان از بدو ورود ضريح به شهرستانهاي اطراف اهواز تا زماني كه ضريح را به مرز شلمچه رساندند و وارد عراق كردند يكي از افراد فعال بود كه با حضورش كنار ضريح هم مداحي ميكرد و هم مواظب امنيت ضريح تا مرز بود. شهيد حميد از لحاظ سن و سال دوران دفاع مقدس را كه درك نكرده بودند؟ خير! موي سپيدش موروثي بود و سنشان به جنگ نميخورد و جزو بچههاي دهه60 بود. متأهل بود و يك دختر چهارساله به نام امالبنين دارد و خدا يك فرزند ديگر به او داد كه 20 روز پس از تولد، پدرش شهيد شد. شهيد حميد يك هفته به كما ميرود و خانوادهاش هم در سوريه به ديدارش ميروند. در آخرين لحظات عمرش وقتي همسر و دخترش بر بالينش حاضر ميشوند چشمانش را براي آخرين باز ميكند و اشك شوقي از چشمانش جاري ميشود. وقتي جريان بيحرمتي تروريستها به بقاع متبركه در سوريه پيش آمد استدلال شهيد حميد براي دفاع از حرم چه بود؟ بعضي از كوتهفكران فكر ميكنند مدافعان حرم براي مسائل مادي راهي سوريه ميشوند. شما ببينيد كسي مثل شهيد كجباف كه در اربعين كفش زائران حرم امام حسين(ع) را واكس ميزد چطور حاضر ميشود به خاطر پول وارد سوريه و عراق شود. مسائل مادي براي اشخاصي مثل كجباف و تقوي ارزشي نداشت. شهيد حميد هم كسي نبود كه به خاطر مسائل دنيوي وارد سوريه شود. شهيد حميد مداح بود و مصيبت حضرت زينب را درك كرده بود. كلام بيشتر مدافعان حرم اين است كه حضرت زينب وقتي كه زنده بود مدافعي نداشت و حالا ما نميگذاريم دوباره آن وقايع تكرار شود و با هدف دفاع از حرم حضرت زينب وارد سوريه ميشوند. مدافعان حرم همه چنين تفكري دارند. ميتوان گفت شهيدان مدافع حرم واقعه كربلا را با عمق جانشان درك كردهاند؟ دقيقاً! اين شهيدان واقعه عاشورا و دفاع از حريم اهل بيت را به درستي درك كردهاند. اگر مدافعان حرم نبودند داعش و تكفيريها يك روز هم فرصت نميدادند و حرم اهل بيت را تخريب ميكردند. همانطور كه در بعضي مرقدهاي شريفه شيطنتهايي انجام دادند. وقتي به جسد يك مسلمان رحم نميكنند مطمئناً به حرم امن الهي هم رحم نميكنند. به نظرتان آن فرهنگ به جا مانده از نهضت عاشورا تا چه اندازه در شكلگيري شخصيت كساني مثل شهيد حميد نقش دارد؟ شهيدان مدافع حرم به اين صحبت امامحسين(ع) درباره بيعت با يزيد باور و اعتقاد پيدا كردهاند. امامحسين(ع) صحبتي با فرستاده يزيد كه بيعت را از امام ميخواست داشتند و فرمودند: من با كسي مثل يزيد بيعت نميكنم. در هر زمان يك تفكر و فرهنگ حسيني و يك تفكر يزيدي وجود دارد. مدافعان حرم به اين فرهنگ حسيني معتقدند و ميدانند يك يزيد زمان وجود دارد. اين فرهنگ عاشورايي هم در عراق و هم در سوريه نجاتبخش نه تنها شيعيان بلكه غيرمسلمانان نيز هست. من مسيحياني ديدهام كه از حضور مدافعان حرم در سوريه تشكر ميكنند. وقتي سيدحسن نصرالله سخنراني ميكند فقط شيعيان را نميبينيم، مسيحيان و از همه اقوام و اديان را ميبينيم كه از سيدحسن نصرالله حمايت ميكنند. چون ميدانند از آنها دفاع ميكند و امنيت لبنان را مديون حضور نيروهاي حزبالله ميدانند. چنين تفكري در عراق هم هست. شيعه و سني در عراق ميجنگند و شهرونداني كه شهرهايشان در تصرف داعش بود ميدانستند شيعه چه تفكري دارد و از اين تفكر استقبال ميكردند چون مطمئن بودند رهاييبخششان خواهد بود. دوستاني كه وارد عراق شدند تعريف ميكنند خيلي از سنيمذهبها به سمت تشيع آمدهاند و شيعه شدهاند. چنين جاذبهاي مديون فرهنگ عاشورايي است. قطعاً چنين تفكري هم در سوريه و عراق نجاتبخششان خواهد بود؟ صددرصد. دشمنان تكفيري از اسم عاشورا ميترسند و تمام توان و قوايشان را جهت مقابله با فرهنگ عاشورايي گذاشتهاند. چند روز ديگر شاهد پيادهروي اربعين خواهيم بود. در پيادهروي اربعين دشمنان با تمام قوا ميخواهند جلوي انجام چنين كاري را بگيرند و ميخواهند اين حركت بزرگ را تحتالشعاع قرار دهند كه مطمئن باشيد نخواهند توانست. سال گذشته هم ميخواستند چنين جوسازي انجام دهند كه نتوانستند. جالب اينجاست در اين پيادهروي فقط شيعيان حضور ندارند و خودم سال گذشته شاهد حضور مسيحيان هم بودم. سردار سليماني در برقراري امنيت در سوريه نقش پررنگي دارد. شهيد حميد درباره برخورد و نحوه اداره ايشان صحبت ميكرد؟ شهيد حميد خستگي نميشناخت و همين ويژگياش نظر مسئولان را هم جذب كرده و توانسته بود با مسئولاني مثل سردار سليماني ارتباط مستمر داشته باشد. مديريت و فعاليتهاي شهيد حميد مشخصه بارزي بود كه او را از ديگر دوستانش متمايز ساخته بود. وقتي ايشان ميبيند سردار سليماني با اين سن و سال و مشغله شب و روز مشغول كار كردن است از شيوه رفتار و كارش الگو ميگيرد و واقعاً سردار سليماني براي شهداي مدافع حرم يك اسوه است. شهيد حميد در رابطه با بحث شهادت چه تفكري داشت؟ ايشان يك گفتوگوي تلفني با شهيد كجباف داشته و فايل صوتياش موجود است. شهيد حميد از سردار كجباف قول ميگيرد كه هر كجا كه رفتي با هم باشيم. اگر سوريه و عراق رفتي بايد با هم باشيم و در آخر صحبتش ميگويد اگر شهيد شدي بايد من را هم صدا كني تا من هم شهيد شوم. اين ارتباط قلبي با شهيدان يكي از آرزوهاي ديرينش بود. ايشان مداح بود و در مراسم مربوط به شهدا بسيار فعال بود. خاطرم هست در هفته دفاع مقدس چون بحث شهدا و جنگ مطرح بود يك فعاليت ويژه داشت و خيلي متمايز در مراسم اين مناسبت ظاهر ميشد. علاقه ويژهاي به شهيدان و شهادت داشت و اين را ميشد از رفتار و اخلاقش مشاهده كرد. رابطه بسيار نزديكي با شهداي مدافع حرم داشت. مثلاً با شهيد موسوي كه اولين شهيد مدافع حرم استان خوزستان بود يا شهيد تقوي و كجباف و شهيد جبار عراقي دوستي بسيار نزديكي داشت. اينطور كه مشخص است شهيدان مدافع حرم بدون ترس و مصلحتي وارد سوريه ميشوند و كاملاً از روي عشق و علاقه اين كار را انجام ميدهند؟ 90درصد شهداي مدافع حرم كل ايران از شهدايي هستند كه زمان جنگ را درك نكردهاند. اين با كسي كه جنگ را ديده و به قولي توپ و تانك را لمس كرده تفاوت ميكند. اينها هيچ ترسي به خودشان راه ندادهاند كه وارد اين عرصه شدهاند. اگر ترسي داشتند كسي وارد چنين كارزاري نميشد. هر مأموريت 45 روز طول ميكشد و اينكه مستقيماً زير باراني از آتش قرار بگيري دل ميخواهد. اين شهيدان بدون ترس وارد ميدان ميشوند و دفاع ميكنند. اينها پيرو اين صحبت حضرت زينب است كه ميفرمايد: در هر دو صورت ما پيروز هستيم، شهيد شويم پيروزيم و اگر شهيد هم نشويم باز پيروزيم و تفكر ما غالب ميشود. اگر اينها ميخواستند به خودشان ترس راه بدهند كه خانه و خانواده و فرزندان عزيزانشان را ترك نميكردند و در ميدان نبرد حاضر شوند. حضور رزمندگان دوران دفاع مقدس و جوانان مدافع حرم تركيب زيبايي از مدافعان حرم ساخته است؟ جوانان مدافع حرم كساني مثل حاجقاسم سليماني، شهيد تقوي و كجباف و همداني را اسوه خودشان قرار دادهاند. از اين بزرگان انتقال تجربه شده و اينها وارد ميدان شدهاند. شهيد تقوي در محلي كه زندگي ميكرد هيچكس از درجه و مسئوليتش اطلاعي نداشت و خيلي ساده با جوانان محل در مراسمهاي مختلف حضوري فعال داشت. از خصوصيات شهيدان مدافع حرم اين است كه روابط عمومي خيلي بالايي دارند. در تشييع پيكر شهيد حميد همه قشر آدمي وجود داشت. طوري نبود كه فقط بچه مذهبيها و پاسدارها براي تشييعش بيايند. خصوصيت اغلب شهيدان مدافع حرم اين است كه با همه اقشار ارتباط نزديكي داشتند و از محبوبيت ويژهاي برخوردار بودند. خانواده شهيد حميد نسبت به حضورشان در سوريه چه نظري داشتند؟ وقتي كه ايشان وارد سپاه شد حتماً خانوادهاش شرايطش را ميدانست. شهيد به خانوادهاش گفته بود كه بايد به نبودنش عادت كنند چون شهيد در حالت عادي هم تا ساعت يك و دو شب سركار بود. خانوادهاش كاملاً موافق حضور شهيد بودند. مثلاً وقتي پيكر شهيد كجباف را تحويل ايران ندادند و بعد از چند روز موفق شدند پيكرشان را برگردانند همسر شهيد كجباف ميگفت حاضر نيستيم حتي يك ريال از بيتالمال براي برگرداندن پيكر همسرم هزينه شود و اين به خوبي نشان ميدهد همسران شهيدان زينبوار كنارشان ايستادهاند. اين نشان ميدهد چنين تفكري عقيده تمام اعضاي خانواده است و عقيده شخصي يك نفر نيست كه بدون رضايت خانواده وارد اين عرصه شده است. خانوادههاي شهيدان مدافع حرم در كنارشان هستند و همانطور كه مقاممعظم رهبري در ديدارشان با جانبازان فرمودند كار همسران جانباز و شهيد كمتر از كار جانبازان و شهيدان نيست و ارج و قرب زيادي پيش خدا دارند.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۶ آبان ۱۳۹۴ - ۱۰:۳۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]