محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1830999147
رسالت علوم انسانی اسلامی تولید انسانِ نو است
واضح آرشیو وب فارسی:قدس آنلاین: قدس آنلاین- آمنه مستقیمی: علوم انسانی غربی تابلویی است که غرب پشت آن از همه خشونت ها، قدرت طلبی ها و توسعه طلبی های خود دفاع کرده و خود را موجه نشان می دهد و روی این ریل پروسه جهانی سازی را پیش می برد!به گزارش قدس آنلاین، قطعا غرب برای پیشبرد اهداف استعماری و استکباری خود به قدرت نظامی و لشکرکشی سخت افزاری، بسنده نمی کند بلکه در هر میدانی که بتواند برای تحقق اهدافش می تازاند؛ از جمله این میادین علم به ویژه علوم انسانی است. از این رو و به مناسبت فرا رسیدن سیزدهم آبان ماه روز ملی مبارزه با استکبار در گفت و گویی با مصطفی نوروزی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و مشاور سیاسی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها درباره زمینه سازی های علوم انسانی برای پروسه های استکباری غرب به بحث و بررسی پرداخته ایم که مشروح آن را می خوانید: آیا علم و تولیدات علمی می تواند زمینه های مطلوب را برای فعالیت های استکباری غرب در کشورهای مختلف به ویژه کشورهای اسلامی فراهم کند؟ چگونه؟ غرب به خوبی توانسته پشت تئوری ها و ایده های های علمی، قدرت سازی و چهره سازی خود را پوشش دهد و با تصویرسازی ای که از خود در قالب یک دولت یا ملتِ مدافع علم، آگاهی و بیداری انجام داده، نفوذ بالایی را در کشورهای مختلف به ویژه اسلامی داشته باشد. باید توجه داشت امپراطوری ها و قدرت های قدیم که نوعا در اواسط قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم فرو ریختند به خشونت، قدرت نظامی و اسلحه متکی بودند و نمی توانستند تصویر عقلانی و مثبت و آکادمیک از خود ارائه کنند یعنی در تحلیل قدرت های قدیم باید گفت روش و راهبرد اصلی آنها برای کسب سلطه، قدرت و خشونت بوده است. اما امپراطوری های جدید و دولت های مدرن با چهره علمی قدرت خود را نشان می دهند یعنی با چهره ای آکادمیک همراه با تحلیل در دانشگاه ها و کتب خود را به عنوان دولت های مدافع علم و آگاهی معرفی می کنند به عبارت بهتر می خواهند بگویند ما امپراطوری های برخاسته از محافل علمی فکری هستیم! از این رو، دولت های مدرن فوق العاده مقتدر و بانفوذتر و بعضا دارای خشونت های چندلایه ای تر هستند. نقش علوم انسانی به طور خاص در این قدرت طلبی و اعمال خشونت و فشار چیست؟ در این میان علوم انسانی غربی تابلویی است که غرب پشت آن از همه خشونت ها، قدرت طلبی ها و توسعه طلبی های خود دفاع کرده و خود را موجه نشان می دهد و روی این ریل پروسه جهانی سازی را پیش می برد! اگر در گذشته قدرت ها درصدد توسعه بودند و هر یک وجب از حرکتشان با مشکل مواجه می شد اما امروز آمریکا می گوید ما در مرحله جهانی سازی هستیم و می توانیم جهان را همسو با خود حرکت دهیم، چراکه در پوششِ تبیین علمی این قدرت و سلطه گری را پیش می برند که کار را به مراتب سخت تر می کند. باید توجه داشت غرب امروز به نوعی خدامحوریِ خود را دیکته می کند و علوم انسانی ابزاری است برای اثبات این بی بدیلی غرب! همانطور که فوکویاما می گوید چند دوره طولانیِ تحولات غرب همگی نیمه تمام بوده اما امروز در سیر تحولات تاریخیِ غرب به اتمام می رسد. بنابراین، اینچنین سرنوشت بشریت به دست غرب می افتد آنهم غربی که خدامحوری خود را در قالب تئوری های علوم انسانی ای که انسانیتِ خداگونه غرب را تبیین کرده است، القاء و دیکته می کند. چطور علوم انسانی که محورش انسان و زندگی فردی و اجتماعی او است می تواند مجری تئوری های دیکتاتوری و استکباری غرب باشد؟ در حقیقت علوم انسانی توجیهی است برای اقتدار غرب و تحقیر ملت ها، فرهنگ و دولت ها و می گوید همه ملت ها زیر نظر من قرار می گیرند چراکه فهم علمی آنها در حد ما نیست! جالب آنکه در خودِ غرب واکنش های بسیاری در برابر این نخوت ها و غرورها شکل گرفته و حتی بخش مهمی از فلسفه جنگ های جهانی در تحقیر دولت ها و ملت ها ریشه داشته است. غرب بعد از رنسانس با ادعای عقل خودمحور، خود را در جایگاه خدایی نشاند و با آغاز رنسانس خط کشی و مرزبندی ای را تشکیل داد که با نگاه عقل خودبنیاد، مسائل را ترسیم می کند یعنی نشستن در جایگاه پیامبران و صادر کردن احکام مطلق!! این مقدار غرّه شدن و برای خود جایگاه قائل شدن باعث می شود که غرب اینگونه بینگارد که هیچ قدرت علمی ای نمی تواند با آن برابری کند و مقابلش بایستد و اینچنین پایه های وحی و تشریع را نهی و متزلزل می کند. تبعات سوء اتکاء به عقل خودبنیاد برای بشریت چیست و چه عواقبی را به او تحمیل می کند؟ با این عقل خودبُنیاد، غرب به مسیر اومانیسم می رود و اینچنین غرب از همه چیز بی نیاز می شود و با فلسفه و منطق خاص خودش، خود را محور هستی معرفی می کند و تاکید دارد که هیچ ایده ای توان رویارویی با آنها را ندارد البته اعتراض هایی نسبت به چنین نگرشی رخ داده است همچون تفکر پُست مدرن که در اعتراض با چنین تفکری برخاست و واکنشی بود به عقل مدرن. بنابراین، غرب دیگر با قدرت نظامی و اسلحه پیش نمی آید بلکه مسیر علم را برای استکبار در پیش گرفته است از این رو است که دیگر به بحث های فلسفی و درک فلسفی نمی رسیم بلکه به تئوری های سیاسی اجتماعی می رسیم که حرف نخست را می زنند. از این رو، علوم انسانی غربی توانسته توجیه گر اقتدار غرب باشد و غرب توانسته با این علوم برای خود جایگاه جهانی ترسیم و ایجاد کند. اگر تحول علوم انسانی و تولید علوم انسانی اسلامی محقق شود چقدر می توان از این مسیر مقابل استکبار غرب در میدان علم مبارزه و راه را بر او سد کرد؟ علوم انسانی اسلامی نقطه برتری ما است برای اینکه این علوم حقیقتا انسانی است نه جهت گرا، جبهه گرا و سلطه گر؛ علوم انسانی اسلامی، علومی است که خدا را در جامعه جلوه گر می کند و به اقتدار دولت ها و ملت ها و فرهنگ ها توجه ندارد بلکه از انسانیت دفاع می کند یعنی همان کاری که بعثت پیامبر اکرم (ص) کرد، از این رو نقطه برتری و قوت جامعه اسلامی محسوب می شود. همانطور که پیامبر اکرم (ص) فرمودند: فلسفه بعثت، کل انسان است و به حوزه و بخش و جامعه خاصی نظر ندارد، علوم انسانی اسلامی نیز به بشریت نگاه دارد و هم به مقابله با غرب و هم به نجات جامعه انسانی می اندیشد؛ پس تولید علوم انسانی اسلامی ضرورت دارد چراکه هدف ثانوی ما مقابله با غرب است و هدف اصلی و گام اولیه آن تعالی و نجات انسان. چه مسئله ای موجب می شود که هدف کلان و اصلی علوم انسانی اسلامی نجات بشریت باشد؟ امروز جامعه انسانی به نوعی بردگی مبتلا شده است اما رسالت علوم انسانی اسلامی تولید انسانِ نو است یعنی انسانی که از بردگی و هبوط نجات یافته است؛ جالب آنکه آیات قرآن هم بر دو نوع انسان اشاره دارد انسان عبد «عبد مملوک» که بی اختیار است و شرایط او را پیش می برد و به جلو می راند و در مقابل انسان متفاوتی که آگاه و بیدار است و بذل و بخشش می کند و اقتدار و توکل دارد. با چنین نگاهی تولید علوم انسانی اسلامی یعنی تولید انسانیت نو در برابر اومانیسم؛ پس باید در حرکت جدید و ساحات علمی خود هم تبعات علوم انسانی غرب را تدبیر کنیم تا استکبار نفوذش را از دست بدهد و هم در هدف جدی تر بشر را نجات دهیم و انسانیت خفته او را بیدار کنیم. چقدر جنگ ها و خونریزی ها و انحصارگرایی ها و چنگ اندختن های غرب بر منابع دیگر کشورها به ویژه ملت های ضعیف، از مبانی علوم انسانی آنها الهام می گیرد؟ توسعه طلبیِ دولت های غربی از همین ناحیه به وجود آمد یعنی توسعه طلبی کشورهای مستکبر و به نوعی امپریالیستی از این ناحیه رخ داد چراکه نخستین دوره استکبار مدرن را بعد از انقلاب های بزرگ جهان که دستاوردهای بزرگی داشته اند، می بینیم. برای مثال استکبار انگلیس برخاسته از دو انقلاب صنعتی است که باعث شد بریتانیا دنیا را به نوعی زیر سلطه بگیرد، چنین شرایطی در فرانسه با انقلاب این کشور نیز رخ داد به ویژه در دوره ناپلئون؛ یعنی انقلاب شد و ملت ها به اجبار از سلطه و اقتدار دولت ها تمکین کردند به ویژه با شعارهای فریبنده ای همچون عدالت، صلح و برابری! اینچنین بود که ایران زمان قاجار، هند و ... نابود می شوند و انقلاب استقلال آمریکا دستمایه ای می شود برای استکبار علیه جهان. بنابراین، علوم انسانی برخاسته از تحولات بزرگی است که با شیوه انقلاب پیش رفتند و زمینه های بسیاری را برای سلطه گری در جهان فراهم کردند به گونه ای که تمام مواد خام جهان به سوی انگلیس و فعالیت های صنعتی آن رفت و بعد تولیدات این کشور به دیگر جوامع رفت که سلطه بیشتر آن را رقم زد. بنابراین، علوم انسانی ای که بعد از انقلاب های بزرگ جهان و تحولات ناشی از آنها شکل گرفت و رواج یافت زمینه ساز سلطه گری و استثمار را برای غرب شد. انتهای خبر/
پنجشنبه ، ۱۴آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قدس آنلاین]
[مشاهده در: www.qudsonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]
-
گوناگون
پربازدیدترینها