واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: قتل مادر كنار تخت كودك
وقتی که پسر 10 ساله به رختخواب می رفت نميدانست كه براي هميشه از نوازشهاي مادرش محروم خواهد شد. جسد مادر اين كودك در حالي كه با پارچهاي به دور گردنش به كام مرگ رفته بود، كنار تخت كودك كشف شد.
به گزارش خبرنگار ما، ساعت 19 و 30 دقيقه شامگاه يكشنبه، 10 مهرماه قاضي حسينپور، بازپرس ويژه قتل پايتخت با تماس تلفني مأموران كلانتري مجيديه، از قتل زن جواني در خانهاش با خبر شد. پس از اعلام اين خبر بازپرس به همراه تيمي از كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي در محل حادثه كه طبقه اول ساختمان مسكوني حوالي خيابان مجيديه شمالي بود، حاضر شد. تيم جنايي در نخستين گام در قتلگاه با جسد زن 32 سالهاي به نام بتول روبهرو شد كه شلوار استريچ مشكي به دور گردنش پيچيده شده بود. بررسيها نشان داد مقتول مدتي قبل از شوهرش طلاق گرفته بود و با پسر 10 سالهاش در اين خانه زندگي ميكرد. همچنين مشخص شد مرد 40 سالهاي دو سال اين زن را صيغه كرده بود و به خانه او رفت و آمد داشته است. همزمان با ادامه تحقيقات، پزشكي قانوني هم در معاينات اوليه در محل حادثه مرگ زن جوان را فشار بر عناصر حياتي گردن اعلام كرد. بررسيهاي بعدي تيم جنايي هم در محل حادثه حكايت از آن داشت كه عامل يا عاملان اين حادثه آشنا بودهاند به طوري كه مقتول غافلگير شده و مقاومتي در برابر قاتل يا قاتلان نكرده است. پس از اين تيم جنايي ابتدا از پسر 10 ساله مقتول تحقيق كرد.
آخرين ديدار كودك 10 ساله
وي گفت: شب قبل من و مادرم در خانه بوديم كه پدر خواندهام به خانه آمد. پس از اينكه شام خوردم، احساس گيجي به من دست داد به طوري كه نفهميدم چه زمان گوشه اتاق خوابم برد، اما صبح روي تخت اتاق خوابم از خواب برخاستم و مادرم كنار تختم دراز كشيده و پتويي رويش انداخته بود. فكر كردم خواب است و حيفم آمد او را بيدار كنم. به همين دليل خودم صبحانه خوردم و به مدرسه رفتم. ظهر به خانه برگشتم. چون كليد نداشتم، زنگ خانه را زدم تا مادرم در را باز كند اما جواب نداد. فكر كردم مادرم براي انجام كاري از خانه بيرون رفته است به همين خاطر به خانه مادر بزرگم كه در آن نزديكي است، رفتم.
ساعتي بعد از خانه مادر بزرگم با خانهمان تماس گرفتم اما كسي تلفن را جواب نداد. چند ساعتي گذشت و خبري از مادرم نشد تا اينكه با پدر خواندهام تماس گرفتم و موضوع را به او گفتم اما چنگيز هم گفت كه از مادرم خبري ندارد. خيلي نگران شديم و احتمال داديم براي مادرم اتفاقي افتاده باشد به همين دليل با پدر خواندهام قرار گذاشتيم به در خانهمان برويم و در خانهمان را باز كنيم. من بلافاصله به در خانهمان رفتم و دقايقي قبل هم پدرخواندهام آمد و قفل در را شكستيم و وقتي وارد خانه شديم، مادرم را همانطوري كه صبح كنار تختم خوابيده بود، مشاهده كرديم. وقتي پتو را از رويش كنار زديم با اين صحنه روبهرو شديم.
حرفهاي شوهر صيغهاي
شوهر صيغهاي مقتول هم در تحقيقات به پليس گفت: دو سال قبل با بتول آشنا شدم. آن زمان بتول در يكي از واحدهاي ساختماني كه من و همسرم در آن زندگي ميكنيم، با پسرش زندگي ميكرد. يك روز براي انجام كاري به خانهشان رفتم كه متوجه شدم او زن تنهايي است. از آنجايي كه همسرم بيمار است به او پيشنهاد صيغه دادم كه قبول كرد. وي ادامه داد: يك سالي گذشت و من مخفيانه از همسرم به خانه او رفت و آمد داشتم تا اينكه همسرم متوجه شد و با هم درگير شديم. پس از اين 15 ميليون تومان به بتول كمك كردم و او براي خودش خانهاي خريد و از ساختمان ما رفت. به همسرم گفتم كه ارتباطم را با او قطع كردهام اما همچنان مخفيانه ارتباط داشتم. من هميشه روزها به خانه بتول ميآمدم تا همسرم به من شك نكند اما شب قبل وقتي همسرم به خانه پدرش رفت، من به بهانه انجام كاري به اينجا آمدم. پس از خوردن شام ساعت 23 از بتول خداحافظي كردم و به خانه پدر زنم رفتم. امروز چند بار با بتول تماس گرفتم اما او جواب نداد تا اينكه ساعتي قبل پسرش با من تماس گرفت و گفت از صبح از مادرش بيخبر است. پس از اين با پسرش به در خانهشان آمديم اما هر چقدر زنگ در را زديم، بتول جواب نداد تا اينكه روي سقف خودروام رفتم و از پنجره به داخل اتاق نگاه كردم كه متوجه شدم تلويزيون روشن است. احتمال داديم براي بتول اتفاقي افتاده، قفل در خانه را شكستيم و وارد خانه شديم. بتول آرام و بدون حركت كنار تخت روي زمين خواب بود و وقتي پتو را كنار زديم، مشاهده كرديم كه شلواري به دور گردنش پيچانده شده و به قتل رسيده است. وي در پايان گفت: مدتي قبل مقتول به من گفت كه مزاحم تلفني دارد و من هم مدتي است به رفتارش مشكوك شده بودم. در ادامه جسد مقتول براي انجام آزمايشهاي لازم و مشخص شدن علت اصلي مرگ به پزشكي قانوني فرستاده شد و چنگيز به عنوان مظنون اين حادثه به دستور قاضي حسينپور براي تحقيقات بيشتر و روشن شدن زواياي پنهان اين حادثه بازداشت شد و در اختيار كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي قرار گرفت.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۲ آبان ۱۳۹۴ - ۰۹:۳۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 30]