تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 30 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):هرگاه صبح مى‏شد پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله دست نوازش بر سر فرزندان و نوه هاى...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831390699




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تروريسم در اسناد بين‌المللي


واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: تروريسم در اسناد بين‌المللي
نگاهي به راه‌هاي پيشگيري از وقوع آن
ابوذر ابراهيمي تركمان
[email protected]

چكيده:
تروريسم پديده‌اي است كه در قرن بيست و يكم به موازات رشد يافته‌هاي علمي، از پوسته شيوه كهن خود خارج شده و در پوسته شيوه‌هاي نوين درآمده است و اسناد و منشورات بين‌المللي هر يك بي‌آنكه تعريف واحدي از آن ارائه دهند، و بي‌آنكه آن را از تلاش نهضتهاي آزاديبخش باز شناسانند و يا حتي به ريشه يابي علل و عوامل آن بپردازند، به وضع قوانيني براي آن اقدام كردند.
ترويج اخلاق محوري به جاي منفعت گرايي در جهان مي‌واند از رويكرد به اين پديده شوم بكاهد و راههاي پيشگيري از آن را تسهيل كند.
تدوين منشور واحد و مورد اتفاق جهانيان براي جلوگيري از تروريسم، امري ضروري است و با آنكه اسناد بين‌المللي به صورت پراكنده به آن پرداخته‌اند اما تا كنون منشور واحدي كه حاوي تبيين مفاهيم راههاي پيشگيري و ضمانت اجرا باشد ارائه نشده است.

مقدمه:
در اواخر قرن بيستم، اين انديشه در ذهن بشريت نضج گرفت كه كشتار جمعي و خشونت بر عليه بشريت و حتي نسل‌كشي را متعلق به گذشته بداند و آينده‌اي عاري از هر گونه خشونت را فراروي خود ترسيم كند، اين باور ديري نپائيد و با بروز انواع گذرهايي كه از مرز حقوق اوليه بشريت صورت پذيرفت و اتفاقاتي كه به وقوع پيوست به نگراني عمده بشر تبديل شد و اكنون همان بشري را كه مي‌رفت تا از جهاني عاري از تروريسم سخن بگويد، و آن را متعلق به گذشته بداند بار ديگر بر اين باور رساند كه هنوز تروريسم در جهان وجود دارد و شايد هنوز زود باشد كه بتوان آن را متعلق به نسل گذشته دانست.

مواجهه جهان كنوني با رشد سريع علمي و انتظار تحولات شگرف در عرصه علمي كه نويد دستيابي بشر به آن از پيش درآمدهايي كه همه روزه در جهان ظهور مي‌يابد، قابل استشمام است، سبب گرديده است تا بشر بر اين باور باشد كه سرعت رشد علمي و يافته‌هاي جديد ديگر از مرز محاسبات ساده‌انگارانه گذشته است و تحولات شگرف در عرصه ژنتيك، بيوتكنولوژي و حتي عرصه‌هاي فناوري پيشرفته در سالهاي آينده خواهد توانست بشريت را به زندگي آسان و بهره‌گيري بي‌اندازه از يافته‌هاي علمي نزديك سازد ولي آيا خواهد توانست او را به آرامش نيز برساند؟ اين سئوال، سئوالي اساسي است كه در درون خود باتضاد مواجه است، از يك سو بشر رويكردي آرامش‌جويانه به بهره‌گيري از يافته‌هاي علمي دارد و از سوي ديگر همين يافته‌هاي علمي خود مي‌تواند سلب كننده آرامشي باشد كه بشر در جستجوي آن است.
تروريسم يكي از موانع اساسي در برابر دستيابي بشر به آرامش است، تروريسم لذت دستيابي بشر به علم و فنآوري‌هاي نوين را به حداقل خواهد رساند و تا زماني كه اخلاق نتواند خود را در نهادهاي تأثيرگذار به عنوان يك واقعيت نه تنها لازم كه ضروري پايدار سازد، اين نگراني فزوني خواهد يافت.

پيشينه واژه تروريسم
واژه Terror و Terrorism واژه‌اي سياسي است كه اولين بار در سال 1795 ميلادي براي توصيف حكومت ترس و وحشت كه در زمان انقلاب فرانسه و در فاصله مه 1793 تا ژوييه 1794 حاكم بود و از آن با نام حكومت ترور ياد مي‌شود، به كار رفت. البته اين واژه به معني عام آن از اواخر قرن چهاردهم به كار رفته و نمايانگر حالت ترس و وحشت شديد بوده است.
در فرهنگ انگليسي آكسفور به علاوه توضيح داده شده است كه واژه تروريست در حدود سال 1866 ميلادي توسط ويليام فيتزپاتريك - ٌWilliam Fitzpatrick - به معني كسي كه براي اشاعه نظراتش از يك نظام وحشت و ارعاب استفاده مي‌كند به كار رفته است.

در سطح حقوق بين‌الملل اصطلاح «تروريسم» براي اولين بار در سومين كنفرانس بين‌المللي كردن حقوق جزا در بروكسل در سال 1930 به كار رفت.
بسياري از انديشمندان قرن بيستم بر اين باورند كه اطلاق كلمه ترور به حوادثي كه با اهداف غير سياسي رخ مي‌دهد، نادرست است.

لغت نامه روابط بين‌الملل، در ذيل كلمه تروريسم چنين آورده است: «ترور و تروريسم به فعاليت‌هاي بازيگران دولتي و غير دولتي كه شيوه‌ها و تمهيدات خشن را دراعمال خود براي رسيدن به اهداف سياسي به كار مي‌برند، اطلاق مي‌شود.»
بنابر اين مي‌توان گفت كه ترور عبارت است از حذف حريف سياسي با هر شيوه ممكن و به هر وسيله‌اي كه بتوان نيل به اين هدف را تسهيل كند.

بنابر اين هر اقدام خشونت‌آميزي را نمي‌توان ترور ناميد اگر چه مي‌توان آن را جرم تلقي كرد البته اين ديدگاه با ديدگاه كساني كه تروريسم را به سياسي و غير سياسي تقسيم مي‌كنند متفاوت است چه آنكه امروزه اقدامات تروريستي عموماً با پيش زمينه سياسي به وقوع مي‌پيوندند وكمتر مي‌توان جرايم سازمان يافته‌اي را سراغ گرفت كه عنوان تروريسم را بتوان بر آن اطلاق كرد بي‌آنكه فاقد انگيزه‌هاي سياسي باشد.

تروريسم در اعلاميه جهاني حقوق بشر
اعلاميه جهاني حقوق بشر در دهم دسامبر 1948 ميلادي به تصويب رسيد و كشورهاي جهان به تدريج با پذيرش مفاد آن، پايبندي خود را به اين اعلاميه اعلام كردند.
ضرورت تصويب اين اعلاميه زماني احساس شد كه جنگ جهاني دوم به پايان رسيده بود وكشتار عمومي پديد آمده در اين جنگ كه در فاصله نه چندان زيادي از جنگ جهاني اول به وقوع پيوست ، روح بشريت را جريحه‌دار كرد و بشريت براي ترميم آن ودستيابي به آرمشي پايدار، يگانه راه را در اين مي‌ديد كه با تدوين موادي كه بتواند پايبندي دولتها را به مفاد آن جلب كند، ضرورت توجه به حقوق اوليه بشري را بدون توجه به رنگ، نژاد، جنسيت و حتي مذهب در كانون توجه قرار دهد. از اين رو دولتهاي تأثيرگذار تلاش كردند تا اصولي را در اعلاميه جهاني حقوق بشر مورد توجه قرار دهند كه مورد اتفاق عموم ملت‌ها است.

اين اعلاميه‌ها حاوي مجموعه قواعد و مقرراتي فرامليتي است. يونسكو نيز تلاش وافري را مبذول داشته است تا حقوق بشر اشاعه وگسترش يابد، اولين كنگره بين‌المللي آموزش حقوق بشر در سال 1978 ميلادي توسط يونسكو در وين برگزار گرديد تا مفاهيم حقوق بشر به واقعيت‌هاي اجتماعي تبديل گردند و در همين جهت دومين كنگره در سال 1987 ميلادي در مالت برگزار گرديد و همچنين در مارس 1993 ميلادي سومين كنگره آموزش حقوق بشر در مونترال كانادا برگزار شد و در همين كنفرانس بود كه ضرورت آموزش حقوق بشر به تصويب نمايندگان 171 كشور جهان رسيد. هدف اصلي اين كوشش‌ها ايجاد و تعميم فرهنگ ومفاهيم حقوق بشر و دموكراسي و جلب توجه آحاد مردم جهان به پذيرش اين دو ارزش متعالي بشري است.
در ماده 3 اعلاميه جهاني حقوق بشر آمده است: «هر كس حق دارد از زندگي و آزادي و امنيت شخصي برخوردار باشد.»

تروريسم به طور مسلم باعث سلب حق زندگي، آزادي و امنيت شخصي افراد است و به همين دليل مي‌توان بر اين باور بود كه تروريسم ناقض حقوق بشر است چه آنكه هم حق زندگي و هم حق آزادي و نيز حق امنيت شخصي را به ناحق از بشر مي‌ستاند و اين خود مظهر نقض حقوق بشر است.
از آنجا كه ترور به معناي ترس زياد ووحشت است و ترويست (Terrorist) كسي است كه مي‌خواهد از طريق ارعاب، تهديد و ايجاد ترس ووحشت در مردم، بر آنها حكومت نمايد. اين رفتار ناقض حقوق بشري است كه اعلاميه جهاني حقوق بشر در صدد تضمين آن است. از همين رو در ماده 5 اعلاميه مذكور آمده است:
«هيچكس را نمي‌توان شكنجه كرد يا مورد عقوبت با روش وحشيانه و غير انساني يا اهانت‌آميز قرار داد»

اين ماده نيز اساساً با مبناي تروريسم كه ايجاد رعب و ترس و توسل به شيوه‌هاي وحشيانه براي آسيب رساندن به ديگران است، مخالفت دارد و آنرا تقبيح مي‌كند.
جالب آنكه در ماده 30 اين اعلاميه تأكيد شده است:
«هيچ يك از مقررات اعلاميه حاضر را نمي‌توان به نحوي تفسير كرد كه براي دولتي يا گروهي يا فردي متضمن حقي شود كه بنابر آن، بتواند به فعاليتي دست زند يا كاري انجام دهد كه هدف آن از بين بردن حقي از حقوق و آزاديهاي مذكور در اين اعلاميه باشد.»
اين ماده ضمن آنكه به امري بودن اين قانون اشاره مي‌كند به گونه‌ايي كه به هيچ روي نمي‌توان بر خلاف آن توافق كرد، از افراد، گروهها و دولت‌ها حق ناديده گرفتن حقوق اعطايي در اين اعلاميه را سلب مي‌كند.

تروريسم در اسناد بين‌المللي
اسناد متعدد بين‌المللي در باره محكوم كردن تروريسم و وضع قوانين متعددي براي بازدارندگي از اقدامات تروريستي وجود دارد كه ذيلاً به آنها اشاره مي‌شود.
*كنوانسيون 1963 توكيو در مورد ارتكاب جرايم و برخي از اعمال ديگر در داخل هواپيما
*كنوانسيون 1971 مونترال در مورد سركوب اعمال غير قانوني عليه ايمني پرواز هواپيماها

*كنوانسيون جلوگيري و مجازات جرايم ارتكابي عليه اشخاصي كه از لحاظ بين‌المللي موردحمايت هستند، از جمله نمايندگان سياسي مصوب مجمع عمومي سازمان ملل متحد در سال 1973

*كنوانسيون بين‌المللي عليه گروگانگيري 1979

بالآخره در پاييز سال 1985 اعضاي مجمع عمومي سازمان ملل متحد به اتفاق آراء اعمال تروريستي را توسط هر كس و درهر كجا كه اتفاق بيفتد محكوم كردند و اين محكوميت را در قطعنامه شماره 061/140 مجمع عمومي سازمان ملل متحد ثبت كردند.

اين واقعه، واقعه مهم و قابل توجهي بود، از آن رو كه اعضاي مجمع عمومي اعلام داشتند كه تروريسم شامل اعمال مذكور در پنج كنوانسيون بين‌المللي پيشين مي‌شود ولي محدود به اينها نيست. چه آنكه اين معاهدات وكنوانسيونها هيچ يك تروريسم را معني نكرده‌اند.
در كنوانسيون توكيو صريحاً تكليفي را براي دولت‌هاي امضاكننده كنوانسيون در استرداد مجرمين يا تحويل آنها به مقامات صلاحيت‌دار براي مجازات ايجاد نكرده است و اين در حالي است كه كنوانسيونهاي ضد تروريسم كه با كنوانسيون تصرف غير قانوني هواپيما (كنوانسيون 1970 لاهه) آغاز مي‌شود تكليف استرداد مجرمين را به عنوان يك تكليف اساسي براي دولت‌ها معين كرده است.

اين كنوانسيون‌ها بي‌آنكه تعريف مشخصي از تروريسم ارائه كرده باشند به برداشت ملي مشتركي كه دولتها در تبيين مفهوم تروريسم به آن دست يافته‌اند تكيه مي‌كنند. ولي به نظر مي‌رسد تعريف واحدي از تروريسم در تمام اين كنوانسيونها مورد غفلت قرار گرفته است و شايد از آن رو باشد كه «آن كس كه از نظر يك شخص تروريست محسوب مي‌شود از نظر ديگري يك مبارز راه آزادي است»

تروريسم در قوانين ايران و ساير كشورها
ايران
ماده 183ق مجازات اسلامي مقرر مي‌دارد: «هر كس كه براي ايجاد رعب و هراس و سلب آزادي و امنيت مردم دست به اسلحه ببرد محارب و مفسد في‌الارض مي‌باشد»
عنصر مادي اين جرم، دست بردن به اسلحه است و قصد ترساندن مردم و بر هم زدن امنيت جامعه، سوء نيت خاص اين جرم است.
اگر چه برخي فقها، محاربه را مخصوص ترساندن مسلمانان آن هم در دارالاسلام دانسته‌اند ولي اين ماده از نظر مشهور فقهاء پيروي كرده است و چنين قيدي را بيان نكرده است و لذا بر اساس اين ماده هر كسي كه ايجاد رعب و هراس كند و موجب سلب آزادي وامنيت مردم شود حتي اگر مرعوب شوندگان مسلمان نباشند بايد به مجازات مقرر در اين ماده محكوم شود. نكته جالب اينكه اگر چه در اين ماده دست بردن به اسلحه شرط تحقق جرم بيان شده است ولي برخي از فقها حتي داشتن قدرت بدني را با استناد به اطلاق آيه 33 سوره مائده براي تحقق اين جرم كافي مي‌دانند.

انگليس
در انگليس قانون جلوگيري از تروريسم در سال 1984 به تصويب رسيده است كه بر اساس اين قانون عضويت در سازمانهاي تروريستي جرم محسوب شده است و اين سازمانها بايد رسماً توسط مقامات اجرايي و امنيتي به عنوان سازمان تروريستي اعلام شوند والا نمي‌توان عضويت در آنها را، عضويت در سازمانهاي تروريستي تلقي كرد و بر اساس آن فرد عضو را به مجازات مقرر در اين قانون محكوم كرد. در اين قانون همچنين جرايم خاصي به عنوان تروريسم نامبرده شده است.

آلمان
قانون جزاي آلمان نيز سازمانهايي را كه قصد ارتكاب قتل، نسل‌كشي، آدم‌ربايي ونظاير اين جرايم را دارند جزء سازمانهاي تروريستي مي‌داند. تشكيل چنين سازمانهايي با حداكثر ده سال حبس قابل مجازات است.
در اين قانون همچنين تأكيد شده است هر كس در چنين سازمانهايي كه از پيش مي‌داند فعاليت‌هاي آنان تروريستي است به عضويت در آيد مشمول مجازات‌هاي مقرر در اين قانون خواهد شد.

ضرورت پيشگيري از تروريسم در جهان كنوني
در عصر كنوني ديگر نمي‌توان تروريسم را يك تهديد داخلي تلقي كرد و از وجهه بين‌المللي آن غافل ماند. امروزه تروريسم تهديدي بين‌المللي و بر عليه كل بشريت است و تمام جوامع را در بر گرفته است، وجود اشكال گوناگون تروريسم كه با نامهاي تروريسم ملي، تروريسم بين‌المللي، تروريسم سرخ ترويسم سرد ، تروريسم رسانه‌اي و تروريسم دولتي از آنها ياد مي‌شود همه حكايت از عزم جهاني براي شناسايي اقسام تروريسم دارد تا با شناسايي آن، راههاي مبارزه نيز باز شناخته شوند.
با رشد تكنولوژي و بهره‌گيري گسترده از آن، ضرورت مبارزه با هر يك از اين تروريسم‌ها بيش از پيش نمايان مي‌شود.

امروزه ديگر نبايد به دنبال مظاهر سنتي تروريسم بود و راههاي مبارزه را منطبق با آن طراحي كرد. بلكه بايد با شناسايي دقيق مظاهر نوين به دنبال كشف راههاي متناسب با آن گشت.
امروز، تروريستها همگام با روند جهاني شدن پيشرفت كرده‌اند اما هرگز در قيد وبندهاي بين‌المللي گرفتار نشده‌اند و از آنجا كه تروريست‌ها به بازيگراني بين‌المللي تبديل شده‌اند، مي‌توانند تقريباً در هر جا كه بخواهند اقدامات تروريستي خود را ساماندهي كرده، به اجرا گذراند، از اين رو هيچ منطقه، دولت يا ملتي از اقدامات آن مصون نمي‌ماند.
به همين دليل پيشگيري از وقوع اعمال تروريستي و حذف تدريجي تروريسم از جامعه جهاني ضرورتي انكارناپذير است.

ضرورت‌هايي براي دستيابي به موفقيت در پيشگيري از تروريسم
براي دستيابي به موفقيت در پيشگيري از اعمال تروريستي لازم است:
اول: تعريف دقيقي از تروريسم ارائه شود.
متأسفانه هنوز تعريف جامع و كاملي از تروريسم در جهان كنوني ارائه نشده است. و بسته به ديدگاههاي هر كشور، تعاريف ارائه شده دستخوش تغيير شده‌اند. دولت‌ها عموماً براي آنكه رفتارهاي خود و اتباع مورد قبولشان را توجيه كنند اعمال ارتكابي از سوي خود و اتباعشان را از دائره شمول تروريسم خارج ساخته‌اند و آنرا در قالب تلاش‌هايي براي احقاق حق تلقي كرده‌اند.
از سوي ديگر قدرتهاي جهاني براي آنكه دولت‌ها وكشورهاي مظلوم و ستمديده را ازدستيابي به حقوق اوليه خود محروم سازند هر رفتاري را كه از سر تلاش براي دستيابي به حقوق اوليه از سوي آن كشورها سر مي‌زند منطبق با رفتارهاي تروريستي مي‌دانند. بنابر اين لازم است، تعريف دقيق و منطبق با نظرات دولتها و كشورها از تروريسم ارائه شود تا تمام واژه‌هاي منشعب از اين واژه در هر سندي همان مفهوم و معناي واحدي را منتقل كند كه براي بشريت و دولتها به يك ميزان قابل درك باشد.

دوم: تفكيك تلاش نهضت‌هاي آزاديبخش از تروريسم
برخي از قدرت مندان با بهره‌گيري از واژه تروريسم به جنگ آزادي خواهان مي‌روند و آنان را كه براي دستيابي به حقوق اوليه خود تلاش مي‌كنند به تروريست متهم مي‌كنند و در اين مسير كار به جايي رسيده است كه متأسفانه حكومت‌هاي غاصبي همچون اسرائيل، كساني را كه در برابرش مقاومت مي‌كنند را تروريست مي‌خواند، امروزه دولت‌هايي از خطر تروريسم ياد مي‌كنند كه خود نقاط سياهي از انواع جنايت‌هاي سازمان يافته را در كارنامه خوددارند.
آيا مي‌شود باور كرد كه رفتار آمريكا در باره افغانستان، عراق و ايران، رفتاري براي مبارزه با تروريسم است. آيا مي‌شود اين ادعا را با تصويري از زندان ابوغريب در كنار هم نهاد و نتيجه‌اي كه آمريكا به دنبال آن است گرفت؟!

اساساً آيا نگاه سودجويانه آمريكا در خليج فارس وچشم‌اندازي او به منابع نفتي ملت اين منطقه را نمي‌توان مظهر نويني از تروريست به جامعه جهاني معرفي كرد؟!
اينكه كشورهاي قدرتمند براي فروش اسلحه‌هاي خود همواره بايد جنگي پديد آورند و اينكه براي دستيابي به ثروتمند آنان، بايد آنان را از عرصه‌هاي معقول جهاني به در سازند خود مظهري از تروريسم نيست؟!
چگونه است كه عده‌ايي براي بازگشتن به وطن تاريخي واصيل خود تروريست خوانده مي‌شوند و عده‌ايي مظلوم - جهان مي‌داند كه ريشه در آن منطقه ندارند - ضد تروريسم قلمداد مي‌شوند.
اينهاست كه ضرورت تفكيك تلاش نهضت‌هاي آزاديبخش از تروريسم را بيش از گذشته نمايان مي‌سازد.

قطعنامه 1989 مجمع عمومي سازمان ملل متحد نيز ضمن آنكه اقدامات تروريستي را در هر كجا و توسط هر كسي ارتكاب يابد غير قابل توجيه مي‌داند به حق غير قابل نقض «تعيين سرنوشت واستقلال تمامي انسان‌هايي كه تحت استعمار و رژيم‌هاي نژادپرست وديگر اشكال سلطه بيگانگان واشغال خارجي به سر مي‌برند را به رسميت شناخته، مشروعيت مبارزات آنان به ويژه مبارزه جنبش‌هاي آزادي‌بخش ملي را تأئيد مي‌كند.»

در همين اجلاس دو نظر عمده مطرح شد، كشورهاي غربي با هر گونه ترور تحت هر عنواني مخالفت مي‌كردند و آن را موجب بر هم خوردن نظم جهاني مي‌دانستند اما در مقابل كشورهاي غير متعهد و ازجمله جمهوري اسلامي ايران ضمن محكوم كردن ترور دولتي، معتقد بودند كه بايد حركت‌هاي آزادي بخش براي رهايي از سلطه خارجي را از تروريسم جدا كرد و ملتهاي تحت سلطه مجاز به استفاده از شيوه‌هاي انقلابي براي رهايي از سلطه خارجي هستند.

سوم: ضرورت ريشه‌يابي علل وقوع تروريسم و از ميان برداشتن آنها
روي آوري به تروريسم همواره از سر ماجراجويي و دستيابي به سلطه‌هاي نامشروع نيست گاهي از سر استيصال است: «مردمي كه مستأصل و نااميدند به آساني جذب سازمانهاي تروريستي مي‌شوند.»

نابرابري‌هاي اجتماعي و فقدان حداقل‌هاي عدالت اجتماعي مي‌تواند طرف ضعيف را به رويارويي -كه همواره و لزوماً همراه با رفتاري منطقي نيست - سوق دهد و اقدام وي كه از سر استيصال است به نادرست اقدامي تروريستي قلمداد گردد. بنابر اين تلاش جامعه جهاني براي استقرار عدالت اجتماعي و زودودن فقر و نابرابري از جوامع مي‌تواند از روي آوردن برخي از انسانها به اقداماتي كه در اثر ناچاري به آن دست مي‌زنند جلوگيري كند.
در قطعنامه مجمع عمومي سازمان ملل كه پيشتر از آن ياد شد نيز از دولت‌ها خواسته شده است تا در حذف و از ميان برداشتن علل اصلي تروريسم بين‌المللي بيش از پيش سهيم گردند و به كليه وضعيت‌ها از جمله استعمار، نژادپرستي، وضعيت‌هايي هم چون سلطه بيگانگان و اشغال خارجي كه مي‌توانند سبب تحقق تروريسم بين‌المللي باشند وصلح و امنيت بين‌المللي را به مخاطره اندازند، توجه ويژه مبذول دارند.

برخي از نويسندگان معتقدند كه دولتهايي كه گروههايي را از حق تعييين سرنوشت محروم ساخته‌اند، قسمتي از مسئوليت اقدامات خشونت‌باري كه توسط آنان انجام شده است را بر عهده دارند.

چهارم: تدوين منشور ضد تروريسم
امروزه بيش از هر زمان ديگري اين ضرورت احساس مي‌شود كه جامعه جهاني نيازمند تدوين منشور واحدي است كه مورد قبول دولت‌ها قرار گرفته باشد و در ضمن آن جوانب مبارزه با تروريسم تبيين شده باشد و سليقه دولتها را در اعمال قوانين ضد تروريستي وتشخيص جرايم تروريستي در حدود قانون واحدي محدود نمايد.
به نظر مي‌رسد مرحله گسترش تروريسم كه از نيمه قرن بيستم آغاز شده و به روش‌ها وابزارهاي نوين مجهز گشته و حتي قالب دولتي نيز پيدا كرده است نيازمند مقابله جدي است كه جز با تدوين منشور واحد ميسر نيست.

پنجم: رويكرد اخلاق محوري به جاي منفعت محوري
خانم شانتال (Schantal) فيلسوف و مورخ فرانسوي در مقدمه كتاب خود تحت عنوان تاريخ انديشه سياسي در غرب، به طور مفصّل در باره ترور بحث مي‌كند و معتقد است كه قرن بيستم اصولاً قرن ترور است، زيرا در اين قرن تفكر ماركسيستي، سطح ملاحظات اخلاقي را درجامعه بين‌المللي پايين آورد ماركسيسم موجوديت و بقاي خود را در گرو خشونت مي‌ديد و بنابر اين در دوره‌اي كه بر بخش وسيعي از جهان سلطه پيدا كرد، خشونت و در اوج آن ترور را نيز به همراه آورد.

افول رويكرد اخلاقي و جايگزيني آن با رويكرد منفعت‌گرا سبب گرديده است كه دولت‌ اقتدارگرا وقدرتمند از ميزان نفوذ اخلاق در سياست بكاهند و از همين منظر رفتارهاي ضد اخلاقي - كه در رأس آن مي‌توان از تروريسم نام برد – در عرصه دولتي مجال تبلور و بروز يابد. بازگشت اصول گرايانه به اخلاق مي‌تواند بشر را از فرو رفتن بيشتر در گرداب منفعت و روي‌آوري به رفتارهاي غير بشردوستانه باز دارد. پايبندي به اصول اخلاقي مي‌تواند موانع جدي دروني براي بشر به وجود آورد تا ازگرايش به سمت رفتارهاي نامناسب روي باز گرداند.

نتيجه:
ترور و تروريسم، واژه‌هاي خوشايندي براي بشر امروزي نيستند و اگر چه مجامع بين‌المللي كوشيده‌اند تا با وضع قوانين متعدد، زشتي آنرا نمايان سازند ورويگرداني بشر از اين پديده شوم را مطالبه نمايند ولي بايد دانست كه بدون درك واحد از اين پديده - كه مي‌طلبد تعريف واحدي از آن در جوامع بشري ارائه شود - نمي‌توان در انتظار درك مشترك و لزوماً رويگرداني از اين پديده بود. همچنين بايد با اتخاذ تدابير روشن بينانه تمايز پديده شوم تروريسم از تلاش‌هاي مشروع نهضت‌هاي آزادي‌بخش را آشكار ساخت وهمچنين بازشناسي علل وريشه‌هاي تكوين تروريسم و تلاش در جهت از ميان برداشتن اين علل مي‌تواند در زدودن غبار اين پديده از چهره جامعه بين‌المللي مؤثر افتد و در نهايت توصيه براي روي‌آوري به اخلاق بشري ـ بي‌آنكه مقيد به مذهب يا نحله خاصي باشد ـ و آنچه كه نوع بشر آن را به حساب اخلاق ستوده و پسنديده مي‌آورد مي‌تواند انسانها را در مداري به دور از تروريسم و حول زندگي بشر دوستانه به تداوم زندگي سوق دهد.
 سه شنبه 7 خرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 433]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن