واضح آرشیو وب فارسی:هفتکل ندا: حادثه در حدود ساعت 5 بعدازظهر و در زمانی که آن منطقه مسکونی و تجاری، شلوغ ترین ساعات خود را می گذراند، اتفاق افتاده است خبر سرقت مسلحانه از یک آرایشگاه زنانه در یکی از مناطق شهر اهواز، دیروز دهان به دهان چرخید. این خبر می گفت که یک فرد مسلح وارد یک آرایشگاه زنانه شده و با تهدید زنان حاضر در آرایشگاه و آزار و اذیت تنی چند از آنان، پول و موبایل و طلاهای آنان را به سرقت برده و فرار کرده است. این آرایشگاه که در خیابان دهم منطقه "پاداد" اهواز واقع است، عصر روز یکشنبه(3 آبان ماه) شاهد یک سرقت مسلحانه بود. حادثه در حدود ساعت 5 بعدازظهر و در زمانی که آن منطقه مسکونی و تجاری، شلوغ ترین ساعات خود را می گذراند، اتفاق افتاده است. یکی از زنان حاضر در این آرایشگاه در زمان وقوع سرقت، در این زمینه توضیح داد: حدود ساعت 5 بعدازظهر روز یکشنبه به آرایشگاه رفتم. این آرایشگاه در خیابان اصلی قرار دارد و در حیاط آن رو به خیابان باز می شود. قبل از وارد شدن دیدم یک مرد در کنار در حیاط آرایشگاه ایستاده است. او قبل از من داخل حیاط رفت و دوباره بیرون آمد. من فکر کردم شاید همسر یکی از خانم های داخل آرایشگاه باشد. بنابراین شک نکردم. من وارد آرایشگاه شدم و از حیاط به سالن رفتم. وی ادامه داد: زمانی که به صندوق مراجعه کردم و منتظر بودم که منشی برای من فیش صادر کند، متوجه شدم یکی از خانم هایی که آنجا نشسته است قیافه اش تغییر کرد و وحشت زده شد. همان موقع آن مرد که حالا یک ماسک سبز رنگ روی دهان و بینی اش زده بود پشت سر من بود و اسلحه را روی سر من گرفته بود. او بلند بلند داد می زد و می گفت "خفه شوید. اگر صدایتان در بیاید او را می کشم." وی افزود: آن مرد همه ما را که حدود 12 نفر بودیم، جمع کرد و به اتاقی در آخر سالن برد. فکر می کنم او سالن را می شناخت چون مستقیم ما را به آن اتاق برد و در را بست. در همین حین دو سه نفر از خانم ها بدون این که او متوجه شود فرار کردند و به یک اتاق دیگر رفتند و در را بستند. وی ادامه داد: او بر سر ما داد می کشید، یک کیسه پلاستیکی سفیدرنگ به یکی از خانم ها داد و گفت "همه طلاها، پول ها و گوشی هایتان را در این کیسه بریزید." جالب اینجا بود که او خودش اقدام نمی کرد و از بقیه می خواست که کارهایی که می خواهد را انجام دهند. این خانم گفت: آن مرد، بعد از این که طلاها و گوشی ها را گرفت، به یکی از خانم ها گفت که با او به بیرون از اتاق برود. من از پشت شیشه مات در اتاق دیدم که آن خانم را به دیوار تکیه داد و او را اذیت کرد. آن دختر بعد از دو سه دقیقه به اتاق برگشت و به شدت می لرزید و از وحشت نمی توانست حرف بزند. بعد از آن، یکی دیگر از خانم ها را جدا کرد و به بیرون از اتاق برد و او را هم اذیت کرد. او که در اتاق فریاد می کشید، در حین اذیت کردن آن خانم ها با صدای آهسته با آنها صحبت می کرد. وی افزود: در آن زمان و وقتی یکی از آن خانم ها را از اتاق بیرون برده بود، یکی از خانم هایی که در اتاق بود با موبایلش که قایم کرده بود به همسرش زنگ زد. وقتی آن مرد به اتاق برگشت می خواست یکی دیگر از خانم ها که بسیار محجبه هم بود و به شدت ترسیده بود را بیرون ببرد ولی ناگهان منصرف شد و از اتاق بیرون رفت و به ما گفت که سر جایمان بمانیم و صدایمان در نیاید. این شاهد سرقت گفت: ما شنیدیم که صدای کشوهای صندوق سالن آرایشگاه می آید. بعد از آن ما همچنان می ترسیدیم و از اتاق بیرون نرفتیم. چند دقیقه بعد صدای آقایی از توی سالن آمد که صدا می زد "خانم ها این جا هستید؟ کسی اینجا نیست؟" بعد از آن ما در را باز کردیم و همه در حالی که با وحشت جیغ می کشیدند از اتاق به سالن برگشتند. از قرار معلوم صدای آن مرد را از بیرون شنیده بودند و بعد از آن بود که کسبه محل به سالن آمدند. حدود یک ربع بعد هم پلیس آمد. وی ادامه داد: تمام این ماجرا نیم ساعت طول کشید. سالن دوربین داشت. آن مرد قد بلند، پیراهن مشکی، شلوار تیره و موهای مرتبی داشت و حدود 25 تا 30 ساله بود. فکر می کنم که از راه پشت بام فرار کرده باشد چون من از پشت بام صدای پا شنیدم. یکی دیگر از شاهدان این ماجرا که در زمان وقوع سرقت در آرایشگاه حضور داشته نیز گفت: من حدود ساعت 5 به آرایشگاه رفته بودم. خانم آرایشگر داشت کار من را انجام می داد که از پشت سرم صدای آن مرد را شنیدم که هفت تیر را روی سر یکی از خانم ها گذاشته بود و به ما می گفت خفه شوید. وی افزود: همه ما را به یک اتاق در راهرو آخر سالن برد. به نظر می آمد که او فضای سالن را می شناسد. البته مسئولان سالن بعد گفتند که در هفته های گذشته آنجا تعمیرات داشته اند. وی ادامه داد: آن مرد گفت همه طلا و موبایل هایشان را به او بدهند. من هم گردنبندم را به او دادم. بعد از آن او دو نفر از خانم ها را یکی یکی بیرون از اتاق برد. من ندیدم چه اتفاقی بیرون افتاد ولی آنها بعد از چند دقیقه که به اتاق برگشتند، بسیار وحشت زده بودند و از سر تا پا می لرزیدند. بعد از آن او می خواست یک خانم جوان که باردار بود را هم از اتاق بیرون ببرد. آن خانم می لرزید و التماس می کرد که به آن مرد بگوییم که او دو ماهه باردار است. این شاهد سرقت گفت: آن مرد از بیرون بردن آن خانم ناگهان منصرف شد و فرار کرد. بعد از آن، اهالی آن خیابان به سالن آمدند و پس از آن هم پلیس و خانواده های ما آمدند. در پاسخ پیگیری خبرنگار ؛ عبداللهی، جانشین معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی خوزستان، اظهار کرد: افراد متهم این سرقت دستگیر شده اند. سرهنگ سیدرحمان موسوی، معاون انتظامی فرماندهی انتظامی خوزستان نیز گفت: متهمان دستگیر شده اند و اخبار تکمیلی متعاقبا برای خبرگزاری ها ارسال خواهد شد. مرجع / ایسنا
یکشنبه ، ۱۰آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هفتکل ندا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 39]