تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):غيبت كردن در (نابودى) دين مسلمان مؤثرتر از خوره در درون اوست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820969475




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

منا؛ تلخ ترین خاطره خبری


واضح آرشیو وب فارسی:روزنامه جام جم: سیار پیش بهار، متولد 1345، از نوجوانی علاقه خاصی به نویسندگی و داستان و رمان داشت. برای همین به دانشگاه ادبیات رفت و لیسانس گرفت. خودش معتقد است، رفیق خوب و یک سرانگشت ذوق ادبی و یک قلم نویسندگی باعث شد از سال 1369 آلوده عرصه روزنامه نگاری و خبرنویسی شود. اوایل دهه 70 وارد صدا و سیما و اتاق خبر برون مرزی شد و فعالیت خبری خود را در خبرگزاری صدا و سیما (واحدمرکزی خبر سابق) با مدرک فوق لیسانس ارتباطات در تحریریه سیاسی و بیشتر اخبار مجلس متمرکز کرد.پیش بهار به جام جم گفت: در بسیاری از کشورهای اروپایی و آفریقایی و آسیایی و سازمان ملل تجربه کار خبری کردم اما سفر حجاز برای من چیز دیگری بود. طعم تلخ خبر خاطره منا تلخ ترین خاطره خبری من محسوب می شود. تا وقتی در مدینه بودم همه چیز خوب بود، اخبار و گزارش های معنوی و دلی می فرستادم، اما با ورود به مکه و در نهایت ورود به منا همه چیز عوض شد. بعد از طلوع آفتاب به همراه همکاران رسانه ای خودم آقایان عسگری و حسینی و میرزاده و قلیچ خانی و بقیه از مشعر به سمت منا حرکت کردیم. (در این لحظه، سیار بغض گلوی خود را به زحمت مخفی می کند) ابتدا همه چیز عادی بود و حاجیان در کنار هم به خوبی حرکت می کردند. کم کم هوا گرم و گرم تر شد، جمعیت به سمت خیابان 204 هدایت شد . خستگی وقوف در عرفات و مشعر از یک طرف و گرما و تشنگی از طرف دیگر، حاجیان را تحت تاثیر قرار داد و ناگهان جمعیت از حرکت ایستاد و از پشت سر، سیل جمعیت در حال افزایش بود.حاجیان از فرط خستگی روی زمین می نشستند، اما نشستن همان و برنخاستن دوباره همان. من هم بی رمق شدم و درحال افتادن بودم و اگر دکتر توکلی (یکی از دوستان سفر) مرا بیرون نمی کشید و به داخل چادری نمی انداخت، شاید من هم تمام کرده بودم. بعد از مدتی حالم که اندکی بهتر شد، به خیابان 204 برگشتم و با فجیع ترین صحنه زندگی ام مواجه شدم. جنازه حاجیان روی هم انباشته شده بود و هرکس دنبال گمشده ای می گشت. از همه بدتر، رفتار نیروهای سعودی بود که نه تنها کمک نمی کردند، بلکه مانع کمک رسانی دیگران هم بودند. می خواستم خبررسانی کنم، اما همکارانم را گم کرده بودم. لحظات سختی بود. بعد از چند ساعت دو تصویربردار گروه (صمدی و قلیچ خانی) را مصدوم پیدا کردند، اما خبری از آقایان حسینی و میرزاده نبود. با آن حال بد، خبررسانی هم می کردم و بدتر این که هر دفعه به واسطه اخبار جدید، عمق فاجعه بیشتر نمودار می شد. در این میان، رسانه های سعودی سیاست سکوت در پیش گرفته بودند و اندک خبری هم که ارائه می کردند، طوری تنظیم می شد که گویا یک اتفاق عادی و ساده و معمولی است و فاجعه ای رخ نداده است و با این حال، حکام سعودی بسیار نگران حال حاجیان هستند. به هر حال، زمان ماموریت تمام شد و پیش از بازگشت، به یاد دوستان و همکارانی بودیم که با هم یک سفر را آغاز کردیم و حال بدون آنها باید سوار هواپیما می شدیم و برمی گشتیم که غمی بزرگ و لحظه ای فراموش نشدنی بود.


شنبه ، ۱۶آبان۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: روزنامه جام جم]
[مشاهده در: www.press.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن