واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: دوئل عشقي در خانه فساد
مردي كه متهم است چهار ماه قبل در جريان رقابت عشقي مرتكب قتل شده بود، بازداشت شد.
به گزارش خبرنگار ما، عصر روز دوازدهم تيرماه بود كه بازپرس ويژه قتل با تماس مأموران كلانتري 159 بيسيم از قتل مرد جواني در يكي از خانههاي خيابان شوش شرقي باخبر و به همراه كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي تهران در محل حاضر شد. بررسيها حكايت از آن داشت كه حادثه در حياط يك خانه اتفاق افتاده و مقتول هم مردي 35 ساله به نام داوود است كه با چاقو هدف قرار گرفته و كشته شده است.
حرفهاي صاحبخانه
صاحبخانه كه زني تنها به نام معصومه بود، در شرح ماجرا گفت: لحظاتي قبل داخل خانه مشغول كار بودم كه صداي درگيري از داخل كوچه بلند شد. كنجكاو شدم و خودم را به در خانه رساندم. مقتول را در حال درگيري با مرد جواني ديدم. دعواي آنها به داخل خانه من كشيده شد. هر چند از همسايهها درخواست كمك كردم اما نتوانستم مانع دعواي آنها شوم. وقتي درگيري بالا گرفت يكي از آنها چاقويي را كه كنار حياط بود، برداشت و به مقتول ضربهاي زد كه روي زمين افتاد. بعد هم از محل فرار كرد. معصومه گفت من اين دو نفر را نميشناختم و نميدانم براي چه با هم درگير شده بودند. حرفهاي اين زن مورد قبول تيم جنايي قرار نگرفت و او با دستور قاضي بازداشت شد و براي تحقيق بيشتر در اختيار كارآگاهان پليس قرار گرفت و جسد هم به پزشكي قانوني منتقل شد.
بررسي سوابق
بررسي سوابق زن 45 ساله حكايت از آن داشت كه وي از مجرمان سابقهدار است كه بارها به اتهام جرائمي مثل درگيري با پليس، سرقت، نگهداري اموال مسروقه و راهاندازي خانه فساد دستگير و روانه زندان شده بود. در تحقيقات ميداني هم مشخص شد كه مقتول از مدتها قبل به خانه معصومه رفت و آمد داشته است.
دوئل عشقي بود
پس از به دست آمدن اين اطلاعات بود كه معصومه بار ديگر مورد تحقيق قرار گرفت. او در شرح ماجرا گفت: مردي كه در خانهام كشته شد، داوود نام داشت. مدتي قبل بود كه با او آشنا شدم. وقتي به من پيشنهاد ازدواج داد، قبول كردم. از سوي ديگر سيروس- قاتل- هم به من ابراز علاقه ميكرد. با سيروس در جريان خريد و فروش مواد آشنا شده بودم. سيروس اصرار ميكرد كه رابطهام را با داوود قطع كنم. او همه جا سايه به سايه دنبالم ميآمد تا مبادا با داوود حرف بزنم. معصومه ادامه داد: روز حادثه با داوود در خانه بودم كه سيروس وارد شد. او فهميده بود كه داوود در خانه من است. آنها در حياط خانه با هم درگير شدند. سيروس چاقويي را كه كنار حياط افتاده بود، برداشت و ضربهاي به داوود زد كه كشته شد و بعد هم فرار كرد.
بازداشت قاتل فراري
پس از اقرارهاي معصومه بود كه تحقيقات براي شناسايي سيروس به جريان افتاد. بررسيها حكايت از آن داشت كه متهم 34 ساله از مجرمين سابقهدار در زمينه سرقت و خريد و فروش مواد مخدر است. مأموران پليس وقتي براي بازداشت سيروس راهي مخفيگاهش در دروازه غار شدند، فهميدند كه او متواري شده است. تحقيقات در اين باره ادامه داشت تا اينكه مخفيگاه وي در شهرستان خرمآباد شناسايي شد و قاتل فراري هفتم آبان ماه به دام پليس افتاد. او در اولين بازجوييها به قتل داوود اقرار كرد.
سرهنگ كارآگاه آريا حاجي زاده، معاون مبارزه با جرائم جنايي پليس آگاهي تهران بزرگ گفت: تحقيقات بيشتر از متهم ادامه دارد.
گفتوگو با متهم
اهل تهراني؟
نه، اهل شهرستان خرمآباد هستم.
چه شد به تهران آمدي؟
بيكار بودم تا اينكه چندسال قبل براي كار به تهران آمدم.
چكار ميكردي؟
كارگري و گاهي هم دستفروشي ميكردم.
با معصومه چطور آشنا شدي؟
مدتي بعد از اينكه به تهران آمدم از طريق دوستان ناباب معتاد شدم و يك روز كه براي خريد مواد به خانهاي كه پاتوق افراد معتاد بود، رفتم، معصومه را ديدم و با او آشنا شدم. او زن تنهايي بود و من هم تنها بودم به همين خاطر با او ارتباط برقرار كردم و گاهي شبها به خانهاش ميرفتم تا اينكه خانهاش را پاتوق قمار بازي و افراد خلافكار كرد. افراد زيادي به آنجا رفت و آمد داشتند.
به او علاقه داشتي؟
علاقه داشتم اما عاشقش نبودم بيشتر به خاطر اينكه سرپناهي داشت با او دوست شدم.
خودت جايي براي خواب نداشتي؟
من در حوالي دروازه غار در يك پاتوق اقامت داشتم اما آنجا خيلي شلوغ بود و خانه معصومه بهتر بود.
درباره حادثه توضيح بده؟
حدود يك ماه قبل در خانه معصومه با مقتول آشنا شدم. ابتدا فكر نميكردم او به معصومه علاقه دارد تا اينكه چند روز قبل از حادثه او با من تماس گرفت و گفت ديگر حق ندارم با زن مورد علاقهام رفت و آمد كنم. او ميگفت كه به معصومه علاقه و قصد ازدواج دارد اما من به او گفتم كه من هم به او علاقه دارم و قصد دارم او را صيغه كنم. هر چقدر به او توضيح دادم كه من يك سال است، معصومه را ميشناسم اما فايدهاي نداشت و حتي او براي من چندين پيامك تهديد آميز به گوشيام ارسال كرد و خواست ارتباطم را قطع كنم. يك روز هم با شماره معصومه به من پيامك داد و گفت او دوست ندارد با تو ارتباط داشته باشد اما وقتي از معصومه پرسيدم، گفت كه مقتول به زور از او خواسته است اين پيامك را ارسال كنم تا اينكه روز حادثه با هم درگير شديم و من او را با چاقو زدم.
كجا درگير شديد؟
روز حادثه به خانه معصومه رفتم. وقتي وارد خانه او شدم مقتول پشت پردهاي مخفي شده بود و ناگهان با ميله فلزي به من حمله كرد و با هم درگير شديم. پس از اين من چاقويي از روي اجاق گاز داخل حياط برداشتم و ضربهاي به داوود زدم. داوود غرق در خون شد و معصومه هم شروع به داد و فرياد كرد كه من از ترس فرار كردم.
پس از فرار به كجا رفتي؟
ابتدا به پاتوقم در دروازه غار رفتم. از آنجايي كه ميدانستم معصومه مرا لو ميدهد به شهرستان خرمآباد فرار كردم تا اينكه چند روز قبل شناسايي و در همان شهر دستگير شدم.
فكر ميكردي دستگير شوي؟
نه چون كسي از محل زندگيام در خرمآباد خبر نداشت، فكر نميكردم مأموران پليس مرا شناسايي و دستگير كنند.
حرفي براي گفتن داري؟
فقط ميدانم اعتياد زندگيام را تباه كرد. اگر معتاد نميشدم با معصومه هم آشنا نميشدم و الان مثل ديگر دوستان شهرستانيام زندگي سادهاي داشتم اما الان قاتلم، چه سرنوشتي در انتظارم است نميدانم.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۰ آبان ۱۳۹۴ - ۰۹:۰۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]