پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1850810188
مروری بر تسری اختلافات سیاسی به سطح عمومی جامعه؛ منازعهی نخبگان در میان مردم
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: مروری بر تسری اختلافات سیاسی به سطح عمومی جامعه؛
منازعهی نخبگان در میان مردم
شهید بهشتی در 22 اسفند 59، طی نامهای برای حضرت امام (ره)، به اختلافات مبنایی حزب با بنیصدر و طرفداران وی اشاره میکند و مینویسد: «دوگانگی موجود میان مدیران کشور بیش از آنکه جنبهی شخصی داشته باشد، به اختلاف دو بینش مربوط میشود: یک بینش معتقد و ملتزم به فقاهت و اجتهاد...
اختلافات سیاسی بین قشر نخبگانی جامعه بهخودیخود امری اجتنابناپذیر است، اما نحوهی مواجهه با این اختلافات است که در ثبات یا عدم ثبات آرامش جامعه، نقش اساسی ایفا مینماید؛ چراکه این مسئله میتواند به بحران و چالشی برای نظام مبدل شود و به نوبهی خود، آسیبها و خسارتهای جبرانناپذیری را در ابعاد مختلف برجای گذارد. متأسفانه از سالهای بعد از انقلاب اسلامی، همواره شاهد اختلافات نخبگان سیاسی جامعه بودهایم که در اثر بیتدبیری و بدون در نظر گرفتن نتایج حاصل از آن، اختلافات خود را به میان آحاد جامعه کشانده و آرامش و ثبات جامعه را بر هم زده و فضا را متشنج نمودهاند. بازخوانی تمامی مصادیق این موضوع، امری است که در این مجال نمیگنجد. از این جهت، تنها به ذکر برخی از مهمترین مصادیق این آسیب و چالش پرداخته خواهد شد. اختلافات مجلس و بنیصدر با روی کار آمدن دولت بنیصدر در بهمنماه 1358، ماجرای اختلافات بین مجلس و دولت نیز کلید خورد؛ چراکه با مطرح شدن مسئلهی انتخاب نخستوزیر و تشکیل دولت، بنیصدر قصد داشت افراد همسو با اهداف خود را انتخاب کند، اما گزینههای پیشنهادی وی با مخالفت مجلس روبهرو میشد تا اینکه پس از کشمکشهای فراوان، شهید محمدعلی رجایی با نظر کمیتهی منتخب نمایندگان و شورای انقلاب و رئیسجمهور، بهعنوان نخستوزیر، از مجلس رأی اعتماد کسب کرد. هرچند با انتخاب شهید رجایی به نظر میرسید که این منازعات به پایان رسیده باشد، اما اختلافات پنهانی و آشکار بین رئیسجمهور و مخالفانش در مجلس و خارج از آن ادامه پیدا کرد و در زمستان 1359، دور تازهای از منازعات شروع شد تا اینکه بنیصدر در غائلهی 14 اسفند 58 در دانشگاه تهران، شدیدترین حملات را نثار مجلس کرد که به دنبال این اظهارات، دانشگاه تهران به صحنهی درگیری نیروهای موافق و مخالف وی مبدل شد. در آن روزها، اهتمام حضرت امام (ره) برآن بود که این منازعات عمومی نشده و امنیت روانی جامعه مشوش نشود، اما رفتارهای بنیصدر تا جایی ادامه یافت که سبب شد امام (ره) خود پا به عرصه گذاشته و با عاملین برهمزنندهی فضای جامعه برخورد نمایند. لذا در روزهای ابتدایی سال 60، هیئتی از سوی حضرت امام خمینی (ره)، مسئول رسیدگی به اختلافات پیشآمده گردید و به روزنامهها اخطار داده شد از انتشار مواردی که باعث آشوب میشود، خودداری کنند، اما این مسئله نیز از تحریکات و اغتشاشات حامیان بنیصدر جلوگیری نکرد. این اقدامات بنیصدر تا جایی ادامه یافت که منجر به بررسی طرح عدم کفایت سیاسی وی در مجلس شورای اسلامی در خردادماه سال 60 شد. این امر بار دیگر حامیان بنیصدر را به خیابانها کشاند؛ تا اینکه فردای آن روز، طرح عدم کفایت سیاسی بنیصدر با 177 رأی موافق، 12 رأی ممتنع و یک رأی مخالف، به تصویب نمایندگان مجلس رسید و این پایانی بود بر اختلافات مجلس و بنیصدر. کابینهی شهید رجایی و کارشکنیهای بنیصدر از آنجایی که بنیصدر به جناح لیبرال و شهید رجایی به جناح خط امام (ره) تعلق داشت و با توجه به دیدگاههای دو گرایش سیاسی در مسائل خرد و کلان جامعه، با آغاز تشکیل کابینه توسط شهید رجایی، اختلافات بنیصدر و شهید رجایی نیز آغاز شد. این اختلافات در گام اول، در تشکیل کابینه از سوی شهید رجایی بروز و ظهور یافت؛ چراکه برخی افراد معرفیشده توسط شهید رجایی با مخالفت بنیصدر روبهرو میشدند. بنیصدر که رغبتی به نخستوزیری شهید رجایی نداشت، علاوه بر مسئلهی انتخاب وزرا، در مسیر فعالیت کابینهی شهید رجایی کارشکنیهای بسیاری را صورت میداد؛ بهگونهای که حتی در مواردی، احکام صادره از سوی نخستوزیر را ملغی میکرد و بیاعتبار میخواند. همچنین وی برای تضعیف دولت شهید رجایی، از هر فرصتی برای تبلیغات روانی علیه دولت استفاده میکرد. ضمن اینکه با انتشار روزنامهی «انقلاب اسلامی» توسط بنیصدر و روزنامهی «میزان»، وابسته به نهضت آزادی، بر آتش اختلافات بیشتر دمیده شد و شرایط نامطلوبی در کشور به وجود آمد. مرتضی محمدخان، از اعضای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، دربارهی فضای حاکم سیاسی در آن دوران میگوید: «شهید رجایی کابینهای را تشکیل داد که مشکلات یومیهی کشور و مردم را حل کند و این در حالی بود که آقای بنیصدر دائم برای خودش نظریه میداد و دولت را نقد میکرد و در جلسات دولت هم شرکت نمیکرد و خودش با روزنامهی انقلاب اسلامی و... دائماً در حال توطئه بود.»[1] این در حالی بود که شهید رجایی همواره سعی در پنهان نگاه داشتن اختلافات داشت و تلاش میکرد که مردم از این جنجالها باخبر نشوند؛ چنانکه در تاریخ 5 شهریور 59، در نامهای خطاب به بنیصدر مینویسد:«من در عمل روی اشتراکات تکیه میکنم و در مواجهه با مردم از آنچه با شما اختلاف دارم صحبت نکردهام، زیرا به نظر من، مردم قهرمان و نگران انقلاب، بیش از این مستحق آزار نیستند.»[2] در جریان این اختلافات، مداخلهی جامعهی روحانیت و مجلس نیز تأثیری نداشت و این مسئله نیز از دلایل دیگر اعلام عدم کفایت سیاسی بنیصدر بود و مجلس تصمیم گرفت با راهحل بهتری کشور را نجات دهد. بنیصدر و اختلافات با حزب جمهوری اسلامی اختلافات بین بنیصدر و جریان خط امام (ره)، که از آغازین روزهای انقلاب نمود پیدا کرده بود، در زمستان سال 59 به اوج خود رسید. در این میان، اختلافات بین بنیصدر و حزب جمهوری اسلامی و در رأس آن شهید بهشتی، بسیار جدی و ادامهدار بود. تفکر شهید بهشتی احیای اسلام ناب بود و بنیصدر به این تفکر اعتقاد و باور نداشت. لذا بر سر مسائل خُرد و کلان نظام اختلافنظر داشتند؛ تا جایی که با شروع جنگ، زمینهی چالش جدیدی بین حزب جمهوری و بنیصدر فراهم شد و اختلافات به حدی رسید که کاسهی صبر اعضای حزب جمهوری لبریز شد و تاکتیک خود را از مدارا و مماشات، به موضعگیری صریح و تند تغییر دادند و اعضای ارشد حزب با نامهنگاری به حضرت امام (ره) از ایشان استمداد طلبیدند. حضرت امام نیز مانند همیشه تلاش داشتند تا این اختلافات به سطح جامعه و میان مردم کشیده نشود و این منازعات آسیبی به فضای عمومی جامعه وارد ننماید. اما با این وجود، بنیصدر اهتمامی برای مسکوت ماندن اختلافات نداشت. لذا یکی از مقاطعی که در این اختلافات از اهمیت فراوانی برخوردار است، غائلهی 14 اسفند 59 است. در این روز که به مناسبت سالگرد فوت دکتر مصدق، مراسمی در دانشگاه تهران برگزار شد، گروههای معاند و مخالفان نظام از منافقین گرفته تا نهضت آزادی و لیبرالها، علیه نهادها و مسئولین انقلابی، از جمله حزب جمهوری اسلامی و دبیرکل آن شهید بهشتی، شعار سر دادند که با اعتراض مردم متعهد و انقلابی همراه شد. درگیری شدیدی میان این گروهها درگرفت و بنیصدر شخصاً دستور حمله و مضروب کردن مردم را صادر کرد. شهید بهشتی در 22 اسفند 59، طی نامهای برای حضرت امام (ره)، به اختلافات مبنایی حزب با بنیصدر و طرفداران وی اشاره میکند و مینویسد: «دوگانگی موجود میان مدیران کشور بیش از آنکه جنبهی شخصی داشته باشد، به اختلاف دو بینش مربوط میشود: یک بینش معتقد و ملتزم به فقاهت و اجتهاد... بینش دیگر که در پی اندیشهها و برداشتهای بینابین که نه بهکلی از وحی بریده است و نه آنچنانکه باید و شاید در برابر آن معتبر و پایبند.»[3] بر اثر شرایط ایجادشده، امام خمینی (ره) دستور دادند که هیئت حل اختلافی تشکیل شود، اما با اعلام نظر هیئت در خرداد سال 60 مبنی بر مقصر بودن بنیصدر، وی موضع بسیار تندی گرفت و نظر هیئت حل اختلاف را محکوم کرد. بنیصدر که عدم حمایت امام را از خود دریافته بود، برای مقابله با حزب جمهوری اسلامی، خواست مردم را به خیابانها آورد. لذا تظاهراتی در بسیاری از شهرها در تاریخهای 29 و 30 خرداد 60 با پشتیبانی سازمان مجاهدین به راه انداخت که منجر به شهادت و زخمی شدن بسیاری از مردم حزباللهی شد و این اقدامات انحرافی بنیصدر تا جایی ادامه یافت که به حوادث خونین سال 60 و انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی و به شهادت رساندن شهید بهشتی و یارانش منجر شد. سوءاستفادهی منافقین از آیتالله طالقانی به دنبال تصویب نظام جمهوری اسلامی با 98 درصد آرای مردم، گروهکها و مخالفین سعی کردند با استفاده از برخی روحانیون، در مقابل جمهوری اسلامی بایستند. در همین راستا، سازمان منافقین تلاش داشت منافقانه و در عین اختلافات بنیادی، خود را به آیتالله طالقانی منتسب کند تا از این راه، هم خود را مشروع جلوه دهد و هم آیتالله طالقانی را، که در آن روزها دومین شخصیت انقلاب بود، در مقابل امام و انقلاب قرار دهد. بدین منظور، از آنجایی که یکی از پسران آیتالله طالقانی کمونیست و یکی از دختران ایشان ملیگرا بود، منافقین سعی داشتند از این مسئله برای اهداف و نیات خود بهره ببرند. دستگیری فرزند آیتالله طالقانی در اردیبهشت 58 و به دنبال آن، تعطیلی دفاتر و مهاجرت اعتراضآمیز آیتالله طالقانی به خارج از تهران، یکی از مقاطعی بود که منافقین تلاش کردند با استفاده از تحریک احساسات آیتالله طالقانی، این امر را دستمایهی جدایی ایشان از امام و رویارویی با نظام قرار دهند. از سوی دیگر، آنها با کمک نهضت آزادی سعی داشتند تا با تحریک مردم، اولین شورش خیابانی را علیه انقلاب، پس از اعلام موجودیت نظام جمهوری اسلامی، به راه بیندازند. از این رو، به تدارک چندین تظاهرات در تهران و برخی از شهرستانها به بهانهی هواداری از طالقانی و اعتراض به دستگیری فرزند وی پرداختند. اما واکنش بهموقع آیتالله طالقانی و اعلام اطاعت از امام خمینی (ره) توسط وی، باعث شد تا نقشهی منافقین با شکست مواجه شود. ایشان بیدرنگ وارد میدان شد و ضمن جهانی خواندن رهبری حضرت امام خمینی (ره)، خطاب به گروهکها گفت: «کسی که رودرروی انقلاب بایستد، باید هلاک شود، باید نابود بشود.انقلاب، انقلاب محرومین است. انقلاب، انقلاب تودههای مسلمان است. انقلاب، انقلاب قرآن است. انقلاب، انقلاب توحید است. هرکسی از این مسیر منحرف شود، باید پایمال شود.»[4] امام خمینی (ره) نیز با توجه به توطئههای منافقین و برای جلوگیری از این القائات و ایجاد اختلاف، هوشیارانه آیتالله طالقانی را بهعنوان اولین امام جمعهی تهران منصوب فرمودند و به ایشان لقب ابوذر زمان و مالکاشتر دوران دادند. این اقدام امام، سبب ناامیدی و یأس بسیاری از تفرقهافکنان شد. جبههی ملی و لایحهی قصاص به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از اصلیترین اقدامات جمهوری اسلامی، تغییر قوانین و انطباق آنها با شرع مقدس اسلام بود. لذا در سال 59، با تشکیل اولین دورهی مجلس شورای اسلامی، لایحهی حدود و قصاص توسط شورای عالی قضائی با تعیین پنج فقیه (آیتالله بهشتی، جوادی آملی، قدوسی، موسوی اردبیلی و ربانی املشی) تهیه و پس از به تصویب رساندن در دولت، به مجلس ارائه شد. اما این لایحه با مخالفت عدهای روبهرو شد که از آن جمله ملیگراها بودند. جبههی ملی که رویکردی لیبرال داشت، همواره در تقابل با جمهوری اسلامی بود. اوج این رویارویی در رابطه با لایحهی قصاص، که برآمده از قرآن و شریعت بود، نمود پیدا کرد و طی اعلامیهای، مردم را به راهپیمایی در بعدازظهر روز 25 خرداد، در مسیر خیابان انقلاب به سمت دانشگاه تهران دعوت کردند. در مقابل این اقدام جبههی ملی، حضرت امام (ره) نیز موضع شدیدی گرفتند و فرمودند: «من مىخواهم ببینم که این راهپیمایى که امروز اعلام شده است، اساس این راهپیمایى چه هست. من دو تا اعلامیه از جبههی ملى که دعوت به راهپیمایى کرده است، دیدم. در یکى از این دو اعلامیه، انگیزهاى که براى راهپیمایى قرار دادهاند، لایحهی قصاص است؛ یعنى مردم ایران را دعوت کردند که مقابل لایحهی قصاص بایستند. در اعلامیهی دیگرى که منتشر کرده بودند، تعبیر این بود که لایحهی غیرانسانى! ملت مسلمان را دعوت مىکنند که در مقابل لایحهی قصاص راهپیمایى کنند. یعنى چه؟ یعنى در مقابل نص قرآن کریم راهپیمایى کنند! شما را دعوت به قیام و استقامت و راهپیمایى مىکنند در مقابل قرآن کریم؛ نص قرآن کریم.»[5] امام (ره) در نهایت تصریح کردند: «اینها مرتدند. جبههی ملی از امروز محکوم به ارتداد است. بله، جبههی ملی هم ممکن است بگویند که ما این اعلامیه را ندادهایم. اگر آمدند در رادیو، امروز بعدازظهر آمدند در رادیو اعلام کردند به اینکه این اعلامیهای که حکم ضروری مسلمین، جمیع مسلمین را غیرانسانی خوانده، این اطلاعیه از ما نبوده، اگر اینها اعلام کنند که از ما نبوده، از آنها هم ما میپذیریم.»[6] اما با عدم انکار صدور این اعلامیهها از سوی جبههی ملی، حکم ارتداد آنها قطعی شد تا این گروه از عرصهی سیاسی کشور محو شود. تحصن نمایندگان مجلس ششم دیماه 82 مقارن شد با تحصن نمایندگان مجلس ششم. از آنجایی که اکثریت اعضای جبههی منحلهی مشارکت برای انتخابات مجلس هفتم رد صلاحیت شدند، این امر بهانهای جهت ایجاد جنجال در کشور شد و تحصن بیستروزهی نمایندگان در مجلس، روزهی سیاسی، استعفای نمایندگان یکی پس از دیگری و اعلام استعفای استانداران و فرمانداران و بخشداران سراسر کشور در دستور کار قرار گرفت. این اقدام با سردمداری بهزاد نبوی و محمدرضا خاتمی، بهعنوان لیدرهای مجاهدین و مشارکت، با هدف به خیابان کشاندن نیروهای مخالف نظام و متزلزل نشان دادن شرایط داخلی ایران به معارضین خارجی نظام، صورت گرفت. در راستای تحریک اذهان عمومی در بخشی از استعفانامهای که توسط محسن میردامادیقرائت شد، آمده بود: «ملت آگاه ایران! اکنون در آستانهی برگزاری انتخابات مجلس هفتم، با روندی بیسابقه و شگفت در تاریخ انقلاب مواجه هستیم که در صورت تداوم، فرجام شوم آن بلاموضوع شدن انتخابات، بیاثر شدن رأی ملت، تشکیل مجلسی متاع و ثناگوی قدرت و در نتیجه، انهدام جمهوریت خواهد بود.»[7] بهعلاوه، کمیتهی مرکزی حزب منحلهی توده، در خارج از کشور، با صدور بیانیهای، تحصن را گام اول برای آغاز یک حرکت بزرگ علیه ارتجاع حاکم دانست و خواستار راهاندازی یک انقلاب مخملین گردید: «حرکت اعتراضی و تحصن شماری از نمایندگان مجلس هنگامی میتواند تأثیربخش باشد که نیروهای اجتماعی و سیاسی کشور در یک اقدام هماهنگ و سازمانیافته، دامنهی اعتراضها برضد این اعمال غیرقانونی را به سطح جامعه گسترش دهند.»[8] از سوی دیگر، یک تیم فعال از حزب مشارکت به ریاست تاجزاده، با برگزاری نشستهای جداگانه با اقشار مختلف جامعه، درصدد برآمدند تا این گروهها را به نفع متحصنان وارد میدان کنند. اما علیرغم تلاشهای عناصر داخلی و خارجی برای ایجاد آشوب و به خیابان کشیدن اختلافات، طرح آنها شکست خورد و توطئهها راه به جایی نبرد و هیچکس تمایل نداشت تا به عرصهی حمایت از متحصنان پا بگذارد. اصلاحیهی قانون مطبوعات و اردوکشی خیابانی 18 تیر همزمان با تصویب اصلاحیهی قانون مطبوعات در تیرماه 78 توسط کمیسیون فرهنگی مجلس پنجم، بازی خطرناکی از سوی جریان اصلاحات کلید خورد؛ چراکه طرح این موضوع واکنش روزنامهها و گروههای مختلف اصلاحطلب را در پی داشت و روزنامهی سلام در 15 تیر، یعنی یک روز مانده به مطرح شدن اصلاحیه، در صحن علنی مجلس، اقدام به انتشار سند محرمانهای منتسب به وزارت اطلاعات نمود و با تیتر درشت نوشت: «سعید اسلامی پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است.» با شکایت وزارت اطلاعات و تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، روزنامهی «سلام» تا تعیین تکلیف نهایی، تعطیل شد.همین امر بهانهای شد تا روزنامههای زنجیرهای اصلاحات، این مسئله را تیترِ یک خود قرار دهند و فضا را متشنج نمایند. در همین راستا، در روز 17 تیرماه، این روزنامهها با تیترهایی چون «محدودیت مطبوعات خشم مردم را شعلهور خواهد کرد»، «زمان حامل حوادث خشونتبار است»، «نظام باید هزینههای سنگینی بپردازد»، «دانشجویان ساکت نخواهند نشست» و... درصدد القای فضای بحرانی به جامعه برآمدندتا اینکه اولین تجمع در اعتراض به توقیف روزنامهی «سلام»، ساعت 21 در برابر خوابگاه دانشجویان دانشگاه تهران شکل گرفتو مقدمهای شد بر وقایع 18 تیر 78 و آشوبهای خیابانی آن روزها. پیرو این حوادث، مقام معظم رهبری تأکید کردند هیئتی جهت تحقیق پیرامون اتفاقات پیشآمده تعیین شود و بروز حوادث را بسنجند. رهبر معظم انقلاب که همواره بر آرامش جامعه تأکید داشته و نخبگان سیاسی را از کشاندن اختلافات به میان مردم برحذر میداشتند، در دیدار با مردم و دانشجویان خطاب به جریانات سیاسی فرمودند: «یک نکته هم به این خطوخطوط سیاسى عرض کنیم. آقایانى که سردمداران خطوط سیاسى و گرایشهاى سیاسى هستید، حالا برسید به این حرفى که ما مىگوییم، شما خودیها وقتى سر قضایاى بیهوده اینطور با هم درگیر مىشوید، دشمن سوءاستفاده مىکند. بفرمایید، این یک نمونه. دیدید دشمن چطور استفاده کرد؟! دیدید دشمن چگونه نیش خود را زد؟! این مسائل را کنار بگذارید. البته ما اصرار نداریم که همه یکطور فکر کنند، اما براى کار سیاسى و درگیرى سیاسى، حدى قائل شوید و خط قرمزى بگذارید. بىحسابوکتاب با هم مبارزه نکنید که آنقدر مشغول شوید که به دشمن اجازه دهید اینطور بیاید و داخلِ این میدانها بشود. سرِ این قضیه قانون مطبوعات و سرِ قضایاى گوناگون دیگر، چه جنجال و چه دعوایى به راه افتاد! همهاش مسائل خطوخطوط! براى چه؟ براى اینکه قانونى در مجلس تصویب مىشود! من به یک جریان سیاسى خاص اشاره نمىکنم. خطاب من به همه است. براى من، آن خط و این خط و هر خط سیاسى و سلیقهی سیاسى دیگر، تفاوت نمىکند. براى من، مناط و ملاک، راه خدا و راه امام و راه اسلام و حفظ کشور و رعایت مصالح مردم و حفظ آیندهی کشور مطرح است. براى من فرقى نمىکند که فلان کس متعلق به خط الف است، فلان کس متعلق به خط ب است. من به همه عرض مىکنم. شما هم هشیار باشید.»[9] نامهنگاری سران قوا آبانماه 91 شاهد نامهنگاری میان رئیسجمهور و رئیس قوهی قضائیه و طعنه و کنایههای تند سران دو قوه به یکدیگر بودیم که به یکی از حاشیهسازترین و جنجالیترین اتفاقات آن روزها تبدیل شد. نامهی احمدینژاد به رئیس قوهی قضائیه برای بازدید از زندان اوین، سرآغازی بر نامهنگاری رئیس دو قوه در کشور بود که پس از آن، آیتالله آملی لاریجانی با نامهای محرمانه، پاسخ رئیسجمهور را داد، اما احمدینژاد در نامهای دیگر، پاسخ آملی لاریجانی را همزمان رسانهای کرد که این اقدام نیز از سوی آملی لاریجانی بیپاسخ نماند. وی نیز اینبار پاسخ احمدینژاد را علنی و غیرمحرمانه داد. این مسئله تا حدی پیش رفت که با وجود تأکیدات فراوان رهبر معظم انقلاب مبنی بر حفظ آرامش روانی و امنیت عمومی جامعه توسط مسئولین، نهایتاً معظمله خود پا به عرصه گذاشته و نسبت به این نوع نامهنگاریها و کشاندن اختلافات به سطح جامعه تذکر و هشدار داده و فرمودند: «نامهنگاریهای اخیر و مطالب آن بههیچوجه موضوع مهمی نیست، اما این اختلافنظرها نباید به میان مردم کشانده و دستمایهای برای جنجال و هیاهوی رسانههای بیگانه و دشمنان شود10] بهعلاوه، معظمله تصریح کردند: «مسئولان بهویژه سران سه قوه، باید با وظیفهشناسی و درک شرایط حساس کنونی، از هرگونه کشاندن اختلافها به میان مردم خودداری کنند... هرکسی که بخواهد از احساسات مردم در جهت اختلافات استفاده کند، قطعاً به کشور خیانت کرده است.»[11] به دنبال رهنمود مقام معظم رهبری، رئیسجمهور و رئیس قوهی قضائیه هرکدام در نامهای جداگانه، تبعیت خود را از بیانات رهبر معظم انقلاب اعلام کردند. کلام آخر مصادیقی که ذکر آنها گذشت، تنها نمونهای از تسری اختلافات نخبگان سیاسی به سطح جامعه و میان مردم بود. ماجراهایی از قبیل اختلافات بنیصدر و شهید آیت، تقابل کاظم شریعتمداری با حضرت امام (ره) و حزب جمهوری اسلامی و شهید بهشتی، فتنهی پس از انتخابات سال 88 و مصادیقی از این دست، در تاریخ کشور ما وجود دارد که ذکر هرکدام مجال بیشتری را میطلبد. اما آنچه حائز اهمیت است، شناسایی آسیبهای ناشی از تسری این اختلافات به میان آحاد مردم است که علاوه بر تبعات گستردهی داخلی، زمینهی سوءاستفادهی مخالفین و معارضین نظام مقدس جمهوری اسلامی را فراهم مینماید. از همین روست که رهبر معظم انقلاب، تسری اختلافات به سطح جامعه را خیانت به کشور معرفی مینمایند. با این وجود، نخبگان سیاسی بعضاً خواسته یا ناخواسته، نسبت به این مهم بیتوجهی مینمایند! پینوشتها [1]. علی الفتپور، چهل تدبیر، انتشارات پرستا، 1389، چاپ شانزدهم، ص 60. [2]. کیومرث صابری، مکاتبات شهید رجایی با بنیصدر و چگونگی انتخاب اولین نخستوزیر جمهوری اسلامی ایران، انتشارات فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ چهارم، ص 107. [3] .http://borhan.ir/NSite/FullStory/News/?Id=5403 [4].http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13900930000496 [5].http://farsi.rouhollah.ir/library/sahifeh?volume=14&tid=126 [6]. همان. [7].http://hamandishi.ir/vdcewe8zwjh8pwi.b9bj.html [8].http://www.irdc.ir/FA/content/11220/default.aspx [9]. بیانات در دیدار جمعى از دانشجویان بههمراه اقشار مختلف مردم، 21 تیر 78. [10]. بیانات در دیدار با جمعی از دانشجویان و دانشآموزان، 10 آبان 91. [11]. همان. * سعیده پزشکی؛ کارشناس مسائل سیاسی/ پایگاه تحلیلی تبیینی برهان انتهای متن/
94/08/10 - 08:24
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
میگرن چشمی ارثی می باشد به گزارش شفا آنلاین ،دکتر محمد کی پور اپتومتریست گفت: هرگاه سخن از میگرن به میان می آی
شفا آنلاین سلامت میگرن چشمی به همراه سابقه خانوادگی در فرد بروز می کند که به راحتی از طریق معاینات شبکه ای می تواند قابل تشخیص باشد به گزارش شفا آنلاین دکتر محمد کی پور اپتومتریست گفت هرگاه سخن از میگرن به میان می آید در ذهن بیشتر مردم حالت سردرد تداعی می شود در حالی که نوع دیمردم فلسطین تسریع رسیدگی به جنایات صهیونیست ها را در دادگاه کیفر بین المللی خواستار شدند
تهران خبرگزاری صدا و سیما سیاسی 08 08 1394 شبکه تلویزیونی العربیه لحظاتی پیش در خبری فوری گزارش داد فلسطینیان از دادگاه کیفری بین المللی خواستند در عملیات تحقیق درباره جنایات صهیونیست ها در حق فلسطینیان تسریع کند مشاهده متن کامل خبر در واحد مرکزی خبر جمعه ۸آبان۱۳۹۴لزوم تسريع در اتمام بيمارستان جديد استهبان براي ارائه خدمات شايسته به مردم
۵ آبان ۱۳۹۴ ۱۶ ۲۰ب ظ هاشمي تاکيد کرد لزوم تسريع در اتمام بيمارستان جديد استهبان براي ارائه خدمات شايسته به مردم موج - وزير بهداشت و درمان و آموزش پزشکي در مسجد جامع استهبان بر لزوم تسريع در اتمام پروژه ساخت بيمارستان جديد در اين شهرستان تاکيد کرد و آن را گامي در راستاي ارائهلزوم تسریع در اتمام بیمارستان جدید استهبان برای ارایه خدمات شایسته به مردم
لزوم تسریع در اتمام بیمارستان جدید استهبان برای ارایه خدمات شایسته به مردم وزیر بهداشت در مسجد جامع استهبان بر لزوم تسریع در اتمام پروژه ساخت بیمارستان جدید در این شهرستان تاکید کرد و آن را گامی در راستای ارایه خدمات شایسته به مردم استهبان دانست به گزارش خبرنگار حوزه بهداشاختلافات میان فراکسیون تغییر با حزب کردستان عراق تشدید شد
تهران خبرگزاری صدا و سیما سیاسی 1394 08 05 به گزارش مونیتورینگ خبرگزاری صدا و سیما فراکسیون تغییر در پارلمان اقلیم کردستان عراق سفر هر هیئتی از دولت اقلیم کردستان به بغداد را غیر قانونی خواند این فراکسیون اعلام کرد تا زمانی که حزب دموکرات کردستان به کودتای خود علیه اربیل و پرادیو؛ ترویج ورزش همگانی در میان مردم
اشاره دکتر حمید قاسمی قبل از بهمن 93 مدیریت گروه ورزش شبکه خبر سیما را به عهده داشت تا این که 26 بهمن سال گذشته با حکم معاون صدای جمهوری اسلامی ایران به عنوان مدیر رادیو ورزش منصوب شد او از زمانی که به مدیریت این شبکه منصوب شده تلاش کرده تحولی در برنامه های این شبکه ایجاد کندتیکه باران نمایندگان مجلس در جلسه سیاسی/تربیون تبلیغاتی که به اسم مردم برای آقایان فراهم شد!
حق مسلم ماست و مردم از ما به عنوان نمایندگان خود انتظار دارند پیگیر مسائل و مشکلات آن ها باشیم و حالا سوال و جواب ها رو نباید به پای تبلیغات برای انتخابات بگذاریم تابناک خراسان شمالی-حضور وزیر آموزش و پرورش در استان با حاشیه های زیادی همراه بود به طوری که در اقدامی نادر و کاملا ممردم از روحانی استقبال نکردند؛ مدیرکل سیاسی استاندار تغییر کرد!
نامه مذکور شائبه های دیگری هم ایجاد می کرد شائبه هایی از جنس کارشکنی که امضاکننده نامه مدعی شده بود از طرف برخی مسئولان بوده و از سوی دیگر برخی احساس می کردند که هدف از نگارش چنین نامه ای باشد پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی سایت تابناک برکناری مدیرکل سیاسی استانداری مازندران راحامیان تروریسم: اسد باید برود ؛ ایران: مردم سوریه باید تصمیم بگیرند
اسلام تایمز در حالی که حامیان اصلی تروریست ها در سوریه از جمله آمریکا عربستان و ترکیه در نشست وین 2 خواستار کناره گیری اسد از قدرت شدند ایران و روسیه تاکید کردند این مردم سوریه هستند که باید در باره آینده این کشور تصمیم بگیرند نشست وین 2 درباره سوریه روز جمعه با حضور وزرای خانماینده مردم بجنورد در مجلس مطرح کرد لزوم تسریع در ایجاد نمایندگی ادارات در شهرستان مرزی راز و جرگلان
نماینده مردم بجنورد در مجلس مطرح کردلزوم تسریع در ایجاد نمایندگی ادارات در شهرستان مرزی راز و جرگلاننماینده مردم بجنورد در مجلس شورای اسلامی بر لزوم تسریع در ایجاد نمایندگی ادارات در شهرستان مرزی راز و جرگلان تأکید کرد قاسم جعفری امروز در گفتوگو با خبرنگار فارس در بجنورد اظهار-