تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):کسی که نماز را از وقتش تأخیر بیندازد، (فردای قیامت) به شفاعت من نخواهدرسید.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826647855




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بیژن بصیری از تهران تا رم می‌گوید


واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
بیژن بصیری از تهران تا رم می‌گوید




بیژن بصیری هنرمند ایرانی الاصل فعال در ایتالیا می‌گوید: حضور در عرصه هنر راه سریع پول درآوردن نیست، بلکه هنر یک مسیر عرفانی است که اگر به درستی انجام شود علاوه بر ارزش فرهنگی دارای ارزش مادی نیز می‌شود.





وب‌سایت هنر آنلاین: بیژن بصیری هنرمند ایرانی الاصل فعال در ایتالیا می‌گوید: حضور در عرصه هنر راه سریع پول درآوردن نیست، بلکه هنر یک مسیر عرفانی است که اگر به درستی انجام شود علاوه بر ارزش فرهنگی دارای ارزش مادی نیز می‌شود.

بیژن بصیری هنرمند ایرانی الاصل فعال در ایتالیا و مقیم این کشور است. بصیری از سال 1354 برای ادامه تحصیل به ایتالیا رفت و از همان زمان فعالیت هنری خود را در این کشور آغاز کرد و تا به امروز نیز این فعالیت را ادامه داده است.

بصیری با ترکیبی از نقاشی، مجسمه‌سازی، موسیقی و شعر و با تمامیت هنری حماسی و آرمان‌گرایانه خویش تماس بین دو فرهنگ عظیم شرق و غرب را نمایان‌گر است.

او در طی مسیر هنری خویش که در ایتالیا آغاز می‌شود بدون چشم پوشی از ریشه‌های فرهنگی و حساسیت شخصی، به آرامی و با آینده‌نگری، به خلق تفکری زاینده می‌پردازد که با تکیه بر شهودی شاعرانه و الهامات ناشی از رابطه عمیق وی با طبیعت و هنر "گداخت اندیشه" نام می‌گیرد.


بیژن بصیری از تهران تا رم می‌گوید / کار هنری مثل یک مسابقه دو است



 در سایه مکتبی زیباشناسانه و شاعرانه، به دور از مرسومات باب روز و تملق‌های ناپایدار، بصیری جهان بینی شخصی خویش را می‌پرورد که عمیق‌ترین چرخه‌های هنر وی را در بر می‌گیرد؛ تبخیرها، هرمس‌ها، آینه‌های خورشیدی، کتاب یارها، سنگ‌های آسمانی، جانوران، تاس‌های تقدیر، مارها و آثار نافذ و تاثیرگذار دیگر از جمله کارهای بصیری در طی سالیان است.

بصیری پس از 40 سال دوری از وطن با مجموعه آثارش به نام "مطلق" به موزه هنرهای معاصر ایران می‌آید و پس از آن با مجموعه "نور" به نگارستان آن می‌رود. در آخرین روزهای تابستان بیژن بصیری مهمان خبرگزاری هنر ایران شد و به سوالات ما پاسخ گفت. ماحصل این گفتگو را در زیر می‌خوانید:

می‌خواهیم کمی بیشتر با شما آشنا شویم و بدانیم از چه زمانی به هنر علاقمند شدید و در این عرصه گام نهادید؟

من خیلی زود به سمت هنر کشیده شدم، از سنین 12-13 سالگی این کار را آغاز کردم و احساس می‌کردم به جز این کار، حرفه دیگری نمی‌توانم انجام دهم. دوران کودکی یک احساساتی وجود دارد و بیشتر شاعرانه و حسی است و نمی‌شود نام هنر بر روی آن نهاد.

بیشتر به نظر می‌رسد در این زمان باید به آن بها داد تا قوام یافته و فرم خود را بیابد. هر کسی در هر کجایی که متولد شده است از یک جایی باید شروع کند و این ربطی به نوع و نژاد آدم‌ها ندارد. بنابراین نمی‌توانم دقیقا بگویم که از چه زمانی کار هنری را آغاز کردم.

در همان سنین کودکی شروع کردم به کار هنری انجام دادن مانند تمام کودکانی که این کار را انجام می‌دهند اما آثارم فرم خاصی نداشت. در مرحله شروع، تمام فرم‌ها ابتدایی است و بسیار مهم است، اما این فرم‌ها جهت ندارند و همه با هم هستند، بعد آرام آرام جهت‌دار می‌شوند و شکل و حالت خود را می‌یابند.

من می‌دانم که مجسمه‌ساز هستم و مرکز کار من حجم است و در من فرم گرفته است چرا که در طول زمان است که جسم فرم می‌گیرد.

 
بیژن بصیری از تهران تا رم می‌گوید / کار هنری مثل یک مسابقه دو است



 تحصیلات شما در کجا بود؟

تا دوره دبیرستان در ایران بودم و بعد رفتم به دانشگاه رم. به نظر من دانشگاه یک نقطه کوچک در مجموع کار است. چرا که معلوم نیست که شما با طی کردن دوران دانشگاه حتما هنرمند می‌شوید یا نه. هیچ چیز مشخص نیست و همه اینها به ذات و آنچه که در درون شما درحال شکل‌گیری است، باز می‌گردد.

چه شد که رم را برای ادامه تحصیل انتخاب کردید؟

در سال 1975 رفتن به فرانسه و ایتالیا نسبت به سایر کشورها راحت‌تر بود، از سوی دیگر برای تحصیل در هر رشته مقصد مشخص بود. مثلا اگر می‌خواستید پزشکی بخوانید باید به امریکا سفر می‌کردید و برای هنر به فرانسه یا ایتالیا؛ درآن زمان خارج رفتن یک شور و هیجان داشت و همه جوانان می‌خواستند در خارج از ایران تحصیلات خود را ادامه دهند.

 اما هر کشور شرایط خاص خودش را دارد و این انتخاب جزو تصمیمات مهمی است که سرنوشت شما را تغییر می‌دهد.

هدف شما از ابتدا مشخص بود و می‌خواستید هنر بخوانید؟


بیژن بصیری از تهران تا رم می‌گوید / کار هنری مثل یک مسابقه دو است



بله، خیلی قبل‌تر تصمیم گرفته بودم و می‌دانستم راه برگشتی در این زمینه ندارم.

درآن زمان در چه رشته‌ای مشغول به تحصیل شدید؟

رشته‌ای که من در دانشگاه برای تحصیل انتخاب کردم صحنه آرایی بود، دلیل انتخابم نیز این بود که یکی از اساتید ما هنرمند بسیار خوبی بود. بعد از اتمام دوره دانشگاه هرگز صحنه آرایی نکردم و تنها در این رشته تحصیل کردم.

 در آن زمان همه می‌خواستند در کنار او تحصیل کنند چرا که استاد خوبی بود و فضا و بُعد هنری را بسیار خوب به شاگردانش آموخت و تفکر کار را به ما آموزش داد. تکنیک خیلی مهم نبود، مهم تفکر و فضایی است که به تو این امکان را می‌دهد تا آنچه را که می‌خواهی انجام دهی. در واقع آکادمی در زمینه هنر و تاریخ هنر به من کمک بسیاری کرد.

دید معاصر، شناخت هنرمندان، تاریخ گذشتگان و این که چه کاری می‌توان انجام داد که تاکنون کشف نشده است، بسیار مهم است. چرا که هر کدام از ما می‌توانیم کشف خودمان را از هنر داشته باشیم و نمی‌توانیم روی کشفیات دیگران زندگی کنیم. آکادمی به تو یاد می‌دهد چه کاری را انجام ندهی نه آنکه چه کاری را باید انجام دهی.

بعد از پایان تحصیلات رفتید به سراغ مجسمه‌سازی یا در صحنه آرایی ادامه کار دادید؟

نه من صحنه آرایی را فقط در دوران دانشگاه خواندم و به هیچ وجه نه قبل و نه بعدش در این زمینه کار نکردم. بعد از آن نیز رفتم به سراغ کار خودم، شروع به شناخت هنرمندان و منتقدین کردم و کم کم آنها نیز من را شناختند و این ادامه یافت. تنها کاری که نکردم این بود که ایرانی بودن را در ایتالیا انجام ندادم.

رنگ و بوی شرقی در کار شما چقدر وجود دارد؟

وقتی تو تصمیم می‌گیری به آن رنگ بدهی دیگر دیر شده است، چرا که نمی‌شود رنگ و بویی به کار داد. باید این رنگ در کار شما وجود داشته باشد. رابطه‌ای که من با زمان دارم آن چیزی است که از شرق برای من باقی مانده است و این در آثارم دیده می‌شود اما اینکه بخواهم از ایران و سمبل‌ها در آثارم استفاده کنم و اثرم را غربی یا شرقی کنم نبوده است.

 احساس می‌کنم این خطرناک است و پایان کارم خواهد بود. احتیاجی نیست شما حتما در کارتان یک المان ایرانی بگذارید تا کیفیت کار را نشان دهید، این باید در خود اثر وجود داشته باشد.


بیژن بصیری از تهران تا رم می‌گوید / کار هنری مثل یک مسابقه دو است



شما تحصیلات خودتان را در رم گذراندید که مهد هنر است، از کدام یک از هنرمندان ایتالیایی برای کارتان الهام گرفتید یا بهتر بگویم کدام هنرمند ایتالیایی روی کار شما تاثیر گذاشت؟

من از هیچ یک از هنرمندان ایتالیایی الهام نگرفتم. همه هنرمندان دوستانم بودند و با آنها در ارتباط بودم و بر تفکر و کارشان ارزش قائلم. وقتی با هنرمندان دیگر که بزرگ‌تر از تو هستند و دنیای پیچیده‌ای دارند برخورد می‌کنی این تعامل باعث می‌شود تو عادت کنی و همیشه زیر یک فشار کار کنی، فکر کنی و به عمق مطلب برسی و برای آن تلاش کنی.

 هنرمندی که از هنرمند دیگری الهام می‌گیرد یعنی اینکه توان انجام کار هنری مستقل را ندارد. به عقیده من باید در یک محیط هنری زندگی کرد و روی مسائل، بسیار فکر کرد و در نهایت موضوعی را انتخاب و روی آن کار کرد. باید روی فضاهای ناشناخته بسیار تحقیق کرد.

 هنرمند معاصر کسی است که بتواند کاری را انجام دهد که دیگران این کار را انجام نداده باشند. اهمیت هنر ایجاد جهش در قسمتی است که کسی درآن گام برنداشته باشد. مانند یک تاریکی مطلق که تو به عنوان یک هنرمند تلاش می‌کنی تا بخشی از آن را روشن کنی.

بسیاری از آثار شما در موزه‌های مختلف دنیا نگهداری می‌شوند. آثار شما چه ویژگی دارند که باعث شده در کنار آثار سایر هنرمندان جهان در موزه‌ها نگهداری شود و سایر کشورها متقاضی نمایش آنها باشند ؟

در دنیای هنر مسائل متفاوت هستند. هنرمند باید تلاش کند و آثار خود را نشان دهد. در تاریخ نیز این‌گونه است فضایی که من ایجاد کردم فضایی بود که تاکنون کسی چنین کاری را انجام نداده بود، به همین دلیل کار من دیده شد.

هنرمند اصلی را نمی‌توان هرگز حذف کرد، اما کسی که از هنرمند کپی می‌کند را به راحتی می‌توان کنار گذاشت چرا که به تاریخ تعلق ندارد. کسی من را انتخاب نکرد، آثار من در طول زمان قدرت جاذبه خود را نشان دادند و موجب شده تا آثارم دیده شوند.

چه شد که بعد از 40 سال تصمیم گرفتید در ایران نمایشگاهی از آثارتان برگزار کنید؟

از خیلی پیش‌تر قصد داشتم در ایران نمایشگاهی برگزار کنم و دلم می‌خواست بعد از سال‌ها به بهترین شکل این کار را انجام دهم. چرا که معتقدم برگشتن صرف و برگزاری یک نمایشگاه ساده خیلی اتفاق خاص و عجیبی نیست.

 باید یک رابطه‌ای بین سال‌هایی که گذشت و حال برقرار می‌کردم. در تمام این سال‌ها من هیچ وقت به ایران برنگشتم، چرا که فکر می‌کنم راهی که می‌رویم کاملا یک طرفه است و توقف هم ندارد.

 من فکر می‌کنم ایران نیز مانند سایر نقاطی که به آنجا سفر کردم، است و در مسیرم قرار دارد و جدای از این که من رشد کرده‌ام، جامعه ایرانی نیز رشد کرده است. طبیعی است که کشورم است و با آن ارتباط دارم و نمایشگاه گذاشتن در کشور خودت بسیار با نمایشگاه گذاشتن با سایر کشورها تفاوت دارد، ولی هرچه این فاصله نزدیک‌تر باشد باید دید دقیق‌تری داشته باشی و این کار بسیار سختی است.

کار هنری فقط خلق یک اثر زیبا نیست، باید آن واقعیت همراه با دیدی که دارید را تبدیل به هنر کنید و این مسئولیت را بپذیرید که در کشور خود بسیار موشکافانه‌تر کار کنید.

برای این نمایشگاه از چند مجموعه، اثر انتخاب کردید؟

من آثار هر نمایشگاهم با دیگری کاملا متفاوت است و آثارم متعلق به مجموعه خاصی نیست. برای هر نمایشگاه یکسری کار خلق می‌کنم چرا که معتقدم هر نمایشگاه ابعاد و دلیل خودش را دارد و روی آن تفکر و حس کار می‌کنم و برمبنای آن هنرم فرم می‌گیرد.

 گاهی اوقات یکسری از آثار وجود دارد که با آنچه که امروز فکر می‌کنی همسو است و گاهی نیز آثار خلق می‌شوند چرا که حس آنها با هم یکی است و می‌توانند در کنار هم قرار گیرند.

 هر کدام از این آثار هویت خودشان را دارند و با هم بودن آنها برای پیدا کردن یک هویت از ترس این‌که هر کدام آنها به تنهایی هویت نداشته باشند، هم از نظر فردی، هم هنری و هم اجتماعی اشتباه است.

چرا عنوان" مطلق" را برای نمایشگاهی که در موزه هنرهای معاصر برگزار کردید انتخاب کردید؟

بسیار به این موضوع فکر کردم، اکثر عنوان‌هایی که انتخاب کردم ایتالیایی بودند و بعد به فارسی آنها را ترجمه می‌کردم، اما آنچه می‌خواستم بدست نیاوردم.

در نهایت به این نتیجه رسیدم که باید حتما به کلمه فارسی فکر کنم و در نتیجه به "مطلق" رسیدم و اگر به هر کجای دیگر هم این آثار را ببرم نامش تغییر نمی‌کند و همین "مطلق" باقی خواهد ماند.

چرا "مطلق"؟

به این دلیل که برای ایران بود. من مدتی قبل در ترکیه نمایشگاهی داشتم و برای آن اسم نمایشگاهم را "چشمه" انتخاب کردم، چرا که ترکیه بین آسیا و اروپاست و استانبول سرچشمه دو واقعیت است. اما ایران مطلب دیگری است و حس من این بود و من را به سمت این کلمه برد. مطلق در ذات هر چیزی وجود دارد.

 هر چیزی در ذات خود یک نقطه مطلق به خود دارد که همیشه ابراز نمی‌شود. الماس ممکن است به ذات مطلق نزدیک شود، اما کربن در محور آن قرار دارد. مطلق مانند قطره‌ای است که در اقیانوس می‌افتد. این قطره هویتش فرقی با اقیانوس ندارد، تنها اندازه و مقدارش متفاوت است، اما تغییر نمی‌کند.

در عالم ادبیات خیام هم مطلق است، یک انسان است با تمام خصوصیات اخلاقی و احتیاجات سایرین اما در ذات و نهاد خود یک کیفیتی دارد که وقتی مثل یک قطره در اقیانوس ایران می‌افتد، گم نمی‌شود. مطلق این خاص بودن را عنوان می‌کند.

وقتی به هر کدام از مجموعه‌های شما نگاه می‌کنیم عمدتا یک ابهت و عظمتی در آنها وجود دارد و این باعث می‌شود آثار شما بسیار خاص شوند. تاس‌ها، مارها هر کدام خاص هستند و عنوان خاصی دارند. آیا تمام آثار شما به این شکل است یا به بخشی از زندگی شما بر می‌گردد؟

به نظر من عظیم بودن تناسب بین وزن‌هاست و تناسب عظمت ایجاد می‌کند، این به بزرگی آن حجم ربطی ندارد. وقتی تناسب به نقطه خاصی می‌رسد عظمت را ایجاد می‌کند و باز هم می‌گویم این به ابعاد کار ربطی ندارد. باید نوع اجرای کار این عظمت را در خود داشته باشد.

این آثار متعلق به برهه خاصی هستند؟

برای من همیشه همه چیز در یک لحظه اتفاق می‌افتد. این که چقدر واقعا برای کار زمان می‌گذارید اهمیتی ندارد. اهمیت وقتی است که با دیدن آنها هیچکدام از این زحمات دیده نشود و به آن وزن ندهد. اگر به عنوان مخاطب خستگی را در کار حس کنید، معلوم است که در کار یک چیزهایی کم است و یکسری ابعاد وجود دارد که باعث شده آن اتفاقی که باید، برای شما نیفتد.

باید وقتی از ابتدا تا به الان به آثارم نگاه می‌کنم، همه چیز در یک لحظه مرور شود و انگار در همان لحظه اتفاق افتاده است در واقع من نباید این زمان را حس کنم، چرا که خط فکری من در تمام این سال‌ها یکی بوده، رشد کرده اما تغییر نمی‌کند.

رنگی که در آثارتان استفاده می‌کنید عمدتا رنگ‌های گرمی هستند. انتخاب این رنگ‌ها چه میزان بر مبنای سوژه‌ای است که روی آن کار می‌کنید؟

من سوژه را انتخاب نمی‌کنم. انتخاب رنگ‌های من به خیلی از موضوعات بستگی دارد. انتخاب رنگ‌ها بستگی به یک دنیای خاص دارد. در تابلوهای آخر رنگ‌ها جهش بیشتری نسبت به قبل دارند.

رنگ‌های قبلی بیشتر از طبیعت می‌آمدند و رنگ‌هایی از جنس آتش و ازعمق زمین گرفته شده‌اند برخی در مرحله گداختن و برخی خاموشی؛ اما در مرحله آخر رنگ‌ها به جای طبیعت از تاریخ هنر می‌آیند و منظره‌ای که جلوی چشمم قرار می‌گیرد، طبیعت نیست بلکه تاریخ هنر است و این یک تحول است.


بیژن بصیری از تهران تا رم می‌گوید / کار هنری مثل یک مسابقه دو است



و آیا این انتخاب تغییر می‌کند؟

بله، چرا که ما آرام نمی‌توانیم بگیریم. نباید در یک نقطه ماند و باید حرکت کرد. اگر می‌خواهید موج باشید باید حرکت داشته باشید.

بعد از 40 سال دوری از وطن فضای هنری امروز ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

خیلی خوب، فکر می‌کنم انرژی که در فضا هست و حتی احترامی که برای تفکر و احساس بقیه قائل هستند، بسیار استثنایی است و می‌تواند ناپختگی‌هایی نیز داشته باشد اما به طور کلی به هنر بسیار اهمیت می‌دهند و بسیار تشنه واقعیات هستند.

به همین دلیل این را بسیار مثبت می‌دانم. اما مخاطبان هنوز حرفه‌ای نشده‌اند و تاحرفه‌ای شدن فاصله دارند. وقتی شما به دانمارک یا شمال اروپا می‌روید می‌بینید که همه چیز بسیار سیستماتیک است و هر چیزی در جای خود قرار دارد و دیگر تغییری ایجاد نمی‌شود و این خوب نیست، چرا که تحولی ایجاد نمی‌شود که شاهد اتفاق جدیدی در آن بود.

اما فضای ایران خوب است و گالری‌ها و هنرمندان خوبی دارد و حتی نقاشان بسیاری دارد که من احساس می‌کنم این تعداد نقاش بسیار زیاد است و گاهی سو تفاهماتی نیز ایجاد می‌کند.

نقاشانی که وارد این عرصه می‌شوند باید بدانند که بسیاری از آن‌ها به سرانجامی در این عرصه نمی‌رسند، اما همین که تعداد زیاد است و از این میان چند هنرمند هم سربرآورند خود یک موفقیت است.

 در تمام دنیا اسامی زیاد نیست. فعالیت در عرصه هنری مانند یک مسابقه دو است که در ابتدا زیاد هستند و در خط پایان تعداد انگشت شمار می‌شود چرا که کیفیت کارشان بالامی‌رود.

فکر می‌کنید خود هنر در طی این سال‌ها چقدر دچار تحول شده است؟

رشد هنر در ایران خوب است و مانند خیلی چیزهایی که در حال حرکت است، خطر حرکت نیز به همراه دارد. باید هدایت کردن را یاد گرفت و با تفکر و تعمق این کار را انجام داد. کار هنری راه ثروتمند شدن نیست.

گاهی برخی فکر می‌کنند با وجود حراج‌ها می‌توان شاهد موفقیت در زمینه مالی بود در حالی که این‌گونه نیست و این طرز تفکر اشتباه مرگ آوری است.

اما باید کیفیت کار را بالا برد تا سرعت را توجیه کرد. در ایران این مسائل اندکی زیاد است و باید کنترل شود. حضور در هنر راه سریع پول درآوردن نیست. هنر یک راه عرفانی است و نباید به این مسائل فکر کرد. مخالف خرید و فروش آثار نیستم، اما مبدا و هدف نمی‌تواند باشد.

وقتی هدف کیفیت کار باشد، قطعا آن اثر استثنایی می‌شود و ارزشی دارد که جدای از ارزش فرهنگی است و این به زودی حاصل نمی‌شود و برای رسیدن به آن باید تلاش کرد.






تاریخ انتشار: ۱۲ آبان ۱۳۹۴ - ۱۴:۲۳





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن