واضح آرشیو وب فارسی:رودآور: همه چیز از یک پست اینستاگرامی «پرویز فتاح» رییس کمیته امداد امام خمینی(ره) کشور شروع شد، پستی که دل هر بیننده ای را از غم و اندور انباشته کرد و در آن از جوانی تویسرکانی، یادمی شود که برای نجات جان دو نفر از چنگال آتش، زیبایی صیرت اش را به زیبایی صورت اش ترجیح می دهد، نامش حمید است.به گزارش خبرنگار رودآور ، شب گذشته «پرویز فتاح» رییس کمیته امداد امام خمینی(ره) کشور در پست اینستاگرامی خود،تصویر جوان فداکار تویسرکانی در آتش سوخته ای را به نمایش می گذارد که حال و روز دل هر بیننده ای را دگروگون کرد. در آن پست فتاح از یک جوان تویسرکانی یاد کرده است که برای نجات دو نفر از چنگال آتش خود را به آب و آتش می زند، و در نهایت در تش می سوزد، و حال این جوان زنده اما صورت و بدنش به طور کامل سوخته است، فتاح در این پست آورده است: "صورتت را پوشانده اند، انگار که دیدنی نیست، اما من دوست دارم تو را ببینم نترس کسی دست به پوست سوخته ات نمی زند، پوستی که حالا تحمل حتی یک بوسه را هم ندارد، فقط میخوام تو را آن طور ببینم که خودت خواستی، مگر خودت نخواستی که صورت ات را با جان دو نفر معاوضه کنی؟ صورتی که به دو برابر جان آدمیزاد قیمت دارد دیدنی است، نیست؟ آنچه را تو فروخته ای خدا خریده است، باور کن، شهروند تویسرکانی که برای جان دو نفر از چنگال آتش، زیبایی صیرت اش را به زیبایی صورت اش ترجیح داد شاید به این زودی ها سلامت کافی برای زدنگی عادی به دست نیاورد، او حالا یکی از هم خانوادگی های ما در کمیته امداد امام خمینی(ره) است، قهرمانی که همه به او افتخار می کنند." جویا شدیم تا صحت موضوع را بررسی کنیم، تلفن را برداشته و با کمیته ام تلفننم را دراته و با کمیته امداد امام خمینی(ره) تویسرکان تماس گرفتیم، موضوع تأیید شد و با مراجعه به کمیته امداد تویسرکان، جریان را از زبان مددکار این جوان فداکار شنیدیم، چگونه می توان درک کرد در شهر ما چنین فداکاری رخ دهد و کسی متوجه نشود، اینک پس از گذشت تقریبا ییک سال، حتی برخی از هماسایه ها هم از موضوع مطلع نبودند! خانواده این جوان تمایلی نداشتند و ندارند موضوع را اطرافیان بدانند و یا اینکه رسانه ای شود، اما مگر نه این است که ما هم در قبال این گونه فداکاری ها وظیفه ای داریم؟! نام این جوان فداکار حمید عبدالمالکی است، جوانی 31 ساله، متأهل و دارای یک فرزند، یکی از روزهای آذر ماه سال گذشته بود که نزدیکای ظهر خسته از سرکار به خانه می برمی گردد، در کوچه ای خلوت، اما آن روز کوچه کمی با سر و صدا پیرمرد و پیرزنی شلوغ می شود، زوج مسنی که از مددجویان کمیته امداد تویسرکان بودند، صدای پیرزن چندان بالا نمی رفت فقط به اندازه ای بود که حمید بشنود تا برای کمک به آنان وارد خانه همسایه شود، پسر همسایه معتاد بود و با توهمی که از مصرف شیشه پیدا می کند، چاقو به دست قصد جان پدرش مسنش را که بر روی ویلچر است می کند، حمید هر طور می شود، چاقو را از دست این معتاد می گیرد، پسرمعتاد همسایه از کار حمید عصبانی می شود و گالن پر از بنزین برداشته و بر روی بخاری می ریزد، به یک باره همه اتاق در آتش احاطه می کند، حمید پیرزن را به بیرون هدایت کرده، زمانی که می خواهد پیرمرد را هم در آغوش بگیرد و بیرون برد در آتش زبانه کشیده گرفتار می شود، پیرمرد زمین گیر و پسر معتادش در آتش می سوزند و حمید با سوختگی بالای 60 درصد جان سالم به در می برد. و اما به گفته خانم علائی حمید در خانه استیجاری زندگی می کرد و خرج و مخارج بالای درمان سبب می شود تا پرایدش را بفروشد، با توجه به نوع سوختگی و شدت آن همسرش هم به تنهایی نمی تواند از او نگهداری کند، بنابراین بردار حمید هر طور شده منزلی برایش تهیه می کند و پدر و مادرشان نیزاز زندگی خود دست می کشند و با همسر و فرزند حمید به نگهداری از او می پردازند، خرج و مخارج ها بالا و بالاتر می رود تا اینکه در اسفند ماه سال گذشته به کمیته امداد تویسرکان مراجعه می کنند و در نهایت فرودین ماه عضوی از مددجویان امداد می شوند. کارت درمانی امداد، دریافت سه میلیون تومان بلاعوض هم توانست آنان را در تأمین هزینه های درمان یاری دهد و آنان از تمامی سرمایه های انباشته خود استفاده کردند، زمان می گذرد و حمید همچنان به سختی زندگی خود را می گذراند. پنجم مرداد ماه امسال پرویز فتاح رئیس کمیته امداد کشور که برای مراسم روز تویسرکان به این شهر سفر می کند، با خانواده حمید هم دیداری دارد، در این دیدار فتاح قول مساعد برای تأمین 22 میلیون تومان را به او می دهد، اما تاکنون این مبلغ به دست حمید و خانواده او به دلیل کاغذبازی های اداری و تهیه سندهای لازم نرسیده است. هزینه های درمان بسیار بالا است، دو مرتبه حمام کردن حمید در روز، هزینه داروهایی که برای جلوگیری از عفونت و یا موارد دیگر در دفترچه درمانی حمید نمی توانند بنویسند، رفت و آمدهای حمید به تهران برای درمان و ... این ها همه بخشی از هزینه های جاری درمان است که دیگر این خانواده توان پرداخت آن را ندارند. خبرنگار رودآور بارها با خانواده این جوان فداکار تماس گرفت تا شاید روزنه ای پیدا شود و به دیدار حمید برود، اما آنان از رفت و آمدهایی که برایشان سودی ندارد خسته اند، رفت و آمدها که حالا بیشتر آزارشان می دهند و تمایلی به دیدن هیچ کسی را ندارند، می آیند می روند، دل می سوزانند ودیگر هیچ ، حتی اگر هزینه های درمان اولیه پرداخت شود و آن ها مشکلی در خصوص تأمین این هزینه ها نداشته باشند، تازه می رسد به هزینه های که باید حداقل برای جراحی پلاستیک صورت و دست ها که از بیرون نمایان است، چه باید کرد؟ می گویند خودمان از پس همه چیز بر می آییم، اما مددکار حمید خوب می داند که وی چگونه با مشکلات بسیار دست و پنچه نرم می کند و با سیلی صورت خود را سرخ می کند، صورتی که آتش فداکاری آن را سوخته است، خانواده حمید تمام سرمایه های خود را در این یک سال برای درمان حمید هزینه کرده اند و حال پدر ومادرش به گردو شکستن روی آورده اند. زنگنه
دوشنبه ، ۱۱آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: رودآور]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 12]